در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

خاطره یه آر پی جی زن

 

چند روز بعد از عملیات ، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود دستش هر جا می رفت همراه خودش می برد...

از یکی پرسیدم : چشه این بچه ؟
گفت: آرپی جی زن بوده
توی عملیات آنقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه
باید براش بنویسی تا بفهمه

گوشهایت را دادی تا ما چشم و گوشمان باز شود
چشم و گوشمان که باز نشد هیچ ، ..... بماند!

شرمنده ی ایثارت هستیم جوانمرد 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مهسا چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 http://www.delane.blogsky.com

ای خدااااااااااااااااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد