در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

شرح خطبه متقین توسط آیت الله خوشوقت

 

 

رفتار متقین در جامعه  


متن شرح خطبه متقین توسط حضرت آیت الله خوشوقت أعلی الله مقامه  (به همراه تحقیق و ذکر منابع)  

 

و فایل صوتی آن در اختیار شما بازدید کنندگان محترم وبلاگ قرار گرفته است .  

 
 

  فایل صوتی 

 

 

 

خواهشا این مطلب رو به صورت کامل ببینید  

 

برای راحتی شما به هنگام گوش کردن به فایل صوتی ، متن آن را برای شما آماده کرده ام  

 

از دست ندید  

 

شاید دیگه فرصتی پیش نیاد تا بتونید از این شرح خطبه استفاده کنید  

 

 

اگه میخواید ببینید با تقوا هستید یا خیر ؟  

 

این مطلب رو دنبال کنید  

 

 

متن این کلیپ : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین ؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الانبیاء و المرسلین حبیب إله العالمین ، أبی­ القاسم محمدصلی الله علیه و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین ، من الآن إلی قیام یوم الدین ؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین . امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام فرمودند :
 
“مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ”  


متقین وقتی حرف می­ زنند حرف غلط و خطا نمی ­زنند ، حرف صحیح و درست می ­زنند . اول فکر می­ کنند حرفی که می­ خواهند بزنند غلط است یا صحیح است ، اگر آن حرف غلط است نمی ­زنند اگر صحیح است آن حرف را می­ زنند و از مشکلاتی که حرف غلط به بار می ­آورد مصون و محفوظ می­ ما­نند .
 
نعمت زبان
 
بنابراین زبان نعمتی بسیار بزرگ در دهان انسان ها است . اما همه انسان ها آن­گونه که باید از زبان خودشان استفاده کنند نمی ­کنند بلکه خیلی ها سوء استفاده می­ کنند . دروغ با زبان گفته می­ شود، فحّاشی با زبان انجام می­ گیرد ، غیبت و نمّامی با زبان انجام می­ گیرد ، نیش زبان با زبان است . تمام گناهانی که با زبان انجام می­ گیرد را انسان ها با استفاده از زبان انجام می­ دهند . 


 
 برای دیدن باقی این متن و دانلود فایل صوتی   

 

  به ادامه مطلب بروید  

  

 

 

اما انسان های متقی کسانی هستند که حرف می­ زنند اما جز حرف خوب حرف دیگری به زبان نمی­ آورند . خبر از واقع می­ دهند ، راست می­ گویند . وقتی حرفی بیان می­ کنند صحیح بیان می­ کنند ، حرف غلط به مردم منتقل نمی­ کنند ، حرف باطل به مردم منتقل نمی­ کنند . احساس می­ کنند انسان در برابر نعمت زبان مسئولیت سنگینی دارد و باید در به کار بستن زبان آن مسئولیت را کاملاً مراعات کند . لذا حرف که می­ زنند اول فکر می­ کنند و بعد حرف می­ زنند .

فرق صحبت کردن منافق و مؤمن

امیر علیه الصلاة و السلام در همین کتاب فرمودند : زبان انسان مؤمن بعد از قلبش است [1] ، اول قلب فکر می ­کند این را که می ­خواهد بگوید درست و صحیح است ، آثار بد ندارد آن وقت می ­گوید . اما زبان منافق قبل از قلبش است ، اول می­ گوید بعد می­ بیند خطری ایجاد کرد قلبش پشیمان می ­شود .

بنابراین خدا چنین نعمتی را به انسان با تقوا داده است که اول فکر می­ کند ، سبک سنگین می­ کند که این حرف درست است ؟ در میزان عقل ، در میزان شرع ، در این زمان ، در این مکان مفید و مؤثر است یا نه ؟ حرف را پخته می کند ، اگر مؤثر و مفید و صحیح است آن را می­ گوید و الّا سکوت را بر نطق و گفتار ترجیح خواهد داد .

پس یکی از صفات و خصوصیات انسان های با تقوا این است که ”مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ” حرف که می­ زنند حرف خوب می­ زنند ، حرف غلط و باطل نمی­ زنند . خیلی از حرف ها باطل است ، خیلی از نوشته ها باطل است و نباید می­ گفتند و نباید می­ نوشتند . چون هم به ضرر مردم و هم برخلاف واقع است . اما انسان های زیادی هستند که احساس مسئولیت در برابر قلم و زبان نمی­ کنند آنچه را که میل دارند و احساس می­ کنند به نفعشان است می­ گویند و می­ نویسند و لو به هر کجا که نباید برسد برسد . این ها همان انسان های غیر باتقوا هستند که برخلاف دستور خدا از نعمت زبان سوء استفاده می­ کنند .

امیرالمؤمنین در مورد یکی دیگر از فضائلشان فرمودند :

“وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ”  


میانه روی در تمام شئون زندگی مثل لباس بر تمام اندامشان پوشانیده شده است ؛ حرف که می­ زنند میانه رو هستند ، پرحرف نیستند . خوابشان میانه روی است ، غذا خوردنشان میانه روی است ، لباس پوشیدنشان میانه روی است . در تمام کارها حد وسط هستند ؛ نه افراط دارند و نه تفریط ، این فضیلت است . لذا ”مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ” میانه روی مثل لباس بر تمام اندام این ها پوشانیده شده است . در شئون زندگی حد وسط را همیشه ملاحظه و مراعات می­کنند .

“وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ” 

 
متواضعانه راه می ­روند . افراد متکبّر طرز خاصی راه می­ روند ، آدم های با تقوا آن گونه حرکت نمی­ کنند . در برابر عظمت خدا خودشان را کوچک می­ دانند متواضعانه راه می­ روند . متکبرانه راه رفتن مخصوص انسان های بی­ تقوا و متکبر است . این ها چون با تقوا هستند تقوا سنگینی و سایه پرمهرش را بر این ها انداخته است لذا در برابر عظمت و جلال پروردگار متعال همیشه متواضع هستند و در زندگی متواضعانه راه می ­روند .

“غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ”   


یکی از کارهایی که اهل تقوا انجام می ­دهند این است ، این چشمی که خدا به آن ها داده است برای کار حرام استفاده نمی­ کنند . چشم یکی از بزرگترین نعمت هایی است که خدا به انسان داده است . اگر چشم نبود چیزی نبود ، انسان بدون چشم نمی­ تواند زندگی کند . از این چشم مثل زبان خیلی کارها ساخته است ، هم می­ تواند کار حرام بکند ، هم می ­تواند کار حلال انجام دهد . اهل تقوا آن هایی هستند که با چشمانشان هم کار حرام انجام نمی­دهند .

یکی از کارهای حرام که با چشم انجام می­ شود نگاه کردن به نوامیس دیگران است که نباید چشم انجام دهد . بنابراین گفته شده است که نظر به نامحرم ها از گناهان است ، نباید انسان با تقوا نگاه به زن نامحرم کند . اگر چشمش افتاد گناه نیست ، اما وقتی احساس کرد آن زن نامحرم است نگاه بار دوم حرام است ، دیگر نباید نگاه کند . بنابراین اهل تقوا به این دستورالعمل چشمی هم کاملاً پایبند هستند و مراقب هستند که چشمشان به طور حرام به نوامیس مردم نیفتد .

‌یکی از کارهای آدم های با تقوا این است که :

“وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ”  


یکی از نعمت های گرانقدر پروردگار متعال نعمت گوش است ، آدم با محیط بیرون از خودش با گوش تماس و ارتباط برقرار می­ کند ، صداها را می ­شنود ، از این طریق علم یاد می­ گیرد . اما گاهی هم ممکن است ما از این گوش برای کار حرام استفاده بکنیم . آن هایی که تقوا را مراعات نمی­ کنند از گوش مثل چشم گاهی استفاده برای حرام می­ کنند . هر علمی که نافع برای مردم در زندگی مادی یا معنوی است انسان باید از راه گوش استفاده کند ، اما علمی که مضرّ است و چیزی که اگر ما با گوش در مادیات یا در معنویات یاد بگیریم به ضرر خودمان یا دیگران است ما حق نداریم چنین استفاده­ای را از گوش ببریم .

“ نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ “ (وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ لَهُمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ)[2]

حالات زندگی انسان ها مختلف است . انسان ها همیشه در خوشی نیستند ، گاهی هم ناخوشی پیش می­ آید . متقین آدم هایی هستند که اگر ناخوشی پیش آمد کرد ، مریض شدند ، معاششان تنگ شد ، مشکلی در زندگی پیدا کردند خیلی خودشان را گم نمی ­کنند و از دست نمی ­دهند ، مأیوس نمی­ شوند ، دست به کارهایی که نباید بزنند نمی ­زنند . اگر این ها گرفتاری برایشان پیش آمد کرد مثل زمانی که گرفتاری برایشان پیش نیامده بود آرام هستند ، امیدوار هستند ، طبق وظایفشان عمل می­ کنند ، دچار استرس ها و فشارهای روحی نمی ­شوند . ما زیاد سراغ داریم افرادی را که کاری در زندگی برخلاف میلشان اتفاق افتاد خودشان را حلق آویز کردند ، کشتند . متقین این گونه نیستند ، در شدائد صبور و متحمل و بردبار هستند .

“عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَ ذلک فِی أَعْیُنِهِمْ”  


در اثر ادامه تقوا ایمانشان این قدر بالا می­ رود که عظمت و جلال خدا به مقدار زیاد و فراوانی در نظرشان جلوه گر می­ شود . این عظمت وقتی جلوه­ گر شد موجوداتی غیر از خدا عظمتشان را در برابر عظمت و جلال پروردگار متعال از دست می ­دهند . او به عنوان خدای عالم ، آفریدگار موجودات در نظر انسان عظمت پیدا می­ کند ، مخلوقات و موجودات هم به اندازه خودشان اما کوچکتر از خدای متعال .

“فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ”  


خدای متعال در قرآن کریم برای گرایش دادن انسان ها به مراعات تقوا آیات فراوانی را به عنوان پاداش زحمات انسان های با تقوا وعده داده و با عنوان بهشت آورده است . روز قیامت مرکز و محل پذیرایی انسان هایی است که گوش به حرف خدا داده ­اند در آیات زیادی خدا این وعده را به انسان ها داده که اگر تقوا را مراعات کردید من فردای قیامت برایتان بهشت فراهم می ­کنم . آنجا از شما به عنوان پاداش زحمت هایی که در دنیا کشیدید نماز خواندید ، روزه گرفتید ، از محرّمات خودتان را حفظ کردید ، قدردانی می­ کنم ،

و چون قرآن کریم گفتار و سخن خداست همان گونه که متقین به خود خدا ایمان دارند ، به گفتار خدا هم ایمان دارند . وقتی خدا این وعده را می­ دهد آن ها باور می­ کنند ، یقین پیدا می­ کنند که روز قیامت وقتی خدا انسان های گناه کار و مطیع فرمانش را زنده می ­کند ، آن ها را در جهنم مجازات می­ کند و این ها را در بهشت قرار می دهد و چون متقون باورشان یقینی است مثل این است که الآن در بهشت متنعّم هستند و نعمت های بهشت را می­ بینند ، یا الآن در جهنّم معذّب هستند و عذاب های جهنم را می­ بینند . این قدر باورشان قوی و یقینشان محکم است .

“قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ”  


متقین همیشه یک غم و غصه پنهانی در دلشان هست که نکند خدای نکرده نتوانند مسأله تقوا را ادامه دهند ، نکند وسط راه شیاطین ، نفس أماره ، راه من را بزنند و خدای نکرده گناهی از من صادر شود . لذا این غصه تهِ دلشان همیشه هست تا زمانی که به ساحل نجات برسند و این غصه هم از بین برود . انسان زمانی به ساحل نجات می­رسد که شیاطین از او اظهار یأس و ناامیدی بکنند .

قرآن کریم از قول شیطان نقل کرده است که شیطان قسم یاده کرده به عزّت و جلال خدا که همه انسان ها را گمراه خواهم کرد مگر بنده های صددرصد خالصِ تو را . زیرا زورم به آن ها نمی­رسد ، از آن ها مأیوس هستم .

“قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ، إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ”[3]  


این عباد مخلص کسانی هستند که در اثر ادامه تقوا به صددرصد بنده بودن در برابر خدا رسیده ­اند ، هیچ قسمت و پنجره آزادی ، در برابر خدا ندارند .

بعضی ­ها پنجاه درصد بنده خدا هستند ، پنجاه درصد آزادند ، این مقدار شیطان به آن ها راه دارد . بعضی ها هفتاد درصد بنده خدا هستند سی درصد آزادند . از پنجره سی درصد شیاطین نفوذ می­کنند و او را دعوت به گناه می­ کنند . بعضی ها صددرصد عبد و بنده خدا می ­شوند ، به این ها می­ گویند عباد مخلَص . انسان هایی که صددرصد عبد و بنده خدا شده ­اند . شیاطین از اینها مأیوس هستند . تا انسان به این درجه نرسد باید بترسد که نکند روزی شیاطین بیرونی به اتفاق نفس أماره درونی ، انسان را دعوت کنند و به گناه کردن وادار کنند . اما اگر انسان به ساحل نجات رسید به یقین رسیده که از آن ناحیه دیگر هیچ ناراحتی و حزنی نخواهد داشت .

“وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ” (وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَةٌ)[4]  


متقین شرّشان به کسی نمی رسد ، با زبانشان ، با چشمشان ، با گوششان ، با دست و پایشان ، با پولشان ، با عقلشان ، هیچ گونه شری به دیگران نمی­ رسانند ، شرّشان نسبت به دیگران مأمون و دیگران از شرّ این ها در امان هستند . چون رساندن شرّ به مردم جزو تقوا نیست ، لذا سعی می­ کنند کاری که شرّ است نسبت به مردم انجام ندهند .

“وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِیفَةٌ”  


نیازهایشان سبک است . انسان سر تا پا نیازمند است ، به همه چیز نیاز دارد ، ولی متأسفانه انسان های نیازمند در زندگی به تدریج به نیازمندی هایشان توسعه می­ دهند . مثلا آدم می­ بیند صد سال پیش انسان به سی چیز احتیاج داشت ، حالا صد چیز شده است و صد سال بعد دویست چیز می­ شود . چیزهایی دیروز جزو نیازمندی های مردم نبود اما امروز هست . صد سال بعد هم یک نیازمندی هایی در اثر علم پیدا می­ شود که امروز نبوده است ، این ها مساحت نیاز و احتیاج انسان را توسعه می ­دهند . خُب با این عمر محدود و قدرت های محدودِ انسان ، توسعه نیازمندی ها به مصحلت نیست ، به خیلی از نیازمندی ها نمی ­رسیم که آن را توسعه دهیم یا اگر توسعه دادیم عمر کفایت نمی ­کند از آن استفاده کنیم .

بنابراین آدم های با تقوا چون نیازمند هستند در حدود نیازشان ، تأمین نیاز می­ کنند اما نیازشان را توسعه نمی­ دهند . احتیاجاتشان خفیف و سبک است . دنیاپرستان نیازهایشان سنگین است . به یک خانه ، به دو تا خانه اکتفا نمی ­کنند . به یک میلیارد ، دو میلیارد اکتفا نمی­ کنند . به یک ماشین دو ماشین اکتفا نمی­ کنند . مرتب توسعه می­ دهند این قدر توسعه می­ دهند که خودشان در خلال این توسعه از بین بروند .

اما آدم های با تقوا این کار را نمی ­کنند ، به اندازه نیاز از لباس ، مسکن ، غذا و هر چیزی که مورد نیاز است استفاده می ­کنند اما عمر را در راه توسعه نیاز تلف نمی­ کنند . یکی از علائم انسان های باتقوا این است .

“وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَةٌ”  


متقین عفّت نفس دارند . کاری که برخلاف عفاف باشد انجام نمی ­دهند . انسان ها در زندگی کارهایی را می­ گویند برخلاف عفّت است . خود آدم ها می­ دانند چه چیزهایی است که این ها برخلاف عفّت و برخلاف صفت عفاف است . متقین نفسشان عفیف است ، آن کارها را انجام نمی­ دهند . آدم های بی بند و بار و کسانی که عفّت را مراعات نمی­ کنند کسانی هستند که در صفوف تقوا قرار نگرفته ­اند . آدم های گناه کار و معصیت کار هستند که این­گونه بی بند و بار در جامعه انسان ها ظاهر می ­شوند . اما انسان های باتقوا عفیف النفس هستند ، کاری که شایسته آنها نیست را انجام نخواهند داد .

“صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِیلَةً”  


مدت کوتاهی در زندگی صبر می­ کنند ، اما راحت بسیار طولانی خدا نصیبشان می­ کند ، عمر انسان محدود است ، پنجاه ، شصت ، هفتاد سال ، از اول بلوغ تا آخر عمر یک مقداری هم اگر اطاعت فرمان خدا سختی داشته باشد صبر می کنند ، تحمل می­ کنند ولی خدا بعد راحت طویلی را در اثر این صبر به آنها عنایت می­ کند .

رب صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .

شرح خطبه متقین توسط عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی اعلی الله مقامه الشریف
 
  

لینک دانلود فایل صوتی  


 

--------------------------------------------------------------------------------


[1] قسمتی از خطبه175: و من خطبة له علیه السلام....... ثُمَّ إِیَّاکُمْ وَ تَهْزِیعَ الْأَخْلَاقِ وَ تَصْرِیفَهَا وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِداً وَ لِیَخْتَزِنَ الرَّجُلُ لِسَانَهُ فَإِنَّ هَذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ وَ اللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً یَتَّقِی تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى یَخْتَزِنَ لِسَانَهُ وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ‌وَرَاءِ لِسَانِهِ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَکَلَّمَ بِکَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِی نَفْسِهِ فَإِنْ کَانَ خَیْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ کَانَ شَرّاً وَارَاهُ وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ یَتَکَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لَا یَدْرِی مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَیْهِ وَ لَقَدْ وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه واله لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ .... نهج البلاغة؛ ص: 209

[2] شرح قسمت داخل پرانتز موجود نمی باشد.

[3]سوره مبارکه ص‏ ، جزء 23، صفحه: 457، آیه: 83و82

[4] شرح قسمت داخل پرانتز موجود نمی باشد.

نظرات 4 + ارسال نظر
صالحه دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 18:03

خیلی عالی بود

وب مانی دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 19:55 http://www.PersianXchange.ir

سلامسلام
وبلاگ خوبی دارین.
خواستی تبادل لینک کنی خبرم کنم.

عنوان:وب مانی
لینک:http://www.PersianXchange.ir/

بی پلاک 313 سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 14:20 http://gomshodeganmajnon.persianblog.ir


سلام زیبا بود نخسته
یازهراس

خادمین زخمی پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 13:47

خیلی عالی بود ممنون خیلی کمک کرد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد