کتابهای نوشته شده در مورد حضرت اباالفضل علیه السلام
نام کتاب: در کنار علقمه؛ کرامات العباسیه (علیه السلام)
مؤلف: سید محمد حسین محمودی
قطع: رقعی
ناشر: انتشارات نصایح
تاریخ چاپ: 1379 شمسی
نام کتاب: دریای تشنه تشنه دریا
مؤلف: رحیم میر دریکوندی
قطع: رقعی
ناشر: انتشارات فجر ولایت
تاریخ چاپ: 1382 شمسی
نام کتاب: علمدار نیامد
مؤلف: حسین صبوری
قطع: رقعی
ناشر: انتشارات صبوری
تاریخ چاپ:1380 شمسی
نام کتاب: کرامات باب الحوائج
مؤلف: سید بشیر حسینی
قطع: رقعی
ناشر: آل احمد (علیه السلام)
تاریخ چاپ: 1382 شمسی
نام کتاب:شاه شمشاد قدان
مؤلف: سید محمد حسینی
قطع: رقعی
ناشر: انتشارات کشف الغطاء
تاریخ چاپ: 1383 شمسی
نام کتاب:عباس بن علی (علیه السلام)
مؤلف: جواد محدثی
قطع: رقعی
ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
تاریخ چاپ: 1379 شمسی
نام کتاب: چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس (علیه السلام)
مؤلف: علی ربانی خلخالی
قطع: وزیری
ناشر: انتشارات مکتب الحسین (علیه السلام)
تاریخ چاپ: 1376 شمسی
نام کتاب: ستارگان درخشان : سرگذشت حضرت قمر بنی هاشم(ع)
مؤلف: شیخ محمد جواد نجفی
قطع: جیبی
ناشر: انتشارات اسلامیه
تاریخ چاپ: 1370
نام کتاب: سردار کربلا حضرت ابوالفضل العباس(ع)
مؤلف: سید عبدالرزاق مقرم
قطع: وزیری
ناشر: انتشارات الغدیر
تاریخ چاپ:1411 قمری
نام کتاب: سردار کربلا حضرت ابوالفضل العباس(ع) در یک نگاه
مؤلف: سید جعفر میرعظیمی
قطع: رقعی
ناشر: انتشارات واحد تبلیغات کتابخانه حضرت ابوالفضل(ع)
نام کتاب: سقای سکینه
مؤلف: سید بشیر حسین مدرس هندی
ناشر: هند
نام کتاب: شخصیت حضرت ابوالفضل(ع)
مؤلف: عطایی خراسانی
تاریخ چاپ: 1349
نام کتاب: شخصیت فرماندار بزرگ اسلام
مؤلف: آیت الله سید حسن صدر
قطع: رقعی
تاریخ چاپ: 1433 شمسی
نام کتاب: طاقهء ریحان
مؤلف: عبدالکریم مقدس ارموی
تاریخ چاپ: 1358 قمری
نام کتاب: العباس(ع)
مؤلف: سید عبدالرزاق مقرم
نام کتاب: العباس(ع)
مؤلف: مرحوم حاج سید جواد کلید دار
نام کتاب: العباس(ع)
مؤلف: باقر شریف القریشی
نام کتاب: العباس بن علی بن ابی طالب قمر بنی هاشم(ع)
مؤلف: محمد کامل حسن المحامی
قطع: رقعی
تاریخ چاپ: چاپ سوم 1980 میلادی
نام کتاب: آیینه ایثار
مؤلف: محمود شاهرخی و مشفق کاشانی
ناشر: انتشارات اسوه
تاریخ چاپ: 1372 شمسی
نام کتاب: اعلام الناس فی فضائل العباس(ع)
مؤلف: سید سعید بن سید ابراهیم بهبهانی
نام کتاب: باب الحوائج یا زندگانی ابوالفضل العباس(ع)
مؤلف: سرهنگ عبدالحسین مؤمنی
قطع: رقعی
ناشر: انتشارات جاویدان
تاریخ چاپ: 1348
نام کتاب: البطل العلقمی
مؤلف: شیخ عبدالواحد مظفر
تاریخ چاپ:1369 هجری
نام کتاب: پرچمدار کربلا
مؤلف: اثر طبع محمد شرمی کاشانی
تاریخ چاپ: 1348 شمسی
نام کتاب: پرچمدار کربلا
مؤلف: جواد سبزه ای
قطع: رقعی
ناشر: انتشارات ناس
تاریخ چاپ:1362 شمسی
نام کتاب: زندگانی حضرت ابوالفضل پرچمدار و شمع فروزان کربلا
مؤلف: بدرالدین نصیری
قطع: جیبی
تاریخ چاپ:1351 شمسی
نام کتاب: زندگانی حضرت ابوالفضل العباس (ع)
مؤلف: باقر شریف قریشی
مترجم: سید حسن اسلامی
قطع: رقعی
تاریخ چاپ: 1371 شمسی
نام کتاب: زندگانی حضرت ابوالفضل(ع)
مؤلف: محمد کامل حسن المحامی
مترجم: شیخ احمد صادقی اردستانی
قطع: رقعی
تاریخ چاپ:1373 شمسی
نام کتاب: ذکر العباس(ع)
مؤلف: مولانا سید نجم الحسن کراروی صدر الافاضل
نام کتاب: زندگانی و شهادت حضرت ابوالفضل(ع)
مؤلف: احسان
قطع: جیبی
ناشر: انتشارات پدیده
تاریخ چاپ:1386 قمری
نام کتاب: زندگانی پرچمدار کربلا
مؤلف: حسن مظفری معارف
قطع: رقعی
تاریخ چاپ: چاپ دوم 1349
نام کتاب: حیاة العباس(ع)
مؤلف: شیخ محمد جعفر شاملی
قطع: جیبی
تاریخ چاپ: 1353 شمسی
نام کتاب: الخصائص العباسیه
مؤلف: حاج شیخ محمد ابراهیم کلباسی نجفی
قطع: وزیری
تاریخ چاپ: 1359 قمری
نام کتاب: تاریخ زندگانی قمر بنی هاشم(ع)
مؤلف: حسین عماد زاده
تاریخ چاپ: 1322 شمسی
نام کتاب: حضرت ابوالفضل(ع)
مؤلف: عطایی خراسانی
تاریخ چاپ:1352 شمسی
نام کتاب: مقتل و مصرع العباس(ع)
مؤلف: شیخ حسین بن علی بن حسن قدیحی بحرانی
نام کتاب: النص الجلی فی مولد العباس بن علی
مؤلف: محمد علی ناصری بحرینی
قطع: رقعی
تاریخ چاپ:1364 شمسی
نام کتاب: وفاة العباس(ع)
مؤلف: شیخ حسین قدیحی بحرانی
نام کتاب: قمر بنی هاشم پرچمدار عاشورا
مؤلف: سید صادق شفائی زاده
قطع: وزیری
تاریخ چاپ: 1362 شمسی
نام کتاب: قمر بنی هاشم(ع)
مؤلف: علامه ذیشان حیدر جوادی هندی
نام کتاب: مقتل العباس(ع)
مؤلف: سید مهدی طباطبایی یزدی
نام کتاب: قمر بنی هاشم(ع)
مؤلف: حاج غلامعلی بهاونگری هندی
نام کتاب: قمر بنی هاشم(ع)
مؤلف: سید عبدالحسین رضایی
قطع: جیبی
تاریخ چاپ: 1351 شمسی
نام کتاب: العباس بن علی(ع) نصیر الحسین(ع)
مؤلف: سید محمد تقی مدرسی
قطع: رقعی
ناشر: انتشارات بقیع
تاریخ چاپ: 1416 قمری
نام کتاب: العباس بن علی(ع)
مؤلف: الشیخ عبدالحمید المهاجر
قطع: وزیری
نام کتاب: العبد الصالح
مؤلف: مولانا سید آقا مهدی رضوی
اگر میخواهیم بدانیم تابع امر و هدایت خدا هستیم یا نه ؟ باید نگاه کنیم ببینیم که خوف و حزن از ما دور شده و به آرامش رسیده ایم یا نه ؟
انک لا تهتدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء (ای پیامبر تو هر کس را که بخواهی نمی توانی هدایت کنی و اما خدا هر کس را که خواست هدایت می کند)
إن علینا للهدی ( همانا هدایت بر عهده ماست ) _قرآن کریم
در قرآن کریم کسانی معرفی شده اند که از آرامش برخوردارند .اولین گروه اینها هستند : سوره مبارکه بقره آیه 38_ فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون ( هر کس از هدایت من پیروی کند نه خوف ونه حزن دارد ).
بشر در زمین که ظلمت دارد احتیاج به نور دارد که این نور هدایتی است که در این آیه اشاره شده و همزمان با هبوط آدم بر زمین هدایت هم بوده است . چهار مصداق برای هدایت در قرآن بیان شده است : اول _ شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس _ پس اولین هدایت قرآن است و تمسک به آن هدایت را به ارمغان می آورد و پیروی از هدایت یعنی آرامش . دنیا لیل است ... ودراین تاریکی شب ممکن است انسان ناخواسته یا خواسته به دیگران ظلمی کند ، و ظرفی را بشکند پا روی کسی که در تاریکی معلوم نیست بگذارد و هزار مورد دیگر ... و تنها در این ظلمت نور و روشنایی مایه نجات از اینها است ، اصلا تاریکی مایه نگرانی و نور آرامش را به ارمغان می آورد . علامت تبعیت از هدایت و منفصل شدن از تبعیت نفس ، خداحافظی با کلمه " به نظر من است " است ، و "من" از بین می رود.
مصداق دوم هدی : در روایات به اهل بیت تعبیر شده و الآن امام زمان هدی هستند و همه ائمه هدایت هستند و تمسک به آنها یعنی آرامش .
مصداق سوم : در قرآن به مکه اشاره شده است . مسجد الحرام و مقام ابراهیم و مکه و منا و صفا و مروه همه هدی هستند ، که همه اینه البته یک باطنی هم دارد که حضرت امیر فرمود أنا بیت الله ، و فرمود نحن کعبه . الآن مکه کعبه اسلام و اجسام است و کربلا کعبه ایمان و قلوب است و سر اینکه در روایات داریم که حضرت حجت قبله را به سوی کربلا میگردانند این است که مردم همه حسینی می شوند نه اینکه ظاهر قبله عوض شود . تعبیر رسول اکرم در کتاب کامل الاسلام از کربلا این است که فرمودند : کربلا قبة السلام . لذا رفتن به کربلا شرط ندارد ، حضرت صادق فرمودند کسانی که فقریند سالی یکبار و کسانی که غنی هستند سالی دو بار به کربلا بروند .
مصداق چهارم هدی خداوند در قرآن به تورات و انجیل اشاره کرده است _ و أنزل التورات و الانجیل هدی للناس _ یعنی ما باید اول اینها را هم قبول کرده باشیم و اصلا یکی از نشانه های متقین ، یؤمنون من قبلک است . البته نه تورات و انجیل تحریف شده فعلی بلکه تورات و انجیلی که در آن اسامی مبارک حضرت محمد و مهدی و علی آورده شده است .
هر کس تبعیت کند از این هدایت ها پس نه خوف و نه حزنی خواهند داشت . پیامبر یه جایی نشسته بودند و سلمان که پیامبر فرمود سلمان از لقمان بهتر است آمدند خدمت حضرت رسول و دیدند که جناب امیرالمؤمنین هم حضور دارند به حضرت گفتند من در راه که آمدم یک جا پا بیشتر نبود و حضرت فرمودند من پایم را دقیقا در جای پای پیامبر گذاشته بودم ، این معنای هدایت است .
قرآن در مورد ثمره تبعیت از هدایت اینها است : اول برداشته شدن خوف ، محبت حضرت امیر حلقه های در بهشت است پس باید سفت چسبید به این حلقه های بهشت . همچنین هر کس از هدایت خدا پیروی کرد حزنش هم از بین میرود . و سوم اینکه فمن تبع هدای فلا یضل و لا یشقی یعنی اینکه نه دیگر گمراه می شود و نه شقی خواهد شد . کسانی که نگران عاقبت به خیری هستند نگاه کنند ببینند که حضرت امیر را دوست دارند یا نه ؟ محبت اهل بیت در موقع مردن به تعبیر امام صادق به فریاد انسان میرسد ، محبت با تبعیت ، یعنی قبول هدایت و پیروی از آن .
فردی آمد خدمت امام صادق و گفت دعا کنید ما هم برویم بهشت . حضرت فرمود ما دعا می کنیم خدا شما را از بهشت بیرون نکند ، گفت منظور شما چیست ؟ فرمود مگر شما ما را دوست ندارید ، گفت : بله . فرمودند محبت ما یعنی بهشت . یعنی الآن بهشت هست و نقد است و نسیه نیست ، یعنی الآن ما از آتش دوریم ، اگر هر کدام ما الآن در سرور و بهجتیم این همان اثرات محبت است .
امام صادق علیه السلام فرمود تفسیرٌ هُدی علی علیه السلام ، تفسیر هدی یعنی اطاعت از علی . حضرت امیر یک روز در مسجد کوفه نشسته بودند به میثم تمار فرمودند شمشیر من را بیاور و فرمودند میثم امروز میخواهم کاری کنم که گرد و غبار از وجود مردم کوفه برود و امروز چیزی از من خواهند دید که آنها که مؤمنند ایمانشان بیشتر و منافقان نفاقشان بیشتر خواهد شد ، میثم میگوید من یکباره دیدم صدای همهمه ای از در مسجد شنیده شد و رفتم دیدم هزار شتر ایستاده و مردمی جمع شده و یک زن در کنار یک پیرمرد هم حضور دارند و از شام آمده بودند و گفتند که می خواهیم با امیرالمؤمنین دیدار کنیم ، وقتی حضرت را دیدند کلماتی در توصیف حضرت گفتند که بسیار والا بود بعد گفت یا علی من آمده ام که از من رفع تهمت کنید ، که پدرش به سخن در آمد و گفت در شام به من میگویند اباالغضب و من اجازه نمی دهم دخترم آلوده دامن باشد و حال او دچار حمل شده در حالی که خود می گوید با هیچ نامحرمی تماس نداشته ام ، حضرت فرمودند که میثم همه مردم را صدا کن تا بیایند مسجد کوفه ، بعد حضرت فرمودند هوا گرم است و ما به کمی یخ احتیاج داریم مردم فرمودند که ما با شام دویست و پنجاه فرسخ فاصله داریم ، حضرت فرمودند : مشکلی نیست و از همان جا در جلوی چشم مردم یک تکه یخ ظاهر کردند که صدای همهمه مردم بلند شد ، بعد حضرت دستور دادند که پرده ای وسط مسجد بزنند و زن متخصص آن زمان از آن دختر بازرسی کردند و گفتند که آقا جان این زن حامله است ولی هیچ اثری از تماس نیست ، حضرت یخ را دادند و گفتند بیرون از مسجد و زن را در یک ظرف آب قرار دهید و این یخ را هم در این ظرف قرار دهید و بعد یک زالو از رحم این زن خارج می شود و وزنش را هم پیشاپیش گفتند . رفتند و زالو خارج شد و وزنش هم کردند مطابق گفته حضرت بود و بعد حضرت فرمودند این دختر ده ساله که بوده یک زالو در آب وارد رحم این دختر شده و حالا بزرگ شده و بعد از این پدر دختر شهادتین را گفت . حضرت فرمود ما به تمام علوم واقفیم . پس کسانی که دنبال حضرت امیر راه افتادند دنبال رو هدایت هستند و نه خوف دراند و نه حزن چرا ؟ چون علی مظهر خداست و ما نفدت کلمات الله .
کسانی که هدایت خدا را تابع شدند خداوند را بزرگ میدانند لتکبروالله ... و در آخر هم نتیجه اش شکرگذاری انسان است .
سخنان استاد گرانقدر حجه الاسلام معمار
اعقاب حضرت قمر بنى هاشم علیه السلام
چنانکه گفتیم ، نسل حضرت عباس علیه السلام از طریق پسرش عبیدالله و نسل عبیدالله نیز از طریق فرزند وى حسن بن عبیدالله امتداد یافته است ، همان گونه که تبار حسن نیز از طریق پنج پسرش : فضل ، ابراهیم جردقه ، حمزة الاءکبر، عباس و عبد الله ، جریان یافته است ؛ که دیلا به توضیحاتى در باب هر یک مى پردازیم :
1. فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن على علیه السلام
فضل مردى فضیح ، زبان آور، قوى الایمان ، و بسیار شجاع بود. نسل وى از طریق سه پسرش (جعفر، عباس اکبر، و محمد) امتداد یافته است . یکى از فرزندان محمد بن فضل ، ابوالعباس فضل بن محمد مى باشد که شخصیتى خطیب و شاعر و ادیب بوده و در رثاى ابوالفضل العباس علیه السلام شعرهایى جالب سروده که در فضل زندگانى ام البنین سلام الله علیه آوردیم .
2. ابراهیم جردقه بن حسن بن عبیدالله بن عباس علیه السلام او از فقها و ادبا و زهاد است و نسبش از طریق سه پسر به نامهاى حسن محمد و على باقى مانده است : على بن جردقه ، یکى از اسخیاى بنى هاشم ، و صاحب جاه بود.
وى ، که در سنه 264 ق به رحمت حق پیوست ، صاحب نوزده فرزند بود که یکى از ایشان عبیدالله بن على بن ابراهیم جردقه مى باشد. خطیب بغداد گفته است که : کنیه او ابو على است و از اهل بغداد است ، به مصر رفت و در آن دیار ساکن شد. نزد او کتبى بوده موسوم به جعفریه که در آن است فقه اهل بیت و به مذهب شیعه روایت مى کند آن را. وى در سال 312 در مصر وفات کرد.
3. حمزة الاکبر بن حسن بن عبید الله بن عباس علیه السلام
وى مکنى به ابى القاسم و شیسه به حضرت امیر المؤ منین علیه السلام بود، ماءمون به خط خود نوشت که به حمزة بن حسن ، شبیه امیرالمؤ منین علیه السلام ، صد هزار درهم عطا شود. و از اولاد اوست محمد بن على بن حمزه ، نزیل بصره ، که از حضرت امام رضا علیه السلام و غیر آن حضرت نقل حدیث کرده ، و مردى عالم و شاعر بوده است . خطیب بغدادى در تاریخ خود گفته است : ابو عبدالله محمد بن على بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن امیرالمؤ منین علیه السلام یکى از ادبا و شعرا بوده که از پدرش و نیز از عبدالصمد به موسى هاشمى و غیر ایشان نقل روایت مى کند. چنانکه و روایت کرده از عبدالصمد به اسناد خود از عبد الله عباس که گفت : هر گاه حق تعالى غضب کرد به خلق خود و تعجیل نفرمود از براى ایشان به عذابى مانند باد و عذابهاى دیگرى که هلاک فرمود به آن عذابها امتها را، خلق مى فرماید براى ایشان خلقى را که نمى شناسند خدا را که عذاب کند ایشان را. و نیز از بنى حمزه است ابو محمد قاسم بن حمزة الاءکبر که در یمن مى زیسته و شخصى عظیم القدر بوده و جمالى بى نهایت داشته . و نیز از بنى حمزه است ابویعلى حمزة بن قاسم بن على بن حمزة الاءکبر ثقه جلیل القدر که شیخ نجاشى و دیگران از او به نیکى یاد کرده و قبرش در نزدیکى حله است . شیخ نجاشى در رجال خود فرموده است : حمزة بن قاسم بن على بن حمزة بن حسین بن عبیدالله بن عباس بن امیر المؤ منین علیه السلام ابویعلى ، ثقه جلیل القدر، از اصحاب حدیث بسیار نقل مى کرد، او را کتابى است در ذکر کسانى که روایت کرده اند از جعفر محمد علیه السلام . نیز از کلمات علما و اساتید معلوم مى شود که وى از علماى غیبت صغرى ، و معاصر با والد صدوق ، على بن بابویه رضوان تعالى علیهم اجمعین بوده است . در باب شخصیت والاى علمى و معنوى او باز هم در آینده توضیح خواهیم داد.
4. عباس ین حسن عبیدالله بن عباس علیه السلام :
وى مکنى به ابى الفضل و خطیبى فصیح و شاعرى بلیغ بوده و در نزد هارون الرشید مقام و مکانتى داشته است .
ابو نصر بخارى گوید: ما راءى هاشمى اءعذب لسانا منه یا اءغضب لسانا منه .
و خطیب بغدادى آورده است : ابوالفضل عباس بن حسین ، برادر محمد و عبیدالله و فضل و حمزه است ، و او از اهل مدینه است . در ایام هارون الرشید به بغداد آمد: در آنجا به مصاحبت هارون پرداخت و بعد از هارون نیز مصاحب ماءمون شد، مردى عالم و شاعر و فصیح بود. بیشتر علویین او را اشعر اولاد ابوطالب دانسته اند. سپس خطیب به سند خود از فضل بن محمدبن فضل روایت مى کند که گفت : عمویم ، عباس ، فرمود که راءى تو گنجایش هر چیزى را ندارد، پس تهیه کن آن را براى چیزهاى مهم ؛ و مال تو بى نیاز نمى کند تمام مردم را، پس آن مخصوص اهل فضل و اهل حق قرار ده ؛ و کرامتت کفایت نمى کند عامه مردم را، پس آن را تنها متوجه اهل فضل نما.
نسل علاس بن حسن مذکور از چهار پسر مى باشد: احمد و عبیدالله و على و عبد الله . و ابو نصر بخارى گفته که نسل وى تنها از طریق عبد الله بن عباس است نه از غیر آن . و این عبدالله بن عباس ، شاعرى فصیح بود و ماءمون وى را بر دیگران مقدم مى داشت و به وى شیخ بن شیخ مى گفت . و چون وفات کرد و ماءمون خبردار شد، گفت اءترى الناس مثل یا بعدک یابن عباس سپس جنازه او را تشییع کرد. عبد الله پسرى به نام حمزه دارد که اولادش در طبریه و شام مى باشند. از جمله آنان ابو الطیب محمد بن حمزه است که صاحب مروت و سماحت و صله رحم کثرت معروف و فضل کثیر و جاه و اسمع بوده و در طبریه آب و ملک داشته و اموالى جمع کرده بود، تا آنکه ظفر بن خضر فراعنى بر او حسد برد و لشگرى را براى قتل او ارسال داشت آنان او را در صفر 291 ق در بستان خود در طبریه شهید کردند. شعر او را مرثیه گفته اند و به اعقاب او که در طبریه هستند، بنوالشهید گویند.
5. عبدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس علیه السلام
وى در حرمین مکه و مدینه قاضى القضاة بود، و از اولاد اوست قاسم بن عبدالله بن حسن عبیدالله مذکور و صاحب امام ابى محمد الحسن العسگرى علیه السلام بود و این قاسم در مدینه صاحب شاءن و منقبت بود و سعى مى کرد ما بین بنوعلى و بنوجعفر را صلح دهد و کان اءحد اءصحاب الراءى و اللسان .
حمزه : از نوادگان جلیل القدر ابوالفضل علیه السلام ، سید عظیم الشاءن ، ابو یعلى حمزه بن قاسم بن على بن حمزة الاءکبر بن عبیدالله بن عباس بن امیر المؤ منین علیه السلام مى باشد. علامه بزرگوار میرزا محمد على اردوبادى صفحاتى طلایى در باره حیات او نگاشته است که ما عین سخنان وى را نقل مى نماییم ، او گوید:
ابو یعلى از علماى اهل بیت و یگانه اى برخاسته و از خاندان وحى سروى بلند و افراشته در بوستان بنى هاشم است . او از مشایخ روایت بود و علماى بلاد براى بهرها ورى از علوم اهل بیت علیه السلام نزد وى مى شتافتند، که از جمله آنان است :
1. ابو محمد هارون بن موسى تلعکبرى ، از علماى بزرگ شیعه و حامل علوم ائمه اطهار علیه السلام (متوفى 385 ه ق )
2. حسین بن هاشم مؤ دب .
3. على بن احمد بن محمد بن عمران دقاق . او و حسین بن هاشم فوق الذکر، هر دو از مشایخ شیخ صدوق ، ابن بابویه قمى هستند.
4. على بن محمد قلانسى ، از مشایخ عالم و رجالى بزرگ ابوعبدالله حسین بن عبدالله غضائرى .
5. ابوعبدالله حسین بن على خزار قمى .
از نام شاگردان و دست پروردگان او به دست مى آید که وى در دوران ثقه الاسلام (مؤ لف کافى ) مى زیسته و اواخر قرن سوم و اوایل سده چهارم را درک نموده است . ازینرو شیخ آقا بزرگ تهرانى در کتاب نابغه الوراة فى رابعة المئات : (راویان نابغه در قرن چهارم ) شرح حالى ممتع از او آورد و وى را از علماى زمان غیبت صغرى دانسته است .
آثارى که ابو یعلى نگاشته عبارت است از: کتاب التوحید، کتاب الزیارات و المناسک ، کتاب الرد على محمد بن جعفر الاءسدى ، کتاب من روى عن جعفر بن محمد علیه السلام که نجاشى و علامه به ارزشمند بودن آن اذعان نموده اند، و بدین لحاظ شیخ آقا بزرگ را مصفى المقال فى مصنفى علماء الرجال شرح حال او را در ضمن علماى رجال آوده است . نجاشى سند خود را به این کتابها، از طریق ابن غضائرى و قلانسى قرار داده است . به سخنان برخى از بزرگان شیعه در ثنا و ستایش از ابو یعلى توجه کنید:
نجاشى و علامه مى گویند: موثق و جلیل القدر و از علماى شیعه بوده و روایات بسیارى نقل کرده است
مجلسى در وجیزه گوید: سخنانش اطمینان آور و احادیثش مورد اعتماد است .
علامه مامقانى در الکنى الاءلقاب وى را از علماى صاحب اجازه حدیث بر مى شمارد. بدین ترتیب مى بینیم که علماى رجال - عموما - او را در کتب خود به علم و تقوا ستوده اند.
مقام جناب وى برتر از آن مى باشد که بگوییم وى از مشایخ اجازه حدیث - که بى نیاز از هر ثنا و ستایشى هستند و شهید ثانى بدان تصریح نموده و علماى بعد از او نیز آن را پذیرفته اند - بوده است ؛ زیرا این شاءن کسى است که شخصیتش ناشناخته و مجهول باشد، در حالیکه منزلت سرور ما سید حمزه - همان گونه که کلام علماى رجال را در باب مقام وى بیان داشتیم ، و کرامات خارج از شمار مرقد مطهرش نیز شاهد بر آن است - فوق تمامى این مراتب است . پس وى کسانى نیست که در صدد اثبات موثق بودن او باشیم تا به امثال این کلمات تمسک جوییم . آرى ، کثرت احادیثى که وى نقل کرده نشانگر فضل و علم بسیار او مى باشد، که در سخنان ائمه اطهار علیه السلام آمده است : اعرفوا منازل الرجال منا بقدر روایتهم عنا .
منزلت شیعیان ما را به قدر روایتشان از ما بشناسید و ارزیابى نمایید، که این فرمایش بیانگر آن است که علماى اهل بیت باید در فراگیرى علوم و احادیث ائمه اطهار علیه السلام سعى و تلاش نموده و با تمام قوا به نشر و ترویج معارف آنان بپردازند، و طبعا از آنجا که هر یک از این موارد، بنده را به خداوند تبارک و تعالى و او لیاى مقرب او نزدیک مى سازد، پس چه مى توان گفت درباره کسى چون سید بزرگوار ما، حمزه ، که شاخه اى از شجره طیبه آنان بوده و از تمامى آن خصال نیک بهره داشته است .
اما مشایخ او در روایت ، که بعد از جستجو در کتب رجال و حدیث - همچون رجال شیخ طوسى فهرست نجاشى و کمال الدین شیخ صدوق - نام آنان را به دست آورده ایم ، به قرار زیر مى باشند:
1. عالم جلیل القدر، سعد بن عبدالله اشعرى .
2. حسن بن میثل .
3. محمد بن سهل بن ذارویه قمى .
4.على بن عبد بن یحیى .
5. جعفر بن مالک فزارى کوفى .
6. ابو الحسن على بن جنید رازى .
7. و استاد بزرگ او، امانتدار ناموس امانت و امین بر ودیعه پروردگار سبحان ، ابو عبدالله یا ابو عبید الله بن محمد بن على بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس علیه السلام مى باشد و شاهرى بر جلالت مقام او آنکه ، چون بعد از وفات امام حسن عسگرى علیه السلام حکومت جائرانه وقت به شدت درصدد یافتن حضرت بقیة الله علیه السلام یا مادر ایشان بر آمد و برین سبب سربازانش را به خانه امام علیه السلام هجوم بردند - و این هراسشان ناشى از آن بود که شنیده بودند فرزند امام عسگرى علیه السلام دولتهاى باطل را سرنگون مى سازد - در آن هنگامه مصیبت بار، ابو عبد الله محمد بن على مادر گرانقدر و مطهر حضرت ولیعصر، نرجس خاتون - سلام الله علیه و علیها - را به خانه خود برد تا از شر معاندان در امان بماند.
در اینجا به حسب ظاهر مى توانیم بگوییم که خانه اى که مادر امام علیه السلام در آن به سر مى برد، لاجرم محل رفت و آمد ناموس دهر حضرت صاحب الاءمر صلوات الله علیه ، آن حامل مقام عظیم خلیفه اللهى ، حافظ اسرار رب العالمین ، ظرف مشیت حق -جل جلاله - و دریاى بیکران علوم و معارف ربانى بوده است تا از مادر گرانقدرش بازدید و تفقد نماید و بدین ترتیب نماید بدین ترتیب ، حضرتش - سلام الله علیه - به شرف آن خانه و خانواده افزوده و عزت ابدى را از آن آنان ساخته است . نیز شک نیست که ابو عبد الله از علوم حضرتش بهره مى جسته و از انوار شریفش بس فروغها بر مى گرفته است . در این صورت آیا دیگر نیازى به ذکر توثیقات علما پیرامون شخصیت او باقى مى ماند؟!
نقل از: کتاب چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام
روزی یک مرد ثروتمند ،
پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند ،
چقدر فقیر هستند.
آنها یک روز یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند.
در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید :
نظرت درباره مسافرتمان چه بود؟
پسر پاسخ داد: عالی بود پدر …
پدر پرسید: آیا به زندگی آنها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد: فکر کنم.
پدر پرسید : چه چیز از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت :
فهمیدم که ما در خانه ، یک سگ داریم و آنها ۴ تا .
ما در حیاط مان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند.
حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی نهایت است.
در پایان حرف های پسر زبان مرد بند آمده بود ،
پسر اضافه کرد:
متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعا چقدر فقیر هستیم…
.............................
منبع:
www.avapersia.blogfa.com
Accept : پذیرا باشید: دیگران را همانگونه که هستندبپذیرید ، حتی اگر برایتان مشکل باشد که عقاید ، رفتارها و نظرات آنها را درک کنید
B - Break away : خودتان را جدا سازید: خود را از تمام چیزهاییکه مانع رسیدن شما به اهدافتان می شود جدا سازید
. C - Creat : خلق کنید : خانواده ای از دوستان و آشنایانتان تشکیل دهید و با آنها امیدها ، آرزوها، ناراحتی ها و شادی هایتان را شریک شوید
. D – Decide : تصمیم بگیرید: تصمیم بگیرید که در زندگی موفق باشید . در آن صورت شادی راهش را به طرفشما پیدا می کند و اتفاقات خوشایند و دلپذیری برای شما رخ خواهد داد
. E - Explore : کاوشگر باشید : جستجو و آزمایش کنید . دنیا چیزهای زیادی برایارائه کردن دارد و شما هم قادرید چیزهای زیادی را ارائه دهید. هر زمان که کار جدیدی را آزمایش می کنید خودتان را بیشتر می شناسید
. F - Forgive : ببخشید : ببخشید و فراموش کنید . کینه فقط بارتان را سنگین تر می کند والهام بخش ناخوشایندی است. از بالا به موضوع نگاه کنید و به خاطر داشته باشید که هر کسی امکان دارد اشتباه کند
. G - Grow : رشد کنید: عادات واحساسات نادرست خود را ترک کنید تا نتوانند مانع و سد راه شما برای رسیدن به اهدافتان شوند
. H – Hope : امیدوار باشید: به بهترین چیزها امید داشتهباشید و هرگز فراموش نکنید که هر چیزی امکان پذیر است ، البته اگر در کارهایتان پشتکار داشته باشید و از خدا کمک بخواهید
. I - Ignore : نادیده بگیرید: امواج منفی را نادیده بگیرید . روی اهدافتان تمرکز کنید و موفقیتهای گذشته را بخاطر بسپارید . پیروزی های گذشته نشانه و رابطی برای موفقیت های آینده هستند
. J – Journey : سفر کنید: به جاهای جدید سر بزنید و بافکر روشن ، امکانات جدید را آزمایش کنید . سعی کنید هر روز چیزهای جدیدی را بیاموزید ، بدین صورت رشد خواهید کرد و احساس زنده بودن می کنید
. K – Know : بدانید: بدانید که هر مساله ای هر چقدر هم که سخت و دشوار باشد درنهایت حل خواهد شد . همان طور که گرمای مطبوع و دلپذیر بهار پس از سرمای طاقت فرسای زمستان می آید.
L – Love : دوست بدارید : اجازه دهید که عشق به جای نفرت ، قلبتان راپر کند. زمانی که نفرت در قلب شما ساکن است هیچ فضای خالی برای عشق وجود ندارد ، اما موقعی که عشق در قلبتان ساکن است ، تمام خوشبختی و شادی در وجودتان قرار دارد
. M – Manage : مدیر باشید: بر زمان مدیریت داشته باشید، تا استرس و نگرانی کمتری شما را رنج دهد . استفاده درست از زمان باعث می شود که روی موضوعات مهم بهتر تمرکز کنید
. N - Notice : توجه کنید: هرگزافراد فقیر ، ناامید ، رنج کشیده و ضعیف را نادیده نگیرید و هر نوع کمکی را که قادرید به این افراد ارائه دهید از آنان دریغ نکنید
. O -Open : باز کنید: چشم هایتان را باز کنید و به تمام زیباییهایی که در اطرافتان وجوددارد نگاه کنید ، حتی در سخت ترین و بدترین شرایط ، چیزهای زیادی برای سپاسگزاری وجود دارد
. P –Play : بازی و تفریح کنید: فراموش نکنید که درزندگیتان تفریح و سرگرمی داشته باشید . بدانید که موفقیت بدون شادی و لذت های مشروع ، مفهومی ندارد
. Q – Question : سوال کنید: چیزهایی را که نمیدانید بپرسید ، زیرا که شما برای یاد گرفتن به این کره خاکی آمده اید
. R – Relax : آرامش داشته باشید: اجازه ندهید که نگرانی و استرس بر زندگی شماحاکم شود و به یاد داشته باشید که همه چیز در نهایت درست خواهد شد.
S – Share : سهیم شوید: استعدادها ، مهارتها ، دانش و توانائیهایتانرا با دیگران تقسیم کنید ، زیرا هزاران برابر آن به سمت خودتان برمی گردد
. T – Try : تلاش کنید: حتی زمانی که رویاهایتان غیر ممکن به نظر می رسندتلاشتان را بکنید . با تلاش و مشارکت در انجام کارها ماهرو خبره می شوید
. U – Use : استفاده کنید : از استعدادها و توانایی ها یتان به عنوان بهترینهدیه استفاده کنید . استعدادهایی که تلف شوند ارزشی ندارند. استفاده صحیح از استعدادها و تواناییهایتان برای شما پاداش های غیرمنتظره ای به دنبال دارد
. V – Value : احترام بگذارید: برای دوستان و اقوامی که شما را حمایتو تشویق کرده اند ، ارزش قایل شوید و هر کاری که از دستتان بر می آید برای آنها انجام دهید
. X – X-Ray : اشعه ایکس: با دقت و شبیه اشعه ایکس به قلبهای انسانهای اطراف خود بنگرید در نتیجه شما زیبایی و خوبی را در قلب آنها خواهید دید
. Y – Yield : اجازه دهید: اجازه دهید که صداقت و درستکاری واردزندگیتان شود. اگر شما در راه درستی حرکت کنید در انتها خوشبختی را خواهید یافت
. Z – Zoom : تمرکز کنید: زمانی که خاطرات تلخ ، ذهنتان را پر کردهاست ، به جاهای شاد بروید . اجازه ندهید که تلخی ها مانع رسیدن شما به اهدافتان شود. در عوض روی توانایی ها ، رویاها و فردایی روشن تمرکز کنید.
غیاثالدین جمشید کاشانی (790-832 قمری/1388-1429 میلادی) زبردستترین حسابدان و آخرین ریاضیدان برجستهی دو هی اسلامی و از بزرگترین مفاخر تاریخ ایران به شمار میآید. وی به تکمیل و تصحیح روشهای قدیمی انجام چهار عمل اصلی حساب پرداخت و روشهای جدید و سادهتری برای آنها اختراع کرد. در واقع، کاشانی را باید مخترع روشهای کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به ویژه ضرب و تقسیم) دانست. کتاب ارزشمند وی با نام مفتاح الحساب کتابی درسی، دربارهی ریاضیات مقدماتی است و آن را از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان سرآمد همهی آثار ریاضی سدههای میانه میدانند.
زندگینامه
جمشید ملقب به غیاثالدین، فرزند پزشکی کاشانی به نام مسعود حدود سال 790 قمری (1388 میلادی)، در کاشان چشم به جهان گشود. او در همهی آثارش خود را چنین معرفی کرده است: «کمترین بندگان خداوند (یا نیازمندترین بندگان خدا به رحمت او)، جمشید، پسر مسعود طبیب کاشانی، پسر محمود پسر محمد ». بیشتر آنچه که از زندگی وی میدانیم از بررسی آثار علمی ارزندهاش و نیز دو نامه که خطاب به پدر خود و مردم کاشان نوشته به دست آمده است.
دوران کودکی و جوانی وی درست همزمان با اوج یورشهای وحشیانهی تیمور به ایران بود. با وجود این، جمشید در همین شرایط نیز هرگز از آموختن علوم مختلف غافل نشد. پدرش مسعود، چنانکه گفتیم، پزشک بود اما شاید از علوم دیگر نیز بهرهی بسیار داشت. به طور مثال، از یکی از نامههای کاشانی به پدرش معلوم میشود که پدر قصد داشته تا شرحی بر معیار الاشعار نصیرالدین طوسی بنویسد و برای پسر، یعنی جمشید بفرستد.
نخستین فعالیت علمی کاشانی که از تاریخ دقیق آن آگاهیم، رصد خسوف در 12 ذیحجهی 808 قمری، برابر با دوم ژوئن 1406 میلادی در کاشان است. غیاثالدین نخستین اثر علمی خود را در همین شهر و در 21 رمضان 809 قمری مطابق با اول مارس 1407 میلادی، یعنی 2 سال پس از مرگ تیمور و فرو نشستن فتنهی او، نوشت. چهار سال بعد در 813 قمری هنوز در کاشان بود و رسالهی مختصری به فارسی دربارهی علم هیأت(کیهانشناسی) نوشت. در 816 قمری کتاب نجومی مهم خود یعنی زیج خاقانی را به فارسی نوشت و به اُلُغْ بیگ، فرزند شاهرخ و نوهی تیمور، که در سمرقند به سر میبرد، هدیه کرد. کاشانی امید داشت که با حمایت الغ بیگ بتواند با آسودگی بیشتر پژوهشهای علمی خود را ادامه دهد.
کاشانی دست کم تا مدتی پس از پدیدآوردن کتاب ارزشمند تلخیص المفتاح ، یعنی 7 شعبان 824 قمری مطابق با 7 اوت 1421 میلادی، هنوز در کاشان به سر میبرد. این نکته خود مایهی شگفتی بسیار است که چرا مردی دانشور چون الغ بیگ پس از مطالعهی زیج خاقانی به نبوغ کمنظیر پدیدآورنده ، یعنی کاشانی، پی نبرد! کاشانی در یکی از دو نامهی خود از یک سو به طور تلویحی از اینکه بسیار دیر مورد توجه دولتمردان قرار گرفته گلایه میکند و از سوی دیگر از اینکه پس از این مدت دراز به شهری چون سمرقند دعوت شده است، سر از پا نمیشناسد.
کاشانی به احتمال قوی در 824 قمری به همراه معینالدین کاشانی(همکار غیاثالدین در کاشان و سمرقند) از کاشان به سمرقند رفت و چنان که خود در نامههایش کم و بیش اشاره کرده، در پیریزی رصدخانهی سمرقند نقش اصلی را ایفا نمود. از همان آغازِ کار، وی را به ریاست آنجا برگزیدند و تا پایان عمر به نسبت کوتاه خود در همین مقام بود. وی سرانجام صبح روز چهارشنبه 19 رمضان 832 قمری برابر با 22 ژوئن 1429 میلادی بیرون شهر سمرقند و در محل رصدخانه درگذشت.
امین احمد رازی در کتاب تذکر ه هفت اقلیم میگوید که چون کاشانی چنان که باید و شاید آداب حضور در دربار را رعایت نمیکرد ، الغ بیگ فرمان به قتل او داد. از نامههای کاشانی به پدرش چنین برمیآید که پدر به دلایلی از سرنوشت فرزند خود در دربار الغ بیگ نگران بود و در نامه یا نامههایی، پسر را از خطرات معمول در دربار پادشاهان برحذر داشته و کاشانی نیز در پاسخ برای کاستن از نگرانیهای پدر، نمونههای متعددی از توجه خاص الغ بیگ به خود را برای پدر شاهد آورده است.
نوآوریهای کاشانی 1. اختراع کسرهای دهگانی(اعشاری). گرچه کاشانی نخستین به کار برندهی این کسرها نیست، اما بیتردید رواج این کسرها را به او مدیونیم.
2. دستهبندی معادلات درجهی اول تا چهارم و حل عددی معادلات درجهی چهارم و بالاتر
3. محاسبهی عدد p . کاشانی در الرسالة المُحیطیة (ص 28 )، عدد p را با دقتی که تا 150 سال پس از وی بینظیر ماند محاسبه کرده است.
4. تکمیل و تصحیح روشهای قدیمی انجام چهار عمل اصلی و اختراع روشهای جدیدی برای آنها . در واقع، کاشانی را باید مخترع روشهای کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب ( به ویژه ضرب و تقسیم) دانست.
5. اختراع روش کنونی پیدا کردن ریشهی n اُم عدد دلخواه. روش کاشانی در اصل همان روشی است که صدها سال بعد توسط پائولو روفینی (ریاضیدان ایتالیایی، 1765-1822میلادی )، و ویلیام جُرج هارنر (ریاضیدان انگلیسی، 1786-1837میلادی )، باردیگر اختراع شد.
6. اختراع روش کنونی پیدا کردن جذر (ریشهی دوم) که در اصل ساده شدهی روش پیدا کردن ریشهی n اُم است.
7. ساخت یک ابزار رصدی. کاشانی ابزارِ رصدی جالبی اختراع کرد و آن را طَبَقُ المَناطِقْ نامید. رسالهای نیز به نام نُزْهَةُ الحَدائِق دربارهی چگونگی کار با آن نوشت.
8. تصحیح زیج ایلخانی. کاشانی زیج خاقانی را نیز در تصحیح اشکالات زیج ایلخانی نوشت.
9. نگارش مهمترین کتاب دربارهی حساب. کتاب مفتاح الحساب کاشانی مهمترین و مفصلترین اثر دربارهی ریاضیات عملی و حساب در دورهی اسلامی است.
10. محاسبهی جِیْب یک درجه. کاشانی در رسالهی وَتَر و جِیْب مقداری برای جِیْبِ یک درجه (60 sin 1˚) به دست آورده که اگر آن را بر 60 تقسیم کنیم ، حاصل آن تا 17 رقم اعشاری با مقدار واقعی سینوس یک درجه موافق است.
آثار کاشانی
1. سُلّمُ السَماء (نردبان آسمان) یا رسالهی کمالیه به عربی. کاشانی این رساله را در 21 رمضان 809 قمری (اول مارس 1407 میلادی) در کاشان به پایان رسانده است. کاشانی در این رساله از قطر زمین، و نیز قطر خورشید، ماه، سیارات، و ستارگان و فاصلهی آنها از زمین سخن گفته است.
2. مختصر در علم هیأت به فارسی. کاشانی این رساله را در 813 قمری برابر با 1410 میلادی، یا اندکی پیش از آن نوشت. وی در این رساله دربارهی مدراهای ماه، خورشید، ستارگان، و سیارهها و چگونگی حرکت آنها سخن گفته است.
3. زیج خاقانی به فارسی: این کتاب یکی از آثار مهم نجومی کاشانی به شمار میرود. کاشانی این زیج را در 816 قمری ( 1413 میلادی) کامل کرد. هدف کاشانی از نگارش این زیج، تصحیح اشتباهاتی است که در زیج ایلخانی روی داده است. کاشانی در مقدمهی زیج خود با به رغم انتقاد از مطالب زیج ایلخانی، از نویسندهی آن، خواجه نصیرالدین طوسی، با تجلیل و احترام بسیار یاد کرده است.
4.شرح آلات رَ صَد به فارسی : کاشانی این رساله را در ذیقعدهی 818 قمری(ژانویهی 1416 میلادی) برای شخصی به نام سلطان اسکندر نوشته است. برخی این اسکندر را «اسکندر بن قرایوسف قراقویونلو» دانستهاند. اما برخی دیگر، معتقدند که این اسکندر، پسر عموی الغ بیگ است که بر فارس و اصفهان حکومت میکرده است.
5. نُزْهَةُ الحَدائِق به عربی: کاشانی این رساله را در دهم ذیحجهی 818 قمری مطابق 10 فوریهی 1416 میلادی (حدود یک ماه پس از نگارش رسالهی شرح آلات رصد) نوشته و در آن دستگاهی به نام طبق المناطق را که اختراع خود وی بوده، شرح داده است. با این دستگاه میتوان محل ماه و خورشید و پنج سیارهی شناخته شده تا آن زمان و نیز فاصلهی هر یک از آنها را تا زمین، و برخی پارامترهای سیارهای دیگر را به دست آورد.
6. ذِیْلِ نزهة الحدائق. کاشانی در نیمهی شعبان 829 قمری (22 ژوئن 1426 میلادی) و هنگامی که در سمرقند اقامت داشته، ده «اِلْحاق» (پیوست) را به نزهة الحدائق افزوده است.
7. تَلْخیصُ المِفْتاح به عربی. این رساله، چنان که از نامش پیداست گزیدهی مفتاح الحساب کاشانی است. کاشانی کار تلخیص را در 7 شعبان 824 قمری (7 اوت 1421 میلادی) به پایان رسانده است. وی در مقدمهی این رساله چنین آورده است: « اما بعد، نیازمندترین بندگان خداوند به بخشایش وی، جمشید ملقب به غیاث، پسر مسعود پزشک کاشانی، پسر محمود، که خداوند روزگارش را نیکو گرداند، گوید که چون از نگارش کتابم موسوم به مفتاح الحساب فارغ شدم، آن دسته از مطالب این کتاب را که دانستن آنها برای نوآموزان واجب است در این مختصر گرد آوردم و آن را تلخیص المفتاح نامیدم.»
8. الرِسالةُ المُحیطیة به عربی. کاشانی این رساله را که یکی از مهمترین آثار اوست در اواسط شعبان 827 قمری (ژوئیهی 1424 میلادی) به پایان رسانده است. وی در این رساله نسبت محیط دایره به قطر آن، یعنی عدد پی را به دست آورده است.
9. وَتَر و جِیْب. کاشانی این رسالهی را دربارهی چگونگی محاسبهی جِیب یک درجه ( ) نوشته است. متأسفانه متن اصلی این رساله باقی نمانده اما از شرحهایی که بر آن نوشتهاند میتوان به مطالب آن پی برد.
10. زیج تَسْهیلات. کاشانی این اثر را پیش از 830 قمری تألیف کرده است زیرا در مقدمهی مفتاح الحساب از این کتاب نام برده(ص 36 ) ولی تا کنون وجود نسخهای قطعی از آن گزارش نشده است.
مفتاح الحساب
کاشانی کار نگارش مفتاح الحساب را، که بیتردید مهمترین، مفصلترین و برجستهترین کتابِ ریاضیات عملی در دورة اسلامی بشمار میآید، در 3 جمادی الاولی سال 830 قمری برابر با 2 مارس 1427 میلادی به پایان رسانده و آن را به الغ بیگ هدیه کرده است. اما پیشنویس این کتاب را دست کم از 6 سال پیش، یعنی 824 قمری فراهم آورده و در این مدت، مشغول تکمیل و اصلاح آن بوده است. زیرا او در مقدمهی تلخیص المفتاح که در همین سال نوشته شده، تأکید کرده که این تلخیص را پس از به پایان رساندن تألیف مفتاح الحساب فراهم آورده است.
برای نشان دادن اهمیت مفتاح الحساب کاشانی نزد شرق شناسان، بویژه محققان اروپایی، در اینجا به چاپهای مختلف متن عربی و ترجمههای این اثر اشاره میکنیم:
1. در 1864 میلادی فرانتس ووپکه، محقق آلمانی الاصل ساکن فرانسه، بخشی از این کتاب را به فرانسه ترجمه کرد.
2. در 1944 میلادی، پاول لوکی بخش قابل توجهی از مفتاح الحساب را به آلمانی ترجمه و شرح کرد. این ترجمه نیز، همچون ترجمهی رسالة محیطیه ، پس از مرگ لوکی و در سال 1951 میلادی منتشر شد. وی همچنین مقالهی مهمی دربارهی روش کاشانی در پیدا کردن ریشهی n اُم اعداد نوشت.
3. در 1951 میلادی نائله رجایی در پایاننامهی دورهی دکترای خود در دانشگاه آمریکایی بیروت، با استفاده از مطالب مفتاح الحساب و رسالة محیطیه به بحث دربارهی اختراع کسرهای اعشاری توسط کاشانی پرداخت.
4. در همان سال و در همان دانشگاه، عبدالقادر الداخل نیز در پایاننامهی دکترای خود روش کاشانی دربارهی پیدا کردن ریشهی n اُم در دستگاه شمار شصتگانی ا بررسی کرد.
5. در 1956 میلادی نیز برویس رُزنفلد، آدُلف یوشکِویچ، و سِگال، تصویر یک نسخهی خطی این اثر و نیز تصویر یک نسخهی خطی رسالهی محیطیهی را همراه با ترجمهی روسی آن در مسکو به چاپ رساندند.
6. در 1967 میلادی احمد سعید الدمرداش و محمد حمدی الحفنی الشیخ، متن عربی این کتاب را در قاهره به چاپ رساندند. غلطهای این چاپ حتی از غلطهای نسخهی خطی چاپ مسکو بیشتر است.
7. در 1977 میلادی نادر النابلسی یک بار دیگر تمامی این کتاب را با حواشی به نسبت سودمند و با دقتی بیشتر از دو مصحح قبلی در دمشق به چاپ رساند.
گفتنی است که در هیچ یک از ترجمهها یا چاپهای یاد شده از نسخهی خطی کتابخانهی ملی ملک، که کهنترین و بهترین نسخهی موجود مفتاح الحساب به بشمار میآید استفاده نشده است.
نظرات دانشمندان معاصر
پاول لوکی، پژوهشگر برجستهی آلمانی که بیش از هر مورخ دیگری در راه شناساندن اهمیت آثار ریاضی این دانشمند بزرگ به جهان علم کوشش کرده، دربارهی آثار کاشانی چنین آورده است: « پس از پژوهش دربارهی برخی آثار کاشانی، که خوشبختانه بیشتر آنها در کتابخانههای شرق و غرب موجود است، او را ریاضیدانی هوشمند، مخترع، نَقّاد و صاحب افکار عمیق یافتم. کاشانی از آثار ریاضیدانان پیش از خود آگاه و بویژه در فن محاسبه و به کار بستن روشهای تقریبی بسیار آگاه و چیرهدست بوده است. اگر رسالهی محیطیه او به دست ریاضیدانان غربی معاصر وی رسیده بود، از آن پس مردم مغرب زمین از بعضی منازعات و تألیفات مبتذل دربارهی اندازهگیری دایره (=محاسبهی عدد پی) بینیاز میشدند. اگر نظریهی واضح و روش علمی وی در مورد شناساندن کسرهای اعشاری انتشار یافته بود، فرانسوا وییِتْ ، اِستِوِن، و بورگی ناچار نمیشدند که یک قرن و نیم پس از کاشانی نیروی فکری و عملی خود را برای از نو یافتن این کسرها به کار اندازند.»
اِدوارد اِستوارت کِنِدی، پژوهشگر برجستهی آمریکایی، که مدتی نیز در ایران میزیست و با زبان فارسی آشنایی دارد دربارهی کاشانی چنین گفته است: «پیش از هر چیز باید گفت که کاشانی حاسبی زبردست بود و در این فن مهارت خارق العاده داشت. و شاهد این مدعا این است که وی با اعداد شصتگانی خالص به آسانی و روانی حساب میکرد. کسرهای اعشاری را اختراع نمود، روش تکراری را در حساب به طور کامل و پیگیر به کار میبست. با چیره دستی مراحل محاسبه را طوری تنظیم مینمود که بتواند حداکثر مقدار خطا را پیشبینی کند و در هر جا صحت اعمال را امتحان میکرد.»
آدُلف یوشکویچ، پژوهشگر مشهور روسیه در کتاب تاریخ ریاضیات در سدههای میانه در باره کتاب ارزشمند کاشانی مینویسد: «مفتاح الحساب کتابی درسی، دربارهی ریاضیات مقدماتی است که استادانه تألیف شده و مؤلف آنچه را که طبقات مختلف خوانندگان کتاب بدان نیاز داشتهاند، در نظر گرفته است. این کتاب از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان تقریباً در همهی آثار ریاضی سدههای میانه یگانه است.»
نشریه اشپیگل با اشاره به سخنان اخیر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت: رئیسجمهور سابق که یکی از قویترین مردان ایران محسوب میشود با تغییر جهتگیریهای سیاسی خود مخالفان را تنها گذاشت. به گزارش ایرنا این نشریه روز یکشنبه افزود: هاشمی رفسنجانی در این تغییر جهت از جنبش اعتراضات خواست تا از رهبر انقلاب حرفشنوی داشته باشند. به نوشته این نشریه، این در حالی است که وی در ماه جولای در عموم حمایت خود را از مخالفان اعلام کرده بود.
یک تحلیلگر ایرانی الاصل مقیم امریکا در مقاله ای در روزنامه امریکایی هافینگتون پست از رئیس جمهور امریکا خواست با داشتن رویکردی منصفانه در رابطه با مردم ایران به رئیس جمهور منتخب آنها تبریک گفته و راه گذشته را ادامه ندهد. کاوه افراسیابی، فوق دکترای علوم سیاسی از دانشگاههای «هاروارد» و «برکلی» و استاد دانشگاه ایرانی الاصل مقیم امریکا در این مقاله نوشت: دلایل متعددی وجود دارد که نشان می دهد باراک اوباما نیز مثل بان کی مون دبیر کل سازمان ملل، دیمیتری مدودف رئیس جمهور روسیه و دیگر سران کشورهای جهان باید به محمود احمدی نژاد شروع دوره دوم ریاست جمهوری را تبریک بگوید. افراسیابی افزود: تبریک نگفتن اوباما نشان دهنده ضعیف بودن برداشتهای کاخ سفید از واقعیت های ایران است در حالی که رئیس جمهوری اسلامی ایران به رئیس کاخ سفید پیروزی بر جمهوری خواهان را تبریک گفته بود.
روزنامه الوطن چاپ کویت نوشت: دیدار هفته گذشته بشار اسد از تهران، واکنشی صریح به طرحهایی است که خواستار برهم زدن ائتلاف میان سوریه و ایران هستند. این روزنامه عربزبان افزود: منابع دیپلماتیک معتقدند دیدار بشاراسد رئیس جمهور سوریه از ایران که برای اعلام تبریک به محمود احمدی نژاد به خاطر انتخاب مجددش به عنوان رئیسجمهوری ایران صورت گرفت، بیانگر این پیام به دولت امریکا بود که کشورش میتواند برای نزدیک ساختن دیدگاههای تهران و واشنگتن نقش میانجی ایفا کند.
خبرگزاری رویترز از تهران گزارش داد: سخنان رفسنجانی در روز شنبه، مغایر اظهارات تند او در مراسم نماز جمعه در اواسط ماه ژوئیه به نظر میآید. او در آن مراسم پایان بازداشتها در پی انتخابات را خواستار شد. خبرگزاری رویترز افزود: اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری سابق ایران پس از سخنان پنج هفته پیش خود، این بار از ایرانیان خواست که از رهنمودهای رهبر این کشور تبعیت کنند. رویترز نوشت: سخنان رفسنجانی در روز شنبه، مغایر اظهارات تند او در مراسم نماز جمعه در اواسط ماه ژوئیه، به نظر میآید. او در آن مراسم اعلام کرد که جمهوری اسلامی در بحران قرار دارد و نیز پایان بازداشتها در پی انتخابات را خواستار شد.