در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

ده نسخه شفابخش برای درمان خشم

                                          خشم

هو الشافی


خوش آمدید. اینجا یک مرکز بهداشت اخلاقی است.

در اینجا با تجویز نسخه های شفابخش کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام، در پی آنیم تا خود و شما را از شر بیماریهای مهلک روحی و اخلاقی برهانیم.

پس اگر دردمند هستید و در پی درمان، با این اوراق همراه شوید.





تعریف بیماری: خشم و غضب

غضب عبارت است از: حالت نفسانیّه‎ای که باعث حرکت روح حیوانى و از داخل به جانب خارج از براى غلبه و انتقام مى‏شود و هرگاه شدت نمود باعث حرکت شدیدى مى‏شود که از آن حرکت، حرارتى مفرط حاصل، و از آن حرارت دود تیره‏اى بر مى‏خیزد و دماغ و رگها را چنان پر مى‏سازد که نور عقل را مى‏پوشاند، و اثر قوه عاقله را ضعیف مى‏کند.

و مخفى نماند که: مردمان در قوه غضبیه بر سه قسم‏اند:

بعضى در طرف افراط هستند، که در وقت غضب فکر و هوشى از براى ایشان باقى نمى‏ماند و از اطاعت عقل و شرع بیرون مى‏روند.

و طایفه ‏اى در طرف تفریطند، که مطلقا قوه غضبیه ندارند. و در جائى که عقلا و یا شرعا غضب لازم است مطلقا از جا بر نمى‏آیند.

و گروهى بر جاده اعتدال مستقیم‏اند، که غضب ایشان به موقع، و غلظت ایشان به جاست. و در هنگام غضب از حد شرع و عقل تجاوز نمى‏کنند.

و شکى نیست که حد اعتدال آن، مرغوب و مطلوب است. بلکه آن فی الحقیقه غضب نیست، بلکه شجاعت و قوّت نفس است. و طرف تفریط آن نیز اگر چه غضب نباشد اما مذموم و قبیح، و نتیجه جبن و خوارى است. و بسا باشد که از غضب بدتر بوده باشد، زیرا که کسى را که هیچ قوه غضبیه نباشد بى‏غیرت و خالى از حمیّت است.

و از این جهت گفته‏اند: «کسى که در موضع غضب به غضب نیاید عاقل نیست».

و از حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - مروى است که: «حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - از براى دنیا هرگز به غضب نمى‏آمد. اما هرگاه از براى حق، غضبناک مى‏شد احدى را نمى‏شناخت، و غضب او تسکین نمى‏یافت تا یارى حق را نمى‏کرد». و از آنچه گفتیم معلوم شد که: غضب مذموم، آن است که: در حد افراط باشد، زیرا که: اعتدال آن، ممدوح است. و تفریط آن غضب نیست، اگر چه از صفات ذمیمه است.


غضب مفرط و مفاسد آن

بدان که غضب مفرط، از مهلکات عظیمه و آفات جسمیه است. و بسا باشد که: به امرى مؤدّى شود که باعث هلاک ابد و شقاوت سرمد گردد، چون قتل نفس، یا قطع عضو.

و از این جهت است که گفته‏اند: «غضب جنونى است که دفعى عارض مى‏گردد». و بسا باشد که: شدت غضب، موجب مرگ ناگهانی گردد.

و بعضى از حکما گفته‏اند که: «کشتى که به گرداب افتاده باشد و موجهاى عظیم آن را فرو گرفته باشد و بادهاى شدید آن را به هر طرف افکند به خلاص و نجات نزدیکتر است از کسى که شعله غضبش به التهاب آمده باشد».

و در اخبار و آثار، مذمت شدید در خصوص غضب وارد شده است. حضرت رسول - صلّى اللّه علیه و آله - فرمودند که: «غضب ایمان را فاسد مى‏گرداند چنانکه سرکه عسل را فاسد مى‏کند». و از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - مروى است که: «این غضب آتش پاره‏اى است از شیطان، که در باطن فرزند آدم است. و چون کسى از شما غضبناک گردید چشمهاى او سرخ مى‏گردد و باد به رگهاى او مى‏افتد و شیطان داخل او مى‏شود».

پیغمبر خدا - صلّى اللّه علیه و آله و سلم - فرمودند که: «شجاع، کسى است که: در حالت غضب خود را تواند نگاه داشت».

 

ده نسخه شفابخش برای درمان غضب

کنترل خشم

چون مفاسد غضب را دانستى بدان که علاج آن موقوف است بر چند چیز:

اول آنکه: سعى کند در ازاله اسبابى که باعث هیجان غضب مى‏شود، مثل: فخر و کبر و عجب و غرور و لجاج و مراء و استهزاء و حرص و دشمنى و حب جاه و مال و امثال این‏ها، که همه آنها اخلاق ردیّه و صفات مهلکه هستند، و خلاصى از غضب با وجود آنها ممکن نیست. پس باید ابتدا ازاله آنها را کرد تا ازاله غضب سهل و آسان باشد.

 

دوم آنکه: ملاحظه اخبار و آثارى کند که در مذمت غضب رسیده چنانچه شمه‏اى از آنها گذشت.

 

سوم آنکه: متذکر اخبار و احادیثى گردد که در مدح و ثواب نگاهداشتن خود از غضب وارد شده است، و فوائد آن را به نظر درآورد.

همچنان که از حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - مروى است که: «هر که غضب خود را از مردم باز دارد، خداوند - تبارک و تعالى - نیز در روز قیامت عذاب خود را از او باز مى‏دارد». و از حضرت امام محمد باقر - علیه السّلام - مروى است که: «در تورات نوشته شده است که: از جمله چیزهائى که خدا به موسى - علیه السّلام - فرمود این بود که: نگاهدار غضب خود را از کسى که من تو را صاحب اختیار او کرده‏ام، تا من نیز غضب خود را از تو نگاه دارم». و حضرت صادق - علیه السلام - فرمودند که: «خدا وحى فرستاد به بعضى از پیغمبران خود که: اى فرزند آدم در وقتى که غضبناک گردى مرا یاد کن تا من هم تو را یاد کنم و در وقت غضبم و تو را هلاک نسازم».

 

چهارم آنکه: هر قول و فعلى که از او سر مى‏زند ابتدا در آن فکر کند و خود را از صدور آثار غضب محافظت نماید.

 

پنجم آنکه: اجتناب کند از مصاحبت کسانى که قوه غضبیه ایشان غالب و از فضیلت حلم خالى هستند. و در صدد انتقام و «تشفّى غیظ» خود مى‏باشند، و این را مردى و شجاعت مى‏نامند و مى‏گویند: ما از کسى متحمل درشتى و سختى نمى‏شویم، و بر فلان امر صبر نمى‏کنیم. بلکه مجالست کند با اهل علم و حلم و وقار، و کسانى که مانند کوه پا بر جاى با هر باد ضعیفى از جاى در نمى‏آیند.

 

ششم آنکه: تأمل نماید و بداند که هر چه در عالم واقع مى‏شود همه به قضا و قدر الهى است و جمیع موجودات، مسخّر قبضه قدرت او، و همه امور در ید کفایت اوست. و خدا هر چه از براى بنده مقرر کرده است البته خیر و صلاح آن بنده در آن است. و بسا باشد که مصلحت او در گرسنگى و بیمارى، یا فقر و احتیاج، یا ذلت و خوارى، یا قتل یا امثال این‏ها باشد.

و چون این را دانست، مى‏داند که: دیگر غضب کردن بر دیگران، و خشم گرفتن بر ایشان راهى ندارد، چرا که هر امرى هست از جانب پروردگار خیر خواه او مى‏رسد.

 

هفتم آنکه: متذکر شود که غضب نیست مگر از بیمارى دل و نقصان عقل، که باعث آن ضعف نفس است نه شجاعت و قوت نفس و از این جهت است که: دیوانه زودتر از عاقل غضبناک مى‏گردد. و مریض از تندرست زودتر به غضب مى‏آید. و همچنین پیران ضعیف المزاج زودتر از جوانان، و زنان زودتر از مردان از جا در مى‏آیند. و صاحبان اخلاق بد زودتر از ارباب ملکات فاضله به خشم مى‏آیند. چنانکه مى‏بینى که کسى که: رذل است به فوت یک لقمه خشمناک مى‏گردد. و بخیل به تلف شدن یک حبه از مالش غضب مى‏کند حتى بر دوستان و عزیزان خود. اما صاحبان نفوس قویّه، شأن ایشان از آن بالاتر، و رتبه ایشان از آن والاتر است که به امثال این امور، متغیّر و مضطرب گردند.

 

هشتم آنکه: به یاد آورى که تسلط و قدرت خدا بر تو، قوى‏تر و بالاتر است از قدرت تو بر این ضعیفى که بر او غضب مى‏کنى، و تو در جنب قوه قاهره الهیه غیر متناهیه به مراتب ضعیف‏تر و ذلیل‏ترى از این ضعیف ناتوان که در جنب قدرت توست. پس بترس و حذر کن از اینکه: چون تو غضب خود را بر او جارى سازى خداوند قهار نیز در دنیا و آخرت غضب خود را بر تو جارى بکند.

 

غـم زیـر دستان بـخور زینهار

بتـرس از زبـر دستى روزگار

لب خشک مظلوم را گو بخند

که دندان ظالم بخواهند کند

 

در آثار پیشینیان رسیده که: هیچ پادشاهى در بنى اسرائیل نبود مگر اینکه حکیمى دانشمند با او بود و صحیفه‏اى در دست داشت که بر آن نوشته بود که: بر زیردستان رحم کن، و از مرگ بترس، و روز جزا را فراموش مکن. و هر وقت که پادشاه غضبناک شد آن حکیم، صحیفه را به دست او دادى تا خواندى و غضب او ساکن شدى.

وقتی خشم فرمان می‌راند

نهم آنکه: متذکر گردى که: شاید روزگار، روزى آن ضعیفى را که تو بر او غضب مى‏کنى قوّت دهد و کار او بالا گیرد و بر تو زبر دست شود و در صدد انتقام و مکافات بر آید.

لا تهین الفقیر علّک ان ترکع یوما و الدهر قد رفعه 1

 

دهم آنکه: بدانى که: هر حلیم و بردبارى غالب و قاهر، و در نظر اولى «البصائر» عزیز و محترم مى‏باشد. و هر غضبناک مضطرب الحالى پیوسته مغلوب، و در دیده‏ها بى‏وقع مى‏گردد.

تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر

دوازدهم آنکه: تصور کنى که در وقت غضب، صورت تو چه نوع قبیح و متغیر، و اعضاى تو متحرک و مضطرب، و کردارت از نظم طبیعى بیرون، و گفتارت غیر مطابق قاعده و قانون مى‏شود.

دهم: و از جمله معالجات غضب آن است که:

آدمى در وقت هیجان، به خدا پناه برد از شر شیطان، و بگوید: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم». و اگر ایستاده باشد بنشیند، و اگر نشسته باشد بخوابد. و وضو گرفتن و غسل کردن با آب سرد از براى تسکین آتش غضب مفیدند. و اگر غضب بر کسى باشد که قرابت رحم با یکدیگر داشته باشند دست به بدن او گذارد غضب او ساکن مى‏گردد چنانچه در اخبار وارد شده است.2

 

فرآوری: گروه دین و اندیشه تبیان


[1]. و بیچاره‏اى را خوار مکن، شاید روزى از مقامت تنزل کنى و بیچاره شوى و روزگار، آن بیچاره را بلند کرده و به مرتبه بالا برساند.

 [2]. معراج‎السعاده، ملا احمد نراقی، با تلخیص



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد