در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

خدا بزرگ است و دیگر هیچ

 
                 خدا ،انسان ،تقوا ،خودسازی 

تقوی مساوی است با احساس مسؤلیت در برابر پروردگار و عدم بی تفاوتی در باره جامعه و عقاید مردم، از بی رنگی در آمدن و جامه صبغه 
 

کوچکترین مصیبتی که بر سر انسان می آید از بی تقوایی است. ممکن است این سؤال مطرح شود که مصیبتهایی که بر امامان معصوم و حضرت سیدالشهداء وارد شد به چه علت است؟ پاسخ این است که ایشان خودشان همه مصیبت ها را برای هدایت بشر قبول کردند و با موضوع مصیبت هایی که ناخواسته برای امثال ما به وجود می آید متفاوت است. ما باید دقت کنیم که همیشه هر بی تقوایی نتیجه مشخصی برایمان دارد. اگر انسان اینطور باشد دیگر در این جامعه یک ذره کار خلاف نمی کند. همه تلاش بشر برای نجات از مشکلات و آگاهی است و این در تقوی است. خداوند فرمودند من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب. پیامبر اعظم (ص) در باره این آیه فرمودند: لواخذالناس کلهم لهذه الایه لکفیتهم یعنی اگر تمام مردم این آیه را بگیرند کفایت می کند!  چون خدا فرموده کسی که با تقوی باشد درهای بسته را بسویش باز می کند. کسی که بر اساس فطرت و شرع و عقل رفتار کند مشکلات برایش حل می شود،درهای بسته بسویش باز می شود. حضرت یوسف(ع) بسوی در بسته رفت اما این در برایش باز شد! دری که آن موقع باز نمی شد و هیچکس هم نمی توانست باز کند، این در که با کلید مخصوص سلطنتی و در مواقعی خاص باز می شد به رویش باز شد. او را در چاه انداختند ولی  به تخت سلطنت رسید. من یتق الله یجعل له مخرجا و لذا  راه نجات از مشکلات تقوی است، با تقوی مشکلات شکلات می شود! شیرین می شود و یرزقه من حیث لایحتسب یعنی از جاهایی که گمان و حساب نمی کند روزی های مادی و معنوی برایش می رسد. یک دانشمند نیاز به الهامات و جذبات معنوی دارد وگرنه در این عمر کم و این کارهای زیاد نمی شود انسان به مقاصد بلند برسد و زمینه الهامات تقوی است! 

  این الله اکبر که در نماز می گوییم یعنی خدا بزرگ است و دیگر هیچ. هیچ چیز ارزش ندارد جز خدا. وقتی فقط خدا پیش آنها ارزش داشت به همان لااله الالله که به قول رسول اکرم(ص) سبب خداشناسی و رستگاری است رسیده اند. کسی هم که خدا شناس شد دیگر نه حسادت دارد، نه کبر دارد،  نه بخل دارد، نه خودبینی دارد، نه خودخواهی دارد! این صفات و رذایل و فضایل زنجیری است! یک رذیله رذیله دیگر را می آورد، یک فضیله فضایل دیگر را با خود می آورد! اما اصل فضیلت توحید است. اگر موحد شد دیگر هیچ بدی نمی کند، بدی ندارد، نیت بد نمی کند و ... تمام صفات تابع این کلمه است که خدا پیش آنها بزرگ است و دیگر هیچ چیز ارزش ندارد. در جنب خدا هیچ چیز ارزش ندارد! البته با توجه به ارزش هایی که خدا قرار داده، حب محبوب خداوند هم حب خداوند است! 

   .  تقوی منجی عقیده از سرگردانی و جهت دهندة آن است و لذا یک انسان دارای تقوی و یک متقی واقعی یعنی کسی که به دستورات الهی پایبند است. 

 نتیجه تقوی این است که همه کارهای انسان اصلاح می شود! 

    نفسانیات کار را سخت می کند وگرنه تقوی سخت نیست. حضرت آیت الله دستغیب می فرمودند: اگر هزار دکتر بگویند این میوه یا غذا برای شما بد است ولی شما میل داشته باشید حتی اگر یک بچه بگوید دکتر اشتباه می کند از آن استفاده می کنید. مبداء میل مهم است! اگر انسان بر اساس فطرت و عقل می خواهد حرکت کند آنچه که برایش خوب است را انتخاب میکند نه آن چیزی که می خواهم! بنده معتقدم که منظور از متقین در آیه مبارکه ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین کسانی هستند که طالب حق می باشند. حد اقل باید انسان دنبال حق باشد تا هدایت شود ... بعد کم کم راه بازتر می شود ... 

  شهوت فقط جنسی نیست! دستبوسی هم شهوت است! ریاست هم شهوت است! دلش می خواهد رساله بنویسد، شهوت نوشتن دارد! شهوت حرف زدن دارد! 

   گاهی انسان به خاطر یک شهوت پا روی همه چیز خود می گذارد! شخصیت اجتماعی اش، شخصیت خانوادگی اش ، خدمات  و کمالاتش را به خاطر یک شهوت قربانی می کند! تنها توشه ای که در جهان باقی به درد می خورد تقوی است. 

·        تقوی لباسی است که  موجب زینت و حفاظت انسان و پوشش عیوب می شود. 

·        بهشت برای اهل تقوی است. 

·         خداوند اهل تقوی و صبر را مدح و ثنا کرده است. 

·        تقوی انسان را از کید دشمنان محافظت می کند. 

·        تقوی موجب نصرت الهی می شود. 

·         تقوی موجب اصلاح عمل و بخشش گناه می گردد. 

·        تقوی موجب محبت الهی می شود. 

·        تقوی باعث قبولی اعمال می گردد. 

·        تقوی ملاک و موجب اکرام است. 

·         تقوی سبب بشارت در موقع مرگ می شود. 

·        تقوی موجبات نجات از عذاب الهی را فراهم می کند. 

·         همه در جهنم وارد می شوند فقط اهل تقوی موقع ورود از سوختن مصون می مانند. 

·         بهشت برای متقین آماده شده است. 

·         نجات از شداید و مصیبات و مشکلات با تقوی امکان پذیر است. 

·    اقل تقوی این است که انسان طالب حق باشد. اگر دینی هم ندارد اگر حرف حقی از یک بچه هم شنید قبول کند. باید تابع حق بود. 

·    می گویند آقای بهاءالدینی را در خواب دیدند فرمود که اینجا تقوی به درد می خورد! البته درست است قرآن نیز در بیداری همین را  فرموده است.


منبع وبلاگ آیةالله امجد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد