ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
برگرفته از : وبلاگ معبر سایبری فندرسک
تقدیم به روح بلند شهید علی خلیلی
صدای بال فرشته مرگ که آمد فهمیدم خدا صدایم زده است . روحم از جسم زخمی ام جدا شد و نور سفیدی راه آسمان را نشانم داد و سرشار از شادی به سوی عرش بال گشودم .
نزدیکتر که شدم چشمم به درهای بهشت افتاد و خنده مستانه ام فلک را در بر گرفت . ناگهان صدایی از زمین بلند شد . برگشتم و به زمینی که برایم حقیر شده بود نگاه انداختم . در خیابانی عده ای مزاحم ناموس مردم شده بودند و طلب کمک می کرد اما فریاد رسی نبود .
آن طرف احمد و علی را دیدم که از مسجد بیرون آمده بودند ولی از کنار دختر بدحجابی به راحتی گذشتند و هیچکدام او را امر به معروف نکرد . کمی دورتر حمید در دانشگاه با همکلاسی های بدحجابش گل می گفت و گل می شنید .
هر کسی را که دیدم بی تفاوت از کنار گناه راحت می گذشت و کسی آمری به معروف نبود . ولی محمد ، محمد است که به جرم امر به معروف کردن بازداشت شده بود . دلم برایش سوخت .
یاد سخن رسول خدا افتادم که فرمودند : هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند ، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند ، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود . (امالى صدوق، ص254)
ماندم به بهشت بروم یا به زمین برگردم ؟ هنوز رگ غیرتم که از زخم روزگار پاره شده بود ورم داشت . هنوز زمین تشنه خون های بود که در رگ غیرتی ها به جوش آمده . کاش می شد برگشت . اما ندایی می گفت بهشت پاداش خوبان است و زمین باشد برای اهلش . باشد که رستگار شوند ...
پ,ن : مطلب کنایه ای بود به خودمون که یادمون نره علی برای چی پر کشید و رفت ...
ادامه مطلب نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب ۱۵ روز قبل از شهادت