در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

متن آهنگ من منهای تو ( پویا بیاتی )

همه می گن سراغ نگاتو نگیرم

نمی دونن که بی تو می افتم میمیرم

همه می گن که عشقت دروغه فریبه

نمی دونن دلاشون با حست غریبه

بیا که حال و روزم عجیبه عجیبه

بیا که حال و روزم خرابه خرابه

تمومه آرزو هام سرابه سرابه

دنیا برام عذابه عذابه عذابه

نمی زارم نمی زارم

نمی زارم آخر این قصه بد تموم شه

نمی خوام نه من نمی خوام

نمی خوام عمر عاشقیم راحت حروم شه

نمی زارم خیالت تو خوابم بپوسه

می ارمت تو رویایه لبخند و بوسه

اگه دلم به زخم شکستن دچاره

اگه یه ریز می رنجه می سوزه می باره

واسه اینه که جز تو کسی رو نداره

لطفا نظر دهید

سلام.. 

 

 به منظور بهتر شدن مطالب وبلاگ و دل گرمی به ما پس از مشاهده مطلب نظر خودتان را  

 

محترمانه اعلام کنید .

 

درود بر شرف هر چی آدم کار درسته..                                    .یا علی..

لیگ برتر

 هفته دوم رقابت هاى لیگ نهم فوتبال ایران با انجام ۶ بازى از فردادرشهرهاى تهران، مشهد، انزلى، کرج و اهواز آغاز خواهد شد. دیدارهایى که مى تواند گرماى فوتبال را در کشور دوچندان نماید.هفته دوم رقابت هاى لیگ در حالى آغاز مى شود که باز تهرانى ها از تماشاى لیگ محروم هستند و نمى توانند در ورزشگاه بزرگ آزادى تماشاگر بازى تیم محبوب خود یعنى پرسپولیس باشند. درست مانند استقلال و استقلالى ها که هفته گذشته از نعمت حضور تماشاچى محروم بودند.
پرسپولیس- استقلال اهواز
۲ تیم در شرایطى فردا در ورزشگاه بزرگ آزادى به دیدار هم مى روند که دیدار اول خود را با تساوى به پایان رسانده اند.پرسپولیس در بیرون از خانه و در کرمان مقابل مس به تساوى ۳ بر ۳ رسید و استقلال اهواز نیز در خانه و در دیدار مقابل ابومسلم به نتیجه اى بهتر از تساوى یک بر یک دست نیافت تا در پایان همان بازى خداداد عزیزى با اعتراض هواداران اهوازى روبه رو شود و ادامه کار در استقلال برایش سخت گردد.پرسپولیس اگر در دیدار اول نتوانست نتیجه دلخواه را به دست بیاورد اما نوع فوتبالش رضایت هواداران پرتعداد این تیم را به همراه داشت. سرخپوشان در بازى با مس خوب بازى کردند و نتیجه دور از انتظارى را نیز به دست آوردند. هر چند که در آن بازى پرسپولیسى ها بنا به دلایلى نمى توانستند از بازیکنان برزیلى خود و اشپیتیم آرفى استفاده کنند اما براى بازى فردا ماجرا فرق مى کند و سرخپوشان به جز حوار محمد دیگر بازیکنان خود را تمام و کمال در اختیار دارند و این مى تواند کفه برترى پرسپولیسى ها را براى رسیدن به پیروزى پایین تر بیاورد، کارى که حسین عبدى مربى سرخپوشان وعده آن را چند روز پیش به هواداران این تیم داده بود اما حریف فرداى سرخپوشان از وضعیت چندان مطلوبى برخوردار نیست. مشکلات خداداد عزیزى با هواداران اهوازى و احتمال محرومیت دوباره خداداد باعث شده است تا مشکلات و مسائل این تیم اهوازى با شروع لیگ آغاز شود. هر چند که مدیران استقلال اهواز طى مدت گذشته طورى وانمودکرده اند که هیچ مشکلى در تیمشان وجود ندارد.اهوازى ها که امید بسیارى به بهبودى عبدالهادى خنیفر مهاجم خود بسته اند، به حضور او در بازى فردا بسیار امیدوارند و این در حالیست که هنوز میلاد میداودى مهاجم این تیم مجوز بازى را دریافت نکرده است و بعید به نظر مى رسد که در فرصت باقیمانده بتواند مجوز بازى خود را بگیرد.اهوازى ها خوب مى دانند که پرسپولیس را در بهترین شرایط ممکن مقابل خود خواهند داشت و همین موضوع باعث شده تا آنها براى گرفتن حداقل نتیجه به آب و آتش بزنند.
ابومسلم- پاس
سیاه جامگان خراسانى در نخستین بازى خانگى خود در لیگ نهم فردا میزبان تیم شکست خورده پاس همدان هستند، تیمى که بعد از شکست روز اولش مقابل استیل آذین مسئولان این تیم امیدوارند که به دلیل اعتراض شان نتیجه به سود آنها برگردد.ابومسلمى ها در اولین بازى خود در اهواز و مقابل استقلال این شهر به نتیجه نسبتاً خوبى دست یافتند. کسب یک امتیاز از بازى با استقلال اهواز باعث شد تا امیدهاى پورمهدى براى ادامه راه لیگ به یارانش دوچندان شود. سیاه جامگان براى آنکه ثابت کنند که استحقاق پیروزى در بازى قبلى را داشته اند، مى خواهند به هر شکل ممکن برنده بازى فرداى شهر مشهد باشند تا تجربه اول بازى مقابل هواداران براى آنها یک تجربه خوب باشد. پاس همدان هنوز نتوانسته است بر مشکلات حاشیه اى اطراف تیم خود فائق آید. آنها در حالى که هنوز سرمربى رسمى خود را معرفى نکرده و به دنبال برگرداندن ۳ امتیاز بازى با استیل آذین هستند، به مشهد رفته اند. تا بلکه بتوانند نخستین امتیاز خود را در لیگ کسب کنند، کارى که اگر چه سخت براى آنها به نظر مى رسد اما هرگز بعید به نظر نمى رسد.
استیل آذین- صباى قم
بدون شک حساس ترین و دیدنى ترین دیدار هفته دوم رقابت هاى لیگ فردا در ورزشگاه شهید دستگردى و بین ۲ تیم استیل آذین و صباى قم برگزار خواهد شد. ۲ تیمى که لیگ را با پیروزى مقابل حریفان خود آغاز کردند تا از همان ابتداى کار زنگ خطر را براى هواداران خود به صدا درآورده باشند.استیل آذین بعد از آن پیروزى ۲ بر صفر مقابل پاس همدان فردا با همه موجودى اش مقابل
صباى قم صف آرایى خواهد کرد. شاگردان حمید استیلى که مى خواهند خود را به عنوان مدعى قهرمانى لیگ معرفى کنند براى پیروزى در بازى فردا از هیچ کوششى دریغ نخواهند کرد.على کریمى، فریدون زندى، حسین کعبى و... بازیکنانى هستند که سرخپوشان استیل آذین به آنها امید بسیارى رابسته اند، خصوصاً على کریمى که چنین به نظر مى آید حالا همه کاره این تیم تهرانى باشد.کریمى در بازى اول استیل آذین نشان داد که آن پول هنگفت بى مورد به او داده نشده است. او یک گل  زد و در طول بازى یکى از مهره هاى تأثیرگذار تیم استیل آذین بود اما حریف فرداى این تیم تهرانى هم با حریف هفته گذشته اش زمین تا آسمان فرق مى کند. صباى قم با بازیکنانى که در اختیار دارد خود یکى از تیم هاى مدعى لیگ نهم است. در این تیم همه نگاه ها به بازیکنانى چون محمد نورى، داود حقى، محمد همرنگ، مرتضى اسدى و امیرحسین فشنگچى است . بازیکنانى که در بازى سخت، سهم بسیارى در پیروزى این تیم مقابل تراکتورسازى داشتند. هر چند که خبر مى رسد براى بازى فردا با استیل آذین بازیکنانى چون محسن بیاتى نیا و فریدون فضلى نیز از کمند مصدومیت رهایى یافته و مى توانند تیمشان را همراهى کنند که اگر این اتفاق بیفتد، قطعاً تقابل مهاجمان تیم صباى قم با مدافعان استیل آذین مى تواند از دیدنى ترین صحنه هاى بازى در طول ۹۰ دقیقه باشد.
ملوان- راه آهن
شاگردان محمد احمدزاده اگرچه در نخستین بازى خود در لیگ و مقابل تیم شاهین بوشهر تا دقایق زیادى از بازى پیروز میدان بودند اما در نهایت توانستند با کسب یک امتیاز دست پر از بوشهر به خانه برگردند.ملوانان فردا نخستین بازى خانگى خود را انجام خواهند داد، بازى هایى که ملوانان همیشه در ادوار گذشته در آن با مشکلات بسیارى مواجه بوده اند اما احمدزاده امیدوار است، امسال با تیمى که در اختیار دارد، موضوع برخلاف ادوار گذشته براى آنها رقم بخورد.ملوان فردا مقابل تیمى به میدان مى رود که اگرچه بازى قبلى خود مقابل فولاد را برد اما در طول ۹۰ دقیقه چیزى سرتر از حریف خود نشان نداد و تنها بر روى یک اتفاق صاحب همه ۳ امتیاز بازى شد.حریف فرداى تیم ملوان یعنى راه آهن خوشحال از پیروزى در بازى مقابل فولاد به انزلى سفر کرده است تا تعداد امتیازاتش را افزایش دهد، چیزى که به هیچ وجه ملوانان آن را دوست ندارند.لکوموتیورانان که حالا با یک پیروزى و ۳ امتیاز در زمره تیم هاى صدرنشین لیگ نهم به حساب مى آیند، براى آنکه ثابت کنند که پیروزى آنها در بازى اول تصادفى نبوده است، باید خیلى از چیزها را در انزلى ثابت نمایند.
سایپا- شاهین بوشهر
تیم شکست خورده سایپاى کرج که لیگ نهم را با شکست ۳ بر صفر مقابل تیم ذوب آهن اصفهان آغاز کرد، فردا بدون محمد مایلى کهن در خانه میزبان تیم شاهین بوشهر است، تیمى ناشناخته که توانست لیگ را با یک تساوى به ظاهر شیرین آغاز نماید.محمد مایلى کهن سرمربى محروم سایپایى ها شاید هرگز باور نداشت که تیمش این چنین دست و پا بسته به دیدار ذوب آهن رود و به همین دلیل هم او در پایان بازى نارضایتى خود را از نمایش بازیکنان تیمش نشان داد که این موضوع باعث شد تا نارنجى  و سفیدپوشان تهرانى در تمرینات هفته گذشته خود جدى تر به قضیه بازى باشاهین بوشهر نگاه کنند. تیمى که امتیاز گرفتن در آن براى کرجى ها نباید چندان سخت و دشوار باشد و این موضوع را بوشهرى ها هم خوب مى دانند. آنها خوب مى دانند که تیم هاى لیگى از همین حالا ۳ امتیاز بازى با آنها را به حساب خود واریز کرده اند، چرا که نمایش بوشهرى ها در بازى اول به گونه اى بود که تیم هاى دیگر لیگى را امیدوار ساخت.شاگردان کللى فرد براى اینکه بتوانند تفکرات دیگر تیم هاى لیگى را نسبت به خود عوض کنند، باید در بازى فردا خیلى چیزها را به اثبات برساند. آنها فردا در کرج روز سختى را خواهند داشت، دیدارى که ممکن است در نخستین بازى خارج از خانه تاوان سختى را براى آنها به همراه داشته باشد.
فولاد- پیکان
فولاد اهواز با لوکا بوناچیچ الحق و الانصاف در بازى اول خود با راه آهن به هیچ وجه چهره یک تیم شکست خورده را نداشت اما باخت تا ثابت شود همیشه تیم هایى که خوب بازى مى کنند، ۳ امتیاز بازى را نمى گیرند.فولادى ها مغموم از نتیجه بازى اول خود مقابل راه آهن فردا با یک دنیا انگیزه به دیدار تیم پیکان خواهند رفت، تیمى که در هفته اول نشان داد که آن تیم قدرتمند فصل گذشته نیست.فولادى ها که در بازى هفته گذشته خود ثابت کردند که بازیکنانى چون جواد شیرزاد را در اوج آمادگى خود دارند، براى بازى فرداى خود تدابیر بسیارى را اندیشیده اند، تا با پیروزى و کسب ۳ امتیاز مرحمى بر زخم هاى هواداران پرتعداد تیم خود باشند.پیکان حریف فرداى تیم فولاد گویا هنوز به فرم ایده آل خود نرسیده است هر چند که تمام تلاش حمید درخشان طى روزهاى گذشته این بود که خودباورى را به مردانش تزریق کند تا دیگر شاهد نتایجى مانند نتیجه هفته اول از سوى آنها نباشد.درخشان خوب مى داند که حضور در پیکان آخرین فرصت براى اثبات شایستگى هاى اوست و باید با این تیم از آن دفاع کند. کارى که درخشان و پیکان را در راه آزمایش سخت قرار داده است.                                                                                         

برنامه بازیها و اسامى داوران هفته دوم لیگ برتر

جمعه ۲۳ مرداد
ابومسلم خراسان پاس همدان، ساعت،۱۷ورزشگاه ثامن الائمه مشهد
داور: رحیم مهرپیشه،کمک داوران: محمدرضا ابوالفضلى و کیانوش داودزاده
استیل آذین صباى قم،ورزشگاه دستگردى تهران،ساعت ۱۷
داور: محسن ترکى،کمک داوران: جواد تقى پور و آرمان اسعدى
ملوان انزلى راه آهن شهر رى، ساعت ،۱۸ورزشگاه تختى انزلى
داور: قاسم واحدى، کمک داوران: على موغلى و محبت على رضایى تبار
سایپا شاهین بوشهر، ساعت ۱۸-ورزشگاه انقلاب کرج
داور: منصور نورى- رحیم شاهین و مهرداد تقى زادگان
پرسپولیساستقلال اهواز،ورزشگاه آزادى تهران،ساعت ۱۹ و ۱۵ دقیقه، بدون حضور تماشاگر
داور: یدالله جهانبازى، کمک داوران: حیدرشکور و بابک داورى
فولاد خوزستان پیکان قزوین، ساعت ۱۹ و ۱۵ دقیقه ورزشگاه اهواز
داور: غلامرضا جبارى،کمک داوران: محمدرضا منصورى و مهدى عالیقدر
شنبه ۲۴ مرداد
مقاومت سپاسىاستقلال تهران، ساعت ،۱۷ورزشگاه حافظیه شیراز
داور: تورج حق وردى، کمک داوران:محسن فریمانى و سعید على نژادیان
تراکتور سازى تبریزذوب آهن، ساعت ۱۷-ورزشگاه تختى تبریز
داور: سعید مظفرى زاده، کمک داوران: بهرام نقوى و بهرام کیانى
سپاهانمس کرمان، ساعت ۱۹ و ۱۵ دقیقه، ورزشگاه ذوب آهن فولادشهر
داور: مسعود مرادى، کمک داوران: حسن کامرانى فر و حسین خانبان

امام زمان (عج)

دوازدهمین پیشواى معصوم، حضرت حجة بن الحسن المهدى، امام زمان - عجل الله تعالى فرجه - در نیمه شعبان سال 255 هجرى در شهر سامراء دیده به جهان گشود.(1)

او همنام پیامبر اسلام (م‌ح‌م‌د) و همکنیه آن حضرت (ابو القاسم) است. (2) ولى پیشوایان معصوم از ذکر نام اصلى او نهى فرموده‏اند. (3)

از جمله القاب آن حضرت، حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان (4)، بقیة الله است (5) و مشهورترین آنها «مهدى‏» مى‏باشد. (6)

پدرش، پیشواى یازدهم حضرت امام حسن عسکرى-علیه السلام-و مادرش، بانوى گرامى «نرجس‏» است (7) که بنام «ریحانه‏» ، «سوسن‏» و «صقیل‏» نیز از او یاد شده است. (8)

میزان فضیلت و معنویت نرجس خاتون تا آن حد، والا بود که «حکیمه‏» خواهر امام هادى-علیه السلام-که خود از بانوان عالیقدر خاندان امامت‏بود، او را سرآمد و سرور خاندان خویش، و خود را خدمتگزار او مى‏نامید. (9)

حضرت مهدى دو دوره غیبت داشت: یکى کوتاه مدت (غیبت صغرى) و دیگرى دراز مدت (غیبت کبرى) . اولى، از هنگام تولد تا پایان دوران نیابت‏خاصه ادامه داشته و دومى، با پایان دوره نخست آغاز شد و تا هنگام ظهور و قیام آن حضرت طول خواهد کشید. (10)

تولد حضرت مهدى علیه السلام از دیدگاه علماى اهل سنت

اعتقاد به موضوع مهدویت اختصاص به شیعه ندارد، بلکه بر اساس روایات فراوانى که از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم رسیده، علماى اهل سنت نیز این موضوع را قبول دارند.

منتها آنان نوعا تولد حضرت مهدى را انکار مى‏کنند و مى‏گویند: شخصیتى که پیامبر اسلام از قیام او (پس از غیبت) خبر داده، هنوز متولد نشده است و در آینده تولد خواهد یافت! (11)

با این حال تعداد قابل توجهى از مورخان و محدثان اهل سنت، تولد آن حضرت را در کتب خود ذکر کرده و آن را یک واقعیت دانسته‏اند. بعضى از پژوهشگران بیش از صد نفر از آنان را معرفى کرده‏اند. (12)

دیدار حضرت مهدى علیه السلام

از آنجا که حکومت‏ستمگر عباسى، به منظور دستیابى به فرزند امام حسن عسکری(ع) و کشتن او، خانه امام را سخت تحت کنترل و مراقبت قرار داده بود، تولد حضرت مهدى-علیه السلام-بر اساس طرح دقیق و منظمى که پیشاپیش، از سوى امام در این مورد ریخته شده بود، کاملا به صورت مخفى و دور از چشم مردم (و حتى شیعیان) صورت گرفت.

مستندترین گزارش در این زمینه، از طرف «حکیمه‏» عمه حضرت عسکرى-علیه السلام-رسیده که از نزدیک شاهد تولد حضرت مهدى-علیه السلام-بوده است.

اما باید توجه داشت که این پنهانکارى به آن معنا نیست که بعدها یعنى در مدت 5-6 سال آغاز عمر او، که امام یازدهم در حال حیات بود، کسى آن بزرگوار را ندیده بود، بلکه-چنانکه یک نمونه از آن را در زندگانى حضرت عسکرى نوشتیم-افراد خاصى از شیعیان در فرصتهاى مناسب و گوناگون به دیدار آن حضرت نائل مى‏شدند تا به تولد و وجود وى یقین حاصل کنند و در موقع لزوم به شیعیان دیگر اطلاع دهند.

دانشمندان ما جریان این دیدارها را به صورت گسترده گزارش کرده‏اند (13) ، ولى شاید مهمترین آنها دیدار چهل تن از اصحاب امام عسکرى-علیه السلام-با آن حضرت باشد که تفصیل آن بدین قرار بوده است:

«حسن بن ایوب بن نوح‏» (14) مى‏گوید:

ما براى پرسش درباره امام بعدى، به محضر امام عسکرى-علیه السلام-رفتیم. در مجلس آن حضرت چهل نفر حضور داشتند. عثمان بن سعید عمرى[یکى از وکلاى بعدى امام زمان]بپاخاست و عرض کرد: مى‏خواهم از موضوعى سؤال کنم که درباره آن از من داناترى. امام فرمود: بنشین. عثمان با ناراحتى خواست از مجلس خارج شود. حضرت فرمود: هیچ کس از مجلس بیرون نرود. کسى بیرون نرفت و مدتى گذشت. در این هنگام، امام، عثمان را صدا کرد. او بپاخاست. حضرت فرمود: مى‏خواهید به شما بگویم که براى چه به اینجا آمده‏اید؟ همه گفتند: بفرمایید. فرمود: براى این به اینجا آمده‏اید که از حجت و امام پس از من بپرسید. گفتند: بلى. در این هنگام پسرى نورانى همچون پاره ماه که شبیه‏ترین مردم به امام عسکرى-علیه السلام-بود، وارد مجلس شد. حضرت با اشاره به او فرمود:

«این، امام شما بعد از من و جانشین من در میان شما است. فرمان او را اطاعت کنید و پس از من اختلاف نکنید که در این صورت هلاک مى‏شوید و دینتان تباه مى‏گردد... » . (15)

علل سیاسى-اجتماعى غیبت

شکى نیست که رهبرى پیشوایان الهى به منظور هدایت مردم به سر منزل کمال مطلوب است و این امر در صورتى میسر است که آنها آمادگى بهره بردارى از این هدایت الهى را داشته باشند. اگر چنین زمینه مساعدى در مردم وجود نداشته باشد، حضور پیشوایان آسمانى در بین مردم ثمرى نخواهد داشت.

متاسفانه فشارها و تضییقاتى که بویژه از زمان امام جواد-علیه السلام-به بعد بر امامان وارد شد، و محدودیتهاى فوق العاده‏اى که برقرار گردید-به طورى که فعالیتهاى امام یازدهم و دوازدهم را به حداقل رسانید-نشان داد که زمینه‏مساعد جهت‏بهره‏مندى از هدایتها و راهبریهاى امامان در جامعه (در حد نصاب لازم) وجود ندارد. از اینرو حکمت الهى اقتضا کرد که پیشواى دوازدهم، بتفصیلى که خواهیم گفت، غیبت اختیار کند تا موقعى که آمادگى لازم در جامعه به وجود آید.

البته همه اسرار غیبت‏بر ما روشن نیست ولى شاید نکته‏اى که گفتیم رمز اساسى غیبت‏باشد. در روایات ما، در زمینه علل و اسباب غیبت، روى سه موضوع تکیه شده است:

الف) آزمایش مردم
چنانکه مى‏دانیم یکى از سنتهاى ثابت الهى، آزمایش بندگان و انتخاب صالحان و گزینش پاکان است. صحنه زندگى همواره صحنه آزمایش است تا بندگان از این راه در پرتو ایمان و صبر و تسلیم خویش در پیروى از اوامر خداوند تربیت‏یافته و به کمال برسند و استعدادهاى نهفته آنان شکوفا گردد.

در اثر غیبت‏حضرت مهدى، مردم آزمایش مى‏شوند: گروهى که ایمان استوارى ندارند، باطنشان ظاهر مى‏شود و دستخوش شک و تردید مى‏گردند و کسانى که ایمان در اعماق قلبشان ریشه دوانده است، به سبب انتظار ظهور آن حضرت و ایستادگى در برابر شدائد، پخته‏تر و شایسته‏تر مى‏گردند و به درجات بلندى از اجر و پاداش الهى نائل مى‏گردند.

امام موسى بن جعفر-علیه السلام-فرمود: هنگامى که پنجمین فرزندم غایب شد، مواظب دین خود باشید، مبادا کسى شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتى خواهد داشت، به طورى که گروهى از مؤمنان از عقیده خویش بر مى‏گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش‏مى‏کند... (16)

از سخنان پیشوایان اسلام بر مى‏آید که آزمایش به وسیله غیبت‏حضرت مهدى، از سخت‏ترین آزمایشهاى الهى است (17) . و این سختى از دو جهت است:

1-از جهت اصل غیبت، که چون بسیار طولانى مى‏شود بسیارى از مردم دستخوش شک و تردید مى‏گردند. برخى در اصل تولد و برخى دیگر در دوام عمر آن حضرت شک مى‏کنند و جز افراد آزموده و مخلص و داراى شناخت عمیق، کسى بر ایمان و عقیده به امامت آن حضرت باقى نمى‏ماند. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم ضمن حدیث مفصلى مى‏فرماید: مهدى از دیده شیعیان و پیروانش غایب مى‏شود و جز کسانى که خداوند دلهاى آنان را جهت ایمان، شایسته قرار داده، در اعتقاد به امامت او استوار نمى‏مانند. (18)

2-از نظر سختیها و فشارها و پیشامدهاى ناگوار که در دوران غیبت رخ مى‏دهد و مردم را دگرگون مى‏سازد، به طورى که حفظ ایمان و استقامت در دین، کارى سخت دشوار مى‏گردد و ایمان مردم در معرض مخاطرات شدید قرار مى‏گیرد. (19)

ب) حفظ جان امام
خداوند، به وسیله غیبت، امام دوازدهم را از قتل حفظ کرده است، زیرا اگر آن حضرت از همان آغاز زندگى در میان مردم ظاهر مى‏شد، او رامى‏کشتند (چنانکه تفصیل آن را نوشتیم) . بر این اساس اگر پیش از موعد مناسب نیز ظاهر شود، باز جان او به خطر مى‏افتد و به انجام ماموریت الهى و اهداف بلند اصلاحى خود موفق نمى‏گردد.

«زراره‏» ، یکى از یاران امام صادق-علیه السلام-مى‏گوید: امام صادق-علیه السلام-فرمود: امام منتظر، پیش از قیام خویش مدتى از چشمها غایب خواهد شد.

عرض کردم: چرا؟

فرمود: بر جان خویش بیمناک خواهد بود. (20)

ج) آزادى از یوغ بیعت‏با طاغوت‌هاى زمان
پیشواى دوازدهم، هیچ رژیمى را، حتى از روى تقیه، به رسمیت نشناخته و نمى‏شناسد. او مامور به تقیه از هیچ حاکم و سلطانى نیست و تحت‏حکومت و سلطنت هیچ ستمگرى در نیامده و در نخواهد آمد، چرا که مطابق وظیفه خود عمل مى‏کند و دین خدا را به طور کامل و بى هیچ پرده پوشى و بیم و ملاحظه‏اى اجرا مى‏کند. بنابراین جاى هیچ عهد و میثاق و بیعت‏با کسى و مراعات و ملاحظه نسبت‏به دیگران باقى نمى‏ماند.

«حسن بن فضال‏» مى‏گوید: امام هشتم فرمود: گویى شیعیانم را مى‏بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم[امام حسن عسکرى]در جستجوى امام خود، همه جا را مى‏گردند اما او را نمى‏یابند.

عرض کردم: چرا غایب مى‏شود؟

فرمود: براى اینکه وقتى با شمشیر قیام مى‏کند، بیعت کسى در گردن وى‏نباشد. (21)

غیبت صغرى و کبرى

غیبت امام مهدى به دو دوره تقسیم مى‏شود: «غیبت صغرى‏» و «غیبت کبرى‏».

غیبت صغرى از سال 260 هجرى (سال شهادت امام یازدهم) تا سال 329 (سال در گذشت آخرین نایب خاص امام) یعنى حدود 69 سال بود. (22) در دوران غیبت صغرى، ارتباط شیعیان با امام بکلى قطع نبود و آنان، به گونه‏اى خاص و محدود، با امام ارتباط داشتند.

توضیح آنکه: در طول این مدت، افراد مشخصى (که ذکرشان خواهد آمد) به عنوان «نایب خاص‏» با حضرت در تماس بودند و شیعیان مى‏توانستند به وسیله آنان مسائل و مشکلات خویش را به عرض امام برسانند و توسط آنان پاسخ دریافت دارند و حتى گاه به دیدار امام نائل شوند. از اینرو مى‏توان گفت در این مدت، امام، هم غایب بود و هم نبود.

این دوره را مى‏توان دوران آماده سازى شیعیان براى غیبت کبرى دانست که‏طى آن، ارتباط شیعیان با امام، حتى در همین حد نیز قطع شد و مسلمانان موظف شدند در امور خود به نایبان عام آن حضرت، یعنى فقهاى واجد شرائط و آشنایان به احکام اسلام، رجوع کنند.

اگر غیبت کبرى یکباره و ناگهان رخ مى‏داد، ممکن بود موجب انحراف افکار شود و ذهنها آماده پذیرش آن نباشد. اما گذشته از زمینه سازیهاى مدبرانه امامان پیشین، در طول غیبت صغرى، بتدریج ذهنها آماده شد و بعد، مرحله غیبت کامل آغاز گردید. همچنین امکان ارتباط نایبان خاص با امام در دوران غیبت صغرى، و نیز شرفیابى برخى از شیعیان به محضر آن حضرت در این دوره، مسئله ولادت و حیات آن حضرت را بیشتر تثبیت کرد. (23)

با سپرى شدن دوره غیبت صغرى، غیبت کبرى و دراز مدت امام آغاز گردید که تا کنون نیز ادامه دارد و پس از این نیز تا زمانى که خداوند اذن ظهور و قیام به آن حضرت بدهد، ادامه خواهد داشت.

غیبت دو گانه امام دوازدهم، سالها پیش از تولد او توسط امامان قبلى، پیشگویى شده و از همان زمان توسط راویان و محدثان، حفظ و نقل و در کتابهاى حدیث ضبط شده است که به عنوان نمونه به نقل چند حدیث در این زمینه اکتفا مى‏کنیم:

1-امیر مؤمنان-علیه السلام-فرمود:

[امام]غایب ما، دو غیبت‏خواهد داشت که یکى طولانى‏تر از دیگرى خواهد بود. در دوران غیبت او، تنها کسانى در اعتقاد به امامتش پایدار مى‏مانند که داراى یقینى استوار و معرفتى کامل باشند. (24) -امام باقر-علیه السلام-فرمود:

[امام]قائم دو غیبت‏خواهد داشت که در یکى از آن دو، خواهند گفت: او مرده است... (25)

3-ابو بصیر مى‏گوید: به امام صادق-علیه السلام-عرض کردم: امام باقر مى‏فرمود: قائم آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم دو غیبت‏خواهد داشت که یکى طولانى‏تر از دیگرى خواهد بود.

امام صادق-علیه السلام-فرمود: بلى، چنین است... (26)

4-حضرت صادق-علیه السلام-فرمود:

امام قائم دو غیبت‏خواهد داشت: یکى کوتاه مدت و دیگرى دراز مدت... (27)

سیر تاریخ، صحت این پیشگوییها را تایید کرد و همچنانکه پیشوایان قبلى فرموده بودند، غیبتهاى دوگانه امام عینیت‏یافت.

نواب خاص (28)

نایبان خاص حضرت مهدى در دوران غیبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پیشین و از علماى پارسا و بزرگ شیعه بودند که «نواب اربعه‏» نامیده شده‏اند. اینان به ترتیب زمانى عبارت بودند از:

1-ابو عمرو عثمان بن سعید عمرى، 2-ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عمرى، 3-ابو القاسم حسین بن روح نوبختى، 4-ابو الحسن على بن محمد سمرى.

البته امام زمان-علیه السلام-وکلاى دیگرى نیز در مناطق مختلف مانند: بغداد، کوفه، اهواز، همدان، قم، رى، آذربایجان، نیشابور و... داشت که یا به وسیله این چهار نفر، که در راس سلسله مراتب وکلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت مى‏رساندند (29) و از سوى امام در مورد آنان «توقیع‏» هایى (30) صادر مى‏شده است. (31) و یا-آن گونه که بعضى از محققان احتمال داده‏اند-سفارت و وکالت این چهار نفر، وکالتى عام و مطلق بوده ولى دیگران در موارد خاصى وکالت و نیابت داشته‏اند (32) . مانند:

محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرى قمى، ابراهیم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن الیسع (33) ، محمد بن ابراهیم بن مهزیار (34) ، حاجز بن یزید، محمد بن صالح (35) ، ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد وجنائى (36) .

1-ابو عمرو عثمان بن سعید عمرى
عثمان بن سعید از قبیله بنى اسد بود و به مناسبت‏سکونت در شهر سامراء، «عسکرى‏» نیز نامیده مى‏شد. در محافل شیعه از او به نام «سمان‏» (-روغن فروش) یاد مى‏شد، زیرا به منظور استتار فعالیتهاى سیاسى، روغن فروشى مى‏کرد و اموال متعلق به امام را، که شیعیان به وى تحویل مى‏دادند، در ظرفهاى روغن قرار داده به محضر امام عسکرى مى‏رساند. (37) او مورد اعتماد و احترام عموم شیعیان بود. (38)

گفتنى است که عثمان بن سعید قبلا نیز از وکلا و یاران مورد اعتماد حضرت هادى و حضرت عسکرى-علیهما السلام-بوده است. «احمد بن اسحاق‏» که خود از بزرگان شیعه مى‏باشد، مى‏گوید:

روزى به محضر امام هادى رسیدم و عرض کردم: من گاهى غایب و گاهى (در اینجا) حاضرم و وقتى هم که حاضرم همیشه نمى‏توانم به حضور شما برسم. سخن چه کسى را بپذیرم و از چه کسى فرمان ببرم؟

امام فرمود: «این ابو عمرو (عثمان بن سعید عمرى) ، فردى امین و مورد اطمینان من است، آنچه به شما بگوید، از جانب من مى‏گوید و آنچه به شما برساند، از طرف من مى‏رساند» .

احمد بن اسحاق مى‏گوید: پس از رحلت امام هادى-علیه السلام-روزى به حضور امام عسکرى-علیه السلام-شرفیاب شدم و همان سؤال را تکرار کردم.

حضرت مانند پدرش فرمود: این ابو عمرو مورد اعتماد و اطمینان امام پیشین، و نیز طرف اطمینان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید از جانب من مى‏گوید و آنچه به شما برساند از طرف من مى‏رساند. (39)

پس از رحلت امام عسکرى، مراسم تغسیل و تکفین و خاکسپارى آن حضرت‏را، در ظاهر، عثمان بن سعید انجام داد. (40) نیز همو بود که روزى در حضور جمعى از شیعیان به فرمان امام عسکرى-علیه السلام-و به نمایندگى از طرف آن حضرت، اموالى را که گروهى از شیعیان یمن آورده بودند، از آنان تحویل گرفت و امام در برابر اظهارات حاضران مبنى بر اینکه با این اقدام حضرت، اعتماد و احترامشان نسبت‏به عثمان بن سعید افزایش یافته است، فرمود: گواه باشید که عثمان بن سعید وکیل من است، و پسرش محمد نیز، وکیل پسرم مهدى خواهد بود. (41) همچنین، در پایان دیدار چهل نفر از شیعیان با حضرت مهدى-که شرح آن در اوائل این بخش گذشت-حضرت خطاب به حاضران فرمود:

آنچه عثمان[بن سعید]مى‏گوید، از او بپذیرید، مطیع فرمان او باشید، سخنان او را بپذیرید، او نماینده امام شماست و اختیار با اوست. (42)

تاریخ وفات عثمان بن سعید روشن نیست. برخى احتمال داده‏اند او بین سالهاى 260-267 درگذشته باشد و برخى دیگر فوت او را در سال 280 دانسته‏اند. (43)

پى‏نوشتها:

1) شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبة بصیرتی، ص 346-فتال نیشابورى، روضة الواعظین، الطبعة الاولى، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1406 ه. ق، ص 292-کلینی، اصول کافى، تهران، مکتبة الصدوق، 1381 ه. ق، ج 1، ص 514-طوسی، الغیبة، تهران، مکتبة نینوى الحدیثة، ص 141-طبرسی، اعلام الورى، الطبعة الثالثة، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ص 418-ابن صباغ مالکى، الفصول المهمة، ط قدیم (بى تا) ، ص 310.

در بعضى از مآخذ، تاریخ تولد حضرت، سال 256 هجرى ضبط شده است (صدوق، کمال الدین، قم، مؤسسة النشر الاسلامی (التابعة) لجماعة المدرسین بقم المشرفة، 1405 ه. ق، ص 432-طوسی، الغیبة، ص 139 و 147) و در برخى دیگر، سال 258 (على بن عیسى الاربلى، کشف الغمة، تبریز، مکتبة بنى هاشمى، 1381 ه. ق، ج 3، ص 227-ابن ابی الثلج‏بغدادی، تاریخ الائمة، قم، مکتبة بصیرتی (ضمن مجموعه نفیسه) ، ص 15) ذکر شده است و ابو جعفر محمد بن جریر بن رستم طبری آن را در سال 257 مى‏داند (دلائل الامامة، الطبعة الثالثة، قم، منشورات الرضی، ص 271 و 272) .

2) شیخ مفید، همان کتاب، ص 346-طبرسى، همان کتاب، ص 417-اربلی، همان کتاب، ص 227-ابن صباغ، همان کتاب، ص 310.

3) صدوق، همان کتاب، ص 648-کلینی، همان کتاب، ص 332-مجلسی، بحار الانوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1393 ه. ق، ج 51، ص 31-34. ولى آیا نهى ائمه از ذکر نام مخصوص آن حضرت، یک اقدام سیاسى مقطعى و مربوط به دوران غیبت صغرى بوده یا اینکه حرمت ذکر نام آن حضرت تا هنگام ظهور و قیامش باقى است؟ در میان علماى شیعه مورد اختلاف است (ر. ک به: حاج میرزا حسین طبرسی نورى، النجم الثاقب، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، باب 2، ص 48 و 49) .

4) طبرسى، همان کتاب، ص 418-ابن صباغ، همان کتاب، ص 310.

5) مسعودى، اثبات الوصیة، الطبعة الرابعة، نجف، المطبعة الحیدریة، 1374 ه. ق، ص 248.

6) ابن صباغ، همان کتاب، ص 310.

7) شیخ مفید، همان کتاب، ص 346-صدوق، همان کتاب، ص 432-طبرسی، همان کتاب، ص 418-مسعودى، همان کتاب، ص 248-فتال نیشابورى، همان کتاب، ص 283-طوسى، همان کتاب، ص 143-محمد بن جریر بن رستم طبرى، همان کتاب، ص 268-ابن صباغ، همان کتاب، ص 310.

8) صدوق، همان کتاب، ص 432 و ر. ک به: روضة الواعظین، ص 292. برخى از محققان معاصر، احتمال داده‏اند که نام او همان نرجس باشد، و اسامى دیگر به جز صقیل را بانوى پیشین او حکیمه دختر امام جواد-علیه السلام-به وى داده باشد (بنا بر روایاتى، او قبلا کنیز حکیمه بوده است).

مردم آن زمان کنیزان خویش را براى خوشامدگویى، به اسامى گوناگون مى‏خواندند و نرجس، ریحانه و سوسن همه اسامى گلها هستند (دکتر حسین جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقى آیت اللهى، چاپ اول، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، 1367 ه. ش، ص 114) .

9) فتال نیشابورى، همان کتاب، ص 283-صدوق، همان کتاب، ص 427-مجلسى، همان کتاب، ج 51، ص 12.

10) شیخ مفید، همان کتاب، ص 346.

11) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، قاهره، دار احیاء الکتب العربیة، 1960 م، ج 7، ص 94 و ج 10، ص 96.

12) فقیه ایمانى، مهدى، مهدى منتظر در نهج البلاغه، اصفهان، کتابخانه عمومى امیر المؤمنین على-علیه السلام-، ص 23، 39.

تعدادى از این منابع که در دسترس نگارنده است و تولد حضرت مهدى به صراحت در آنها بیان شده، به قرار زیر است:

ابن حجر هیتمى، الصواعق المحرقة، ط 2، قاهره، 1385 ه. ق، ص 208-شبراوى، الاتحاف بحب الاشراف، ط 2، قم، منشورات الرضی، 1363 ه. ش، ص 179-محمد امین بغدادى سویدى، سبائک الذهب فی معرفة قبائل العرب، بیروت دار صعب، ص 78-مؤمن شبلنجى، نور الابصار، قاهره، مکتبة المشهد الحسینی، ص 168-شیخ محمد صبان، اسعاف الراغبین، (در حاشیه نور الابصار) ، ص 141-ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ج 7، ص 274 (حوادث سال 260) -حمد الله مستوفى، تاریخ گزیده، چاپ دوم، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1362 ه. ش، ص 207-ابن طولون، الائمة الاثنى عشر، قم، منشورات الرضی، ص 117-ابن صباغ مالکى، الفصول المهمة، (بى تا) ، ص 310-شیخ سلیمان قندوزى، ینابیع المودة، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج 3، ص 36.

13) صدوق، همان کتاب، ص 434-478. شیخ مفید، همان کتاب، ص 350 و 351-شیخ سلیمان قندوزى، ینابیع المودة، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج 3، ص 123-125.

14) چنانکه در سیره امام هادى-علیه السلام-نوشتیم،ایوب بن نوح یکى از وکلاى آن حضرت بوده است.

15) طوسى،همان کتاب،ص 204 و ر.ک به:صدوق،همان کتاب،ص 435-مجلسى،همان کتاب،ج 51، ص 346-شیخ سلیمان قندوزى،همان کتاب،ج 3،ص 123-(آیت الله)صافى،لطف الله،منتخب الاثر،تهران،مرکز نشر کتاب،1373 ه.ق،ص 355.

16) شیخ طوسى،همان کتاب،ص 204-نعمانى،الغیبة،تهران،مکتبة الصدوق،ص 154-مجلسى، بحار الانوار،تهران،المکتبة الاسلامیة،1393 ه.ق،ج 51،ص 150 و ر.ک به:اصول کافى، تهران،مکتبة الصدوق،1381 ه.ق،ج 1،ص 337.

17) طوسى،همان کتاب،ص 203-207-صافى،همان کتاب،باب 47،ص 314 و 315.

18) صافى،همان کتاب،فصل 1،باب 8،ص 101،ح 4.

19) (آیت الله)صافى،لطف الله،نوید امن و امان،تهران،دار الکتب الاسلامیة،ص 177 و 178.

20) کلینى،همان کتاب،ج 1،ص 337-طوسى،همان کتاب،ص 202-صدوق،همان کتاب،ص 481-صافى،منتخب الاثر،فصل 2،باب 28،ص 269-نعمانى،همان کتاب،ص 166.

21) صدوق،کمال الدین،باب 44،ص 480،ح 4-مجلسى،همان کتاب،ج 51،ص 152-صافى،منتخب الاثر،فصل 2،باب 25،ص 268،ح 3.

22) مرحوم شیخ مفید آغاز غیبت صغرى را از سال تولد آن حضرت(سال 255)حساب کرده است(الارشاد،ص 346)و با این محاسبه،دوران غیبت صغرى،75 سال مى‏شود.طبعا نظریه مرحوم مفید از این لحاظ بوده است که حضرت مهدى در زمان حیات پدر نیز حضور و معاشرت چندانى با دیگران نداشته و از نظر کلى غایب محسوب مى‏شده است.

گویا بر اساس همین ملاحظه است که محققانى مانند:طبرسى،سید محسن امین،و آیت الله سید صدر الدین صدر نیز آغاز غیبت صغرى را از سال میلاد آن حضرت،و مدت آن را 74 سال دانسته‏اند(اعلام الورى،ص 444-اعیان الشیعة،بیروت،دار التعارف للمطبوعات،ج 2،ص 46-المهدی،بیروت،دار الزهراء،1398 ه.ق،ص 181).

23) صدر،سید صدر الدین،المهدی،بیروت،دار الزهراء،1398 ه.ق،ص 183-پیشواى دوازدهم امام زمان،نشریه مؤسسه در راه حق،ص 38.

24) شیخ سلیمان قندوزى،ینابیع المودة،بیروت،مؤسسة الاعلمی للمطبوعات،ج 3،باب 71، ص 82.

25) نعمانى،همان کتاب،ص 173.

26) نعمانى،همان کتاب،ص 173.

27) نعمانى،همان کتاب،ص 170.نیز ر.ک به:منتخب الاثر،فصل 2،باب 26،ص 251-253.

28) در آن روزگار،به جاى‏«نیابت‏»و«نواب‏»بیشتر تعبیر«سفارت‏»و«سفراء»به کار برده مى‏شد.

29) چنانکه طبق نقل شیخ طوسى،حدود ده نفر در بغداد به نمایندگى از طرف محمد بن عثمان فعالیت مى‏کردند(الغیبة،ص 225).

30) توقیع به معناى حاشیه نویسى است و در اصطلاح علماى شیعه به نامه‏ها و فرمانهایى که در زمان غیبت صغرى از طرف امام به شیعیان مى‏رسیده توقیع گفته مى‏شود.

31) صدر،المهدی،ص 189.

32) امین،سید محسن،اعیان الشیعة،ج 2،ص 48.

33) طوسی،الغیبة،ص 257،258.

34) کلینی،اصول کافی،ج 1،ص 518،ح 5.

35) کلینى،همان کتاب،ص 521،ح 14 و 15.

36) طبرسی،اعلام الورى،ص 444.

37) طوسی،الغیبة،تهران،مکتبة نینوى الحدیثة،ص 214.

38) طوسی،همان کتاب،ص 216.

39) طوسی،الغیبة،ص 215.

40) طوسی،همان کتاب،ص 216.

41) طوسى،همان کتاب،ص 216.

42) طوسی،همان کتاب،ص 217.

43) دکتر حسین،جاسم،تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم،ترجمه دکتر سیدمحمد تقى آیت اللهی،چاپ اول،تهران،مؤسسه انتشارات امیر کبیر،1367 ه.ش،ص 155 و 156

فاطمه زهرا (س)

حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر (ص)، همسر حضرت علی (ع) و مادر امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در بیستم جمادی الثانی سال پنجم هجری به دنیا آمد.          





سال چهارم بعثت بود که خداوند اراده فرمود به پیامبر گرامی‏اش هدیه‏ای بهشتی و تحفه‏ای گرانبها عطا فرماید؛ دختری که نسل پاک رسول خدا از طریق او تکثیر گردد.

برای دریافت این هدیه الهی، مقدماتی لازم بود. لذا از جانب حضرت حق دستورات لازم برای آمادگی رسول خدا و خدیجه داده شد و سپس فاطمه علیهاسلام در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت، در سرزمین توحید، مکه معظمه، متولد شد و دنیا را به نور وجود خود منوّر ساخت.

او دختری بود به سیمای خاکیان، ولی برتر از ملائک، چرا که خلقتش از نور بود و بویش بوی بهشت. فاطمه (س) نام‌های بسیاری دارد که هر کدام دارای معانی و مفاهیم بلند و ملکوتی است.

حضرت فاطمه (س) در خانه رسول خدا بزرگ شد و با مجاهدات و تلاش پیگیرش، تحت تربیت رسول مکرم، به مقامات بلند معنوی دست یافت؛ به‌طوری که در ستایش او چندین آیه قرآنی نازل شد.

پیامبر اکرم بارها در سخنانش مقام و موقعیت والای فاطمه را برای مسلمان‏ها بیان می‏کرد و می‏فرمود: فاطمه سبب خلقت افلاک است و ملائکه الهی در خدمت او هستند. او را اذیت نکنید که اذیت او اذیت من است. فاطمه‌ من، اهل بهشت است و در قیامت از شیعیانش شفاعت می‌کند.

فاطمه (س) چنان جایگاه بلندی در قلب پیامبر اکرم پیدا کرد که محبت و شیفتگی رسول خدا نسبت به او زبانزد خاص و عام شد و تعبیرات بسیار بلند و لطیفی از زبان رسول خدا نسبت به آن گوهر تابناک تراوش می‌کرد.

سرانجام حضرت علی (ع)، یگانه شخصیتی که صلاحیت همسری و هم‌شانی با فاطمه‌(س) را داشت، به خواستگاری او آمد. رسول خدا هم به اذن خداوند، و رضایت فاطمه با ازدواج آنها موافقت فرمود.

مهریه فاطمه تعیین شد و پس از عقد آسمانی و شادباشی بهشتی، آن وصلت فرخنده به اطلاع عموم مسلمانان مدینه رسید و رسول خدا صیغه عقد را جاری فرمود.

از این قضیه حدود یک ماه گذشت تا مقدمات عروسی فراهم شد و پس از ولیمه عروسی، فاطمه با مهریه‏ای به ظاهر کم‌ارزش و جهیزیه‌ای ساده به خانه بخت رفت. رسول خدا هم آداب خاصی را در شب زفاف برای آنها اجرا کرد و سفارش‌های لازم را به عمل آورد و از خانه‌ آنها خارج شد.

فردا صبح به خانه آنها تشریف‏فرما شد و از آنان احوالپرسی کرد و برایشان دعا فرمود. روز چهارم هم برنامه‌ ویژه‏ای برای آنها ترتیب داد و کارها را تقسیم فرمود. به این ترتیب ازدواج شیرین و شاد آنها با همکاری و تفاهم شروع شد. رسول خدا نیز همواره آنها را زیر نظر داشت و هر دو را به رعایت یکدیگر سفارش می‌فرمود.

فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین دو همسری بودند که هیچگاه در زندگی خود به تجمل و دنیاپرستی نیندیشیدند و با کمال صفا یکدیگر را در پیمودن راه خدا کمک کردند و کوچکترین اختلافی بین آنها صورت نگرفت. خداوند به آنها دو پسر به نام حسن و حسین و دو دختر به نام زینب و ام کلثوم عنایت فرمود.


رسول اکرم فرزندان فاطمه (س) را بسیار دوست می‏داشت و آنها را فرزندان خود می‌دانست و می‏فرمود:

« آتش جهنم بر فرزندان فاطمه حرام است.» و در فرصت‏های مناسب مسلمین را به رعایت احترام و خدمت سفارش می‌کرد و لذا فاطمه اطهر و فرزندانش در زمان حیات رسول خدا بسیار محترم و عزیز بودند ولی آن حضرت مکرراً از ظلم‏هایی که پس از او بر آنان روا داشته می‏شود، خبر می‏داد واظهار ناراحتی می‏نمود و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا را دلداری می‏داد و افسوس و صد افسوس که این دوران، بسیار کوتاه بود و بیش از 9 سال طول نکشید که دست پر مهر رسول خدا از سر آنها برداشته شد و سایه پربرکتش از این جهان رخت بر بست.

فاطمه زهرا (س) در سوگ پدر بزرگوارش بسیار اندوهگین بود و شب و روز به یاد پدر می‏گریست، اما در این هنگامه، مسأله غصب خلافت توسط گروهی پیش آمد، که برای تثبیت خلافت خویش، علی‌رغم سفارشات اکید رسول خدا در مورد دخترش، به خانه‌ فاطمه هجوم آوردند و با تازیانه دست مبارکش را آزردند و پهلوی او را که برای دفاع از حریم ولایت بپا خواسته بود، شکستند، بر گردن شیر خدا ریسمان بستند و او را به مسجد کشاندند.

اما فاطمه پس از این جنایات هولناک که باعث سقط جنین او شد، باز دست از فداکاری و حمایت خود بر نداشت و با همان حال به دنبال امیرالمؤمنین به مسجد رفت و با استفاده از مقام و شخصیت خود، علی (ع) را از دست غاصبین نجات داد و سپس به خانه آمد و در بستر بیماری افتاد.

غاصبین حق امیرالمومنین و زهرا به این هم بسنده نکردند و فدک را که حق مسلم حضرت زهرا بود، غصب کردند تا دست آنها را از مال دنیا هم کوتاه کرده باشند. در این جریان، فاطمه (س) بارها با ابوبکر و عمر احتجاجاتی داشت و امیرالمؤمنین نامه تندی به ابوبکر نوشت و حق مسلم فاطمه را اثبات کرد. فاطمه (س) هم خطبه تاریخی فدک را در حضور جمع بسیاری از مسلمین ایراد فرمود و مدعیان دروغین خلافت و غاصبین فدک را رسوا نمود، اما اّنان بر اجرای مقاصد خویش همچنان پافشاری و به دادخواهی آن مظلومان تاریخ، پاسخ صحیح نگفتند بلکه افکارعمومی را علیه آنان شوراندند و با نسبت‌های ناروا و زشت به ساحت قدس امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا، مقصود و منظور خود را برملا ساختند.

اما امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا با سربلندی و افتخار از این آزمایش بزرگ الهی خارج شدند و برای بقاء اسلام، در مقابل این همه ظلم و ستم از حقوق مسلم خود چشم بستند و دم نزدند. حتی وقتی امیرالمؤمنین (ع) به خلافت دست‌یافت، باز هم به فدک که سرمایه هنگفتی بود،اعتنایی نکرد و فدک در طول تاریخ به تاراج رفت.

به هر حال فاطمه (س) هر روز رنجورتر می‏شد و کم کم حالش رو به وخامت می‏رفت. همه مسلمین از این پیش آمدها ناراحت بودند. زنان مدینه به عیادت آن حضرت آمدند و حضرت خطبه‏ای برای آنها ایراد فرمود که چرا شوهران‌شان امیرالمؤمنین را یاری نکردند.

فاطمه علیهاسلام روزهای آخر عمر خود را سپری می‏کرد و به شدت از ابوبکر و عمر ناراضی بود، اما آنها که نارضایتی فاطمه را به صلاح حکومت خود نمی‌دیدند، آمدند تا به عنوان عیادت، رضایت وی را جلب کنند. فاطمه زهرا ابتدا نپذیرفت اما آنها پس از چند بار، امیرالمؤمنین (ع) را واسطه کردند و بالاخره با اصرار زیاد به عیادت او آمدند. در همین ملاقات بود که فاطمه (س) رسماً نارضایتی خود را به گوش آنها رساند.

کم کم فاطمه (س) آستانه شهادت قرار گرفت. دستور داد برایش تابوت ساختند و سپس به امیرالمؤمنین وصیت نمود. روح پاکش در عصر یک روز غم‏انگیز از خانه دلتنگ دنیا پر کشید و به درجه رفیع شهادت نایل شد.

خبر شهادت آن حضرت فوراً در بین مردم انتشار یافت و مدینه یک‌پارچه عزا و گریه شد. سیل جمعیت برای دلداری و تسلیت امیرالمؤمنین و فرزندان خردسال فاطمه به طرف آن خانه کوچک سرازیر بود تا کم‌کم خورشید غروب کرد.

مردم متفرق شدند و علی تنها شد. شب بود؛ او شخصاً برای تغسیل و تدفین اقدام فرمود. شبانه آن بدن آزرده را همراه باران اشک خود غسل داد و کفن نمود و با عده کمی از شیعیان خاص خود بر او نماز خواند و بدن بی‌جان فاطمه را در گوشه‏ای دور از چشم بیگانگان به‌خاک سپرد ؛ سپس با دستی خالی و سینه‏ای پردرد به سوی قبر مطهر رسول خدا رو کرد و با کلماتی دلسوز خاطر خود را تسلی داد.

صبح شد و مسلمان‌ها که از تدفین فاطمه (س) خبر نداشتند جمع شدند. وقتی که از دفن حضرت زهرا مطلع شدند با کمال جسارت خواستار نبش قبرش شدند که ناگهان با غرش شیر خدا، نفس‌ها در سینه‏ها حبس شد و از تصمیم خود منصرف شدند.

قبر مطهر فاطمه (س) باید تا قیامت، تا قیام فرزند عزیزش حجه بن الحسن عجل‌الله تعالی فرجه مخفی بماند تا سندی زنده بر مظلومیت آن بانو و گواهی بر ظلم و ستم قاتلین او باشد. اما راویان نکته‌سنج و عاشقان هوشمند که بوی تربت فاطمه را می‌شناسند از لابه‏لای کلمات ائمه اطهار و صفحات تاریخ به جستجوی قبر مطهر آن بانوی مظلومه برآمدند و به گمانی قریب به یقین، آن را در خانه خودش یافتند.

از فاطمه زهرا علیهاسلام روایاتی به جهان اسلام تقدیم شده که یکی از بهترین میراث آن حضرت در خطوط تاریخ است، ولی افسوس که دفتر روز شمار تاریخ زندگانی‌اش برای ابد بسته شده و دیگر سخنی بر آنها اضافه نشده است.

آشنایی با اهل بیت (ع)

پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) و اهل بیت او، زیباترین واژه و برترین مخلوقات، نزد مسلمانان جهانند

براى معرفى این نخبگان و صاحبان کمالات انسانى، فعالیت‌هاى فراوان و گوناگونى از صـدر اسلام تا کنون از سوى شیفتگان آنان (اعم از مسلمان و غیر مسلمان) به روش‌هاى مختلف، مانند گفتارى، نوشتارى، نمایشى، فیلم‌سازى و تصویرى انجام شده است که هـمـه آنها نـشانگر عمق محبت و علاقه مردم به رهبران راستین خویش است.

بسیارى از پژوهشگران، دانشمندان و نویسندگان تلاش کرده‌اند تا پیامبر (ص) و اهل بیت وی را به هـر طریـق ممـکن بـه جـوامـع معرفى کنند.[آشنایی با بعثت پیامبر (ص)]

زیرا شناخت آن بزرگواران و آشنایى با سیره و شـیـوه زنـدگـانـى آنـان هـدایـت یـافـتـن و در مـسیـر درستى قرار گرفتن را ممکن خواهد ساخـت.

شناختن الگوهاى انسانى و شناساندن آنها به دیگران، زمینه را براى ایجاد محیطى آرام و عـارى از فـسـق و فسادو تحقق وعده‌هاى الهى در ایجاد جامعه امن اسلامى و برقرارى عدالت اجتماعى فراهم مى‌کند.

دستیابى به چنین مقصودى، راه‌هاى پرپیچ و خم و تنگناهایى را در پیش رو دارد کـه گـرچـه گذر از آنهاغیرممکن نیست، اما بسیار دشوار و توان فرسا است و مسؤولیت هـمـگـان، بـه ویـژه دانـشمندان، در رسیدن و رساندن جامعه به مقصد عالى و هدف نهایى، بسى سنگین و مرارت بار است.

خاندان عصمت

در مـیـان انسان‌ها، غیر از پیامبران و سفیران الهى که از جایگاه ویژه‌اى برخوردارند، برخى افراد یا خـانـدان‌ها به خاطر اتصال و انتساب به پیامبران و کسب فضایل و کمالات انسانى، نزد پروردگار مـتـعال به منزلت و مرتبه شایسته‌اى نایل شده و مشمول رحمت و برکت الهى قرار گرفته‌اند.

در قـرآن کـریـم نـیـز به برخى از آنان اشاره شده است، به عنوان مثال درباره اهل بیت ابراهیم خلیل الـرحمن (ع) مى‌فرماید: قالوااتعجبین من امر اللّه رحمت اللّه و برکاته علیکم اهل البیت انه حمید مجید.

امـا در میان آنان نیز اهل بیت پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) به مرتبه‌اى دست یافته‌اند که جز خود آن حضرت، کسى را شایستگى رسیدن به چنین فضایلى نبوده است.

اهل بیت پیامبر (ص) به مقام پاکى و پاکیزگى ناب نایل شده و سرآمد بشرگردیده‌اند.

خداوند منان با زیباترین بیان، آنان را در قرآن مجید مورد تقدیس و تکریم قرار داده و فرموده است:


همانا خداوند اراده کرده است که از شما اهل بیت هرگونه پلیدى و گناه را دور گرداند و شما را به بهترین پاکیزگی‌ پاک گرداند.

بیت پیامبر(ص)

بـراى نـبـى مکرم اسلام، حضرت محمد (ص) دو گونه بیت (خانه) وجود داشته است : یکى بیت زوجیت و دیگرى بیت نبوت و ولایت.

بـیت زوجیت آن حضرت در ارتباط با زندگى عادى ایشان با همسران و فرزندانشان بود. این بیت یـکـى نبود، بلکه به تعداد همسران مکرمه آن حضرت، متعدد بود و در قرآن مجید نیز با لفظ جمع بـیـوت آورده شـده اسـت.

هر یک از همسران مکرمه پیامبر(ص) خانه و زندگى جداگانه‌اى با آن حضرت داشتند که در ابـتـدا مـنـحـصـر در یـک خـانـه بـود، امـا در اواخر عمر آن حضرت، متعدد گردید.

در میان بـیـوت همسران پیامبر (ص) بیت خدیجه کبرى (س) مطبوع ترین و شیرین ترین محیط زندگى خانوادگى براى رسول گرامى اسلام بود.

امـا بـیـت نـبوت و ولایت منحصر بود در خانه‌اى که دختر آن حضرت، فاطمه زهرا(س) به اتفاق همسرش امام على (ع) و حسنین (ع) در آن زندگى مى‌کردند؛ یعنى بیت طهارت و عصمت.

مـخـاطـبـان آیـه تـطـهـیر نیز همین دسته‌اند، یعنى اهل بیت نبوت و ولایت و بیت عصمت و طـهـارت. بـنابراین، بیت نبوت و ولایت ساکنانى دارد که والاترین وشایسته‌ترین انسان‌ها بوده و مورد تقدیس و تطهیر الهى قرار گرفته‌اند.

آنان عبارتند از:
پـیـامبر اسلام، حضرت محمد (ص) که کلام و کتاب خداوند منان در بیت ایشان نازل شده و از زبان آن حضرت به دیگران ابلاغ گردیده است
امام على بن ابى طالب (ع) که داماد و جانشین پیامبر (ص) و ولى امر امت اسلامى است
فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر اکرم (ص) که محبوب ترین فرد نزد آن حضرت بود
سبط اکبر پیامبر، حضرت امام حسن مجتبى (ع )
سبط اصغر پیامبر، حضرت امام حسین (ع )

این پنج تن، معدن وحى و مظهر پاکیزگى‌اند، زیرا پیامبر پرورش یافته خدا از طریق جبرئیل امین است و چهار نفر دیگر، پرورش یافته دامن پر مهر پیامبر اسلام (ص) هستند.

از مـیان صحابه و نزدیکان پیامبر اکرم (ص) بسیارى براین مساله گواهى داده‌اند و شان نزول این آیـه را پـنج تن آل عبا (ع) دانسته‌اند.

پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع)

از پـیامبر اکرم (ص) روایات فراوانى درباره مقام و منزلت اهل بیتش از طریق اهل سنت و شیعیان نـقـل شـده است که بیان کننده شایستگى آن حضرات براى امامت و تصدى امر خلافت اسلامى و لـزوم تـمـسـک امت به آنان است.

مـن دو چـیـز گـرانبها در میان شما به یادگار مى‌گذارم. مادامى که به آن دو متمسک باشید هرگز گمراه نخواهید بود (آن دو عبارتند از): کتاب خدا که دستاویز محکمى است که از آسمان به سوى زمین امتداد پیدا کرده است وعترت من که اهل بیت من مى‌باشند.

این دو هیچ گاه از هم جـدا نـخـواهـند شد تاآن گاه که در حوض (کوثر) به من ملحق گردند. بنگرید پس از من با این دوچگونه رفتار خواهید کرد.

کـلام پیامبر(ص) کلام خدا است، زیرا سخن او نورى است که از جانب خداوند منان بر قلب پاکش تابیده و بر زبانش جارى گردیده است.

اهل بیت و امامان معصوم (ع)

واژه اهـل بـیـت و واژه امامت یا امامان ارتباطى عینى و مفهومى مطابقى بایکدیگر دارند.

گرچه به تمام خاندان، ذریه‌ها و نسل پیامبر اکرم (ص)به ویژه اولاد و احفاد حضرت فـاطـمـه زهـرا(س) واژه اهـل بـیـت به طور عام اطلاق مى شود و مردم آنان را از زمان پیامبر اکرم (ص) تا زمان ما با چنین عنوانى خطاب مى کنند، اما منظور از اهل بیت، به طور خاص عبارت اسـت از:

حـضـرت فـاطـمـه زهـرا، امـام على بن ابى طالب و یازده امام معصوم (ع ) از نسل آن دو بزرگوار، که آخرین آنان قائم آل محمد(عج) و مهدى موعود است که جهان را پس از آن که ظلم و جـور فـرا گـرفـت، از عـدل و قسط پر خواهد کرد و حکومت الهى را در سراسر جهان برپا خواهدنمود.

این موضوع از اصول مسلم دین ما است و به اقرار فریقین، پیامبر اسلام (ص) آن را پیش بینى و از آن پیش گویى فرموده است.

آن حضرت در جایى فرموده است: من، على، حسن، حسین و نه نفر از فرزندان حسین، پاک و معصوم مى‌باشیم.

در جاى دیگر مى فرماید: جـانـشـیـنـان و اوصیاى من و حجت‌هاى خدا بر خلق، پس از من دوازده نفرند که نخستین آنان برادرم و آخرین آنها فرزندم مى‌باشد.

گوشت قرمز 16هزار تومان شد

روند افزایشی قیمت گوشت قرمز در روزهای اخیر همچنان ادامه دارد و دیروز در برخی قصابی‌های سطح شهر گوشت قرمز رکورد 16هزار تومان را هم شکست.

البته در سطح شهر گوشت ران گوسفندی کیلویی 13هزار و 500 تومان هم یافت می‌شود. این در حالی است که اوایل مردادماه، قیمت گوشت گوسفند با استخوان 11هزار و 700تومان و گوشت گاو و گوساله بی‌استخوان 9300تومان بود.

هر کیلو گوشت مخلوط چرخ کرده نیز در قصابی‌های سطح شهر به قیمت 8 هزار و 500 تومان به مصرف‌کنندگان عرضه می‌شود که نسبت به هفته قبل هزار تومان گران‌تر شده است.

از سوی دیگر با وجود اینکه معاون امور دام جهاد کشاورزی استان تهران از توزیع مرغ با قیمت 2050تومان خبر داده است، اما هنوز توزیع این مرغ‌ها نتوانسته قیمت بازار را بشکند و در سطح شهر هر کیلو گوشت مرغ تا 3هزار تومان هم به فروش می‌رود. البته انتظار می‌رود با توزیع گسترده گوشت مرغ از سوی معاونت امور دام جهادکشاورزی، طی روزهای آینده قیمت مرغ کاهش پیدا کند.

از سوی دیگر، دولت وعده داده که گوشت یخی وارداتی از برزیل با قیمت هر کیلو 5هزار تومان عرضه خواهد شد که تا آن زمان باید برای کاهش قیمت گوشت قرمز صبر کرد. همچنین رئیس شورای اصناف کشور دیروز وعده داد که برای توزیع گوشت گرم در ماه مبارک رمضان برنامه‌ریزی شده تا دام زنده از استان سیستان و بلوچستان به تهران منتقل و ذبح شود و از طریق صنوف توزیعی عرضه گردد.

چک پول های هاشمی رفسنجانی به روستائیان نرسید

دست آخر این کهدر پی انتشار خبری درباره حواشی سفر هاشمی رفسنجانی به استان مازندران، روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در جوابیه‌ای به روزنامه مدعی شده: همراهی آقای کرباسچی، اهدای مبالغ یکصد و پنجاه هزار تومانی به روستائیان، شایعه سؤال مضحک درباره انتخابات، پاره کردن نامه‌های مردمی و بقیه داستانسرایی‌ها، کذب محض است. در این توضیح آمده: خبر «حاشیه‌های سفر هاشمی رفسنجانی به شمال» که در آن روزنامه منتشر شده، از زمره خبرهایی است که با اندک درایت روزنامه‌نگاری و رسانه‌ای می‌توان به جعل و کذب بودن و اغراض سیاسی پشت پرده آن پی برد و اگر ملاک درج خبر در سایت‌های اینترنتی باشد، چه بسا دروغ‌هایی که نسبت به نظام اسلامی و ارکان آن منتشر می‌شود. روزنامه ایران قضاوت در باره صحت این خبر را به خوانندگان محترم بو یژه اهالی روستای مورد نظر که از نزدیک شاهد ماجرا بوده اند ، می سپارد.

افزایش بودجه امریکا برای مداخله در امور داخلی ایران

دولت امریکا، سال آینده، بودجه ترویج آنچه را دموکراسی در ایران می خواند، از 25 میلیون دلار، به 40 میلیون دلار افزایش می دهد. پایگاه اینترنتی صدای امریکا با اعلام این مطلب نوشته: بودجه مزبور در صندوق منطقه ای دموکراسی خاور نزدیک فقط یکی از چند منبع تأمین مالی گروه های همسو با امریکاست و انتظار می رود به این ترتیب، دیگر منابع کمک مالی به گروه های همسو با امریکا در داخل ایران نیز افزایش یابد. بنیادهای مالی وابسته به دولت امریکا تحت لوای ترویج دموکراسی، هر سال مبالغ هنگفتی را صرف دخالت در امور داخلی کشورهایی می کنند که دولت این کشور با آنها تضاد منافع دارد.