گفتگو با عثمان طه خطاط شهیر قرآن

 

اشاره:

روزهای نخستی که خواندن قرآن را یاد گرفتید، یادتان هست؟ یادتان می‏آید که بیشتراستادها برای آنکه کتاب قرآن‏آموزان یکی باشد، چه نصیحتی می‏کردند؟ بیشتر آنها می‏گفتند از قرآن «عثمان  

 

 

طه » استفاده کنید و البته کلی دلیل هم برای این حرفشان می‏آوردند؛ «قرآن عثمان طه زیباتر نوشته شده و خواندنش برای آنهایی که تازه می‏خواهند قرائت را آغاز کنند، آسان‏تر است.»

بسیاری از ما با قرآن‏هایی که عثمان طه نوشته، با کتاب خدا آشنا شد‏ه‏ایم و این ویژگی مشترک بسیاری از مسلمانان جهان است.

استاد عثمان حسین طه –بدون تردید-  شناخته شده‏ترین کاتب وحی است، با آنکه بسیاری از ایرانیان–  به اشتباه-  تصور می کنند که عثمان طه سال ها پیش از دنیا رفته اما ایشان اکنون در مدینه زندگی می کنند و این روزها هم مشغول کتابت قرآن هستند.  ابتدا قصد داشتیم مطلبی درباره ایشان تهیه کنیم اما یکی از دوستان پیشنهاد داد با استاد گفت وگو کنیم.  خوشبختانه با همراهی صمیمانه مدیر انتشارات نوید شیراز-  علی نویدگویی-  توانستیم زمانی را از استاد بگیریم و چند دقیقه گفت وگوی تلفنی با ایشان انجام دهیم.

نکته ضروری: استاد عثمان طه چند سال پیش گفت‏وگویی با گروه تواشیح ثقلین انجام دادند، ایشان از ما خواستند پاسخ سؤال‏های تکراری را از همان گفت‏وگو استخراج کنیم.

استاد عثمان طه در گفت وگوی اختصاصی با همشهری آیه، اجازه استفاده از خط خود را به ایرانی‏ها داد.

سلام استاد!  حتما دوستان به شما گفته‏اند که ما از یک مجله قرآنی ایرانی به نام «آیه» با شما تماس گرفته‏ایم.

برای ما جالب و البته کمی عجیب است که شما می‏توانید فارسی صحبت کنید!

یعنی فقط علاقه شما به ایرانی‏ها باعث شد که زبان فارسی را تا حدودی یاد بگیرید؟

با این همه علاقه به ایران، چرا تا کنون به کشور ما سفر نکرده‏اید؟

البته ما شنیده‏ایم که قرار است به زودی به ایران سفر کنید.  درست است؟

یعنی به تهران نمی‏آیید؟

دوست نداشتم قرآنی که من نوشته‏ام بدون اجازه چاپ شود و با قیمت بالا به فروش برسد. حتما می‏دانید که در کشور عربستان قرآن خرید و فروش نمی‏شود و فقط هدیه داده می‏شود.  از این شرایط گلایه داشتم.

خیلی از ایرانی‏ها گمان می‏کنند که شما فوت کرده‏اید، در این‏ باره چیزی می‏دانید؟

بله، خبر دارم.  خیلی از مردم فکر می‏کنند عثمان طه چندین سال پیش مرده است.  در این خصوص خاطره‏ای به ذهنم می‏رسد، روزی یک نفر در فرودگاه مرا دید و مشتاقانه احوالپرسی کرد؛ سپس یکی از دوستانش را دید، او را صدا کرد و گفت: «معرفی می‏کنم، ایشان استاد عثمان طه، نگارنده قرآن است». دوستش گفت: «شوخی نکن، عثمان طه 200 سال پیش مرده است! »

هنر خوشنویسی را از چند سالگی شروع‏ کردید؟

فکر می‏کردید که این‏قدر از خط شما استقبال‏ شود؟

خیلی‏ها به اشتباه تصور می‏کنند که کتابت قرآن به روش«ختم به آیه » ابداع شماست.  در این خصوص توضیح می‏دهید؟

شما مدام مشغول نوشتن قرآن هستید، قرآن‏های جدیدی که نوشته‏اید چه فرقی با قبلی‏ها دارند؟

شنیده‏ایم که فرزندان‏تان کار تذهیب قرآن‏های شما را انجام می‏دهند.

کدامیک از خطاطان کشور ما را می‏شناسید؟

شما به جز خط نسخ و ثلث با خط دیگری هم آشنایی دارید ؟

شما خودتان تاکنون صلوات شیعیان را نوشته‏اید؟

متشکریم استاد.

سؤال آخرما این است؛ یکی از دوستان می‏گفت شما از اینکه قرآن‏تان در ایران بدون اجازه منتشر می‏شود، گلایه دارید.  صحیح است؟

خب، حتما برای گرفتن اجازه به شما دسترسی ندارند.

من همیشه گفته‏ام که روش کتابت «ختم به آیه» متعلق به من نیست.  قرآن‏هایی را دیده‏ام مربوط به حدود 500 سال پیش که به همین روش کتابت شده‏اند، اتفاقا من قرآن‏هایی هم دارم که ختم به آیه نشده‏اند.  خودم این روش را از یک قرآن ترکی یاد گرفتم.

در نهایت رضایت دادید یا خیر؟

حدود 5 سال پیش تعدادی از دوستان ایرانی نزد من آمدند و گفتند بیشتر مردم ایران از خط تو استفاده می‏کنند، خوب نیست که رضایت نداشته باشی، من هم به دلیل علاقه‏ام به ایرانی‏ها گفتم اشکال ندارد.

پس ما به خوانندگان‏مان بگوییم که استاد عثمان طه اجازه استفاده از قرآنش را به ایرانی‏ها داده است؟

 

منبع: آیه، ضمیمه قرآنی همشهری جوان

 

 

 

 

عثمان طه

 

 

سلام مرا به همه هم وطنانتان برسانید و از طرف من به آنها بگویید که قرآن‏های مرا بخوانند و دعایم کنند.  
حدود8 سالم بود که قلم در دست گرفتم و خوشنویسی را شروع کردم.  هنوز هم بعضی از نمونه خط‏های دوران کودکی‏ام را دارم.  البته اولین قرآن را در سن 30 سالگی نوشتم و انگیزه‏ای جز علاقه و خدمت به ساحت قرآن  نداشتم. اصلا پیش‏بینی نمی‏کردم که چنین استقبالی از آن بشود و چنین جایگاهی پیدا کنم.  مدتی بعد از کتابت قرآن، مرحوم حافظ اسد مرا طلبید و از من قدردانی کرد؛ من هم یک قرآن نوشتم و به ایشان هدیه کردم. من همیشه گفته‏ام که روش کتابت «ختم به آیه» متعلق به من نیست.  قرآن‏هایی را دیده‏ام مربوط به حدود 500 سال پیش که به همین روش کتابت شده‏اند، اتفاقا من قرآن‏هایی هم دارم که ختم به آیه نشده‏اند.  خودم این روش را از یک قرآن ترکی یاد گرفتم. قرآن یک کتاب معمولی نیست که بتوان به سادگی به اسرارش پی برد.  من هر بار که قرآن را می‏نویسم، احساس می‏کنم که کارم نقص دارد و باید آن را برطرف کنم.  البته قرآنی که اخیرا تمام کردم و به چاپ رسید از نظر من نسبت به قرآن قدیم، از دقت بالایی برخوردار است و به نظرم حرفه‏ای‏تر است و از حیث قواعد خط، اندکی فرق دارد.  البته بعد از انتشار این قرآن، اعتراضات حفاظ قرآن برانگیخته شد مبنی بر اینکه این خط با قبلی فرق دارد و ما را به اشتباه می‏اندازد.  من هم گفتم قرآن قبلی برای شماست و حفّاظ جدید از قرآن جدید حفظ می‏کنند. بله، من چهار فرزند دارم؛ دو دختر و دو پسر.  پسرانم احمد و محمد این کار را با وسواس و علاقه بسیار انجام می‏دهند. البته یکی از آنها در جده زندگی می‏کند ولی ارتباطش را با من قطع نکرده است. یکی دیگر هم لیسانس هنرهای زیبا و گرافیک دارد و با مشورت خودم کارها را انجام می‏دهد. از راه دور کارهای آنها را دنبال می‏کنم، البته با استاد امیرخانی ارتباط صمیمی‏تری دارم.  خطاطان مسلمان دیگر را هم می‏شناسم.  استاد هاشم‏ البغدادی، خطاط مشهور عراقی دوست بنده است.  یک خاطره هم از او دارم؛ روزی هاشم، قرآنی نوشت و آن را برای چاپ به آلمان برد.  در آلمان به ذهنش آمد که الفاظ جلاله)الله(  با رنگ قرمز چاپ شود، اما چون آلمان‏ها از فرق بین حرکات کوتاه آگاهی نداشتند، یک کلمه را از الفاظ جلاله الگو و نمونه گرفتند که مفتوح بود به این ترتیب همه اسماء جلاله در قرآن هاشم، مفتوح شد!  هاشم، خوشحال همراه با چندین کارتن قرآن برگشت، خوشبختانه هنگام برگشت، نزد من آمد و یک نسخه چاپی از قرآنش را به من هدیه کرد و گفت اولین هدیه را به تو می‏دهم.  همانجا متوجه آن اشکال شدم و گفتم اگر به این شکل توزیع می‏شد هیچ‏کس چاپخانه را مقصر نمی‏دانست، برای تو مشکل بزرگی‏ ایجاد می‏شد. من با بیشتر خط‏ها آشنایی دارم و همه آنها را می‏نویسم، ولی اعتقاد دارم هر خطاطی، خطی را بهتر از دیگرخطوط می‏نویسد.  تخصص من بیشتر خط نسخ است و امیرخانی در نستعلیق ماهر است.  البته باید یک نکته را درباره رعایت نکردن نکاتی در خط ایرانی عرض کنم و آن در نوشتن بعضی از کلمات است؛ مثلا در نوشتن «اللهم صل علی محمد و آل محمد » نباید «صل علی » چسبیده به هم باشد؛ چرا که کاملا غلط است و هیچ توجیهی ندارد و صحیح آن  «صل علی » است. بله، من شیعیان را دوست دارم.  بارها صلوات بر پیامبر و خاندانش را نوشته‏ام، یک بار دیگر هم برای شما می‏نویسم تا تقدیم مخاطبانتان کنید. یک هدیه دیگر هم برایتان دارم که آن را به همه ایرانی‏ها تقدیم کرده‏ام، عبارت «جمهوریه الاسلامیه فی ایران» را برایتان نوشته‏ام، آن را هم از طرف من به ایرانی‏ها هدیه کنید.  من می‏دانم که ایرانی‏ها دوستم دارند.  در نمایشگاه قرآن کریم که چند سال پیش در تهران برگزار شد، خط بنده هم به نمایش گذاشته شده بود.  مسؤول غرفه که اهل سوریه بود، به من گفت: «مردم ایران خیلی شما را دوست دارند. خیلی از مردم مرا به جای شما اشتباه می‏‏گرفتند، تصور می‏کردند که من عثمان طه هستم، مرا می‏بوسیدند و عکس می‏گرفتند». حرف دوستم علاقه مرا به ایرانی‏ها بیشتر کرد. من قبلا گفته بودم که از این موضوع گلایه دارم.  دوست نداشتم قرآنی که من نوشته‏ام بدون اجازه چاپ شود و با قیمت بالا به فروش برسد. حتما می‏دانید که در کشور عربستان قرآن خرید و فروش نمی‏شود و فقط هدیه داده می‏شود.  از این شرایط گلایه داشتم. قبول ندارم.  من همیشه پذیرای میهمان‏انم بوده‏ام.  پیدا کردن من کار آسانی است، به‏خصوص برای مسؤولان!
بله، خوشحالم از اینکه در کشور شما مجله‏های تخصصی قرآنی فعالیت دارند، برایتان آرزوی موفقیت می‏کنم. بسیاری از دوستانم این موضوع را به من گفته‏اند.  من به ایران علاقه دارم و بسیار دوستدار خط نستعلیقم.  گاهی اوقات حتی در منزل، شبکه‏های ایرانی را تماشا می کنم؛ به خصوص شبکه خبر را. دوستان ایرانی فراوانی دارم. آنها هر وقت به مدینه می‏آیند به من سر می‏زنند، یکی از دوستانم آقای نوید است که شما به واسطه ایشان مرا پیدا کردید. من غیر از زبان عربی با دو زبان فارسی و تا حدودی هم ترکی آشنا هستم و دلیل آن زیبایی خط این دو است.  به قول معروف فارسی شکر است، ترکی هنر است و لفظ، عرب است.  دوست دارم زمانی که مشغول نوشتن خط نستعلیق می‏شوم، معنای کلمات را بدانم تا از کتابت لذت بیشتری ببرم.  البته هنوز آن طور که دوست دارم، فارسی را یاد نگرفته‏ام ولی هر وقت دوستان فارسی زبانم به دیدنم می‏آیند، اشکالاتم را از آنها می‏پرسم و برطرف می‏کنم. من یک شغل دولتی دارم و به همین دلیل با محدودیت‏های بسیاری مواجهم.  تعهدات شغلی‏ام به‏گونه‏ای است که اولا در طول سال فقط یک ماه مرخصی دارم که در آن وقت محدود فقط فرصت می کنم وطنم سوریه را زیارت کنم و به خانواده و بستگانم سری بزنم. من سال‏های بسیاری است که در مدینه مقیم شده‏ام، آپارتمانم در محله «مفروشات» است و در چاپخانه قرآن فعالیت دارم. خیلی دوست دارم، در برنامه‏ام سفر به ایران را قرار داده‏ام و احتمال دارد به زودی به ایران سفر کنم. احتمالا پاییز امسال به دعوت دوست خوبم آقای نوید به شیراز می‏روم. شنیده‏ام شهر زیبایی است. دوست دارم آنجا را ببینم. باور کنید نمی‏دانم.  هنوز برنامه دقیق سفر مشخص نشده است.  همه چیز محتمل است!  
نظرات 2 + ارسال نظر
سینا یکشنبه 26 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 21:10

لینکت کردمممممممممممممم

معصومه دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:46 http://rozyrozegaryman.persianblog.ir

سلام
ممنون از اینکه سایت رو بهم معرفی کردید با تبادل لینک موافقم فقط بگید به چه اسمی شما رو لینک کنم موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد