در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

شهید که می شوی دلت می گیرد

برگرفته از : وبلاگ معبر سایبری فندرسک


تقدیم به روح بلند شهید علی خلیلی


صدای بال فرشته مرگ که آمد فهمیدم خدا صدایم زده است . روحم از جسم زخمی ام جدا شد و نور سفیدی راه آسمان را نشانم داد و سرشار از شادی به سوی عرش بال گشودم .

نزدیکتر که شدم چشمم به درهای بهشت افتاد و خنده مستانه ام فلک را در بر گرفت . ناگهان صدایی از زمین بلند شد . برگشتم و به زمینی که برایم حقیر شده بود نگاه انداختم . در خیابانی عده ای مزاحم ناموس مردم شده بودند و طلب کمک می کرد اما فریاد رسی نبود .

آن طرف احمد و علی را دیدم که از مسجد بیرون آمده بودند ولی از کنار دختر بدحجابی به راحتی گذشتند و هیچکدام او را امر به معروف نکرد . کمی دورتر حمید در دانشگاه با همکلاسی های بدحجابش گل می گفت و گل می شنید .




هر کسی را که دیدم بی تفاوت از کنار گناه راحت می گذشت و کسی آمری به معروف نبود . ولی محمد ، محمد است که به جرم امر به معروف کردن بازداشت شده بود . دلم برایش سوخت .

یاد سخن رسول خدا افتادم که فرمودند : هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند ، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند ، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود . (امالى صدوق، ص‏254)

ماندم به بهشت بروم یا به زمین برگردم ؟ هنوز رگ غیرتم که از زخم روزگار پاره شده بود ورم داشت . هنوز زمین تشنه خون های بود که در رگ غیرتی ها به جوش آمده . کاش می شد برگشت . اما ندایی می گفت بهشت پاداش خوبان است و زمین باشد برای اهلش . باشد که رستگار شوند ...

پ,ن : مطلب کنایه ای بود به خودمون که یادمون نره علی برای چی پر کشید و رفت ...


ادامه مطلب نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب ۱۵ روز قبل از شهادت


  ادامه مطلب ...