در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

دردسر

 

 

اگه تو خیابون ها یا یکی از پارک های لندن یک دختر خانم عریان ببینی ، 

 

 عکس العملت چیه؟ 

 

** تو همچین موقعیتی چون امر به معروف از طرف من فایده ای نداره و نمی تونم جلوی رواج 

 منکرات رو بگیرم ، اول از همه سعی می کنم خودمو از مسیرش دور کنم و بهش نگاه نکنم . 

 بعدش از خدا می خواهم که کمکم کنه تا به نفسم مسلط بشم و  

حتی  تو تصور و رویا هم بهش فکر نکنم . ** 

 

این جواب شهید محمد جواد تندگویان در مصاحبه ی اعزام به خارج از کشور بود . هر سال بانک ملی  

200 نفر از قبول شده های دانشگاه تهران رو با دقت زیاد به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و تو مرحله ی بعد ، 

 یه آزمون اختصاصی می گرفت و از بینشون 7 نفر رو برای اعزام به انگلستان انتخاب می کرد . اسم جواد جزو  

200 نفر و بعد هم به عنوان نفر سوم تو هفت نفر اعلام شد . آخرین مرحله ی اعزام مصاحبه بود و سوالی که  ازش پرسیده بودن و جوابش رو دیدید . 

 

 

 

زیر برگه ی مصاحبه اش نوشته بودن :  

" نامبرده به علت تعصبات مذهبی شدید ، صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد و حتی وجودش در میان  

سهمیه 200 نفری بانک نیز خالی از دردسر  نیست ! " 

 

 

 

در محضر حضرت امام خمینی (ره) : 

علم و تخصص بدون تهذیب و تربیت ، 

 بلایی است که امروز بشر مبتلای به آن است  

و می رود تا عالم را به آتش کشد.

گوشه ای از وصیتنامه شهید جهان آرا

 

 

 شهید سید محمدعلی جهان آرا :

 

 انقلاب بیش از هرچیز برای ما یک ابتلای الهی و یک آزمایش تاریخی و اجتماعی است  

و در جریان این ابتلا باید رنج ، محرومیت ، مصایب و ناملایمات را با آغوش باز بپذیریم و در برابر 

 آشوبها و فتنه‌ها با خلوص و شهامت بایستیم و از طولانی شدن این ابتلا و افزایش سختیها و ناملایمات  

نهراسیم ، زیرا علاوه بر اینکه خود را از قید آلودگیهای شرکین و وابستگیها ، پاک و خالص می‌کنیم ، 

 انقلابمان و حرکت امت شهیدپرور ، 

 عمیقتر و استوارتر می‌شود و از انحراف و شکست مصون می‌ماند . 

ما نیستیم‌

  

 

خاطر ای از شهید بروجردی

 

رفته‌ بود پیش‌ یک‌ گروه‌ چپی‌ گفته‌ بود « ما همه‌ داریم‌ یه‌ کارهایی‌ می‌کنیم‌ . 

 بیایید یکی‌ بشیم‌ . » 

گفته‌ بودند « تصمیم‌ با بالادستی‌هاست‌ . باید با اونا صحبت‌ کنی‌ . » 

ـ شرط‌ هم‌کاری‌ اینه‌ که‌ ایدئولوژی‌ ما رو قبول‌ کنین ‌! 

ـ چی‌ چی‌ ؟ 

گفته‌ بودند « سازمان‌ ایدئولوژی‌ خودش‌ را دارد . هر چه‌ رهبری‌ سازمان‌ بگوید همان‌ است‌ . » 

پرسیده‌ بود « یعنی‌ شما نظر مراجع‌ و مجتهدین‌ رو قبول‌ ندارین‌ ؟ » 

گفته‌ بودند « فقط‌ ایدئولوژی‌ سازمان ‌. » 

پرسیده‌ بود « نظرتون‌ در مورد رهبری‌ آقای‌ خمینی‌ چیه ‌؟ » 

طرف‌ هم‌ گفته‌ بود « ما خودمون‌ توی‌ متن‌ انقلابیم ‌. آقای‌ خمینی‌ دیگه‌کیه‌ ؟ » 

گفته‌ بود « ما نیستیم‌ . » 

 

بی ربط : به کسانی رای بدید که گوش به فرمان ولی فقیه زمان ، امام خامنه ای (حفظه الله) ، باشد و تنها ملاک و معیارش بیانات آقا باشد .

حاج احمد که آمد تشریفات رفت !

  

روایتی خواندنی از سردار بی نشان جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان از زبان همرزم وی جواد اکبری برگرفته از مجله شاهد یاران عنوان می شود : 

 

زمانی که امام (ره) فرمان دادند به داد مردم پاوه برسید ، به پادگان سقز آمدیم . وقتی ما آنجا رسیدیم ، اتاق ها همه تمیز بود و رنگ کرده ، پتوها تمیز و گران قیمت ، موکت های رنگی هم کف اتاق پهن بود . هر چند نفر در یک اتاق بودیم . یک روز در دفتر اعزامی ها نشسته بودیم که چند نفری وارد سالن شدند و رفتند گوشه سالن وسایلشان را قرار دادند . پتوهایی که آنها همراه خود داشتند ، نظر مرا جلب کرد . همه پتوهای کهنه و مندرس به رنگ مشکی همراه داشتند . من همیشه از خدا می خواستم یک نفر را نصیب ما کند که از لحاظ عملیاتی و نظامی در سطح بالا باشد تا در کنار ایشان بهتر بتوانیم خدمت کنیم و تجربه کسب کنیم . - الحمدالله خدا دعای ما را مستجاب کرد - در بین آنها یک نفر قد بلندی داشت که نشان می داد نسبت به بقیه ارشدیتی دارد . آنها دعا و نماز سر وقت می خواندند و صبح ها در محوطه حیاط می دویدند ، ورزش می کردند و سینه خیز می رفتند . ما هم دوست داشتیم با آنها آشنا شویم .

من قصد کردم هر طور شده با فرمانده اینها آشنا شوم . چون قیافه اش مرا خیلی به خود جلب کرده بود . در موقع غذا خوردن ، افراد پشت سر هم صف می ایستادند غذا می گرفتند و سرجایشان می رفتند و غذا را می خوردند . یک روز آخر صف بودم ؛ از بچه ها عذر خواستم و به وسط صف و به پشت او رفتم . نگاهی به من کرد و من به او سلام کردم . گفت : سلام   علیکم . گفتم : . . .  

 

به ادامه مطلب بروید  

 

حتما این خاطره را بخوانید  

حتما . . یادتون نره . .

ادامه مطلب ...

بسیجی یعنی . . .

شهدای ما اینگونه بودن   

بسیجی واقعی بودن 

 

مردم ! هر آدم عوضی مثل من که ریش گذاشت و ظاهر رو حفظ کرد ، بسیجی ندونین

به قول یه بزرگی * بسیجی یعنی امام علی (علیه السلام) که تمام زندگی و عمرش وقف اسلام بود .

بسیجی یعنی شهدا  

بسیجی دنبال بازی نیست ، دنبال اذیت کردن مردم نیست ، دنبال این نیست که با مردم دشمنی کنه ، بسیجی با مردم رفیق و دوسته و اگه اشتباهی از اونا سر بزنه که خلاف دین با عظمت اسلام باشه با احترام و مهربونی و صمیمیت به آنها تذکر میده و باهاشون حرف میزنه ، بسیجی منتظر امامی هست که تمام دنیا دارن سر سفره ی آن بزرگوار روزی می خورن و . .  

یا صاحب الزمان (عج) 

بسیجی یعنی . . .

سندی دیدنی بعد از 23 روز زنده ماندن در زیر توپخانه عراق +عکس

تهران پرس- این سند دستنوشته ای از یک برادر رزمنده است که بعد از 23 روز زنده ماندن ودر محاصره نوشته شده است .از 5 نفری که در اخر نوشته امضا کرده اند سه نفرشان به شهادت رسیده اند.شهید رضا چراغی عملیات والفجریک سال 1362- شهید حسن زمانی عملیات خیبر سال 1362 -شهید سید محمد رضا دستواره عملیات کربلای پنج سال 1365 

شادی روحشان صلوات

ادامه مطلب ...

ذکری که شهید کشوری را نجات داد

شهید صیاد شیرازی می‌گوید: سوخت هلی‌کوپتر احمد کافی نبود؛ به او گفتم: «هر جا هستی بشین»؛ جواب داد: «نمی‌شه هلی‌کوپتر رو می‌زنن. سوختم داره تموم می‌شه، اما با ذکر یا زهرا(علیها السلام) خودم رو می‌رسونم قرارگاه».

به گزارش عماریون از فارس ، ذکر «یازهرا(س)» کارگشاست ، حتی اگر دستی خالی باشد ، خانم مدد می‌کند به کسانی که امیدشان به خداست و راه حق را پیش می‌گیرند.

در ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) یکی از خاطرات شهید «علی صیاد شیرازی» پیرامون توسل شهید کشوری به بانوی دو عالم را می‌خوانیم:
ادامه مطلب ...

بدون شرح

  

به روی چشم فرمانده 

 

 

راستی بچه ها * چشم شهیدان به ماست *    

خوبه چشم شهیدان به ماست و این شکلی زندگی می کنیم  

اگه نبود که وا ویلا

 

چیکار کردیم برای شهدا ؟ 

اینطوری زیاد جالب نیست . اینطوری بهتره : 

برای خودمون چیکار کردیم ؟  

 

به قول یکی از رفقا : 

«  بعد از شهدا چپ کردیم »

خاطره یه آر پی جی زن

 

چند روز بعد از عملیات ، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود دستش هر جا می رفت همراه خودش می برد...

از یکی پرسیدم : چشه این بچه ؟
گفت: آرپی جی زن بوده
توی عملیات آنقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه
باید براش بنویسی تا بفهمه

گوشهایت را دادی تا ما چشم و گوشمان باز شود
چشم و گوشمان که باز نشد هیچ ، ..... بماند!

شرمنده ی ایثارت هستیم جوانمرد 

 

نواهای زیبا و شنیدنی جبهه و جنگ

 

 

مجموعه نواهای زیبا و شنیدنی جبهه و جنگ با پس زمینه صدای رزمندگان و صدای تیر و تفنگ با لینک مستقیم در ادامه مطلب دریافت نمایید.  

 

به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب ...