برای خواندن مقالات به ادامه مطلب مراجعه کنید
شناخت مختصرى از زندگانى امام هادى علیه السلام (1)
خلفاى معاصر حضرت
اوضاع سیاسى، اجتماعى عصر امام
علل شکست قیامها
فعالیتهاى مخفى امام
شبکه ارتباطى وکالت
انتقال امام از مدینه به سامرّأ
گزارش فرمانده دژخیمان متوکل
ورود امام به سامرأ
بزم شراب درهم مىریزد!
پی نوشتها:
1- طبرسى، اعلام الورى، الطبعة الثالثة، دارالکتب الاسلامیة، ص 355 - شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبة بصیرتى، ص .327
2- طبرسى، اعلام الورى، الطبعة الثالثة، دارالکتب الاسلامیة، ص 355 - شیخ مفید، الاشاد، قم، مکتبة بصیرتى، ص .327
3- طبرسى، اعلام الورى، ص .355 در اصطلاح راویان شیعه مقصود از ابوالحسن اول، امام موسى بن جعفر - علیه السلام - و مقصود از ابوالحسن ثانى امام هشتم مىباشد.
4- اعداد داخل پرانتز، دوران حکومت خلفاى معاصر امام را نشان مىدهد.
5- ابوالفرج الاصفهانى، مقاتل الطالبیین، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1385 ه'. ق، ص 395 - امام هادى - علیه السلام - ، سازمان تبلیغات اسلامى، واحد ترجمه و تدوین، 1368 ه'. ش، ص .67
6- ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، ج 7، ص .55
7-مجلسى، بحارالأنوار، الطبعة الثانیة، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1395 ه'. ق، ج 50، ص 176 - اربلى، على بن عیسى، کشف الغمّة، تبریز، مکتبة بنى هاشمى 1381 7 ه'. ق، ج 3، ص .175
8- مجلسى، بحار الأنوار، ج 50، ص .185
9- على بن حسین بن عبدربه در سال دویست و بیست و نه در مکه درگذشت و امام هادى، ابوعلى را به جاى وى گماشت (طوسى، اختیار معرفة الرجال، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348 ه'. ش، ص 510، حدیث 984). در بعضى از روایات از این شخص بنام حسین بن عبدربه (یعنى پدر على) یاد شده است، ولى علامه محمد تقى شوشترى شواهدى ارائه کرده که نشان مىدهد کسى که نماینده امام هادى بوده، على بن حسین بن عبدربه بوده، نه پدرش (قاموس الرجال، ط 2، مؤسسة النشر الاسلامى التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، 1410 ه'. ق، ج 3، ص 468).
10- طوسى، همان کتاب، ص 513، حدیث 991 - دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقى آیت اللهى، تهران، امیر کبیر، 1367 ه'. ش، ص .137
11- طوسى، همان کتاب، ص 514، حدیث 992 - دکتر حسین، جاسم، همان کتاب ص 138 - .137
12- طوسى همان کتاب، ص 513 - 514، همان حدیث - مدرسى، محمد تقى، امامان شیعه و جنبشهاى مکتبى، ترجمه حمید رضا آژیر، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، ص .323
13- طوسى، همان کتاب، ص 607، حدیث 1129 - مسعودى، اثبات الوصیة، الطبعة الرابعة، نجف، المطبعة الحیدریة، 1374 ه'. ق، ص .233 به خواست خدا در بخش سیره امام عسکرى - علیه السلام - از فعالیت على بن جعفر در مکه سخن خواهیم گفت.
14- نضر بن محمد همدانى (تنقیح المقال، ج 3، ص 271).
15- ایوب بن نوح بن دراج (قاموس الرجال، مؤسسة النشر الاسلامى، التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، الطبعة الثانیة، 1410 ه'. ق، ج 2، ص 242).
16- طوسى، اختیار معرفة الرجال، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348 ه'. ش، ص 611 - 612، حدیث .1136
17- طوسى همان کتاب، ص 603 و 607 (حدیث 1122 و 1129 و 1130) - دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقى آیت اللهى، تهران، امیر کبیر، 1367 ه'. ش، ص 83 - طوسى، کتاب الغیبة، تهران، مکتبة نینوى الحدیثة، ص .212
18- مجلسى، بحار الأنوار، الطبعة الثانیة، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1395 ه'.ق، ج50، ص 200، شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبة بصیرتى، ص .333 علاوه بر عبدالله بن محمد، طبق نقل مسعودى، «بریحه عباسى» نیز، که مسئول نظارت بر اقامه نماز در حرمین (مکه و مدینه) بود، بارها به متوکل نوشت:
اگر احتیاجى به حرمین دارى، على بن محمد را از آنجا اخراج کن، زیرا او مردم را به سوى خود دعوت مىکند و گروه انبوهى به او گرویدهاند (اثبات الوصیة، الطبعة الرابعة، نجف، المطبعة الحیدریة، 1374 ه'.ق، ص 225)/
19- مجلسى، همان کتاب، ج 50، ص 200 - کلینى، اصول کافى، تهران، مکتبة الصدوق، 1381 ه'. ق، ج 1، ص 501 - شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبة بصیرتى، ص 333 - اربلى، على بن عیسى، کشف الغمّة، تبریز، مکتبة بنى هاشمى، 1381 ه'. ق، ج 3، ص .172
20- مجلسى، همان کتاب، ص .129
21- ابن شهر اشوب در کتاب مناقب آل ابى طالب احضار امام به سامرأ را در سال 234 مىداند (چون اقامت امام در سامرّأ را، بیست سال، و وفات آن حضرت را در سال 254 مىداند که طبعاً انتقال امام به سامرّأ، مصادف با سال 234 مىشود) و مرحوم شیخ مفید در ارشاد (ص 333) مىنویسد: متوکل نامه را در سال 243 به امام نوشت، ولى روایت کلینى در این زمینه نشان مىدهد که در سال 243 نسخهاى از نامه متوکل، توسط یکى از شیعیان از «یحیى بن هرثمة» اخذ شده است (کافى، ج 1، ص 501) بنابر این سال یاد شده، تاریخ اخذ آن نسخه بوده است نه تاریخ احضار امام به پایتخت
از جهت سیاسى نیز نظر ابن شهر اشوب استوارتر به نظر مىرسد، زیرا با توجه به این که آغاز خلافت متوکل در سال 232 بوده، بعید به نظر مىرسد که او مدت یازده سال، از فعالیتهاى امام غافل بماند، یا آن را نادیده بگیرد.
22- وصیف از درباریان با نفوذ زمان متوکل بود.
23- سبط ابن الجوزى، تذکرة الخواص، نجف، المطبعة الحیدریة، 1383 ه'. ق 359 - .360 از سخنان «یحیى بن هرثمه» در مورد ورود او به مدینه، پایگاه مردمى امام بخوبى روشن مىگردد از اظهارات اسحاق بن ابراهیم و وصیف نیز استفاده مىشود که امام تا چه اندازه در میان مردم و حتى درباریان محبوبیت داشته است.
24- چنانکه این معنا از چشم افراد آگاهى مانند «صالح بن سعید» پوشیده نبود. وى مىگوید: روز ورود امام به سامرّأ، به حضرت عرض کردم: اینها پیوسته براى خاموش ساختن نور شما تلاش مىکنند، و براى همین شما را در این کاروانسراى پست و محقر فرود آوردهاند!... (شیخ مفید، الارشاد، ص 334 - على بن عیسى الاربلى، کشف الغمّة، ج 3، ص 173)
25- شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبة بصیرتى، ص .334
26- مجلسى، همان کتاب، ج 50، ص .161
27- با توا على قُلل الجبال تحر سهم غلب الرجال فما اغتنهم القلل
واستنزلوا بعد عزّ عن معاقلهم فاودعوا حفراً یابئس ما نزلوا
ناداهم صارخ من بعدما قبروا این الأساور والتیجان والحلل؟
این الوجوه التى کانت منعمة من دونها تضرب الأستار والکلل؟
فافصح القبر عنهم حین سأ لهم تلک الوجوه علیها الدود یقتتل
قد طالما اکلوا دهراً و ما شربوا فاصبحوا بعد طول الأکل قد أکلوا
وطالما عمّروا دوراً لتحصنهم فخلفوها على الأعداد وارتحلوا
اضحت منازلهم قفراً معطّلة وساکنوها الى الاجداث قد رحلوا
28- مسعودى، مروج الذهب، بیروت، دارلأندلس، ج 4، ص 11 - شبلنجى، نورالأبصار، قاهره، مکتبة المشهد الحسینى، ص 166 سبط ابن الجوزى، تذکرة الخواص، نجف، المطبعة الحیدریة، 1383 ه'. ق، ص 361 - ابن خلکان، وفیات الأعیان، تحقیق، دکتر احسان عباس، قم منشورات شریف رضى، 1364 ه'. ش، ج 3، ص 272 - قلقشندى، مآثر الأنافة فى معالم الخلافة، الطبعة الثانیة مطبعة حکومة الکویت 1ج، ص .232 در منابع تاریخى در تعداد ادبیات و جملات آن اندکى تفاوت وجود دارند.
فضائل وسیره فردی امام هادى (علیه السّلام)
نگین انگشتر
* * *
وعده و اطمینان
* * *
خبر از قتل واثق و ابن زیات
* * *
نامه امام به محمد بن فرج
* * *
نصرانى و زن مسلمان
* * *
کرامتى عجیب از امام هادی صلوات الله علیه
* * *
زندان و قتل متوکل
* * *
خبر ازقتل متوکل
* * *
هلاکت شعبده باز
* * *
زینب کذابه
* * *
جریان مرد نصرانى
* * *
مرد اصفهانى و شیعه شدن او
* * *
امام (علیه السلام) و علم اسرار
پی نوشتها:
1- کافور خادم از رجال و روات امام هادى (ع) است.
2- از فرماندهان عباسى و از اتراک است .
3- بحار: ج 50 ص 126 از امالى طوسى.
4- على بن جعفر صادق (ع) از رجال امام هادى و امام عسکرى و ثقه است .
5- ظاهراً منظور همان خیران الخادم قراطیسى غلام حضرت رضا (ع) است .
6- واثق بالله فرزند معتصم عباسى، نهمین خلیفه عباسى.
7- یعنى متوکل عباسى برادر واثق که بدستور برادرش در زندان بود.
8- احتجاج طبرسى: ج 2 ص 454.
9- برانس که مفردش برنس است کلاه درازى بود که در صدر اسلام مىپوشیدند.
10- او از فرماندهان بزرگ متوکل عباسى بود.
11- این آیه در سوره هود: 65 سخن حضرت صالح است که چون ناقهاش را کشتند فرمود: بعد از سه روز عذاب خواهد آمد.
12- سفینة البحار: (وکل).
13- مروج الذهب ج 2 ص 393.
14- ظاهراً آن زرافه است بجاى زراره که حاجب متوکل بود.
15- آیه شریفه درباره قوم صالح است که پس از کشتن ناقهاش فرمود: بعد از سه روز عذاب شما را خواهد گرفت، این وعده غیر قابل تخلف است، سوره هود آیه 65.
16- بحار: ج 50 ص 148 ازمختار خرائج.
17- در حاشیه بحار فرموده: آن در خرائج زرافه است .
18- بحار: ج 50 ص 146 از مختار خرائج.
19- نجاشى درباره او فرموده: داوود بن قاسم ابوهاشم جعفرى کان عظیم المنزله عند الائمة شریف القدر ثقة. شیخ در رجال فرموده: داود بن القاسم الجعفرى یکنى ابا هاشم ثقة.
20- ظاهراً منظور فرزندان اصلى فاطمه و امامان علیهم السلامند.
21- بحار: ج 50 ص 149 از خرائج.
22- ظاهراً منظور امام نفع دنیاست.
23- بحار: ج 50 ص 144.
24- بحارالانوار: ج 50 ص 142 از مختار الخرائج.
25- مناقب: ج 4 ص 416، بحار: ج 50 ص 174 از مناقب.
امام هادی علیه السلام و یک نکته از روانشناسی اجتماعی
* لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدِرْتَ عَلَیْهِ،
* ولاَ الوَفاءَ مِمَّنْ غَدَرْتَ بهِ،
* وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إلَیْهِ،
* فَإنَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ. [7]
پی نوشت ها :
(1) سورهی مائده : 82
(2) سورهی توبه : 7
(3) سورهی اعراف : 62
(4) اصول کافى، صفحهی 28، حدیث 5 و 4
(5) همان مدرک.
(6) اخلاق در قرآن، جلد 2، نصح و خیرخواهی
(7) بحارالانوار: ج 50، ص 177، ح 56، و ج 71، ص 182 ح 41.
سیاست و حکومت در سیره امام هادى(علیه السلام)
گوشهای از کرامات امام هادی (علیه السلام)
1. صد نگهبان شمشیر به دست
از ابو سعید سهل بن زیاد نقل شده است که: ما در خانه «ابوالعباس فضل بن احمد بن ادریس» بودیم و صحبت از امام هادی علیهالسلام به میان آمد. ابو العباس از پدرش نقل کرد که روزی نزد متوکل رسیدم، او را خشمگین و مضطرب دیدم. او به وزیرش «فتح بن خاقان» با خشم و غضب میگفت: این چه سخنانی است که در مورد این مرد میگویی و مرا از اجرای تصمیم باز میداری؟ فتح میگفت: یا امیرالمؤمنین! سخنچینها دروغ گفتهاند. و بدین ترتیب تلاش میکرد متوکل را آرام سازد، ولی او آرام نمیگرفت و هر لحظه خشم و غضبش بیشتر میشد تا آنجا که گفت: به خدا سوگند! او را میکشم. او مرتب مردم را [علیه من] میشوراند و میخواهد فتنهای برپا سازد و چشم طمع به دولت من دارد.2. نیروهای مسلّح امام هادی علیهالسلام
امام هادی علیهالسلام گاه اراده میکرد که از طریق کرامت، قدرت معنوی و ولایت تکوینی خویش را به ستمگران دوران نشان دهد که از جمله، مورد ذیل است:3. تصویر و شیر درنده
خلفای عباسی هر چند از نظر نسب، قرابت و خویشاوندی با ائمه اطهار علیهمالسلام داشتند و در حضرت «عبد المطلب» که پدر عباس و ابوطالب بود، مشترک بودند، ولی با این حال، بدتر از بنی امیه عمل کردند. و ظلم و ستمهای فراوانی به اولاد علی علیهالسلام روا داشتند و از هیچگونه تحقیر و ستم در مورد خاندان عصمت فروگذار نکردند.4. خبر از شیعه شدن پسر
گونهای دیگر از کرامات امام هادی علیهالسلام خبر از آینده افراد است، که به نمونهای در این موضوع اشاره میشود.5. خبر غیبی هدایتگر
کرامات امام هادی علیهالسلام گاه بینی ستمگرانی چون متوکل را به خاک میمالید و گاه مظلومی را نجات میداد، و گاه زمینه هدایت فرد یا افرادی را فراهم مینمود، مانند آنچه در ذیل میخوانیم.6. خبر از مرگ متوکل
ابو القاسم بغدادی از زرّافه نقل میکند که متوکل عباسی دستور داد حضرت امام هادی علیهالسلام در روز تشریفاتی «یوم السلام» همراه با مردم شرکت کند. وزیرش «فتح بن خاقان» مخالف این تصمیم بود، ولی متوکل ستمگر گفت: این کار حتما باید انجام گیرد!فوائد نقل کرامات
کرامات امام هادی علیهالسلام بیش از آن است که در یک مقال بگنجد، آنچه بیان شد، نمونههایی از کرامات حضرت بود.پی نوشتها:
1. ر. ک: الارشاد، شیخ مفید، مؤسسة الاعلمی، ص 327؛ بحار الانوار، مجلسی، ج 50، ص 113؛ عیون المعجزات، ص 448؛ الکافی، ج 1، ص 498.
2. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دار صادر، ج 7، ص 56.
3. تدوین السنة، سید محمد رضا حسینی جلالی، صص 183 ـ 184؛ ر. ک: سیر حدیث در اسلام، سید احمد میرخانی، ص 281.
4. همان، صص 283 ـ 298.
5. رجال الشیخ، صص 409 ـ 427.
6. اثبات الهداة، شیخ حر عاملی، ج 3، ص 379، ح 48.
7. بحار الانوار، ج 50، ص 155؛ محجّةالبیضاء، فیض کاشانی، ج 4، ص 318؛ کشف الغمة، اربلی، ج 2، ص 395؛ تجلّیات ولایت، ص 478.
8. الخرائج و الجرائح، راوندی، ص 400، شماره 6؛ بحار الانوار، ج 50، ص 146، ح 30؛ اثبات الهداة، حر عاملی، ج 3، ص 374، شماره 41؛ محجة البیضاء، فیض کاشانی، ج 4، ص 317؛ تجلّیات ولایت، ص 479.
9. بحار الانوار، ج 50، ص 144، ح 28؛ کشف الغمّة، ج 2، ص 392؛ تجلیات ولایت، ص 480.
10. اثبات الهداة، ج 3، ص 371، ح 37؛ محجة البیضاء، ح 4، ص 313.
11. راز کشته شدن متوکل توسط پسرش «منتصر» این بود که متوکل به حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام اهانت کرد. منتصر که شیعه بود، نتوانست تحمل کند؛ لذا پدرش را به قتل رساند.
12. سید عبدالله شُبّر، جلاء العیون، ج 3، ص 122؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج 1، ص 402، شماره 8.
13. امالی الطوسی، ص 276، ح 67؛ امالی الصدوق، ص 276؛ بحار الانوار، ج 59، ص 24، ح 7؛ بلد الامین، کفعمی، ص 27؛ القطرة، ج 1، ص 430.