در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

نشانه‌های آخرالزمان از نگاه علامه

                                               نشانه‌های آخرالزمان از نگاه علامه 

علامه طباطبایی ذیل بعضی از آیات، پس از مطرح کردن تفسیر عقلی خود با توجه به روایات متناسب، مواردی از علائم ظهور را از باب جری1 و  تطبیق بر آن آیات، منطبق می‌کند؛ برای نمونه، در آیه 54 سوره سبأ خداوند فرموده است:

وَحِیلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَا یَشْتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأَشْیَاعِهِم مِّن قَبْلُ ؛ سرانجام میان آن‌ها وخواسته هایشان جدایی افکنده شد؛ همان‌گونه که از پیش، با پیروان آن‌ها عمل شد. 

 

وی، معنای آیه را فاصله افتادن بین مشرکان و خواسته‌ها و آمال دنیوی آنان ـ که آن‌ها را پناهگاه خود تصور می‌کردند ـ می‌داند. سپس با اشاره به روایات مستفیضه از شیعه و سنی، جریان خسف بیداء (فرو رفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیداء) را از باب جری، به آیه مرتبط می‌داند. از تفاسیر اهل سنت، به درالمنثور سیوطی اشاره می‌کند که در روایتی از اهل سنت ذیل آیه، جریان سفیانی را از قول پیامبر نقل می‌کند: خداوند سفیانی و همراهانش را وقتی به بیداء می‌رسد، در زمین فرو می‌برد؛ پس هیچ‌کدام از آن‌ها نجات نمی‌یابد، جز یکی که این خبر را برای انسان‌ها نقل می‌کند:

می‌توان گفت: مرحوم علامه، در بحث علائم الظهور نیز مانند مباحث دیگر، روایات مستفیض و قابل اعتماد را مطرح می‌کند و به طور قطع و یقین ـ مانند بعضی از مفسران ـ آیات را بر آن وقایع یا علائم، حمل نمی‌کند؛ اما چون قرآن، در همه زمان‌ها جاری است، در زمان متصل به ظهور مهدی نیز این‌گونه آیات، با وقوع آن علائم، جریان دارد و مصداق می‌یابد. در واقع، نگاه کلی‌نگر علامه، باعث می‌شود نوعی سنت الهی دربارۀ مشرکان و اغراض و آمال آن‌ها را مطرح و در زمان‌های خاص نیز آن سنت‌ها را جاری بداند. برای نمونه، در تفسیر آیه 5 سوره اسراء، بیان می‌نماید که احتمالاتی در تحقق این وعده الهی داده شده است و در تفسیر البرهان از قول امام صادق علیه السلام به گروهی اشاره می‌شود که قبل از قیام قائم، توسط خدا برانگیخته می‌شوند و مخالفان اهل بیت: را شناسایی و دستگیر می‌کنند. علامه،  با اشاره به روایات دیگر، اساس این وقایع را تکرار حوادث بنی‌اسرائیل در امت اسلام می‌داند؛ بدین معنا که شبیه این وعده‌ها و حوادث، در قوم بنی اسرائیل واقع شده است. 

 

نشانه‌های آخرالزمان
امام زمان (عج)

همان گونه که اشاره شد، علامه طباطبایی از روایات ملاحم (روایاتی که پیرامون ظهور و قیامت هست در اصطلاح ملاحم گویند) نیز نمی‌گذرد. هر چند دربارۀ این روایات، بحث‌های سندی و دلالی وجود دارد، علامه با همان روش کلی خود، پس از مقدمه سازی، به آن‌ها اشاره می‌کند؛ لذا ذیل آیات سوره آل‌عمران شرایط فعلی امت اسلامی را منطبق بر روایات ملاحم می‌داند و بر این اساس، جامعه فعلی را دارای قابلیت‌های لازم برای تحقق وعده‌های الهی نمی‌داند  بادقت در آن روایت، تفصیل ناپاکی‌هایی که آیه، از ابتلای جامعه اسلامی به آن‌ها خبر می‌دهد، روشن می‌شود. وی به طور مفصل روایاتی می‌آورد که اشراط الساعة ( اشراط» جمع «شرط» به معنای علامت و «الساعه» یکی از نام های قیامت است. این ترکیب تنها یک بار در قرآن به کار رفته(سوره محمدآیه 18) و مقصود از آن نشانه های قیامت است) را مطرح می‌کند و در گفت و گویی بین سلمان و پیغمبر اکرم ، به حوادثی اشاره می‌کند؛ از جمله: خیانت در امانت، تصدیق دروغگو، تشبه زنان به مردان و برعکس، گسترش آلات لهو و لعب، امر به منکر و نهی از معروف، ذلت مؤمنان، گسترش ربا و رشوه، کاهش و نامنظم شدن باران.

 علامه با وجود پذیرش تحریف و تدلیس در آن روایات، برای استحکام بخشیدن به بحث و رد این مطلب که روایات ملاحم قابل استناد نیست، به کثرت آن روایات و توالی وقوع خارجی آن حوادث و صحت نسبت کتب ملاحم به مؤلفان و قدمت آن‌ها و کثرت نقل از کتب اشاره می‌کند . علاوه برآن که این اخبار، از وقایعی حکایت می‌کند که پیش تر ذکر نشده و در زمان صدور اخبار، واقع نشده است و افرادی که در آن زمان زندگی می‌کردند، توقع آن حوادث را نداشتند؛ پس چاره‌ای جز اعتراف به صحت آن‌ها و صدورشان از منبع وحی نداریم.

 

 تلخیص و تصرّف: گروه دین و اندیشه تبیان

منبع : مقاله مهدویت در تفسیر المیزان حجت الاسلام والمسلمین کلباسی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد