ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یکى از مفاهیم عمیق و ارزشمند در حوزه فرهنگ اسلامى، شفاعت است. شخصى که متوسل به شفیع مىشود، نیروى خود را براى رسیدن به هدف کافى نمىداند، لذا توان خود را با نیروى شفیع تقویت مىکند تا به آنچه مىخواهد دست یابد به
گونهاى که اگر این کار را انجام نمىداد و تنها از قواى خویش بهره مىگرفت به مقصد نمىرسید. معنای لغوى شفاعت نیز موید همین مقصد است زیرا شفاعت از ماده شفع (جفت) در مقابل لفظ وتر (تک) مىباشد.
بنابراین اگر فردى بخواهد به کمال و خیرى برسد که خود به طور کامل ابزار آن را ندارد و یا شرى را از خود دفع کند به شفاعت روى مىآورد.
از مضامین قرآنى و مفاد برخى روایات منقول از اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام چنین مستفاد مىگردد که شفاعت نوعى استغفار براى دیگران است و قرآن بر این حالت تاکید دارد: "و استغفر لذنبک و للمومنین."(1) در مصادر و منابع اهل تسنن و تشیع نقل شده که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودهاند: براى هر کدام از فرستادگان الهى مقام والایى در نظر گرفته شده که بر اساس آن دعا کنند و دعاى آنها نیز اجابت مىگردد ولى من آن را ذخیره نموده تا روز رستاخیز براى شفاعت از آن مقام استمداد جویم. (2)
در کتابهاى لغت ذیل شفاعت، معناى تقاضاى آمرزش و گذشت کردن از گناه مجرم آمده است و تاجالعروس، تصریح مىنماید که: "الشفاعه: الدعا(3)؛ شفاعت معادل دعاست." اقربالموارد و دائرةالمعارف فرید وجدى چنین معنایی را ذکر کردهاند، بنابراین شخص شفیع با حالتى از طلب استغفار براى آنان که مشغول پیمودن مسیر حق هستند از خداوند مىخواهد که سالم و خالى از خطر به قله کمال و مدینه سعادت برسند.
بر اساس این اصل اولیاى خدا و انسانهاى کاملى که بر اثر تقوا و پرهیزگارى، عبادتهاى خالصانه، فداکاریهاى طاقتفرسا و ارزنده، فعالیتهاى بسیار سرنوشتساز و تقویت کننده آیین الهى با مقام حق تقربى دارند در پیشگاه پروردگار خویش و با کسب اجازه از خداى عزوجل دعا مىکنند و خواستار آنند که گناهان قابل آمرزش افرادى را که منظور آنهاست ببخشد و آنان را مشمول الطاف و رحمت خویش گرداند، در واقع خداوند اراده کرده که از گناهان عدهاى از بندگان بدین طریق صرفنظر کند تا صفت غفاریت خویش را بروز داده و مقام پاکان و انسانهاى با فضیلت را روشن کرده و بدین وسیله تایید نماید.
کسانى مشمول شفاعت قرار مىگیرند که در عین خطاکار بودن با خدا و اولیاى او پیوندى معنوى برقرار کردهاند. در شفاعت، میزان صلاحیتها و نوع گناهان و شایستگىهاى افراد دخالت دارد، در واقع بر اساس این اصل، شخصى که مشغول تکامل روحى و معنوى خویش است و در ضمن این تلاش دچار لغزشهاى سهوى و یا وسوسههاى شیطانى گردیده توسط افراد صالحى که راهنماى آنها هستند به گونهاى امداد مىشوند که از مسیر خود منحرف نگردند و سقوط نکنند و الا آن اشخاصى که کارى با ایمان و عقیده ندارند و در گرداب معاصى و باتلاق نافرمانى غرق هستند به هیچ عنوان شایسته چنین التفاتى نخواهند بود و نجات آنها از سوى اولیاى خدا که نگهبان مرزهاى عقیدتى هستند غیر ممکن است.
قرآن کریم این معناى شفاعت را تحمل مىکند و در آیات متعددى بدان اشاره دارد. (4)
شفاعت به معناى واقعى آن نه تنها بازدارنده نیست بلکه مزایاى گوناگونى به دنبال خواهد داشت، زیرا علاوه بر جلوهگر شدن رحمت الهى و ظاهر گشتن محبوبیت پاکان و رهبران دینى در نزد پروردگار، شخصى را که طالب شفاعت است وادار به تلاش مىنماید، زیرا او نیک مىداند که شفاعت شامل حال افرادى مىشود که مشغول پیمودن مسیر الهى هستند به علاوه چنین شخصى که مىخواهد از طریق شفاعت با بزرگان دینى پیوند برقرار کند مراقب است که کمتر خلافى از او سر زند که نزد شفیعان شرمنده نباشد. اگر با شفاعت این گونه برخورد شود نور امید در جامعه اسلامى بیشتر مىشود و همین امیدوارى، خاصیت نیروبخش و افزون نمودن تحرکات مثبت به جامعه را دارد.
غلامرضا گلى زواره
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی