در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

سال نو مبارک

                     اللهم عجل لویک الفرج


نوروز از نگاه شریعت 


نویسنده:احمد محیطی اردکانی
«یا مُقلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الاَبْصارِ یا مُدَّبِرَ الْلَیْلِ وَ الْنَهارِ یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الاَحْوالِ حَوِّلْ حالِنا اِلی اَحْسَنِ الْحالِ.»1«ان شاءاللّه‏ این عید سعید و این سال نو بر همه مسلمین و ملت شریف ایران بر خواهران، برادران مبارک و مسعود باشد ...
تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرت‏ها در دست خدای تبارک و تعالی و ید قدرت اوست. اوست که تدبیر می‏کند جهان را، لیل و نهار را، و اوست که قلوب را متحول می‏کند و بصیرت‏ها را روشن می‏کند، و اوست که حالات انسان را متحول می‏کند و ما آن را در ملت عزیز خودمان در زن و مرد، در کوچک و بزرگ یافتیم. این تقلیب قلوب که قلب‏ها را از آمال دنیوی و از چیزهایی که در طبیعت است بریده بشود و به حق تعالی پیوسته بشود و بصیرت‏ها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند، در ملت ما بحمداللّه‏ تا حدود چشمگیری حاصل شده است و من امیدوارم که در این سال جدید به اعلا مرتبت خودش برسد.»2

عیدهای اسلامی

در قرآن کریم می‏خوانیم: «... اَللّهُمَّ رَبَّنا اَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیْدا ِلاَوَّلِنا وَ اخِرِنا وَ ایَةً مِنْکَ وَ اَرْزُقْنا وَ اَنْتَ خَیْرُ الرّازِقینَ3
خداوندا!، مائده‏ای از آسمان بر ما نازل فرما تا برای اولین و آخرین ما عید، و نشانه‏ای از جانب تو باشد و به ما روزی عنایت کن که تو بهترین روزی‏دهنده هستی.»
عید از ماده «عود» به معنی بازگشت گرفته شده و به گفته راغب اصفهانی به معنی بازگشت به وضعیت مطلوب گذشته است. و به روزهای سرور و شادی نیز گفته می‏شود.4
در اسلام روزهایی، به نام عید اسلامی اعلام گردیده است که مهمترین آنها عبارتند از:
اول شوّال؛ عید فطر
دهم ذیحجّه؛ عید قربان
هیجدهم ذیحجّه؛ عید غدیر
جمعه؛ عید محمد(ص)
چرا که در هر یک به گونه‏ای بازگشت انسان به فطرت توحیدی‏اش مطرح است.
بنابراین: «عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است که این عید کودکان است، نه شربت و شیرینی و غذاهای متنوع خوردن، که این عید شکمبارگان است، نه به سیاحت و تفرّج بی‏محتوی پرداختن، که این عید ولگردان است، نه بی‏بندو باری و هرزگی و عیاشی کردن، که این عید بوالهوسان است، نه قاه قاه خندیدین و همدیگر را به مسخره گرفتن و به بازی روز گذراندن، که این عید غافلان است، نه تاب خوردن و سبزه رویاندن و سفره هفت‏سین چیدن و رنج پختن «سمنو» کشیدن، که این عید خرافه‏پرستان است.
هیچ کدام از اینها مفهوم عید از دیدگاه اسلام نیست، که عید اسلامی موفقیت در راه انجام وظیفه است. و تطهیر نفس و تصفیه جان و تمرین صبر و استقامت، چون عید فطر پس از ماه مبارک رمضان.
و عید، گذشتن از امتیازات است. و رسیدن به هم‏آهنگی و شرکت در وحدت بزرگ اسلامی، شکستن غرور و خودخواهی و ترک نازپروریها، سایه‏نشینی‏ها، مشتاقانه ندای حق را لبیک گفتن ... و سرانجام خود را بازیافتن و به خدا رسیدن. چون عیدالضحی پس از دوران سازنده حج.
عید، چون قطره‏ای به دریای جمع پیوستن است. و از انزوا به در آمدن، گسسته‏ها را بهم بستن و صف صف بهم
* عید اسلامی موفقیت در راه انجام وظیفه است. و تطهیر نفس و تصفیه جان و تمرین صبر و استقامت، چون عید فطر پس از ماه مبارک رمضان.
پیوستن، پیوند خود را با خدا استوار کردن و دین خود را هر هفته تحکیم بخشیدن، همچون عید جمعه که عید محمد(ص) است».5
برترین عید، روزی است که خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد و ارکان دین را محکم و استوار نمود، و رسالت را به امامت پیوست، و رهبر آینده مسلمانان را معرفی کرد، و فرزند کعبه را بر فراز منبر امامت نشاند، چون هیجدهم ذیحجه عید غدیر خم.
آن‏گونه که در روایات آمده است و بعضی از علمای بزرگوار فرمودند6، و در گاهنامه7 تطبیقی سه هزار ساله به روشنی مشخص گردیده، آن روز، عید غدیر خم با اول فروردین سال دهم هجری شمسی مطابق بوده است و عید نوروز نیز به برکت ولایت رنگ الهی به خود گرفت و در بین شیعیان و ایرانیان شهرت و دوام یافت.

بهار طبیعت

بی‏تردید، عید نوروز، عید طبیعت است، «آغاز بهار و موسم اعتدال طبیعت و لطافت هوا و تعدیل شب و روز و رهایی از قساوت زمستان و سردی و سیاهی شبهای دیرپا می‏باشد.
عیدی همراه با سرود پرندگان و تکبیر جنگل و تسبیح باد و ریزش ابر و فریاد رعد و رویش صحراست.
اگر ما خرافات و نقاط منفی و تاریک را از چهره این عید بزداییم و بگذاریم همرنگ طبیعت با صفا، باشد و بر جهان مثبت و خداپسندانه‏اش بیفزاییم، در دید مکتب نیز عیدی عزیز و ارجمند خواهد بود.»8
چنانچه در حدیث آمده: هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه مبارک رمضان است.9 از این‏رو امیرالمؤمنین(ع) می‏فرماید: «قرآن را بیاموزید که بهار دلهاست.»10 یعنی جان و روان انسان با تعالیم عالی الهی، شکوفا می‏شود.
آری عید واقعی انسان که برترین مخلوق الهی، و گل سرسبد عالم خلقت است، بازگشت به خویشتن خویش و توجه به مبدأ هستی، و تعلیم کتاب سعادتش و در نهایت خود را بازیافتن و به خدا رسیدن است.
و این عید اختیاری است، و انسان می‏تواند از هر روز برای خودش عیدی بسازد. امیرالمؤمنین علی(ع) می‏فرماید: «کُلّ یَوْمٍ لا یُعْصَی اللّه‏ُ فَهُوَ یَوْمُ عِیدٍ»11 (هر روزی که خداوند نافرمانی نشود آن روز، عید است). البته آنگونه که قرآن می‏فرماید: از بهار طبیعت و حیات دوباره یافتن گل‏ها و گیاهان، سبزه‏ها و درختان، به جنب و جوش آمدن پرندگان و حیوانات طراوت یافتن باغ‏ها و چمن‏زارها، باید درس رستاخیز و بازگشت به سوی خدا را آموخت:
* عید، چون قطره‏ای به دریای جمع پیوستن است. و از انزوا به در آمدن، گسسته‏ها را بهم بستن و صف صف بهم پیوستن، پیوند خود را با خدا استوار کردن و دین خود را هر هفته تحکیم بخشیدن، همچون عید جمعه که عید محمد(ص) است.
خداوند متعال می‏فرماید: «زمین را جامد و افسرده و بی‏روح و بی‏جنبش می‏بینی، اما همین که آب باران بر آن نازل کنیم، به جنبش و حرکت درمی‏آید و فزونی می‏گیرد، و انواع گیاههای سرورافزا می‏رویاند، این از آن جهت است که خدا حق مطلق است و نظام زنده کردن مرده‏ها در قبضه قدرت اوست. و اوست که بر هر چیزی تواناست.»12

نوروز در گذر تاریخ

نخستین روز از نخستین ماه سال شمسی را نوروز می‏گویند و ایرانیان در این روز بزرگترین جشن ملی خود را برگزار می‏کنند.13 آریاییان در اعصار باستانی دو فصل گرما و سرما داشتند، در هر یک از این دو فصل جشنی برپا می‏داشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار می‏رفت؛ اولی را نوروز و دومی را مهرگان می‏نامیدند.14
هر چند در دربار نخستین خلفای اسلامی به نوروز اعتنایی نمی‏شد15، ولی خلفای بعدی اموی دوباره نوروز را گرامی داشتند و برای افزودن درآمد خود، هدایای نوروز را باب کردند.16 و با ظهور «ابومسلم خراسانی» و روی کار آمدن خلافت عباسی و نفوذ برمکیان و دیگر وزرای ایرانی و تشکیل سلسله‏های طاهریان و صفاریان، جشن‏های ایران بار دیگر رونق یافت.17
با آنکه بسیاری از سنت‏های ایرانیان بعد از ظهور اسلام در ایران از بین رفت و سنت‏های اسلامی جای آنها را گرفت، اما عید نوروز کم و بیش در میان آنها باقی ماند. شاید مصادف شدن روز غدیر خم در سال دهم هجری با عید نوروز در آن بی‏تأثیر نباشد.
علی کاظمی در مقدمه ترجمه کتاب سید عبدالرضا حسینی شهرستانی به نام «نوروز در اسلام» نگاشته است: «با توجه به روایاتی که در باره نوروز رسیده است18، معلوم می‏شود، نوروز پیش از اسلام روزی مورد توجه پیامبران و رهبران الهی بوده است و از ابتدا شادی و سروری که در این روز می‏شده است به خاطر امور معنوی و حوادث مذهبی که در این روز اتفاق افتاده بوده است، ... ولی همان‏گونه که در اثر مرور زمان بسیاری از واقعیت‏ها وارونه شده و بسیاری از حقایق تحریف گردیده، نوروز هم به صورت یک روز ملی و باستانی درآمده، شادی و سرور آن نیز به حساب امور مادی گذاشته شده است ...»
نوروز از جمله دستاویزهایی بوده است که سلاطین از آن بهره‏برداری کرده‏اند.
* برترین عید، روزی است که خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد و ارکان دین را محکم و استوار نمود.
جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان به همین منظور و به خاطر استفاده از همین فرصت، تاجگذاری خود را در روز نوروز انجام می‏دهد، و حتما تبلیغاتی هم به راه می‏انداختند که امروز، روز پیمان خلافت الهی است و مردم را دعوت می‏کردند که بیایند و با آوردن هدایای نوروزی با نماینده خدا بیعت کنند و تاجگذاری او را تبریک بگویند. با این مقدمه، پاسخ این سؤال؛ که چرا اعراب نوروز را ضایع ساختند؟ نیز روشن می‏شود:
در روایت معلی بن‏حنیس از حضرت امام صادق(ع) اشاره به همین حقیقت است. «... این روز از روزهای ماست و از روزهای شیعیان ما به شمار می‏رود، که ایرانیان آن را حفظ کرده، و شما عرب‏ها آن را ضایع ساخته‏اید.
اعراب به پیروی از دستگاه خلافت بنی‏امیه و بنی‏عباس چون نوروز را روز ولایت و خلافت الهی می‏شناختند، سخت کوشیدند که این روز را مخفی کرده، ضایع سازند. و لذا برای لکه‏دار کردن نوروز، این روز را از بازمانده‏های مجوس معرفی کرده‏اند. تا جایی که می‏بینیم حضرت امام موسی بن‏جعفر(ع) نیز در مقام تقیه به منصور دوانقی می‏فرماید: «از رسم‏های فرس است و اسلام آن را از بین برده است ...»19
بعضی افراد این روایت را دلیل بر عدم مشروعیت نوروز گرفته‏اند؛ اما با توجه به روایات معارض، حمل بر تقیه شده است، و بهترین دلیل بر عظمت نوروز است و می‏رساند که خلفا تا چه اندازه برای از بین بردن نوروز می‏کوشیده‏اند و پس از یک دوره تبلیغات خلفا که نوروز کاملاً مسخ و در افکار عمومی مسلمین از سنت‏های مجوس معرفی شده، اینک منصور دوانقی حضرت موسی بن‏حعفر(ع) را در این روز وادار به جلوس می‏کند تا از طرفی (مانند مأمون) برای خود موفقیت کسب کند و از طرفی حضرت را در معرض اعتراضات اعراب قرار دهد ... به هر حال شکی نیست در اینکه از نظر اهل بیت(ع) نوروز از روزهای مهم مذهبی معرفی شده و تجلیل آن البته با آداب و رسومی که در روایات بیان شده است، بسیار پسندیده می‏باشد. روزه گرفتن، نماز خواندن، شکر نعمت ولایت بجا آوردن، تجدید بیعت با رهبران الهی و به زیارت مؤمنین و علمای ربّانی رفتن.
اینها خلاصه اعمالی است که مسلمان‏ها در نوروز، به عنوان روز ولایت و روز پیروزی حق و عدالت انجام می‏دهد.20

نوروز در روایات

بخشی از مضامین روایات در مباحث گذشته، بیان گردید، در این فرصت متن بعضی را مورد توجه قرار می‏دهیم.

1 ـ آداب نوروز

«روَیَ الْمُعَلَّی بن‏خُنَیس عَنْ مَوْلانا الصادِقِ(ع) فی یَوْمِ النَیْروزُ: وَ اِذا کانَ یَوْمُ النَیروزِ فَاغْتَسِلْ وَ الْبِسْ اَنْظَفَ ثِیابِکَ وَ تُطَیَّبْ بِاَطْیَب طیبِکَ وَ تَکُونُ صائِما ذلِکَ الْیَوْمَ ...
معلی بن‏خنیس به نقل از امام صادق(ع) در باره نوروز می‏گوید: هنگام نوروز غسل کن، پاکیزه‏ترین لباس‏هایت را بپوش به خوشبوترین چیزها خود را خوشبو نما و در آن روز، روزه باش.
در دنباله روایت، دستور چهار رکعت نماز و سجده شکر و دعای مخصوص در این روز ذکر شده است.»21 این حدیث مورد استناد بسیاری از فقها برای استحباب غسل و روزه و نماز در روز نوروز قرار گرفته است. صاحب وسایل این روایت را دو سه مورد نقل کرده است.22 صاحب جواهرالکلام، همین روایت را از مصباح و مختص آن نقل کرده و مستند استحباب این اعمال در روز نوروز دانسته است.23 و مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد می‏فرماید: به اسانید معتبره از معلّی بن‏خنیس که از خواص حضرت امام صادق(ع) بوده (این روایت) منقول است.24
* عید نوروز نیز به برکت ولایت رنگ الهی به خود گرفت و در بین شیعیان و ایرانیان شهرت و دوام یافت.

2 ـ روز پیمان با خدا

علامه مجلسی می‏گوید: در بعضی از کتب معتبره دیدم که: معلی بن‏خنیس می‏گوید: روز عیدی خدمت امام صادق(ع) رفتم. پرسید: این روز را می‏شناسی؟ گفتم: روزی است که عجم آن را بزرگ می‏شمرند و در آن به یکدیگر هدیه می‏دهند. حضرت فرمود: قسم به بیت عتیق که در مکه است، این نیست مگر به جهت موضوعی قدیمی که برای تو تفسیر می‏کنم ... نوروز، روزی است که خداوند از بندگان پیمان گرفت و آن اولین روزی است که خورشید کرد. و بادها وزیدن گرفت، کشتی نوح(ع) بر کوه «جودی» قرار گرفت و خداوند کسانی را که از خانه خارج شده بودند، زنده نمود ... و پیامبر اسلام(ص) به اصحاب امر فرمود: «با علی(ع) به عنوان امارت مؤمنین بیعت کنند ... و هیچ روزی نوروز نیست مگر اینکه در آن روز انتظار فرج داریم، زیرا نوروز از روزهای ما و روزهای شیعیان ماست، عجم آن را حفظ کرد و شما آن را تضییع نمودید ...»25
احمد بن‏فهد در کتاب مهذّب البارع نظیر این روایت را آورده است.

3 ـ روز ولایت

«معلی بن‏خنیس عن الصادق(ع): ان یوم النیروز هو الیوم الذی اخذ فیه النبی(ص) لامیرالمؤمنین(ع) العهد بغدیر خم فَاَقروّا له بالولایة فَطوبی لِمَن ثبت علیها و الویل لمن نکثها ...26
نوروز روزی است که پیامبر(ص) از مردم برای امیرمؤمنان(ع) پیمان ولایت گرفت و مردم آن را پذیرفتند، خوش به حال کسی که بر آن پیمان ثابت بماند، وای بر کسی که آن عهد را بشکند ...»

4 ـ برآورده شدن نیاز

مفضل بن‏عمر می‏گوید: امام صادق(ع) در ضمن خبری طولانی فرمود: خداوند به حزقیل وحی فرمود یا حزقیل، این روز شریف و با ارزش بزرگی است نزد من، و قسم خورده‏ام که کسی در این روز، نیازی از من طلب نکند، مگر آنکه برآورده سازم و آن روز نوروز است...27

5 ـ هر روز نوروز

«وَ اُتِیَ عَلیُ(ع) بِهَدِیةِ النَیرُوزِ فَقالَ علیه السلام: ما هذا؟ قالُوا: یا اَمیرِالمؤمنینَ الْیَوْمُ النَیْروزُ، فَقالَ علیه السلام، اِصْنَعُوا لَنا کُلَّ یَوْمٍ نَیْرُوزا.28
برای علی(ع) هدیه نوروزی آوردند، حضرت پرسید: این چیست؟ گفتند: ای امیرمؤمنان امروز نوروز است، فرمود: هر روز را برای ما نوروز بسازید.»

6 ـ هدیه نوروزی

ابراهیم کرخی می‏گوید: از امام صادق(ع) سؤال کردم، در باره مرد ثروتمندی که روز مهرگان یا نوروز، مردم به او هدیه می‏دهند ولی او در عوض احسانی نمی‏کند. امام علیهم السلام فرمود: آیا آنها اهل نماز هستند؟
گفتم: آری.
فرمود: هدیه آنها را باید بپذیرد و او نیز در مقابل‏برای آنها هدیه‏ای بفرستد...29

پى‏نوشت‏ها:

1 ـ مفاتیح‏الجنان، محدث قمی، با ترجمه، ص 604.
2 ـ صحیفه نور، چاپ وزارت ارشاد اسلامی، ج 16، ص 87.
3 ـ سوره المائده، آیه / 114.
4 ـ مفردات، راغب اصفهانی، ص 364.
5 ـ پیام انقلاب، ش 27، 23 اسفند 1359، ص 68، از مقاله حجت‏الاسلام محمدحسین بهجتی «شفق»، امام جمعه اردکان.
6 ـ بحارالانوار، علامه مجلسی، چاپ آخوندی، ج 59، ص 131، 123، 119.
7 ـ گاهنامه تطبیقی سه هزار ساله، احمد بیرشک، ص 60.
8 ـ برگرفته از مقاله حجت‏الاسلام محمدحسین بهجتی، پیام انقلاب، ش 27، ص 68.
9 ـ اصول کافی، مکتبی (ره)، ترجمه رسولی محلاتی، ج 4، ص 438. قال الباقر(ع): لِکُلِّ شَی‏ءٍ رَبیعٌ وَ رَبیعُ الْقُرآنِ شَهْرُ رَمَضانِ.
10 ـ میزان الحکمة، محمدی ری‏شهری، ج 8، ص 74. از نهج‏البلاغه خطبه 110؛ بحار، ج 2، ص 36.
11 ـ نهج‏البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، حکمت 420.
12 ـ سوره الحج، آیه / 5.بقیه در صفحه 23
13 و 14 ـ فرهنگ فارسی، محمد معین، ج 4، ص 4840. البته در باره تعیین روز نوروز اقوال دیگری هم هست: تا آنجا که ابن‏فهد در مهذّب البارع می‏گوید: نوروز روز بزرگی است اما تعیین آن در روزهای سال مشکل است. النوروز، ص 11.
15 ـ همان، و شاید اعتنا نکردن آنها به نوروز به خاطر این باشد که، نمی‏خواستند روز ولایت زنده شود.
16 و 17 ـ همان، ص 4845 و ص 4846.
18 ـ ر.ک به النوروز، فی مصادر الفقه و الحدیث، مرکز المعجم الفقهی، ص 36 و 24 و بحارالانوار، ج 59، ص 91 و 92.
19 ـ مناقب آل ابی‏طالب؛ ابن‏شهرآشوب، ج 4، ص 318 و 319: حُکِیَ اَنَّ الْمَنْصُورَ تَقَدَّمَ اِلی مُوسی بن‏جَعْفَرِ بِالْجُلُوسِ لِلتَّهنِیَةِ فِی یَوْمِ النَیْرُوزِ وَ قَبْضِ ما یُحْمَلُ اِلَیْهِ فَقالَ علیه‏السلام: اِنّی قَدْ فَتَشْتُ الاَخْبارَ عَنْ جَدّی رَسُولِ اللّه‏ِ(ص) فَلَمْ اَجِدُ لِهذا الْعِیدِ خَبَرا وَ اِنَّهُ سنَّةٌ لِلْفُرْسِ وَ مَحاها الاِسْلامُ وَ مَعاذَ اللّه‏َ اَنْ ؟ ما مَحاهُ الاِسْلامُ فَقالَ الْمَنْصُورُ: اِنَّما نَفْعَلُ هذا سیاسَةُ لِلْجُنْدِ فَسَئَلتُکَ بِاللّه‏ِ العَظیمِ اِنَّما جَلَسْتَ فَجَلَسَ ...
20 ـ نوروز در اسلام، سید عبدالرضا حسینی شهرستانی، ترجمه علی کاظمی موموندی، مقدمة، در این کتاب به اشکالات وارد بر عید نوروز، به خوبی پاسخ داده شده است.
21 ـ النوروز، فی مصادر الفقه و الحدیث، ص 7؛ از مصباح المتهجّد، ص 591؛ و علامه مجلسی در زادالمعاد؛ و محدث قمی در مفاتیح‏الجنان، در اعمال ماههای رومی و اعمال عید نوروز آورده‏اند.
22 ـ وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 2، ص 428 و 96، و ج 5، ص 288، و ج 7، ص 346.
23 ـ جواهرالکلام، محمدحسن نجفی، ج 5، ص 40.
24 ـ مجله نور علم، شماره 20، ص 111.
25 ـ بحارالانوار، ج 59، ص 91.
26 ـ مجله نور علم، ش 20، ص 111.
27 ـ بحارالانوار، ج 59، ص 119.
28 ـ مجله نور علم، ش 20، ص 112. از مستدرک الوسائل، ج 1، ص 471.
29 ـ النوروز، فی مصادر الفقه و الحدیث، ص 7 به نقل از الفقیه، ج 3، ص 300، و وسایل الشیعه، ج 12، ص 213 و ص 82 به نقل از فهرست ابن‏ندیم، و ص 83، از دعائم الاسلام، ج 2، ص 326، نظیر این آمده است.
30 ـ الفروع من الکافی، کلینی، ج 5، ص 141 و التهذیب، ج 6، ص 378.

منبع: پایگاه حوزه


نوروز در کتب فقهى و استدلالى‏

نویسنده:سید محمد باقر آیت میردامادى‏
در این مقاله به نوروز در کتب فقهی و استدلالی پرداخته می شود.1ـ در صفحه 30 مجلّد سوّم کتاب من لا یحضره الفقیه مرحوم صدوق نقل مى‏کند:
اتى علی علیه السلام بهدیة النیروز فقال علیه السلام ما هذا و قالوا یا امیر المؤمنین الیوم النیروز فقال علیه السلام اصنعوا لنا کل یوم نیروز، و روى انه قال علیه السلام نیروزنا کل یوم.
در روز عید نوروز براى حضرت على علیه السلام هدیه‏اى آوردند حضرت سؤال کردند: اینها چیست؟ عرض کردند: یا امیر المؤمنین امروز روز نوروز است و این هدیه به مناسبت نوروز است. حضرت فرمودند همیشه از این کارها بکنند هر روزتان نوروز باد. و روایت شده که حضرت فرمودند هر روز ما نوروز است.
2ـ و در صفحه 300 همان کتاب از امام صادق نقل مى‏کند که: مردى است داراى مقام و رتبه بزرگى و در روزهاى عید نوروز براى او هدایائى مى‏آورند و مى‏خواهند به وسیله آن هدایا به آن شخص نزدیک شوند و با او آشنا گردند آیا هدایا را بپذیرد یا نه؟ حضرت فرمودند: آیا اهداء کنندگان نماز مى‏گذراند. عرض کردم: آرى. حضرت فرمودند: آرى بپذیرد هدایا را و به آنها هم محبت کند و کمک نماید.
3ـ شیخ الطائفه محمد ابن الحسن الطوسى در التهذیب جلد 6 صفحه 678 عیناً همین حدیث را از امام صادق علیه السلام نقل مى‏فرماید.
4ـ در کتاب وسائل الشیعة نقل مى‏نماید:
و اتی على علیه السلام بهدیة النیروز فقال علیه السلام ما هذا فقالوا یا امیر المؤمنین الیوم النیروز فقال علیه السلام اصنعوا لنا کل یوم نیروزاً(1).
براى حضرت على علیه السلام هدایائى آوردند حضرت سؤال کردند اینها چیست؟ گفتند هدایا و تحفه‏هاى عید نوروز است حضرت فرمودند همه روزها این کار انجام گردد هر روزتان نوروز باد.
5ـ و در کتاب شریف دعائم الاسلام جلد 2 صفحه 326 مى‏فرماید:
و عنه علیه السلام انه اهدى الیه فالوذج فقال: ما هذا قالوا یوم النیروز قال فنیروزاً ان قدرتم کل یوم یعنى تهادوا و تواصلوا فی الله.
براى حضرت على علیه السلام اهدائى آوردند (فالوذج)، حضرت سؤال کردند اینها براى چیست؟ عرض کردند اهدائى روز نوروز است فرمودند: هر روز را اگر مى‏توانید نوروز قرار دهید یعنى هر روز اهدا کنید به یکدیگر و صله بنمائید در راه خدا.
بنا بر این از این چند روایت که در کتب فقهى و استدلالى علماء بزرگ و فقهاء عالیقدر نقل شده استفاده مى‏شود که در زمان حضرت على علیه السلام هم معمول بوده روز عید نوروز بدیدار یکدیگر مى‏رفتند و هدایائى هم براى بزرگان مى‏برده‏اند و حضرت على علیه السلام از آنها مى‏پذیرفته و آنها را نهى و منع نمى‏نموده و عملاً مردم را به این اعمال عاطفى و محبت آمیز تشویق مى‏فرموده‏اند و این تأیید عملى آن بزرگوار از این روز است.
ابوریحان بیرونى روز عید نوروز دست از کار مى‏کشید.
محدث بزرگوار قمى رحمة الله در کتاب «الکنى و الالقاب» جلد 1 صفحه 78 نقل مى‏فرماید:
«ابوریحان بیرونى» محمد ابن احمد الخوارزمى الحکیم الریاضى الطبیب المنجم المعروف کان فیلسوفاً عالماً بالفلسفة الیونانیة و فلسفة الهنود و برع فی علم الریاضیات و الفلک بل قیل انه اشهر علماء النجوم و الریاضیات و کان معاصراً لابن سینا و بینهما مراسلات و ابحاث کان اصله من بیرون بلد فى السند.
بعد از آنکه شرح مفصلى از حالات آن مرد بزرگ و دانشمند محقق نقل مى‏کند و مؤلفات او را نام مى‏برد و اشاره‏اى به مسافرتهاى او براى تحصیلات عالیه مى‏نماید مى‏نویسد:
انه کان مکبا على تحصیل العلوم منفتاً على التعقیب لا یکاد یفارق یده القلم و عینه النظر و قلبه الفکر و کان مشتغلاً فی تمام الایام السنة الا یوم النیروز.
آن مرد بزرگ بسیار در تحصیل علم جدى بود و دائماً مشغول به تصنیف و تألیف کتاب بود هیچگاه قلم از دست او نمى‏افتاد و چشمش از مطالعه کتب و دلش از فکر و تحقیق باز نمى‏ایستاد و تمام روزهاى دوره سال به مطالعه و تألیف و کارهاى علمى و تحقیقى اشتغال داشت و سرگرم بود مگر روز نوروز که آن روز را تعطیل مى‏کرد.
با توجه به اینکه ابوریحان مرد دانشمند و محقق دقیقى بوده و از نوابغ تاریخ به شمار مى‏رود و کسى بوده که عاشق مطالعه و تدریس و تألیف بوده است قطعاً تعطیل کردن او روز عید نوروز را نمى‏تواند بدون دلیل و جهت منطقى باشد و مى‏توان یکى از دلایل اعتبار عید نوروز را اهتمام آن مرد بزرگ به این روز دانست.

استحباب غسل در روز نوروز در کتب فقهى و اجتهادى‏

در اکثر کتب فقهى و استدلالى یکى از اغسال مستحبه، غسل روز عید نوروز مى‏باشد و در کتب روائى هم روایات زیادى درباره لزوم اهتمام به غسل در روز نوروز نقل شده است که به بعضى از آنها اشاره مى‏گردد:
1ـ در کتاب وسائل الشیعه جلد 2 صفحه 428 بابى را با عنوان: باب استحباب غسل یوم النیروز افتتاح فرموده و در باب روایتى نقل مى‏کند که محمد بن الحسن از معلى ابن خنیس از امام صادق علیه السلام در روز نوروز که حضرت فرمودند:
اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک‏
در روز عید نوروز غسل بنما و بپوش بهترین و پاکیزه‏ترین لباسهاى خود را.(2)
2ـ در کتاب المهذب که از کتب فقهى قدیمه است احمد ابن فهد از معلى ابن خنیس همین روایت را نقل مى‏نماید.
3ـ در کتاب مصباح المتهجد مؤلف این کتاب صفحه 591 نقل مى‏کند عن المعلى ابن خنیس:
عن مولانا الصادق علیه السلام فی یوم النیروز قال: اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب بالطیب طیبک.
امام صادق علیه السلام فرمودند وقتى روز نوروز رسید شما غسل کن و بپوش پاکیزه‏ترین لباست را و خود را خوشبو کن به بهترین عطرها.
4ـ در کتاب الجامع للشرایع صفحه 33 اغسال مستحبه را ذکر مى‏کند دنباله او اضافه مى‏فرماید : و غسل یوم نیروز الفرس و غسل المولود.
5ـ علامه حلى در کتاب القواعد جلد اول صفحه 3 مى‏فرماید:
یستحب الغسل للجمعة من طلوع الفجر الى الزوال و الغدیر و المباهلة و عرفة و نیروز الفرس و غسل الاحرام.
مستحب است غسل روز جمعه از طلوع فجر تا اذان ظهر و غسل روز عید غدیر و روز مباهله با نصاراى نجران و روز عرفه و روز عید نوروز عجم و غسل احرام.
6ـ مرحوم شهید در کتاب الدروس صفحه 2 نقل مى‏فرماید: از جمله غسلهاى مستحب:
لیلة الفطر و یومی العیدین و لیلتی نصف رجب و شعبان و یوم المبعث و المولد و الغدیر و الترویة و عرفة و الدحو و المباهلة و النیروز لخبر المعلى.
از جمله غسلهاى مستحب، غسل شب عید فطر و روز عید فطر و عید قربان و شب نیمه رجب و نیمه شعبان و روز عید مبعث و روز ولادت حضرت رسول اکرم و روز غدیر و ترویه و عرفه و دحوالارض و مباهله و روز عید نوروز به جهت روایت معلى ابن خنیس مى‏باشد.
7ـ و در کتاب البیان صفحه 4 بعد از ذکر استحباب غسل جمعه و بحث مفصل پیرامون وقت انجام او مى‏فرماید:
و لیلة الفطر و العیدین و المولد و المبعث و الغدیر و الدحو و المباهلة و عرفة و الترویة و النیروز.
از جمله غسلهاى مستحب غسل شب عید فطر و روز عید فطر و قربان و روز ولادت پیامبر و مبعث آن حضرت و عید غدیر و روزهاى دحوالارض و مباهله و عرفه و ترویه و عید نوروز است.
8ـ در کتاب الذکرى مرحوم شهید در صفحه 23 مى‏فرماید:
و لیلة نصف رجب و المبعث مشهوران و لم یصل الینا خبر فیهما و نوروز الفرس رواه المعلى بن خنیس عن الصادق علیه السلام.
از جمله اغسال مستحبه غسل نیمه رجب و 27 رجب مبعث پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏باشد که مشهور است. ولى خبرى به ما نرسیده و همچنین مستحب است غسل روز نوروز، روایت نموده استحباب آن را معلى بن خنیس.
9ـ مرحوم شهید ثانى در کتاب «شرح لمعه» صفحه 34 نقل مى‏نماید:
و کذا یستحب الغسل للجمعة و العیدین و فرادى رمضان و لیلة الفطر و لیلتی نصف رجب و شعبان و المبعث و الغدیر و المباهلة و عرفة و نیروز الفرس.
و همچنین مستحب است غسل روز جمعه و عید فطر و قربان و روزهاى فرد رمضان و شب عید فطر و شب نیمه رجب و شعبان و عید مبعث و روز غدیر و مباهله و عرفه و نوروز عجم.
10ـ در کشف اللثام جلد 1 صفحه 11 مى‏فرماید:
و نیروز الفرس کما فی المصباح الشیخ و الجامع لقول الصادق علیه السلام فی خبر المعلى اذا کان یوم النیروز باغتسل «الخبر».
از جمله غسلهاى مستحب غسل عید نوروز عجم است همچنانکه در مصباح شیخ و جامع نقل کرده‏اند به واسطه فرمایش امام صادق علیه السلام در خبرى که معلى ابن خنیس از آن حضرت نقل کرده که حضرت فرمودند در روز نوروز غسل انجام ده.
11ـ در کتاب حبل المتین صفحه 80 نقل مى‏کند:
و هی غسل العیدین و المبعث و الغدیر و النیروز و الدحو و الجمعة و المباهلة.
از جمله غسلهاى مستحب غسل روز عید فطر و عید قربان است و همچنین عید مبعث و غدیر و نوروز و دحوالارض و روز جمعه و مباهله با نصاراى نجران 25 ذى القعده الحرام.
12ـ در کتاب الحدائق جلد 4 صفحه 212 مى‏فرماید:
و منها الغسل یوم النیروز لما رواه الشیخ فی المصباح عن المعلى بن خنیس عن الصادق علیه السلام قال: اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک الحدیث.
یعنى از جمله غسلهاى مستحب غسل عید نوروز است به واسطه آنکه روایت کرده شیخ در مصباح از معلى بن خنیس از امام صادق علیه السلام که فرمودند وقتى روز عید نوروز رسید پس غسل کن و پاکیزه‏ترین لباسهایت را بپوش.
13ـ مرحوم علامه فهّامه شیخ محمد حسن در کتاب جواهر الکلام، جلد 5 صفحه 40 مى‏فرماید :
قلت و قد بقى زیادة على ما ذکرته و ذکر المصنف بعض الاغسال الزمانیة کغسل یوم دحو الارض و یوم نیروز الفرس و یوم تاسع ربیع و اما غسل النیروز فعلى المشهور بین المتأخرین بل لم اعثر على مخالف فیه لخبر معلى ابن خنیس عن الصادق المروى عن المصباح و مختصره اذا کان یوم النیروز فاغتسل الخبر.
باقى مانده است علاوه بر آنچه را ذکر کردیم بعضى غسلهائى که زمان معینى دارد مانند غسل روز دحو الارض و روز نوروز عجم و روز نهم ربیع الاول و اما غسل روز عید نوروز بنابر مشهور بین علماء متأخرین مستحب است و من به فتواى مخالفى در این مورد دست نیافتم بلکه همه متأخرین اتفاق دارند بر استحباب غسل در روز نوروز به واسطه روایتى که معلى ابن خنیس از امام صادق علیه السلام نقل کرده و در کتاب المصباح ضبط شده و مختصر آن روایت این است که حضرت صادق علیه السلام فرمودند وقتى روز عید نوروز آمد تو غسل بنماى.
و دنباله این مطلب مرحوم صاحب جواهر روایت معلى ابن خنیس را به طور تفصیل ذکر مى‏کند و در خاتمه مى‏فرماید:
و لا وجه للمناقشة بعد ذلک فی السند و غیره کما لا وجه للمعارضة بما عن المناقب.
هیچ وجهى براى مناقشه کردن در سند و غیر سند این روایت معلى ابن خنیس نیست (یعنى سند روایت صحیح است)، کما اینکه وجهى براى تعارض بین این روایت و روایت منقول در مناقب که از امام موسى بن جعفر علیه السلام نقل مى‏کند، ندارد.(3)
زیرا این روایت منقول از موسى ابن جعفر قصور از اداء مطلب دارد و صراحت ندارد و علاوه بر این حمل بر تقیه شده است کما اینکه عده‏اى از فقهاء، همین مسئله احتمال تقیه را در مورد این حدیث داده‏اند و اجمالا مرحوم صاحب جواهر از روایت معلى بن خنیس دفاع مى‏کند و فضیلت و برترى روز نوروز را ثابت و استحباب غسل را در آن روز فتوى مى‏دهد.
14ـ مرحوم شیخ بهاء الدین عاملى در کتاب جامع عباسى (صفحه 11) که رساله عملیه ایشان بوده است مى‏فرماید:
یازدهم از غسلهاى مستحب غسل روز نوروز است.
15ـ مرحوم سید الفقهاء و المجتهدین آیت الله العظمى سید محمد کاظم طباطبایى در عروة الوثقى جلد 1 صفحه 461 مى‏فرماید:
الحادى عشر الغسل یوم النیروز
یازدهم از غسلهاى مستحب غسل روز عید نوروز است.
16ـ در کتاب شریف المتهجد نقل مى‏کنند:
روى المعلى بن خنیس عن مولانا الصادق علیه السلام فی یوم النیروز قال اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک و تکون ذلک الیوم صائما.. الخبر.
معلى بن خنیس از امام صادق علیه السلام نقل کرده که حضرت فرمودند: در روز عید نوروز غسل کن و پاکیزه‏ترین لباست را بپوش و خود را معطر کن به بهترین عطرها و در این روز روزه بگیر.

استحباب روزه در روز عید نوروز در کتب فقهى و استدلالى‏

1ـ و یستحب فیه الصیام و الصلاة اربع رکعات بعد صلاة الظهرین و یسجد بعدها و یدعو بالمرسوم یغفر له ذنوب خمسین سنة.(4)
مستحب است در روز نوروز روزه گرفتن و خوانده چهار رکعت نماز بعد از نماز ظهر و عصر و بعد از نماز سجده کند و دعاء نماید خداوند گناهان پنجاه ساله او را مى‏آمرزد.
2ـ و منها صوم یوم النیروز لما رواه الشیخ فی المصباح عن المعلى بن خنیس عن الصادق علیه السلام قال اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب بالطیب طیبک و تکون ذلک الیوم صائماً(5).
از جمله روزه‏هاى مستحب روزه روز نوروز است همچنانکه شیخ در مصباح از معلى ابن خنیس نقل نموده است امام صادق علیه السلام فرمود هنگامى که روز نوروز رسید پس غسلى بنما و پاکیزه‏ترین جامه‏هاى خود را بپوش و به بهترین بویها خود را خشبو گردان و در این روز روزه بگیر.
3ـ و منها صوم النیروز لامر الصادق علیه السلام به و منها الصوم لقضاء الحاجة کما یظهر ممن تتبع الاخبار(6).
از جمله روزه‏هاى مستحب روزه روز نوروز است بواسطه دستور امام صادق علیه السلام و از جمله روزه براى برآورده شدن حاجات است چنانچه از تتبع استفاده مى‏شود.
4ـ و منها صوم یوم النیروز للمروى فی مصباح المتهجد(7).
از جمله روزهائى که روزه‏اش مستحب است روزه عید نوروز است چنانچه در مصباح روایتى نقل شده است:
5ـ کما یستفاد من النصوص ثبوت التأکد فی غیر ذلک (اى تأکد الصوم) کالنیروز من النصوص ثبوت التأکد فی غیر ذلک (اى تأکد الصوم) کالنیروز و اول یوم من المحرم و ثالثه و سابعه و التاسع و العشرین من ذى القعدة(8).
چنانچه استفاده مى‏شود از روایت تأکید زیاد فرموده در مورد استحباب روزه در غیر از مواردى که ذکر شد مانند روزه عید نوروز و روزه اول محرم و سوم و هفتم و بییست و نهم ذى قعدة الحرام.
6ـ اقسام الصوم اربعة نکتفی من هذا الفصل بذکر بعض المسائل اللتی هی مورد للخلاف. اقسام الصوم اربعة: واجب و ندب و مکروه و حرام. اما المندوب منه اقسام منها اول ذی الحجة، و منها یوم النیروز (9).
روزه بر چهار قسم است و در این فصل اکتفاء مى‏نماییم به ذکر مسائلى که مورد اختلاف است روزه داراى چهار حکم است واجب و مستحب و مکروه و حرام اما روزه‏هاى مستحب اول آنها روز اول ذى الحجه است و دیگر روزه روز عید نوروز است.
قطعاً چنین مردان بزرگ و محققین جهان است که قرنهاست کتابها و تألیفاتشان در حوزه‏هاى علمیه تدریس مى‏شود و مورد مراجعه و استفاده مراجع و مجتهدین و محققین حاضر است فتوا دادنشان به استحباب غسل و نماز و روزه و دعاهاى مخصوص در روز عید نوروز بدون دلیل متقن و مستند و محکم نمى‏تواند باشد و همین فتاوا دلیل بر اعتبار و احترام و امتیاز عید نوروز در اسلام است.

استحباب خواندن چهار رکعت نماز در روز نوروز در گفتار فقهاء و مراجع بزرگ شیعه‏

1ـ محمد ابن ادریس رحمه الله در سرائر نقل مى‏فرماید:
قال شیخنا ابو جعفر فی مختصر المصباح لیستحب صلوة اربع رکعات و شرح کیفیتها فی یوم النیروز الفرس.
شیخ طوسى در مختصر المصباح مى‏فرماید مستحب است چهار رکعت نماز در روز عید نوروز عجم خوانده شود.
و سپس کیفیت خواندن آن را بیان مى‏فرماید:
عن المعلى بن خنیس عن مولانا الصادق علیه السلام فی یوم النیروز قال: اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک و تکون ذلک الیوم طائماً فاذا طلیت النوافل و الظهر و العصر فصل بعد ذلک اربع رکعات تقرأ فی اول رکعة فاتحة الکتاب و عشر مرات انا انزلناه فی لیلة القدر، و فی الثانیة فاتحة الکتاب و عشر مرات قل یا ایها الکافرون و فی الثالثة عشر مرات سورة التوحید و فی الرابعة عشر مرات معوذتین و تسجد بعد فراغک من الرکعات سجدة الشکر و تدعوا فیها یغفر لک ذنوب خمسین سنة.(10)
از معلى ابن خنیس نقل مکند که امام صادق علیه السلام در مورد عید نوروز فرمودند: هنگامى که روز نوروز فرا رسید پس غسل بکن و بپوش پاکیزه‏ترین جامه‏هاى خود را و خود را به بهترین عطرها معطر گردان و در این روز روزه بگیر و همین که نماز نافله و ظهر وعصر را خواندى پس چهار رکعت نماز بخوان در رکعت اول بعد از سوره «حمد» ده مرتبه سوره «قدر» بخوان و در رکعت دوم بعد از سوره «حمد» ده مرتبه سوره «قل یا ایها الکافرون» را قرائت کن و در رکعت سوم ده مرتبه سوره مبارکه «توحید» را بخوان و در رکعت چهارم بعد از سوره «حمد» هر یک از معوذتین «سوره فلق و ناس» را ده مرتبه قرائت کن و سپس سر به سجده بگذار و سجده شکر به جا آور و براى آنچه از خدا مى‏خواهى دعا کن خداوند گناهان پنجاه ساله تو را مى‏آمرزد .
2ـ در کتاب شریف المهذب مى‏فرماید:
و یستحب فیه الصیام و صلوة اربع رکعات بعد صلاة الظهرین و یسجد بعدها و یدعوا بالمرسوم یغفر له ذنوب خمسین سنه(11).
مستحب است در روز عید نوروز روزه گرفتن و خواندن چهار رکعت نماز بعد از نماز ظهر و عصر و سپس سجده به جاى آوردن و دعاء بطور معمول کردن که این عمل باعث آمرزش گناهان پنجاه ساله خواهد گردید.
3ـ مرحوم شیخ بهایى در کتاب جامع عباسى صفحه 78 مى‏فرماید:
بیست و چهارم نماز روز نوروز است و آن چهار رکعت است و سلام، در رکعت اول «فاتحة الکتاب» یک نوبت و «انا انزلناه» ده نوبت، در رکعت دوم بعد از «فاتحة الکتاب» ده نوبت« قل یا ایها الکافرون»، در رکعت سوم بعد از سوره «فاتحة الکتاب» ده نوبت سوره «قل هو الله احد»، در رکعت چهارم بعد از «فاتحة الکتاب» هر یک از «قل اعوذ برب الفلق» و «قل اعوذ برب الناس» را ده نوبت و بعد از سلام به سجده رود و این دعاء را در سجده بخواند:
اللهم صل على محمد و آل محمد الاوصیاء المرضیین و صل على جمیع انبیائک و رسولک افضل صلواتک و بارک علیهم بافضل برکاتک و صل على ارواحهم و اجسادهم اللهم بارک على محمد و آل محمدو بارک لنا فی یومنا هذا الذی فضلته و کرمته و شرفته و عظمت خطره اللهم بارک لی فیما انعمت به علی حتى لا اشکر احداً غیرک و وسع علی فی رزقی یا ذا الجلال و الاکرام.
و وقت این نماز بعد از اتمام نماز ظهر و عصر و نافله آن است که در اول وقت گذارده شود .

استحباب پوشیدن لباس نو و زیبا در روز نوروز در گفتار مجتهدین بزرگ شیعه‏

1ـ در کتاب شریف وسائل الشیعه جلد 2 صفحه 428 و جلد 288 5 و جلد 7 صفحه 346 بابى را عنوان فرموده به این نام: «باب استحباب البس انظف الثیاب فى النیروز» و در این باب روایتى نقل مى‏فرماید از امام صادق علیه السلام که حضرت فرمودند:
روز عید نوروز غسل بکن و زیباترین و پاکیزه‏ترین لباست را بپوش و بهترین و معطرترین عطرها را استعمال کن.
2ـ در کتاب مصباح المتهجد صفحه 591 از امام صادق(ع) نقل مى‏کند که حضرت فرمودند:
در روز نوروز غسل بنما و پاکیزه‏ترین لباست را بپوش و با خوشبوترین عطرها خود را خوشبو بگردان.
3ـ در کتاب حدائق جلد 4 صفحه 212 مى‏فرماید:
اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک.
امام صادق(ع) فرمود همین که روز نوروز رسید پس غسل بکن و پاکیزه‏ترین لباست را بر تن کن.
4ـ شیخ انصارى در کتاب شریف طهارة صفحه 328 مى‏فرماید:
فاذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک.
همین که روز نوروز رسید پس غسل کن و پاکیزه‏ترین جامه‏هاى خود را بر تن کن و به بهترین و خوشبوترین بویها خود را خوشبو گردان.
مسلم است که پوشیدن لباس نو و پاکیزه همیشه و در همه جا لازم و جزء آداب اسلام است و اختصاص به عید نوروز ندارد. ولى فتوا دادن فقیه بزرگى مانند شیخ انصارى که افقه فقهاء در قرن اخیر است و کتب او در حوزه‏هاى علمیه تدریس و مورد مراجعه مراجع بزرگوار است . قطعاً دلیل بر امتیاز عید نوروز بر روزهاى دیگر است.

استحباب استعمال عطریات و خوشبو کردن خود در روز نوروز در گفتار مجتهدین بزرگ‏

1ـ در جلد 13 کتاب حدائق صفحة 380 مى‏فرماید:
عن الصادق علیه السلام قال اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک و تکون ذلک الیوم صائماً .. الحدیث.
2ـ و در جلد 4 حدائق صفحه 212 همین روایت عیناً نقل گردیده است.
3ـ در کتاب وسائل الشیعة جلد 7 صفحه 346 مى‏فرماید:
محمد ابن الحسن فی المصباح عن المعلى بن خنیس عن الصادق علیه السلام فی یوم النیروز اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک و تکون ذالک الیوم طائما .
4ـ در کتاب شریف المتهجد مى‏فرماید:
روى المعلى بن خنیس عن مولانا الصادق علیه السلام فی یوم النیروز قال: اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک.
معلى بن خنیس از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت فرمودند: هنگامى که عید نوروز فرا رسید پس غسل کن و پاکیزه‏ترین لباس خود را بپوش و به بهترین بوى‏ها خود را معطر ساز.

الهوامش:

.1 وسائل: جلد 12 / ص .213 و همچنین در ص 215 همین کتاب عیناً همین حدیث را از طریف دیگر نقل مى‏کند.
.2 و در جلد 5 صفحه 288 عیناً همین حدیث را نقل مى‏کند.
.3 (که روز عید نوروز منصور دوانیقى حضرت را دعوت کرد که حضرت بنشینند و مردم بدیدارشان بروند و هدایائى براى حضرت بیاورند حضرت فرمودند من اخبار جدم رسول خدا را بررسى کردم و از این عید خبرى ندیدم و این عید را عجم احترام مى‏کردند و اسلام او را محو کرد و محال است چیزى را که اسلام محو نموده من او را تجدید کنم ولى منصور گفت این امر سیاسى است و از شما تقاضا مى‏کنم دعوت مرا بپذیرید و امروز را بنشینید مردم بدیدار شما بیایند حضرت نیز پذیرفتند و آن روز را با مردم دیدار و ملاقات کردند.)
.4 المهذب: ج 1 / .191
.5 الحدائق: ج 13 / ص .38
.6 کشف الغطاء: ص .324
.7 المستند: ج 2 / ص .144
.8 جواهر الکلام: ج 17 / ص .113
.9 المستند: ج 17 / ص .299
.10 مصباح المتهجد: ص .591
.11 المهذب: ج 1 / ص .191
منبع: نوروز چه روزیست؟، سید محمد باقر آیت میردامادى
وروز از دیدگاه اسلام

نویسنده:آیت الله محمد محمدی اشتهاردی(رحمت الله علیه)

اشاره:

بهار, فرصتى است, براى تإمل در راز آفرینش و اندیشیدن در شإن و جایگاه بهار از نظرگاه دین. در کشور ما نوروز را جشن مى گیرند, و حضور سبز بهار را به همدیگر تبریک مى گویند, آیا چنین روزى از نظر اسلام, عید است؟ و رفتار مسلمانان در این روز, چگونه باید باشد؟
در این فرصت برآنیم تا به بازبینى این موضوع بپردازیم, و زوایاى آن را از نگاه اسلام و امامان معصوم(علیه السلام) مورد بحث قرار دهیم.

نوروز, پیش از اسلام

پیش از اسلام, نخستین روز بهار را عید و جشن ملى به شمار مى‌آوردند و از آن به ((عید باستانى)) یاد مى کردند.
به عقیده بعضى نخستین کسى که از ((نوروز)) تجلیل کرد, و آن روز را عید ملى شمرد, جمشید بود.(1) جمشید بر سراسر جهان تسلط یافت, و سرزمین ایران را آباد کرد, و اسباب کارها و امور, در نوروز براى او تکمیل و موزون گردید, از این رو این روز, آغاز سال عجم گردید.(2)
جمشید پسر تهمورث, از شاهان افسانه اى پیش از تاریخ ایران (قبل از مادها) است. روزى که او بر تخت سلطنت نشست, اولین روز بهار بود; آن را ((نوروز)) خواند و جشن گرفت. جمشید مدتى طولانى سلطنت کرد, تا آن که مغرور شد و خود را خداى جهان نامید. سرانجام ضحاک با همکارى و همیارى مردم, او را از سلطنت خلع کرد, و روزى در کنار دریاى چین او را دید, و با اره, دو نیمش کرد(3) و به زندگى سلطه جویانه اش پایان داد.
بنا به روایتى, امام صادق(علیه السلام) فرمود: ((نوروز, روزى است که خداوند از بندگانش پیمان هایى گرفت که تنها خداى یکتا را بپرستند, و براى او همتا قرار ندهند, و ایمان به رسولان و حجت هاى خدا و امامان(علیه السلام) بیاورند, و روزى است که کشتى نوح(علیه السلام) بر کوه جودى نشست...))(4)
و نیز از آن حضرت نقل شده است که فرمود: ((نوروز همان روزى است که ابراهیم خلیل(علیه السلام) بت هاى قومش را ـ که در آن روز براى شرکت در مراسم جشن از شهر خارج شده بودند ـ شکست.))(5)
مجوسیان نیز از قدیم, به نوروز اهمیت مى دادند و در آن روز به همدیگر تبریک مى گفتند و براى همدیگر هدیه مى فرستادند. هم چنین گفته اند: در عصر خلافت امیرمومنان على(ع), مجوسیان چند ظرف نقره که در آن ((شکر)) ریخته بودند, در نوروز به آن حضرت هدیه کردند, آن حضرت هدیه آنها را پذیرفت و ((شکر)) ها را بین یاران خود تقسیم کرد, و آن ظروف را به عنوان جزیه (مالیات سرانه آنها) قبول کرد.(6)
بنابر همان روایت امام صادق(ع), حادثه شگفت زنده شدن هزاران نفر از بنى اسرائیل قبل از اسلام ـ به فرمان خدا که در آیه 243 بقره به آن اشاره شده است ـ در نوروز رخ داده است:(7) که در یکى از شهرهاى شام, بر اثر رواج بیمارى طاعون, بسیارى مردند. این بیمارى در حقیقت مجازاتى از طرف خدا براى آنها بود, زیرا رهبر الهى شان آنها را به جهاد با دشمن فرا خوانده بود, ولى آنها سرپیچى کرده بودند. در این میان هزاران نفر (طبق پاره اى روایات, ده هزار یا هفتاد هزار یا هشتاد هزار نفر) به بهانه گریز از طاعون, از شهر خارج شدند, و پس از فرار, در خود احساس قدرت و استقلال نمودند و با نادیده گرفتن اراده الهى, و چشم دوختن به عوامل طبیعى, دچار غرور شدند, خداوند آنها را نیز در همان بیابان با همان بیمارى نابود ساخت. سالیانى گذشت, و حضرت حزقیل(علیه السلام) ـ یکى از پیامبران بنى اسرائیل ـ از آن جا عبور مى کرد, و از خدا خواست که آنها را زنده کند, خداوند دعاى او را اجابت کرد. آن روزى که آنها زنده شدند, نوروز بود.(8)
از مجموع این مطالب به دست مىآید که نوروز, قبل از اسلام, روز محترم و خاصى بود, و با پیدایى رخدادهایى در آن روز که غالبا مثبت بوده اند بر اهمیت و شهرت آن افزوده شد.

نیکو داشت نوروز پس از اسلام

پس از اسلام نیز طبق پاره اى روایات, از این روز تجلیل شده است. هم چنین بروز رخدادهایى مهم موجب افزایش عظمت و احترام آن شده است.
در حدیث ((معلى بن خنیس))(9) از امام صادق(علیه السلام) ـ که علامه مجلسى مى گوید آن را در کتب معتبر دیده است ـ به چند رخداد بزرگ در نوروز, بعد از اسلام اشاره شده است, از جمله فرمود:
((و هو الیوم الذى نزل فیه جبرئیل على النبى(ص), و هو الیوم الذى حمل فیه رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمومنین(علیه السلام) على منکبه حتى رمى اصنام قریش من فوق البیت الحرام فهشمها, و کذلک ابراهیم, و هو الیوم الذى امر النبى اصحابه ان یبایعوا علیا بامره المومنین, و هو الیوم الذى وجه النبى علیا(علیه السلام) الى وادى الجن یإخذ علیهم البیعه له, و هو الیوم الذى بویع لامیرالمومنین(علیه السلام) فیه البیعه الثانیه, و هو الیوم الذى ظفر فیه باهل النهروان, و قتل ذوالثدیه, و هو الیوم الذى یظهر فیه قائمنا و ولاه الامر و هو الیوم الذى یظفر فیه قائمنا بالدجال, فیصلبه على کناسه الکوفه, و ما من یوم نیروز, الا و نحن نتوقع فیه الفرج, لانه من ایامنا و ایام شیعتنا, حفظته العجم, و ضیعتموه إنتم; نوروز روزى است که:
1ـ جبرئیل بر پیامبر نازل شد;
2ـ پیامبر(ص), على(علیه السلام) را بر دوش خود گرفت, تا على(علیه السلام) بت هاى قریش را از بالاى خانه کعبه فرو ریزد. هم چنین ابراهیم(علیه السلام) در چنین روزى بت ها را شکست;
3ـ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحاب خود امر کرد (در روز غدیر خم) با على(علیه السلام) به عنوان امیرمومنان, بیعت کنند;
4ـ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) على(علیه السلام) را به ((وادى جنیان)) فرستاد, تا از آنها در پذیرش اسلام و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بیعت بگیرد;
5 ـ در چنین روزى (بعد از مرگ عثمان) براى خلافت حضرت على(علیه السلام) بیعتى دوباره شد;
6ـ در چنین روزى على(علیه السلام) (در عصر خلافتش) در جنگ نهروان بر خوارج پیروز شد, و مخدج ذوالثدیه (سردمدار خوارج) را کشت;
7ـ در چنین روزى قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و صاحب امر از پرده غیب, آشکار مى شود;
8ـ در چنین روزى قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر دجال (طاغوت خودکامه عصر) پیروز مى گردد, و او را در میدان کناسه کوفه به دار مى کشد;
9ـ هیچ نوروزى بر ما نمى گذرد, مگر این که ما در آن روز امید فرج قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را داریم, زیرا آن روز, از روزهاى ما و از روزهاى شیعیان ما است, عجم ها آن را پاس داشتند, ولى شما (عرب ها) آن را تباه ساختید)).(10)
چنان که گفته آمد پدیدار شدن نه رخداد بسیار بزرگ, پس از ظهور اسلام موجب عظمت و پاسداشت نوروز شده است.
عالم بزرگ و مجتهد سترگ, بنیانگذار حوزه علمیه نجف اشرف, شیخ طوسى (متوفاى سال 460 هـ.ق) در کتاب ((المصباح المتهجد)) از معلى بن خنیس روایت مى کند که امام صادق(علیه السلام) فرمود: ((هرگاه نوروز فرا رسید, در آن روز غسل کن, و پاکیزه ترین لباس ها را بپوش, و با بهترین عطرها خود را خوشبو نما, و در این روز روزه بگیر, و پس از انجام نافله نمازها, و پس از نماز ظهر و عصر, دو نماز دو رکعتى (به نیت نماز نوروز) بخوان; در نماز اول, در رکعت اول پس از حمد, ده بار سوره قدر, و در رکعت دوم پس از حمد, ده بار سوره کافرون را بخوان, و در نماز دوم, در رکعت اول, پس از حمد, ده بار سوره توحید, و در رکعت دوم پس از حمد, ده بار سوره ناس و سوره فلق را بخوان, و پس از نماز, سجده شکر به جاى آر, و در این سجده, دعاى زیر را بخوان, که در این صورت خداوند گناهان پنجاه سال تو (یا پنج سال تو) را (اگر با شرایط باشد) مى بخشد)). آن دعا این است: ((اللهم صل على محمد و آل محمد, الاوصیإ المرضیین, و على ارواحهم و اجسادهم[ ((...دعا در مفاتیح الجنان, ذکر شده است].
در نوروز این فراز از دعا را بسیار برخوان: ((یا ذاالجلال والاکرام.))

امام کاظم(علیه السلام) و نقل حدیث ناهمگن

محدث خبیر, رشید الدین طبرسى (متوفاى سال 588 هـ.ق) در کتاب ((مناقب)) روایت کرده که منصور دوانیقى ـ دومین خلیفه عباسى ـ از امام کاظم(علیه السلام) تقاضا کرد تا روز نوروز در مجلس جشن او براى تبریک حضور یابد و هدایایى را که مردم مىآورند بپذیرد. امام کاظم(علیه السلام) این تقاضا را رد کرد و فرمود: ((انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فلم اجد لهذا العید خبرا, و انه سنه للفرس و محاها الاسلام, و معاذ الله ان نحیى ما محاه الاسلام; همه اخبارى را که از جدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است, بررسى کردم, خبرى در این مورد نیافتم. این عید, سنت پارسیان است, اسلام آن را محو کرد. پناه مى برم به خدا از این که چیزى را که اسلام آن را محو نموده, زنده سازم.))
منصور گفت: ((ما این مراسم را براى سیاست و تدبیر امور ارتشیان, انجام مى دهیم, تو را به خداى بزرگ سوگند مى دهم, در این مجلس حضور داشته باش.))
امام کاظم(علیه السلام) ناگزیر در آن مجلس حضور یافت, امیران, فرماندهان, سرداران و ارتشیان و مردمان به محضر آن حضرت مىآمدند و تبریک عرض مى کردند, و هدایایى را مىآوردند, خادم منصور آن جا حاضر بود, و آن هدایا را بازبینى مى کرد, در لحظات آخرین, پیرمردى وارد شد و به امام کاظم(علیه السلام) عرض کرد: ((اى پسر دختر رسول خدا! من فقیرى تهى دست هستم, از این رو چیزى نداشتم هدیه بیاورم, ولى سه بیت شعرى را که جدم در سوگ جدت امام حسین(علیه السلام) سروده, به شما هدیه مى کنم, و آن سه بیت چنین است:
عجبت لمصقول علاک فرنده
یوم الهیاج و قد علاک غبار
و لاسهم نفذتک دون حرائر
یدعون جدک والدموع غزار
الا تقضقضت السهام و عاقها
عن جسمک الاجلال والاکبار;
درشگفتم از آن شمشیرهاى برنده که تیزى آنها در معرکه عاشورا بر پیکر غبار آلودت فرود آمدند, و نیز درشگفتم از آن تیرهایى که در برابر چشم بانوان حرم, در پیکرت فرو رفتند, در حالى که آنان, جدت را به مددکارى مى طلبیدند, و سیلاب اشک از دیدگان شان روان بود.
چرا سر و صداى آن تیرها از پیکر مقدس و شکوهمندت دور و پراکنده نشدند؟))
امام کاظم(علیه السلام) به او فرمود: هدیه ات را پذیرفتم, بنشین, خداوند به تو برکت دهد. آن گاه امام به خادم فرمود: نزد رئیس (منصور) برو و مجموع این هدایا را به او گزارش بده, و بپرس که آنها را چه کنم؟ خادم چنین کرد, سپس به حضور امام کاظم(علیه السلام) بازگشت و گفت: منصور مى گوید: همه آنها را به تو بخشیدم, اختیار آنها با شماست. آن گاه امام کاظم(علیه السلام) همه آن هدایا را به آن پیرمرد بخشید.(11)
بدین سان, امام کاظم(علیه السلام) هم به منصور و درباریانش فهماند که ما به هدایا و زرق و برق دنیا دل نبسته ایم, و هم پیرمرد فقیر شیعه را ـ که خاطره امام حسین(علیه السلام) قهرمان و سمبل مبارزه با زورمداران را در کاخ طاغوت, تجدید کرد ـ شادمان ساخت. و بدین گونه که آن پیر با بیان مظلومیت امام حسین(علیه السلام) در چنان روزى ستمگران و طاغوتیان را محکوم نمود.

نوروز در ترازوى نقد

در مجموع مى توان گفت روایاتى که در شإن نوروز, از امامان معصوم(علیه السلام) به ما رسیده, متعارض است; یعنى بعضى از روایات, آن را ستوده اند و بعضى (مثل روایت مذکور از امام کاظم, علیه السلام) آن را بازمانده دوران جاهلیت دانسته اند که اسلام آن را محو کرده است, ولى بعد از کند و کاو همه جانبه مى توان چنین نتیجه گرفت که:
1ـ روایات در تإیید و ستایش نوروز بیشتر از روایت یا روایات سرزنش گونه است.
2ـ سیره علماى بزرگ و مراجع تقلید, در شإن نوروز, بیانگر آن است که نوروز, از روزهاى برجسته و مبارک است, اما اطلاق ((عید)) براى چنین روزى, از دیدگاه اسلام پذیرفتنى نیست, چرا که در اسلام به طور رسمى چهار روز عید است: عید فطر; عید قربان; عید غدیر و روز جمعه.
به احتمال قوى, در حدیث امام کاظم(علیه السلام) اطلاق عید بر نوروز مورد سرزنش قرار گرفته است. حضرت امام خمینى (قدس سره) با این که در نوروز جلوس داشتند, و تبریک مى گفتند و تبریک دیگران را مى پذیرفتند, و در پیام تلویزیونى خود, دعاى معروف ((یا مقلب القلوب والابصار...)) را مى خواندند, ولى از به کار بردن واژه ((عید)) براى نوروز امتناع مى ورزیدند.))
حضرت حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان, یکى از اعضاى دفتر امام مى نویسد: ما روز نوروز به اتاق حضرت امام وارد شدیم... امام حدود ساعت نه صبح, با نشاطتر از روزهاى گذشته و متبسم و با قباى نو وارد شدند, و به افراد حاضر که در مجموع با دکترها پنج نفر بودیم, چند بار مبارک باشد گفتند, سپس خودشان سراغ سکه هاى یک ریالى را گرفتند, و کف دست قرار دادند, افراد حاضر نیز بعد از دست بوسى, هر کدام چند عدد برداشتند, مشابه این برنامه در نوروز سال هاى دیگر نیز تکرار مى شد.
در عین حال در اواسط فروردین 1362 از سوى دفتر, متنى به منظور پاسخ و تشکر از تمام کسانى که به مناسبت نوروز و یوم الله 12 فروردین (روز جمهورى اسلامى) براى حضرت امام, تلگراف و پیام تبریک فرستاده بودند, تهیه شده بود, متن مزبور, جهت تصویب, خدمت حضرت امام قرائت گردید, در متن جمله عیدنوروز آمده بود, حضرت امام فرمودند: کلمه عید را حذف کنید.(12)

نظریه علامه مجلسى (رحمت الله علیه)

عالم و محقق و محدث بزرگ, علامه مجلسى(رحمت الله علیه) که در گردآورى احادیث و اخبار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان(علیه السلام) و در بررسى آنها مهارت وسیع و عمیقى داشت, نوروز را بر اساس روایات ستوده است, و در بیش از بیست مورد در بحارالانوار از ستایش آن سخن به میان آورده است(13) و پس از ذکر روایت معارض امام کاظم(علیه السلام) ـ که بیش از این ذکر شد ـ مى نویسد: ((روایتى که از امام کاظم(علیه السلام) نقل شده, با روایت معلى بن خنیس, مخالف و معارض است, ولى احادیث معلى بن خنیس در بین اصحاب قوىتر و مشهورتر است, و ممکن است روایت منسوب به امام کاظم(علیه السلام) از روى تقیه بوده, زیرا حدیث معلى مشتمل بر امورى است که از موارد تقیه است (مانند این که فرمود: عجم ها عظمت و احترام نوروز را رعایت کردند, ولى شما عرب ها, آن را تباه ساختید یا مسإله مطرح کردن قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و...) از این رو تبرک جویى به نوروز در عصر خلفا در شهرهاى غیر شیعیان, به دلیل تقیه انجام نمى شد, یا این که منظور از نوروزى که در حدیث معلى بن خنیس آمده, غیر از نوروزى است که در حدیث امام کاظم(علیه السلام) آمده است. ))(14)

توضیح نگارنده

نوروز در جامعه ما از قدیم داراى دو جنبه است; جنبه مثبت و منفى, و از دیرباز در مورد نوروز, دو گونه عمل مى شده است: بعضى بیشتر به سراغ جنبه هاى منفى, مراسم خرافى و بى اساس, اسراف, سرمستى و شهوت پرستى نوروز رفته اند, و در این رهگذر بیشترین فسادها و گناهان در این ایام رخ مى دهد و... قطعا نوروز از این زاویه, نه تنها مبارک نخواهد بود, بلکه نامبارک و پلید و مایه فحشا و منکرات است, و از این رو, مورد سرزنش است و از نگاه هر خردمند, نامحمود است, و روایات و گفتار علمایى که آن را از امور دوران جاهلیت دانسته اند, در مورد این گونه امور منفى است. ولى روایاتى که بیان گر ستایش نوروز است, بر همین اساس مورد نیکوداشت علماى بزرگ و مراجع تقلید مى باشد, به دلیل توجه به مراسم مثبت و جنبه هاى مفیدى است که در نوروز انجام مى گیرد; مانند نظافت, پوشیدن لباس نو, همگامى با تحولات طبیعت و ایجاد دیگرگونى در خود, و فراگیرى درس خداشناسى و معادشناسى از رویش سبزه در بهار, که به راستى زمین و زمان, و درختان و هوا و فضا, با طراوت و نشاط بهارى گویى همه جشن گرفته اند و هر کدام به زبانى از ستودگى و نشاط نوروز و آغاز بهار سخن گفته و مبارک باد مى گویند.
بنابراین, نوروز همگام با نسیم بهارى, و شکوفه هاى درختان, و زنده شدن زمین, و جوانه زدن گیاهان, و در کنار آن, صله رحم, دید و بازدید, خانه تکانى, بهداشت و نظافت, و آشتى افرادى که مدت ها با هم قهر بوده اند و... داراى جهات مثبتى است که هر خردمندى آن را مى پسندد.

نوروز; رستاخیز طبیعت

نوروز, نخستین روز بهار است, نخستین روز سبزترین فصل سال, سرآغاز زنده شدن زمین و شکوفایى ها و وزیدن نسیم دل انگیز بهارى, و چهچهه مرغان; همه چیز در بهار, نشان گر نشاط و طراوت است و حتى باد شفابخش بهارى نوید زندگى تازه مى دهد, و به گفته مولوى در مثنوى:
گفت: پیغمبر به اصحاب کبار
تن مپوشانید از باد بهار
آنچه با برگ درختان مى کند
با تن و جان شما آن مى کند
و به گفته سعدى:
که تواند بدهد میوه رنگین از چوب
یا که باشد که برآرد گل صد برگ از خار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
ارغوان ریخته بر درگه خضراى چمن
چشمه هایى که در او خیره بماند ابصار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند
نه همه مستمعان فهم کنند این اسرار
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
خبرت هست که مرغان سحر مى گویند
کآخر اى خفته سر از بالش غفلت بردار
بهار, درس خداشناسى و معادشناسى و تحول و رشد و تکامل است, اگر انسان ها از این طبیعت زیبا, درس بیاموزند, در حقیقت اعتقاد به رستاخیز را آموخته اند, در این صورت باید سرآغاز چنان بعثتى را روز برتر نامید و آن را جشن گرفت.
اگر مراسم نوروز, بر این اساس پى ریزى گردد, و انسانها خود را همگام و همگون با محتواى دعاى آغاز سال; که بیان گر تحول و نغمه توحیدى است, سازند که:
((یا مقلب القلوب و الابصار, یا مدبر اللیل و النهار, یا محول الحول والاحوال, حول حالنا الى احسن الحال; اى خداوندى که گرداننده قلب ها و چشم ها هستى, و تدبیر کننده نظم شب و روز مى باشى, اى دگرگون کننده حال و احوال, حال ما را به نیکوترین حال تبدیل ساز.)) قطعا نوروز براى آنها پر فایده خواهد بود.
آنان که طعم توحید را چشیده اند, در ایام دل انگیز و پرنشاط آغاز بهار به پیروى از امامان(علیه السلام) آیاتى از قرآن همچون آیه زیر را تلاوت کرده و مفاهیم آن را در اعماق جانشان دریافت مى کنند که:
((ان فى خلق السموات والارض واختلاف اللیل والنهار لایات لاولى الالباب;(15) همانا در خلقت آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز, قطعا نشانه هایى براى صاحبان اندیشه است.))
هرگاه در مراسم نوروز, انسان ها به دنبال چنین مفاهیم سازنده و لذت بخشى بروند, قطعا, چنین روزى مبارک است, ولى اگر از این ایام سوء استفاده شود و به جاى مراسم سازنده, به خرافات روى آورند, مراسمى; مانند چهارشنبه سورى, سیزده بدر, و یا فال گوش ایستادن... روشن است, که باطل گرایى, و پناه بردن به امور پوچ و بى اساس, انسان را بى محتوا خواهد کرد, و آلوده نمودن نوروز به امور واهى, از خردورزى, دور است و باید خط بطلان بر چنین مراسمى کشید.
اسلام وقتى که ظهور کرد, در دوران جاهلیت مراسمى وجود داشت, اکثر آنها برخلاف عقل, منطق و وجدان بود, خط بطلان بر همه آنها کشید, ولى مراسمى نیز وجود داشت, مانند تحریم جنگ در چهار ماه (رجب, ذىقعده, ذىحجه و محرم) این رسم را که دربرگیرنده امنیت و آرامش است, امضا نمود, رسم دخترکشى را مردود دانست, ولى سنت دیه قتل انسان را که صد شتر بود, امضا کرد.
نوروز, مبارک, ستوده و مورد توجه امامان(علیه السلام) بود, و اختصاصى به ایرانیان ندارد, بلکه براى همه مسلمانان روز جشن و روز شگفت انگیزى است, مشروط بر این که با مراسم صحیح و سازنده همراه باشد, و از هرگونه باطل اندیشى و گناه, پرهیز گردد.
در این صورت حتى مى توان آن را ((عید)) نامید, بدان دلیل که امیرمومنان على(علیه السلام) فرمود: ((کل یوم لایعصى الله فیه فهو عید;(16) هر روزى که در آن روز گناه نشود, آن روز, روز عید است.))

پى‏نوشت‏ها:

1 ) آقا محمّد مقدّس اصفهانی، الاوائل، ص584.
2 ) علاّمه مجلسی، بحار، ج59، ص141.
3 ) جمعی از دانشمندان و نویسندگان، دائرة المعارف یا فرهنگ و هنر، ص1260.
4 ) بحار، ج59، ص92 و ج11؛ ص342.
5 ) بحار، ج12، ص43. (ماجرای شکستن بت‏ها در عصر نمرود، به دست حضرت ابراهیم، درقرآن‏سوره‏انبیاء،آیه58آمده‏است)
6 ) علاّمه مجلسی، بحار، ج41، ص118.
7 ) همان، ج59، ص92.
8 ) علاّمه طبرسی، تفسیر مجمع البیان، تفسیر قرطبی و آلوسی، تفسیر روح البیان، ذیل آیه 243 بقره.
9 ) معلّی بن خُنیس از دوستان و شیفتگان امام صادق(علیه السلام) بود، مرحوم شیخ طوسی(رحمت الله علیه) در شأن او می‏نویسد: «وَ کانَ مَحْمُودا عِنْدَهُ وَ مَضی عَلی مِنْهاجِهِ؛ معلّی، در محضر امام صادق(علیه السلام) شخص ستوده‏ای بود، و در حالی که در صراط امام صادق(علیه السلام) بود، از دنیا رفت.» و شیخ بهایی(رحمت الله علیه) می‏گوید: «اَلْحَقُّ اِنَّ مُعَلّی بن خُنَیس، مَمْدوحٌ جدّا؛ حق این است که معلّی بن خُنیس حقیقتا مورد ستایش است.» علاّمه علیاری، بهجة الآمال، ج7، ص48) از گفتنی‏ها این که: داوود بن علی، فرماندار مدینه، به فرمان عبداللّه سفّاح (اوّلین خلیفه عبّاسی) معلّی بن خُنیس را دستگیر کرد و به او گفت: «فهرست شیعیان را به من بده.» معلّی نام آنها را فاش نساخت، و با قاطعیّت گفت: اگر شیعیان، زیر قدم‏هایم باشند، قدمم را برنمی‏دارم، داوود فرمان داد گردن او را زدند، و پیکر مطهّرش را به دار آویختند، هنگامی که امام صادق(علیه السلام) از شهادت او آگاه شد، فرمود: «قطعا برای داود نفرین می‏کنم.» امام صادق(علیه السلام) مشغول نماز شد و هنوز سر از سجده بلند نکرده بود که صدای شیون بلند شد، و گفتند داود بن علی از دنیا رفت... (اقتباس از: محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص512 و 513.)
امام صادق(علیه السلام) به داوود بن علی در مورد کشتن معلّی اعتراض کرد و فرمود: «قَتَلْتَ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ؛ تو مردی از اهل بهشت را کشتی.» (علاّمه علیاری، بهجة‏الآمال، ج7،ص48)
10 ) علاّمه مجلسی، بحار، ج59، ص92.
11 ) شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ج2، ص591؛ محدث قمی، مفاتیح الجنان، اعمال اوّل ماه و عید نوروز.
12 ) محمد حسن رحیمیان، در سایه آفتاب، ص228 و 227.
13 ) علی رضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، ج26، ص19702.
14 ) علاّمه مجلسی، بحار، ج59، ص100 و 101.
15 ) آل عمران (3) آیه 190.
16 ) سیّد رضی، نهج البلاغه، حکمت 428.

منبع: ماهنامه پاسدار اسلام
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد