ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
در شب چهاردهم ذی حجّه که قرص ماه کامل بود، تعدادی از مشرکان مکه و یا به روایتی چهارده تن از اصحاب عقبه[افرادی از اهالی یثرب در عقبه منی در مکّه معظمه با پیامبر خدا(ص) پیمان بسته و به طوری پنهانی با او بیعت کرده بودند] از آن
حضرت، در خواست معجزه کردند و به وی گفتند:هر پیامبری دا رای معجزه است، معجزه شما در این شب چه می تواند باشد؟ پیامبر(ص)فرمود:شما از من چه معجزه ای می خواهید؟
آنان گفتند:اگر خدا با تواست و تو در نزد او قدرو منزلتی داری،از او بخواه که قرص قمر [ماه]را دو قطعه کند و آن دو را از هم جدا نماید. پیامبر(ص)در باره پیشنهاد آنان می اندیشید که جبرئیل امین بر او نازل شد و عرض کرد:ای محمد!خدای سبحان به تو سلام می رساند و می فرماید:هر چیزی در این عالم را به فرمان تو در آوردم، هر چه ازمن بخواهی اجابت کنم. آن گاه،آن حضرت سرش را به سوی آسمان بلند کرد و به ماه دستور داد که به دو نیم شود. در همان حال ، ماه به دو نیمه شد و معجزه الهی به وقوع پیوست.
پیامبر(ص)و پیروان او به سجده رفته و خدای قادر و سبحان را شکر نمودند. آن گاه، به آن حضرت گفتند: آیا امکان دارد که دونیمه ماه به هم بپیوندد وهمانند سابق شود؟ پیامبر(ص)اشاره ای به ماه کرد و دستور داد که به هم بپیوندند. مشرکان مکّه[و یا اصحاب عقبه] بار دیگر از آن حضرت درخواست کردند که وی معجزه کرده و بالای ماه را بشکافد. آن حضرت برای اتمام حجت بر آنان، باردیگر اشاره به ماه کرد و فرمان داد که در بالایش شکافی پدید آید. در همان لحظه انشقاقی پدید آمد و بالای ماه شکافته شد و معجزه "شق القمر"به وقوع پیوست.
مشرکان و کافران که با چشم خود شاهد این معجزه الهی بودند،به عهدشان وفا نکرده و برای ایمان آوردن به پیامبر(ص)بهانه آوردندو گفتند:ما منتظر بازگشت مسافرانمان از شام و یمن میمانیم،اگر آنان نیزاین معجزه را دیده باشند به تو ایمان می آوریم و در غیر این صورت معلوم می شود که بر ما سحر و جادو کردی و دشمنی ما نسبت به تو افزون می گردد
پیامبر(ص)و پیروانش سجده شکر کرده و خدای سبحان را که چنین معجزه ای به پیامبرش عنایت کرد،سپاس گفتند. آن گاه پیامبر(ص)به ماه اشاره کرد که به حال سابقش برگردد. مشرکان و کافران که با چشم خود شاهد این معجزه الهی بودند،به عهدشان وفا نکرده و برای ایمان آوردن به پیامبر(ص)بهانه آوردندو گفتند:ما منتظر بازگشت مسافرانمان از شام و یمن میمانیم،اگر آنان نیزاین معجزه را دیده باشند به تو ایمان می آوریم و در غیر این صورت معلوم می شود که بر ما سحر و جادو کردی و دشمنی ما نسبت به تو افزون می گردد.
به هر روی،مشرکان با این بهانه از زیر بار عهد و پیمانشان شانه خالی کرده و به آن حضرت ایمان نیاوردند و گفتند که کار محمد(ص)، سحرو جادو بود.با این که برخی از علمای اسلامی در اصل معجزه شق القمر تشکیک کرده اند ولی اکثر قریب به اتفاق علما،مفسران و مورخان اسلامی،آن را تأید کرده و شأن نزول سوره قمر(54)قران مجید را در همین رابطه می دانند.(1)
پی نوشت:
1-نک :مجمع البیان[علامه طبرسی]،ج10-9،ص281 ؛ بحارالانوار[علامه مجلسی]،ج71 ،ص352 ؛ وقایع الایام[شیخ عباس قمی]،ص 120
ابوذر رضاسلطانی/گروه دین و اندیشه تبیان