ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ماهیّت نفاق و دروغ یکی است
ماهیّت نفاق، همان ماهیّت دروغ است. زیرا ظهور عملی نفاق این است که شخص وانمود کند که مؤمن و متعهّد است، ولی در قلب او چنین اعتقادی نهادینه نشده باشد. نمود دروغ این است که شخص، مطلب کذبی را با زبان بیان میکند ولی در نفاق با عمل خود، کذبی را در رفتار مدّعی میشود، درحالی که با زبان ادعای دیگری دارد. وقتی فردی که اسلام و ارزشهای انقلابی را قبول ندارد، قیافه مذهبی گرفته و در صف اوّل راهپیماییها شرکت میکند، این به واقع دروغگوی عملی است.
پس ماهیّت نفاق و دروغ یکی است؛ با این تفاوت که عمل پلید دروغ، در گفتار است امّا نفاق در رفتار خود را نشان میدهد. البته نفاق، دروغ در گفتار نیز دارد که در قرآن کریم آمده است: ”اِذََا جََاءَکَ الْمُنََافِقُونَ, قََالُوا نَشْهَدُ إِنَّّکَ لَرَسُولُ الله وَ اللهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنََافِقیِِنَ لَکََاذِبُونَ.“ هنگامی که منافقین نزد شما آمده و میگویند: ”ما شهادت میدهیم که به یقین شما رسول خدایی.“ خداوند میداندکه تو رسول اوهستی, ولی خداوند شهادت میدهد که منافقین دروغگو هستند. با توجه به این که هم منافق میگوید شما رسول خدایی و هم واقع این است اما چون منافق باور درونی به این سخن خود ندارد خداوند او را کاذب و دروغگو تلقی فرموده.
دیگر این که نفاق، حالت تشدید شده دروغگویی است. دروغ گوها گاهی دروغ سادهای مانند کودکان، میگویند، امّا این نفاق نیست؛ بلکه مبدأ نفاق بوده و او با این گونه رفتار بذر نفاق را در دل خود غرس کرده است. این شخص با دروغ چهرة خود را، خلاف آن چیزی که هست نشان داده و سعی در فریب دیگران دارد. این ریشه نفاق میباشد. البته، آرام، آرام، شخص به این صفت زشت، عادت کرده و تصوّر میکند با دروغ گفتن، بسیاری از مشکلات اقتصادی او برطرف میشود. شنیدهاید که بعضی از سوداگران میگویند: ”تا دروغ نگوئیم، معامله انجام نمیگیرد“.”مجبوریم که دروغ بگوییم“. این فرد وقتی متوجّه نفع دروغ شد، بار بعدی دروغ چربتری میگوید. این سیر نفاق در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز، وجود دارد. برای نمونه، شخص وانمود میکند که جزء گروه و حزب خاصّی است، امّا هرگز معتقد به مبانی آنها، نیست.