در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

امام مظلوم و غریب ما

یکی از بندگان صالح خدا و از دوستان و شیعیان مخلص حضرت صاحب الزمان‌(ع)، که چندی پیش به محضر مقدس آقا شرفیاب شده بود نقل می‌کرد، به حدّی وجود مقدس آقا ـ سلام الله علیه ـ را  

 

 

افسرده و ناراحت دیدم که همین طور از چشمان مبارکشان اشک جاری بود و از شیعیان و دوستانشان گله‌مند بودند که چرا این‌قدر در حقّ ما جفا و کوتاهی می‌کنند و برای ما دعا نمی‌کنند.


در صورتی که اگر شیعیان و محبان ما با اخلاص دعا و استغاثه کرده، و از خداوند طلب فرج کنند خداوند به آنها فرج داده، از این گرفتاری روز افزون دنیا آنها را نجات می‌دهد؛ ولی افسوس که اینها در دعا کردن کوتاهی می‌کنند. این نکته را همه شنیده و می‌دانیم که بنی اسراییل از فشار‌ها، گرفتاری‌ها و سختی‌هایی که فراعنه بر سر آنها می‌آوردند به تنگ آمده بودند. عده ای از خواصّ آنان، چهل روز سر به بیابان‌ها گذاشتند و به گریه و ناله و استغاثه پرداخته، پیشانی بر خاک نهادند. خداوند هم بر آنان ترحّم کرد و بنابر برخی روایات 120 سال و بنابر برخی دیگر 180 سال قیام حضرت موسی، را جلو انداخت وبا آمدن موسی، بنی اسراییل را از شرّ فرعون و فرعونیان نجات داد. امام صادق‌(ع) فرمودند: اگر آنچه را قوم موسی انجام دادند شما هم انجام دهید (با همان کیفیت و شیوه‌ای که آنها عمل کردند و انقلاب به پا نمودند و از همه چیز گذشته و دعا کردند) برای شما هم فرج حاصل می‌شود. ولی متأسفانه تا به حال در بین ما شیعیان چنین اتفاقی نیفتاده و نبوده‌اند کسانی که آنها را به این سمت تشویق و حتّی اجبار بکنند که فرج را از خدا بخواهند. در حالی که در زمان موسی عده‌ای از خواص بودند که مردم را تشویق کردند که از زندگی و کسب و کار دست بردارید و بروید استغاثه کنید. خدا، مرحوم شرفی، نبوی و جوادی را رحمت کند. حدود 43 سال قبل؛ سی, چهل نفر از منتظران مشهد ـ که الآن دو سه نفر بیشتر از آنان زنده نیستند ـ روزی از مشهد خارج شده، به کوهی در دو سه فرسخی شهر رفتند. ظاهراً هوا هم سرد بوده است. نیمه‌های شب که سرما آزارشان می‌داده به داخل غاری در میانة کوه می‌روند و آتش روشن می‌کنند. در تمام مدت هم گریه و فریاد می­کرده‌اند. شب‌های دوم و سوم چند نفر از اینان به حالت غشوه می‌افتند و در شرف مرگ قرار می‌گیرند. اینها از ابتدا هیچ چیزی با خود نبرده بودند و بسیار جدی عزم کرده بودند که یا مرگ یا اینکه فرج مولا صاحب الزمان(ع) را بگیریم. مرحوم آقای شرفی نقل کردند ما وقتی دیدیم نیمه شب سرما شدت گرفت و شرایط اینجور شد، چند نفری با هم نشستیم و شور کردیم. در جلسه دربارة این بحث کردیم که اگر چندتا از اینها بمیرند و دولت بفهمد، سراغ ما می‌آیند و دچار مشکل می‌شویم. از همین رو به هر زحمتی بود بیماران جمع را که شبیه جنازه بودند از آنجا منتقل کردیم و بی آنکه هیچ نتیجه­ای از آن ماجرا به دست بیاوریم برگشتیم. این یک حرکت کوچک مذبوحانه و غلطی بوده است. شکل حرکت اصلاً درست نبوده است. باید یک حرکت کلّی اتفاق بیفتد و عموم شیعیان بخواهند و کار را از روی اساس و منطق حسابی انجام بدهند، نه اینکه هیچ چیزی با خود نبرند به این امید که جبرییل برای ما از بهشت مائده می‌آورد. هر کسی برای خودش یک کوزه آب و سفره نانی بردارد. اینکه غلط نیست و درست است. بعد به گریه و استغاثه بپردازند. مهم آن ناله,گریه و استغاثه و از خداوند خواستن است؛ خداوند هم بالاخره فرج را می‌رساند.

اگر ما بخواهیم می‌شود ؛ علتش هم این است که از ما خواسته‌اند دعا کنیم و بخواهیم؛ و الّا اگر بنا بود خواستن ما بی ثمر باشد این همه سفارش و تأکید نمی‌شد. نخواسته‌اند که ـ نستجیر بالله ـ ما را گول بزنند. امام عصر‌(ع) که فرموده‌اند «هرچه می‌توانید برای فرج من دعا کنید، که فرج شما در فرج من است». یعنی تا برای من فرج نشود برای شما هم فرجی رخ نمی‌دهد. مگر ـ نستجیر بالله ـ ایشان می‌خواسته­اند شیعیان خود را فریب بدهند؟! آیا اساساً این تصوّر منطقی است؟ پس دعا کردن اثر دارد. دعا, خواستن است. باید از خدا خواست تا او اجابت کند. بسیاری از افراد بوده‌اند و در کتاب‌ها هم آمده که استغاثه کرده‌اند و حاجتشان را گرفته‌اند، و ما هم اگر استغاثه کنیم قطعاً جواب می­گیریم.  متأسفانه هنوز این دعا و خواستن, جمعی و عمومی‌ نشده که، شهری و روستایی, تاجر و بازاری، و اداری و... بخواهند. باید همه با هم بخواهند تا اجابت شود.

شما نگاه کنید همین الآن دنیا در آتش فتنه و فساد در حال سوختن است. هر کس قوی تر است ضعیف را می‌زند، و هرکس پولدارتر است به زیردستان خود بیشتر ستم می‌کند. توجه نداریم که مُصلِح همه این گرفتاری‌ها, بدبختی‌ها, بیچارگی‌ها، فسادها, تعدی‌ها وفحشاها و هرچه می‌شود کسی جز امام عصر ـ سلام الله علیه ـ نیست و فقط امام عصر و حجت و ولیّ خداست که چنین قدرتی دارد. تا این آقا نیاید دنیا اصلاح نمی‌شود. نور پروردگار وجود مقدس امام زمان‌(ع) است که می‌تواند همه چیز را اصلاح کند. ما دنبال چه هستیم؟

آن شخص می‌گفت دیدم امام عصر ـ سلام الله علیه ـ آن‌قدر ناراحت هستند که اشک‌های مبارکشان همانند دانه‌های مروارید روی محاسنشان می­ریخت و از من و شما و امثال ما و خلاصه همه و همه گله و شکایت داشتند. خدا به آبروی آن عزیز همه ما را به وظایفمان آشنا کند و ما را به خواسته‌های ایشان نزدیک بکند تا بدانیم چه باید بکنیم.
یکی از این بندگان خدا برگه ای به دستم داد که وقتی بعضی عبارات آن را خواندم گریه‌ام گرفت. در این برگه آمده که حضرت فرمودند:
به مردم بگویید که برای من به اندازة زندانی یا لااقلّ یک مریض دعا کنند.

یعنی شما ببینید وقتی یکی از نزدیکانتان پدر, مادر و یا اولادتان بیمار شود چطور نذر و دعا می‌کنید؟ آیا وجداناً برای امام عصر‌(ع) هم ما همین‌طور دعا می‌کنیم؟

کسی که برای ( برآورده شدن) حاجت خود نذر می‌کند، چهل شب چهارشنبه به مسجد مقدس جمکران برود؛ اگر به قصد ظهور من این کار را انجام دهد زودتر حاجتش روا می‌شود.

یعنی اگر همگی دست از کار و زندگی و همه چیز خود می‌کشیدند، و جز ظهور مولا صاحب الزمان‌(ع) هیچ چیز برای آنها اهمیت نداشت، و از خداوند ظهور حضرت را طلب می‌کردند، فرج می‌رسید. آن شخص به حضرت عرضه می‌دارد: اکثر مردم شما را می‌خواهند و همیشه دعایتان می‌کنند. حضرت هم در جواب او فرمودند:

از هر صد نفر با اخلاص که دعا می‌کنند فقط یک نفر خالص است و برای فرج من دعا می‌کند و بقیه همه هوای نفس است.

یعنی نود و نه درصد از آنها که «اللهمّ عجلّ لولیّک الفرج» می‌گویند مصداق این صحبت هستند. اینجاست که انسان آتش می‌گیرد. حضرت ادامه دادند:

شیعیان ما به اندازة آب خوردنی, ما را نمی‌خواهند. اگر می‌خواستند، از صمیم قلب و جدّی دعا می‌کردند، و فرمان ظهور از جانب پروردگار می‌رسید.

سپس حضرت رو به سید الشهداء‌(ع) نموده، فرمودند:

یا جدّاه! شما در کربلا تنها ماندید و من هم در این زمان تنها ماندم! من هم در صحراها تنها هستم. کسی به ندای من توجه ندارد و توجه نمی‌کند. من خیلی تنها هستم. مردم در طرف دیگر برای خود زندگی می‌کنند و من در یک طرف تنها مانده‌ام.

حضرت، مجدداً رو به آن دوست نموده، فرمودند:
چرا به مردم نمی‌گویید من مظلوم هستم. مردم مرا فراموش کرده‌اند. برو به مردم بگو امام زمانتان مظلوم وغریب است. من مظلوم‌ترین فرد عالم هستم. دلم خون است. برای ظهورم دعا کنید. اگر برای ظهورم دعا کنید به سرعت یک چشم برهم زدن (امر ظهور, اصلاح و) درست می‌شود.

این بیان طبق همان روایت است که فرمودند: ظهور «بغتة» (= ناگهانی) اتفاق می‌افتد. اگر شما دعا کنید، و با اخلاص درخواست کنید، بی آنکه کسی خبر و اطلاع داشته باشد، ظهور به طور ناگهانی اتفاق می‌افتد. شب همه در خوابند که ناگهان ندای حضرت جبرئیل بلند می‌شود. این معنای «بغتة» است.
 
خدایا آنچه را به من وعده داده‌ای عنایت بفرما. قیامم را محقق و گام‌هایم را استوار کن و به واسطة من جهان را از عدل و داد لبریز فرما. وقتی خداوند به ما اجازة سخن و قیام بدهد، حقّ به طور کامل آشکار و باطل به طور کامل نابود، و پریشانی به طور کلّی از میان شما محو می‌شود. بهره بردن مردم از وجود من در دوران غیبتم، همانند بهره بردن آنان از خورشید است هنگامی‌که هوا ابری است. ظهور من پس از سالیان دراز و تاریک شدن قلب‌های مردم و حکم‌فرما گردیدن ستم و بیداد در سراسر دنیا خواهد بود. حضرت ولی عصر‌(ع) فرمودند:

 به شیعیان و دوستان ما بگویید خداوند را به حقّ عمه‌ام حضرت زینب(س) قسم بدهند که فرج مرا نزدیک بفرماید.
حضرت مهدی‌(ع) در عالم خواب به آیت الله سید محمد‌هاشم گلپایگانی فرمودند:

برشما شیعیان است که در همه حال دعای فرج را بخوانید، و فرج مرا از خداوند بخواهید.
امام مجتبی ـ سلام الله علیه ـ فرمودند:

بر منبرها به مردم بگویید همانند «حرّ بن یزید ریاحی» توبه کنند و آنگاه برای حضرت حجّت و تعجیل ظهورشان دعا کنند. این دعا مانند نماز (میت) واجب کفایی نیست که با خواندن عده ای (در یک مسجد یا شهری) از عهدة بقیه ساقط شود بلکه همانند نمازهای یومیه که بر همه واجب است و هیچ‌کس نمی‌تواند آنرا ترک کند، دعا بر وجود مقدس
امام عصر(ع)، بر همه واجب است.

امام صادق‌(ع) فرمودند:
هنگامی‌که عذاب بر بنی اسراییل نازل شد، آنها تا چهل روز در پیشگاه خداوند ناله و زاری کرده، نجات خود را از خداوند مسئلت نمودند. خداوند دعای آنان را اجابت فرمود و به حضرت موسی و‌هارون وحی نمود، بروید بنی اسراییل را از دست فرعونیان نجات دهید. در نتیجه خداوند 170 یا 140 سال باقیمانده به ظهور موسی را صرف نظر کرد. شما شیعیان هم اگر چنین کنید و ظهور ما را از خداوند بخواهید به شما عنایت می‌شود.1

من از همة شما می‌پرسم آیا این صحبت درست است یا خیر؟ اگر درست است پس چرا مردم را به سمت ایشان راهنمایی نمی­کنیم تا همة مردم فریاد «واغوثاه» سر دهند و امام عصر ـ سلام الله علیه ـ بیایند؟

امام صادق‌(ع) به مفضل فرمودند:
ای مفضل، اخبار و احادیث و روایات مربوط به ظهور حضرت مهدی را به شیعیان ما برسان تا مردم در دین خود شک نکنند و هرچه می‌توانند برای ظهور آن حضرت دعا کنند.

شما نگاه کنید این همه در روایات حضرات معصومین(ع) به دعا برای ظهور تأکید و سفارش شده که هرچه می‌توانید برای فرج آن عزیز ناله و گریه کنید و از خدا بخواهید. شما از هر کس بپرسید که شرایط فعلی دنیا را چه کسی می‌تواند. اصلاح کند پاسخ همه این است که تنها امام زمان‌(ع) می‌تواند. چرا با این حال ما مردم را به این سمت راهنمایی نمی‌کنیم؟

این ماجرا را همه شنیده‌ایم که، در زمان مرحوم میرزای شیرازی(ره) وبای شدیدی در سامرا آمد. شدّت بیماری به قدری زیاد بود که جنازه‌های افراد کنار خیابان‌ها افتاده بود و کسی نبود آنها را جمع آوری کند. آنهایی که از لحاظ مالی قدرت داشتند از شهر بیرون می‌رفتند و بقیه عملاً محکوم به فنا بودند. روزی میرزا در مجلس درسش گفت من حکم می‌کنم همه زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوانند. سه روز بعد وبا به کلی برطرف شد. این حقیقت است و داستان نیست. این بدبختی‌هایی که در گوشه گوشة دنیا گریبان‌گیر شیعیان و مسلمانان شده از وبا بدتر نیست؟ چرا ما دسته جمعی چنین حرکتی را برای تعجیل در فرج انجام نمی‌دهیم. همة آنها که دلشان می‌سوزد و امام زمان را می‌خواهند و این مفاسد را نمی‌توانند تحمل کنند، دسته جمعی برای حضرت حرکت کنیم و زیارت عاشورا را بخوانیم. پیامبر اکرم(ص) به سلمان فرمودند: «سلمان, زمانی می‌آید که نگه داشتن ایمان از نگه داشتن آتش سرخ در دست سخت تر است». از همة شما می‌پرسم آیا همین دوران ما را حضرت توصیف ننموده­اند؟ آیا الآن کسی می‌تواند به راحتی دین و ایمان خود را نگه دارد؟ بشر, تو دیگر منتظر چه هستی و چه قرار بوده اتفاق بیفتد که هنوز اتفاق نیفتاده است؟ تا شرایط دنیا از این بدتر نشده بیایید همه با هم فریاد بزنیم, استغاثه کنیم و وجود مقدس امام عصر(ع) را از خداوند بخواهیم تا بیایند و دنیا را از این وضعیت نجات دهند. خاتمه دهنده به این بساط و مصلح حقیقی تنها امام زمان‌(ع) است.

وجود مقدس امیرالمومنین(ع) در جواب خواصّ ـ که به ایشان اعتراض و گله می‌کردند چرا قیام نمی‌کنید؟ ـ می‌فرمودند: اگر تنها بیست نفر شما فردا صبح جمع شوید قیام می‌کنم؟ فردا صبح که شد تنها سلمان، مقداد، ابوذر، عمار و جمعی که تعدادشان هفت نفر نمی‌شد جمع شدند. این ماجرا چند مرتبه تکرار شد و باز آنها زیر حرفشان زدند. با یک محاسبة سرانگشتی حساب کردم دیدم جمعیت آن وقت مدینه حدود صد هزار نفر بوده است. الآن جمعیت شیعیان دنیا را می‌توانیم حدود دویست میلیون نفر در نظر بگیریم. بیست نفر از صد هزار نفر معادل چهل هزار نفر از دویست میلیون نفر است. اگر چهل هزار نفر همانند سلمان و مقداد و... الآن باشند قطعاً حضرت ظهور می‌کنند و تشریف می‌آورند.

خداوند، همة شیعیان را از خواب غفلت بیدار کند. همه را خواهان ظهور مولا صاحب الزمان‌(ع) قرار بدهد. خدا باید لطف کند و از ما جز دعا کردن برنمی‌آید. هر روز، هر ماه و هر سال این دنیای بیمار وضعش بدتر از قبل شده، بهتر نشده است. اینها رنگ‌هایی است که شیطان می‌ریزد تا مردم را فریب دهد. مصلح حقیقی باید بیاید، تا او نیاید وضعیت دنیا درست شدنی نیست. همه وظیفه داریم ـ به قدر قدرت و نفوذمان، آنهایی را که از ما شنوایی دارند؛ خانواده، دوستان و آشنایانمان  را وادار کنیم هر صبح و شب و هر آن برای وجود مقدس بقیة الله(ع)، دعا کنند و از خدا با سوز دل و اخلاص دعا کنند تا ظهور حضرت را بغتة به ما عنایت کند. 

گدایان آمدند بگشای در را
مپوش از ما رخ همچون قمر را
که ما دلداده عشق تو هستیم
به راهت از همه دنیا گسستیم

ماهنامه موعود شماره 80
 
پی نوشت:
این سخنرانی در تاریخ دوشنبه 2/9/83 ایراد شده است.
1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 131. 

   سخنرانی منتشر نشده‌ای از مرحوم حاج قدرت الله لطیفی (ره) 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد