ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
پاسخ آیت الله بهاءالدینی به کسی که
برای انتخابات احساس تکلیف
کرده بود !!!
موضوع کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در دورههای گذشته به صورت کمتر و در این دوره به صورت نمایانتری با موضوع « احساس تکلیف » برای پذیرش این امر خطیر گره خورده است به نحوی که بسیاری از چهرهها به دلیل احساس تکلیف وارد این عرصه شده و در انتخابات ریاست جمهوری اقدام به ثبت نام نمودهاند .
اما اینکه این موضوع تا چه میزان میتوان ملاک و معیار محکمه پسندی برای حضور در انتخابات باشد جای بحث و بررسی دارد . موضوعی که آیت الله قرهی با بیان خاطرهای از مرحوم بهاءالدینی آنرا به گونهای متفاوت از آنچه که امروز به صورت باور عمومی رایج شده است عنوان میکند .
آیتالله روحالله قرهی از اساتید حوزه و دانشگاه و از معلمان اخلاق تهران در آخرین جلسه اخلاق خود به موضوع « شر » پرداخت که در خلال آن خاطرهای خواندنی از مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی نقل کرد ، خاطرهای که این روزها شاید بیشتر به کار آید . آیت الله قرهی این جانباز 70 درصد دفاع مقدس ، که علاوه بر دروس حوزوی و دریافت اجازه اجتهاد از آیتالله مرعشی نجفی ، مدرک دکترای فلسفه غرب را از دانشگاه هامبورگ دریافت کرده است ، در بیان خاطره خود آورده است : . . .
حتما به ادامه مطلب بروید و بخوانید
آیت الله قرهی نقل می کنند که :
« محضر آیت الله العظمی بهاءالدّینی بودیم . موقع استراحت ایشان بود امّا یکی از آقایان - که روحانی بود - اصرار داشت که میخواهم ایشان را ببینم و کسب تکلیف کنم . ایشان فرمودند : بیا ، آمدند ، فرمودند : حرفتان را بگویید . آن شخص گفت : جلوی این دو نفر بگویم ؟ آقا فرمودند : بله ، جلوی همینها بیان کنید . گفت : میخواهم برای مجلس ، کاندیدا شوم . آقا فرمودند : اگر احساس میکنی بهتر از دیگران هستی و میتوانی کار کنی ، نرو !
آن شخص تعجّب کرد . ما هم تعجّب کردیم ؛ چون معمولش این است که میگویند : اگر احساس کردی در کار کردن بهتر از دیگران هستی و احساس تکلیف میکنی ؛ جلو برو امّا ایشان فرمودند : اگر احساس میکنی که بهتر از دیگران هستی ، جلو نرو !
گفت : آقا ! چرا ؟ آقا فرمودند : برای اینکه اگر گفتی : چون من بهتر میفهمم و بهتر متوجّه میشوم ؛ پس باید خودم را در معرض رأی قرار بدهم ؛ این ، یعنی خودبزرگبینی و خودبینی و بدان اگر در این حال ، وارد شوی ، دیگر نه تنها اثر مثبت برای تو ندارد ، بلکه بر عجب و خودبینی و تکبّرت افزوده میشود - تعبیر خیلی عجیبی بود که ایشان بیان کردند
-
جرأت کردیم ، عرضه داشتیم : آقا ! پس چه کسانی باید وارد شوند ؟
فرمودند : اگر به من باشد میگویم آن عدّه که علمای ربّانی به آنها تکلیف کنند و خودشان برای خودشان احساس تکلیف نکنند . چون وقتی احساس تکلیف کردند ، یعنی احساس کردند خودشان نسبت به دیگران برترند و همین احساس برتری نسبت به دیگران ، خودبینی است که این همان شرّ اعظم است - تعبیر شرّ اعظم برای خودبینی را ایشان بیان فرمودند
اگر کسی فکر کند من بهتر میفهمم ، من بهتر متوجّه میشوم ، من بهتر از دیگرانم و ... ؛ این یعنی در بستر اخلاق رشد نکرده است . لذا آن موقع است که دیگر همه شرارتها آرام آرام ، - به تعبیر امروزیها - به صورت جنگ نرم ، در وجودش ورود پیدا میکند ؛ همان چیزی که قرآن به عنوان وسواس بیان میکند « وسواس الخنّاس » ، همان چیزی که « همزات الشّیاطین » بیان میشود ، آن همزاتی که اینقدر نرم و بیصدا است و چنان آرام نفوذ پیدا میکند که یکدفعه میبیند همه شرارتها در وجودش قرار گرفته ؛ چون خودخواه و خودبین بوده است . لذا اولیاء خدا میگویند : باید از شرّ اعظم (خودبینی) بیرون رفت . »
به نکته ی خیلی خوبی اشاره کردید.
جالب بود و خواندنی.