ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
کلماتی که بازیگر عریان را آسمانی کرد + عکس
«سهیر رمزی» کناره گیری کرد و مردم خبر کوتاه و ساده این کناره گیری را خواندند. خبری که در صفحات داخلی روزنامهها در همان وقتی منتشر شد که مردم اسامی جدیدترین فیلمهای او را در خیابانها و اطلاعیههای روزنامهها میخواندند. فیلمهایی که در سینماهای قاهره و سایر استانها به نمایش در آمده بود.
مردم خبر این کناره گیری ناگهانی را خواندند و دچار شگفتی شدند، آنها خبر کناره گیری «سهیر رمزی» و عناوین فیلمهای او مثل «رسوایی» را همزمان دریافت کردند.
این در حالی بود که خود «سهیر رمزی» و نیز مردم از کناره گیری و حجاب «فریده سیف نصر» به یک اندازه متعجب و شگفتزده شدند و «سهیر» این شگفتی را وقتی در دومین روز اعلام کناره گیری «فریده» صدای او را شنید ابراز کرد. دلایل حیرت و شگفتی «سهیر» بسیار بود و دلایل شگفتی و سرگشتگی مردم بیشتر. علت شگفتی «سهیر» این بود که «فریده» محجبه شده بود و «سهیر» از پشت گوشی تلفن بر سرش فریاد زد که: چرا فریده؟ آیا تو خودت خبرداری که چه سابقه درخشان و پرباری داری؟ شکر خدا تو یک هنرمند خوب هستی و نمیدانی که راه یک آینده موفق پیش روی تو باز است؟
«فریده» با استفاده از آیات قرآن، به او پاسخ داد. سخن آرام و فروتنانه «فریده»، «سهیر» پرخاشگر و عصبانی را به یک شنونده آرام تبدیل کرد و دیگر عجیب نبود که «سهیر» بعد از گفتگویی که به طول انجامید، بگوید: «فریده، من مردد شدم، فاصله بین من و بین حجاب تنها به اندازه یک موی باریک است» و این گفته «سهیر» برای «فریده» چراغ سبزی بیش نبود، چرا که به محض اتمام گفتگو با «سهیر»، «فریده» با دوستش «شهیره» تماس گرفت و به او گفت: «شهیره، سهیر را دریاب، الان او با من صحبت میکرد، در حالت تردید و دودلی است، بین او و بین حجاب و کنارهگیری تنها یک قدم فاصله است.»
بعد از این گفتگو، بهت و حیرتی که «سهیر» را در برابر «فریده» قرار داده بود از بین رفت و یک تفکر عمیق برای پیمودن راهی که در پیش بود جایگزین آن گردید. اطمینان و آرامش به قلب او راه یافت و او وارد مرحله تنهایی و تفکر برای تصمیمگیری مناسب گردید. از دنیای هنر به طور کلی خود را جدا کرد، او دیگر مانند گذشته به تلفنها پاسخ نمیگفت و با هیچ یک از دستاندرکاران هنر ملاقات نمیکرد و در مجالس شبنشینی شرکت نمینمود. تنها مراسمی که طی این مدت، شخصا در آن شرکت کرد، مراسم جشن تولد دختر یکی از دوستانش بود که یک رابطه گرم و استوار از زمانهای دور، او را به آنها مرتبط میکرد. در این مراسم او انسان دیگری بود، غیر از سهیری که همه میشناختند.
«حاجیه سهیر» ـ آنچنان که اینک نزدیکان او را صدا میکنند ـ چند مرتبه به حج رفته است، فرایض را تماما در وقت خودش انجام میدهد و نیروی بازدارنده دینی در وجود او همیشه قوی بوده است؛ تاکنون یک بار هم اتفاق نیفتاده است که در ماه رمضان برای ایفای نقش، سر صحنه حاضر شود، تمامی ارتباطاتش را قبل از ماه رمضان قطع میکند و یا آنها را تا پایان این ماه به تأخیر میاندازد و در خانه میماند و یا برای ادای عمره مسافرت میکند.
با این چهره مذهبی «سهیر رمزی» که همه را با تصمیم ناگهانیاش مبهوت کرد، فقط نزدیکانش آشنایی دارند، چرا که تصویر روشن و بارز «سهیر» برای مردم، از زمانی که بر پرده سینما درخشیده، چهره یک ستاره سینما بوده است، یک ستاره فیلمهای پرشور، این تنها چهره «سهیر» بوده است که برای مردم عادی آشکار شده است اما آنچه که اخیرا اتفاق افتاد برای مردم غیر منتظره بود، زیرا «سهیر» با صلابتی عجیب، به مرحله حجاب و کنارهگیری وارد گردید، بیآنکه برای این کار مقدمهچینی کند و یا اینجا و آنجا سخنی بگوید و در خلال این سخن گفتنها اعلام کند که از هنر بیزار شده و یا نقشها برای او کسل کننده و ملالآور شده است و یا چیزهایی از این قبیل.
نزدیکان که این چهره مذهبی «سهیر» را میدیدند، یقین پیدا میکردند بزودی، اتفاقی خواهد افتاد که همه چیز را به هم میریزد و در آن شب «سهیر» یک بار دیگر «فریده» را ملاقات کرد و صحبت در مسایل دینی بین آن دو طول کشید و تمام زمان مجلس شبنشینی را فرا گرفت، این گفتگوی طولانی باعث تعجب افراد معدودی که در مجلس حاضر شده بودند، گردید. به مجرد اتمام گفتگو، «سهیر» برخاست، پالتوی شیک و سفید بلندی را پوشید، از همه اجازه خواست و رفت، بعد از این مجلس سهیر به طور کلی از دیده ها پنهان شد و از تلفن نیز فاصله گرفت، وحشت و سرگشتگی او پایان پذیرفت و میل شدیدی به حجاب و کنارهگیری جایگزین آن گردید.
«سهیر رمزی» کناره گیری کرد. پس از مدت کوتاهی همراه با «شادیه»، «شهیره»، «یاسمین خیام» و «فریده سیف نصر» به محضر «شیخ شعراوی» که حجاب او را تبریک گفته بود، رفت. ملاقات آنها تا نیمه شب طول کشید، «سهیر» به خانه اش برگشت و یک تصمیم جدید با خود به همراه آورد و آن تصمیم عبارت بود از «سکوت». پس هیچ گفتگویی با مطبوعات در کار نخواهد بود، منشی او به تلفن ها جواب میدهد و میگوید: «حاجیه سهیر، اصلاً صحبت نخواهد کرد، الان در حالت اعتکاف است.» مادر «سهیر» در کنار منشی مینشیند، صدای او از دور شنیده میشود که میگوید: «او را به حال خودش وا گذارید ... هر وقت که مایل به صحبت باشد، برای همه سخن خواهم گفت
806206158512آیا بالاخره راهی برای کسب درآمد از اینترنت وجود دارد ؟؟؟
یک راه مطمئن و درآمدزا برای کسانیکه مایلند از صفر شروع نموده و از هیچ به همه چیز برسند
درآمد بسیار زیاد , آسان , مطمئن و قانونی برای صاحبان سایتها , وبلاگها و بازاریابها
با هر بازدید و سابقه فعالیتی که دارید به گروه ما بپیوندید
>>> و طعم واقعی پول اینترنتی را حس کنید <<<
آیا تا به حال اندیشیده اید که می توانید در منزل و بدون نیاز به خروج از منزل حتی تا سقف 755 هزار تومان در ماه نیز درآمد داشته باشید؟؟؟
برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید
http://www.site01.dde.ir
از اول انقلاب تا حالا سه چیز را نتوانستیم حل کنیم
قضیه مرغ و تخم مرغ و علاج گرونیش
یک هم مسئله حجاب که نه با تو سری حل شد و نه با نصحیت
به نظر من ولش کنیم بالاخره خودشون از این بی بند باری خسته می شن