در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

بررسی اهمیت ازدواج در ایران باستان

                                            ازدواج از نوع باستانی 

ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی هر انسانی رخ می‌‌دهد و به قدمت تاریخ و حتی قبل از آن است. ازدواج در کنار تولد و مرگ، یکی از سه حادثه مهم زندگی است که در میان این سه، تنها وقوع ازدواج است که در آن امکان انتخاب  

 

 

وجود دارد. انسانها می‌توانند تصمیم بگیرند با چه کسی و چه موقع ازدواج کنند بنابراین پدیده ازدواج در زندگی انسان  در همه اعصار، نقش اصلی و مهمی را ایفاء کرده است.

از آنجا که ازدواج در همه دوره ها و زمانها دارای اهمیت و ارزش خاص خود بوده است و البته دارای تفاوتها و ویژگی های خاص خود است، لذا در ادامه به توضیح مختصری از نحوه ازدواج در ایران باستان می پردازیم:

تناسب سن 

در هنگام انتخاب همسر و ازدواج در ایران باستان سعی بر رعایت تناسب سن بین پسر و دختر می‌شده است. البته گاهی نیز قبل از به دنیا آمدن دختر، در بدو تولد او را برای شخصی بسیار مسن‌تر و بزرگتر در نظر می‌گرفتند.

در ایران باستان، والدین بخصوص پدران در امر ازدواج دختران کاملاً دخالت و اظهار نظر می‌کردند و اصولاً اجازه پدر، مهمترین گام در انجام ازدواج آیینی بوده است ولی این دخالت بطور کلی چندان مستبدانه و به دوراز خواست و تمایل دختران نبوده است.

روابط دختر و پسر

بنظر می‌رسد که دختران روزگار باستان در رودرویی با مردان بی‌باک بوده و دراظهار عشق و تمایل تا حد خواستگاری نیز پیش‌رفته‌اند. در میان این زنان از همه بارزتر و مشخص‌تر تَهمینه ، مادر سهراب و شهرو – مادر برز وپسر سهراب – می‌باشد.

دختران و زنان درباری، در قید و بند تشریفاتی بیشتری از سایر طبقات بوده‌‌اند و این جداسازی زن و مرد به حد پسندیده بوده است که تهمینه با غرور از آن یاد می‌کند که کسی او را از پرده بیرون ندیده و هیچکس آوای او را نشنیده است.

دخالت والدین در ازدواج

در ایران باستان، والدین بخصوص پدران در امر ازدواج دختران کاملاً دخالت و اظهار نظر می‌کردند و اصولاً اجازه پدر مهمترین گام در انجام ازدواج آیینی بوده است ولی دخالت و اعمال نظر پدران بطور کلی چندان مستبدانه و به دوراز خواست و تمایل دختران نبوده است. آگاهی و هوشیاری به هنگام انتخاب همسر، حضور بزرگان فامیل به هنگام ازدواج، از موارد حاکم برازدواج و خواستگاری بوده است. مادران نیز در ازدواج دخالت کرده و در تصمیم‌گیریها اثر می‌گذاشته‌اند. قابل ذکر است که دخالت والدین تا حدود زیادی بستگی به فرهنگ و طبقه اجتماعی و طرز تلقی و تفکر خانواده‌ها داشته است و گاهی انتخاب همسر را کاملاً به عهده دختر واگذار می‌کرده‌‌اند.

در ایران باستان، آگاهی و هوشیاری به هنگام انتخاب همسر، حضور بزرگان فامیل به هنگام ازدواج، از موارد حاکم برازدواج و خواستگاری بوده است.

ازدواج با هم کفو

در ایران باستان، در امر ازدواج مسأله هم‌نژاد بودن، برابر بودن و هم‌کفو بودن زن و مرد مطرح بوده است. و در طبقات مختلف اجتماعی متناسب با وضعیت خانوادگی اعمال می‌شده است.

ازدواج از نوع باستانی

اهمیت زناشویی در ایران باستان

برای بنیان نیک‌بختی و تشکیل خانواده، زناشویی از مهمترین وظایف هر ایرانی بوده است و چون ایرانیان دارای خوی و خصلت پاک وبی ‌آلایشی بوده‌اند، برای پیکار با تجرد ، به موضوع زناشویی اهمیت می‌داده‌اند و فرزندان خود را به آن تشویق می‌کردند تا حدی که امر زناشویی را از فرایض دینی خود می‌دانستند. در آیین زرتشت، در بارة زناشویی و خانواده چنین آمده است: «شوهر به منزلة پادشاه وزن ملکة خانواده محسوب می‌شود، فریضه شوهر، پرستاری از زن و فرزندان و فراهم آوردن سامان لازم خانواده است.

 

هدف از زناشویی در ایران باستان

امر زناشویی علاوه بر اینکه جزو فرایض دینی هر ایرانی محسوب می‌شده است. و آن را موجب و  وسیلة بنیان خانواده و نیک‌بختی اجتماع می‌دانستند، منظور بزرگ دیگری نیز داشته است و آن علاقه به حفظ نسل و داشتن فرزند بوده است. هر پسر و دختر و زن و مرد ایرانی همیشه از خداوند آرزو می‌‌کرد که فرزندی مهربان به او اعطا کند. و کسی که قدرت نداشت، موجبات سرشکستگی خانواده خود را فراهم می‌نموده است. کسی که در اثر بدکاری یابد خواهی ستارگان بی‌فرزند بود، در آن دنیا از پل چینوات (صراط) نمی‌توانست بگذرد و به همین دلیل بود که شخص بی‌فرزند به ناچار پسرخوانده‌ای انتخاب می‌کرده و چون فرزند خود، از او پرستاری می‌کرد.

  

شرایط زناشویی در ایران باستان

در ایران باستان زناشویی شرایطی خاص داشت که عبارتند از:

1 – سن بلوغ: در اوستا سن، مهم‌ترین اوقات عمر آدمی شمرده شده است و نیز سن بلوغ و رشد پانزده بوده است.

2 – رضایت: ازدواج دختران و پسران باید با رضایت والدین صورت می‌گرفت. حق شوهر دادن دختر به پدر اختصاص داشت و اگر پدر زنده نبود، شخص دیگری اجازه شوهر دادن دختر را داشت این حق نخست به مادر تعلق میگرفت و اگر مادر، مرده بود این حق متوجه یکی از عموها یا دائی‌های دختر می‌شد و دختر خود مستقلاً حق اختیار شوی ندانست.

3 – تابعیت زوجین: در این زمینه همین قدر معلوم است که عادت پادشاهان ساسانی بر این جاری بوده است که با کسانی که تابع کشور و ملت دیگری بوده‌اند، ازدواج می‌‌کرده‌اند ولی دختر خود را به کسی غیر از ایرانی نمی‌دادند.

4 – اهمیت طبقات: دین زرتشتی پیروان مذاهب را به چهار طبقه روحانیون، جنگاوران، کشاورزان و پیشه‌وران تقسیم می‌کند به طوریکه ازدواج نجیب زادگان بازنی از طبقه پست ممنوع بود این جلوگیری برای آن بوده است که خون و نژاد آنها پلید نشود و کسی که چنین ازدواجی می‌کرده از طبقه خویش خارج می‌شده است.

 

منابع:

- علوی ، هدایت الله . (1377) ، زن در ایران باستان ، تهران انتشارات هیرمند .

- علوی ، هدایت اله . (1377) ، زناشویی در ایران و باستان ، تهران ، انتشارات هیرمند .

- حجازی ،بنفشه . (1370) زن به ظن تاریخ ، تهران ، انتشارات شهراب .

- سگالتن ، مارتین . (1370) . جامعه شناسی تاریخی خانواده ، ترجمه : حمید الیاسی ، تهران ، نشر مرکز

مریم عطاریان- بخش خانواده و زندگی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد