در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

چماق به دستان بسیجی . . . !!!

در دانشگاه به قول خودش روشنفکر بود . یک روز فهمید که من بسیجی هستم . جلوی جمع برگشت گفت : شنیده ام تو هم چماق بدستی ؟ گفتم بله چماق بدستم . زمان دفاع مقدس که امثال تو سوراخ موش اجاره می کردند چماقمان را برداشتیم و به شکل اسلحه در آوردیم و برای شماها سینه سپر کردیم . بعد از دفاع که شما ها دنبال عشق و حالتان بودید چماقمان را دست گرفتیم و شکل کلنگ در آوردیم و شروع به آبادانی کشور و ساختن سد ها و جاده ها و نیروگاه ها کردیم . وقتی زلزله بم و سیل گلستان و زلزله آذربایجان و ... آمد و شماها در خانه های خود لم می دادید و فریاد انسان دوستی سر میدادید چماق هایمان را برداشتیم و به شکل برانکارد در آوردیم و رفتیم تا مردم را از زیر آوار و گل و لای در بیاوریم . زمانی که شما به فکر کوی دانشگاه و عشق بازی هایتان بودید چماق های مان را برداشتیم و به شکل بیل در آوردیم و رفتیم اردو های جهادی تا به محرومان کشور کمک کنیم . زمانی که شما ها دنبال ناموس مردم بودید و عده ای بی غیرت مثل خودتان دنبال ناموستان بودند چماق هایمان را برداشتیم تا از ناموس شما ها دفاع کنیم .



اما شما ها چه کردید ؟ مگر نمیگویید روشنفکر هستید ؟ مگر نمیگوید گفتگوی تمدن ها ؟ پس چرا چماقتان را برداشتید و مثل شعبان بی مخ ها کشور را به آشوب کشیدید ؟ شیشه ها را شکستید ، ماشین ها را آتش زدید ، خیابان ها را بستید ، از بیگانه دفاع کردید ، به کشور خیانت کردید ، به اقتصاد ضربه زدید ، اوتو ها و لباسشویی ها را در ساعت 8 شب روشن کردید تا برق بیمارستان ها قطع شود و .... پس کو آن همه شعار های قشنگتان ؟ پس کو روشنفکریتان ؟ بله من چماق بدستم و به این چماق بدستی افتخار می کنم اما تو چی ؟

پ,ن : هفته بسیج بر رهبر کبیر آزادگان جهان و مقام معظم رهبری و تمام دریادلان مبارک و فرخنده باد .


برداشت از : معبر سایبری فندرسک