در طول تاریخ بیشترین، گستردهترین و فاجعهآمیزترین تهاجم به سرزمین وحی توسّط آل ابیسفیان تحقّق یافته است. خاندان ابوسفیان که درآیات نورانی قرآن از آن به «شجرة معلونه»1 تعبیر شده، حضرت امام صادق(ع) بسنده میکنیم که فرمود: «ما و
آل ابی سفیان برای خدا با یکدیگر دشمنی ورزیدم، ما گفتیم: خدا راست گفته، آنها گفتند: خدا دروغ گفته. ابوسفیان با رسول خدا(ص) جنگید؛ معاویه با امیرمؤمنان(ع) جنگید؛ یزید با امام حسین(ع) جنگید؛ و سفیانی با قائم(ع) میجنگد».
اشاره: در طول تاریخ بیشترین، گستردهترین و فاجعهآمیزترین تهاجم به سرزمین وحی توسّط آل ابیسفیان تحقّق یافته است. خاندان ابوسفیان که درآیات نورانی قرآن از آن به «شجرة معلونه»1 تعبیر شده، پلیدترین خاندان در تاریخ اسلام است که برای بررسی جنایتهای آنها به تدوین دایرت المعارف بزرگی در دهها مجلّد نیاز است. در این نوشتار فقط به یک حدیث از رئیس مذهب، حضرت امام صادق(ع) بسنده میکنیم که فرمود: «ما و آل ابی سفیان برای خدا با یکدیگر دشمنی ورزیدم، ما گفتیم: خدا راست گفته، آنها گفتند: خدا دروغ گفته. ابوسفیان با رسول خدا(ص) جنگید؛ معاویه با امیرمؤمنان(ع) جنگید؛ یزید با امام حسین(ع) جنگید؛ و سفیانی با قائم(ع) میجنگد».2
و اینک در آغاز به سپاهیانی که از سوی خاندان ابی سفیان به سوی سرزمین وحی گسیل خواهند شد، اشارهای میکنیم و سپس به کارنامة سیاه سپاه سفیانی میپردازیم.
1. پیشینة مقابله آل ابوسفیان با اسلام
الف) جنگ بدر
نخستین سپاهی که با رسول اکرم(ص) رسماً وارد جنگ شد، سپاه قریش است که ابوسفیان آن را رهبری کرد. این سپاه از مکّة معظّمه برای نبرد با پیامبر اکرم(ص) حرکت کرد، در سرزمین بدر با مسلمانان جنگید و متحمّل هفتاد کشته و هفتاد اسیر شد و به مکّه بازگشت.3
ب) جنگ احد
دومین سپاه را نیز ابوسفیان رهبری کرده است. این سپاه در سرزمین احد نبرد سختی با مسلمانان نمود که طیّ آن حضرت حمزة سیّدالشهدا به شهادت رسید و هند (همسر ابوسفیان) پیکر پاکش را مثله کرد، جگرش را در آورد، به دندان گرفت و به این سبب به هند جگرخواره شهرت یافت.4
ج) جنگ احزاب
رهبری سومین سپاه نیز به دست ابوسفیان بود. وی با یک سپاه ده هزار نفری از مکّه حرکت کرد، با یهود همپیمان شد و جنگ احزاب را به وجود آورد. آیات نورانی سورة احزاب در همین زمینه نازل گردید. این جنگ به جهت حفر خندق به فرمان پیامبر، در اطراف مدینه، به «جنگ خندق» مشهور شد.5 در فتح مکّه ابوسفیان علی الظّاهر اسلام را پذیرفت ولی همواره سخنان کفرآمیز بر زبانش جاری میشد و همواره بتهایش را در جعبهای محافظت میکرد.6
اینها سپاهیانی بودند که ابوسفیان شخصاً آنها را رهبری کرده، امّا از سپاهیانی که فرزندش معاویه رهبری نمود، نیز یک نمونه ذکر میکنیم.
د) تهاجم گستردة بسربن اَرطات به سرزمین وحی
گذشته از جنگ صفیّن که بیش از 70 هزار نفر از مسلمانان در آن کشته شدند، معاویه، بسربن ارطات را با سپاه خونآشامی به سوی مکّه و مدینه گسیل کرد و به او فرمان داد که به مکّه، مدینه و یمن برود، هر کس را که پیرو امیر مؤمنان(ع) باشد از دم تیغ بگذراند. به ویژه در مورد اهالی مکّه و مدینه توصیه کرد که آنها را به شدّت بترساند. پس او وارد مدینه شد، خانهها را طعمة حریق نمود، به نسلکشی شیعیان پرداخت و بیش از 30 هزار نفر از مسلمانان و اهل ذمّه را در این مسیر از دم شمشیر گذرانید.7
ه) فاجعة حَرّه
بعد از معاویه، پسرش یزید نیز راه پدر را در پیش گرفت. وی مرد خونآشامی چون مسلم بن عقبه را در رأس یک سپاه دوازده هزار نفری به سوی مدینه گسیل داشت و به او فرمان داد که به کسی رحم نکند و سه روز مدینه را قتل عام کند.8 در این فاجعة جانگداز که به «واقعة حرّه» معروف است، 44 تن از بزرگان اصحاب9 و 700 تن از حاملان قرآن کشته شدند و به حریم هزار دوشیزه تجاوز گردید.10
و) تهاجم به حریم کعبه
سپاهیان یزید که برای دستگیر کردن عبدالله بن زبیر به مکّه اعزام شده بودند، با منجنیق کعبه را سنگباران کردند، در این هنگام کعبه آتش گرفت و آنچه در کعبه بود طمعة حریق شد.11
ز) سپاه سفیانی
آخرین تهاجم به سرزمین وحی به فرمان «عثمان بن عنبسه»، خونآشامترین انسان روی زمین، از تبار ابوسفیان، در هنگامة ظهور حضرت ولی عصر(ع) انجام میشود، و آن یکی از نشانههای حتمی ظهور میباشد. و اینک شرحی فشرده پیرامون این جنایت هولناک.
2. فرجام سفیانی در حجاز
واقعة حرّه که یک سال پس از حادثة کربلا به فرمان یزید در «حرّه» ـ یکی از محلّات مدینه ـ رخ داد، به قدری فجیع و شرمآور است که هیچ مورّخی به خود اجازه نداده که مشروح آن را به تصویر بکشد. فاجعهای که توسّط سپاه سفیانی در مدینة منوّره رخ خواهد داد، با واقعة حرّه مقایسه شده و چنین آمده است:
«در این فاجعه جنایاتی رخ میدهد که واقعة حرّه در مقایسه با آن، جز یک ضربة شلّاق به شمار نمیآید».12
سفیانی به فرماندة این سپاه دستور میدهد که هر فردی از بنیهاشم را پیدا کند از دم شمشیر بگذراند، حتّی کودکان و زنان باردار را.13
سپاه سفیانی سه شبانه روز مدینه را قتل و غارت میکنند، حتّی یک نفر از خاندان پیامبر را زنده نمیگذارند، آنگاه برای کشتن حجّت خدا مدینه را به قصد مکّه ترک میکنند.14 آنها از مدینه بیرون میروند و به وادی «بیدا» میرسند، در آنجا به قدرت پروردگار زمین دهان باز میکند، همة آنها را در کام خود فرو میبرد. این حادثه در احادیث به: «خسفِ سرزمین بیدا» شهرت یافته و به همین دلیل عنوان یکی از علایم حتمی ظهور به شمار آمده است.
الف) واقعة خَسفِ بَیداء
خسف در لغت به معنای فرو ریختن چیزی در زمین میباشد، اگر چیزی در زمین فرود رود و در آن ناپدید شود، از آن به عنوان خسف تعبیر میکنند.15 اگر چاهی فرو ریزد و آبش ناپدید شود، به آن نیز خسف گویند.16 قرآن کریم در مورد قارون و گنج او که به فرمان خدا در زمین فرو رفت، واژة «خسف» را به کار برده است.17 اگر چیزی در اثر زلزله، سیل، طوفان، موشک، بمباران و مانند آنها در زمین فرو رود، یا زیر آوار بماند، به آن نیز خسف گویند.18
بیداء نیز در لغت به معنای دشت هموار، بیآب و علف و خالی از سکنه است و نام محلّی در میان مکّه و مدینه است.19 در حدیثی از رسول اکرم(ص) آمده است: «چون به سرزمین بیدا، در «ذوالحُلَیفه» رسیدند، در کام زمین فرو میروند».20 ذوالحلیفه بیشتر به نام «مسجد شجره» یا «آبار علی(ع)» مشهور است.
از ابن مسعود نقل شده که سپاه سفیانی در میان «جَمّاوَین» خسف میشوند.21 یاقوت گفته: «جمّاوین» دو رشته کوه کم ارتفاع در سمت راست رهگذری است که از مدینه عازم مکّة معظّمه میباشد و فاصلة آنها تا مدینه سه میل است.22 هنگامی که حاجیان از مدینة منوّره به سوی مسجد شجره حرکت میکنند، در مسیر خود با تابلوی «البیداء» روبهرو میشوند و از اینجا معلوم میشود که این منطقه در طول زمان به همین نام معروف بوده است.
ب) زمان وقوع خسف
از نکات مهمی که کمتر به آن توجّه میشود فرق ظهور با قیام است، به این معنی: بر اساس روایات فراوان در شب 23 رمضان ندای آسمانی از ظهور موفور السرور حضرت بقیّـت الله(ع) خبر میدهد و در روز دهم محرّم قیام جهانی آن حضرت آغاز میشود.23 بنابراین، بین ظهور و قیام حضرت سه ماه و هفده روز فاصله است که در این فاصله حضرت دست به شمشیر نمیبرد، بلکه فقط اطّلاعرسانی میکند.
بر اساس روایات فراوان، خروج سفیانی پیش از ظهور است، هنگامی که او بر سه کشور سوریه، اردن و فلسطین سیطره پیدا میکند، دقیقاً هشتماه بعد، حضرت ظهور میکند ولی مدّت حکومت او را در احادیث نه ماه بیان فرمودهاند.24 از بررسی روایات به این نتیجه میرسیم که خسف بیدا حدوداً یک ماه بعد از ظهور اتّفاق خواهد افتاد.
بر این اساس، خروج سفیانی و قیام یمانی پیش از ظهور؛ بانگ آسمانی در شب ظهور؛ خسف بیدا و قتل نفس زکیّه بعد از ظهور، پیش از قیام جهانی آن حضرت رخ خواهد داد. بنابراین، سه نشانة نخستین از نشانههای ظهور و دو نشانة آخری از نشانههای قیام میباشد.
ج) حتمی بودن خسف بیدا
مرحوم کلینی با سند معتبر از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: «پیش از قیام قائم(ع) پنج نشانه است: بانگ آسمانی، خروج سفیانی، خسف بیدا، قتل نفس زکیه و قیام یمانی». عمربن حنظله پرسید: اگر پیش از پدیدار شدن این نشانهها، یکی از اهلبیت شما خروج کند، آیا ما نیز همراه او خروج کنیم؟ امام(ع) فرمود: «نه».25 شیخ صدوق با سند صحیح این پنج مورد را از امام صادق(ع) روایت کرده که بر حتمی بودن آنها تأکید فرموده است. 26 شیخ مفید علاوه بر خسف بیدا، از دو خسف دیگر در شرق و غرب سخن گفته27 جز اینکه تنها خسف بیدا از نشانههای حتمی میباشد.
د) جایگاه خسف بیدا در قرآن
در قرآن کریم در دو مورد از خسف بیدا گفتوگو شده:
1. «یا ایّها الذّین اُوتو الکتاب آمنوا بما نزّلنا مصدّقاً لما معکم من قبل أن نطمس وجوهاً فنردّها علی أدبارها؛ ای کسانی که کتاب داده شدهاید، به آنچه فرو فرستادیم و خود تصدیق کنندة کتابی است که در نزد شماست ایمان بیاورید، پیش از آنکه بر چهرههایی بزنیم و آنها را به پشت سرشان برگردانیم».28 در احادیث فراوان در ذیل این آیة شریفه آمده است که: چون سپاه سفیانی به سرزمین بیدا برسند، منادی آسمانی ندا سر میدهد: «یا بیدا! أبیدی بالقوم؛ ای سرزمین بیدا این گروه را در کام خود فرو ببر». پس زمین دهان باز کرده، آنها را در کام خود فرو میبرد، به جز سه تن، که از قبیلة کلب هستند و خداوند صورت آنها را به پشت سرشان بر میگرداند. و این است معنای آیة شریفه «یا أیّها الذّین اُوتوا الکتاب...».29 این حدیث به همین تعبیر در کتب عامّه نیز آمده است.30
ثعلبی از مبرّد نقل کرده که گفت: «این تهدید الهی تا کنون واقع نشده؛ ولی به حال خود باقی است، پیش از رستاخیز، با مسخ شدن افرادی و برگشتن صورتشان به پشت سرشان تحقّق پیدا میکند».31
2. «و لو تری إذ فزعوا فلا فوت و اُخذوا من مکانٍ قریبٍ؛ اگر آنان را مشاهده کنی که دچار وحشت شده و رهایی نیابند، بلکه از مکان نزدیک گرفتار میشوند».32 پیامبر اکرم(ص) در تفسیر این آیه فرمود: «آنگاه به قصد مکّه حرکت میکنند، چون به سرزمین بیدا برسند، خداوند جبرئیل را میفرستد، جبرئیل با پای خود بر زمین میزند، خداوند آنها را در کام زمین فرو میبرد، دو تن از قبیلة جُهَینه برای بشارت و هشدار زنده میمانند».33
امیر مؤمنان(ع) در همین زمینه فرمود: «آنگاه لشکری جرّار به مدینه گسیل میدارد، چون به سرزمین بیدا میرسند، خداوند آنها را در کام زمین فرو میبرد».34
امام باقر(ع) در تفسیر «فزعوا» فرمود: «وحشت آنها از بانگ آسمانی است» و در تفسیر «اُخذوا من مکانٍ قریبٍ» فرمود: «از زیر پاهایشان در کام زمین فرو میروند».35 امام سجّاد(ع) نیز در همین رابطه فرمود: «منظور سپاه بیدا است که از زیر پاهایشان گرفته میشوند».36
ه) ویژگیهای سپاه سفیانی
شمار سپاه سفیانی به اختلاف نقل شده: در حدیثی 80 هزار نفر،37 در حدیثی 70 هزار نفر38 و در حدیثی 30 هزار نفر نقل شده است. 39
در غالب روایات هدف از این لشکرکشی را پیکار با حجّت پروردگار بیان فرمودهاند،40 ولی در حدیثی از ابن عباس تخریب خانة خدا روایت شده است.41
تعداد کسانی که در این حادثه زنده میمانند و گزارش میدهند، در احادیث یک نفر،42 دو نفر43 و سه نفر ذکر شده است.44 و اسامی آنها: بشیر و نذیر،45 وتر و وتَیر،46 وبر و وبیر آمده است.47 به هر تقدیر صورتشان به پشت سرشان برمیگردد و گزارش این صحنة تاریخی را به همگان میرسانند.48
از بررسی روایات به این نتیجه میرسیم که این رویداد تاریخی به فرمان حق تعالی و به صورت اعجازآمیز تحقق مییابد، ولی اگر کسی بگوید که این حادثه در اثر زلزله، طوفان، رانش زمین، بمباران و موشکباران رخ میدهد، باز هم این ویژگی که گزارشگران آن صورتشان به پشت سرشان برمیگردد، آن را از همة حوادث طبیعی ممتاز میکند و آن را بشارت ظهور قریب الوقوع حضرت بقیـ[ الله ـ ارواحنا فداه ـ قرار میدهد، چنانکه در حدیث شریف آمده است: «إذا خسف بجیش البیداء فهو علامة خروج المهدی؛ هنگامی که سپاه بیدا در زمین فرو روند، آن نشانة خروج حضرت مهدی(ع) است».49
در پایان یادآوری این نکته لازم است که داستان خسف سپاه سفیانی ریشة قرآنی دارد، احادیث صحیحه بر آن دلالت میکند و احادیث مربوط به آن به حدّ تواتر میرسد، چنانکه برخی از محدّثان عامّه نیز به آن تصریح کردهاند. 50
علیاکبر مهدیپور
ماهنامه موعود شماره 106
پینوشتها:
1. سورة اسراء(17)، آیة 60.
2. شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص 346.
3. واقدی، المغازی، ج 1، صص 19 و 172.
4. همان، صص 199 و 334.
5. همان، ج 2، صص 440 و 531.
6. ابن هشام، السّیرة النبویّـة، ج 5، ص 112.
7. ثقفی، الغارات، ج 2، صص 591 و 663.
8. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج 5، ص 25.
9. عصفری، تاریخ خلیفـة بن خیاط، ص 192.
10. ذهبی، همان.
11. همان، ص 34.
12. نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 326، ح 932.
13. همان، ح 931.
14. حاکم، مستدرک الصحیحین، ج 4، ص 429.
15. ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 91.
16. ابن فارس، معجم مقاییس اللّغـ[ ج 2، ص 180.
17. سورة قصص(28)، آیة 81.
18. نگارنده، روزگار رهایی، ج 2، ص 854.
19.ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 548.
20. متقی هندی، البرهان، ص 116، ح 17.
21. نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 229، ح 940.
22. یاقوت، معجم البلدان، ج 2، ص 158.
23. شیخ طوسی، الغیبة، ص 452.
24. نعمانی، الغیبـة، صص 299 و 306.
25. کلینی، الکافی، ج 8، ص 258.
26. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 650، ب 57، ح 7.
27. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368.
28. سورة نساء (4)، آیة 48.
29. عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 402، ح 990.
30. سلمی، عقد الدرر، ص 89.
31. ثعلبی، الکشف و البیان، ج 3، ص 324.
32. سورة سبا (34)، آیة 51.
33. طبری، جامع البیان، ج 22، ص 73.
34. نعمانی، الغیبـة، ص 305، ب 18، ح 14.
35. علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 2، ص 205.
36. ابوحمزة ثمالی، تفسیر القرآن کریم، ص 274.
37. زمخشری، تفسیر کشاف، ج 3، ص 592.
38. سلمی، عقدالدرر، ص 79.
39. همان، ص 81.
40. حاکم، مستدرک الصحیحین، ج 4، ص 429.
41. زمخشری، همان.
42. سلیم بن قیس، کتاب سلیم، ص 159.
43. عیاشی، التفسیر، ج 2، ص 195.
44. نعمانی، الغیبـة، ص 280.
45. سیوطی، الحادی للفتاوی، ج 2، ص 67.
46. عیاشی، همان.
47. نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 329، ح 941.
48. همان، صص 329، 331، ح 941 و 949.
49. سید ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص 161، ح 210.
50. متقی هندی، البرهان، ص 112.
امروز روز تولد سروش گلمونه ! سه ساله که نفسهای مهربون آق سروش داره زندگیمونو گرما می بخشه و من خدا رو هزار بار شاکرم . از خدا می خوام خدا عاقبت همه از جمله آقا سروش ما رو به خیر کنه !