در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

شب قدر

رابطه شب قدر با حجت زمان و امام عصر (عج)  

                                     شب قدر ، قدر شب مقدرات 

از حضرت امام باقر (علیه السلام) نقل شده که وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید که لیلة القدر کدام شب است؟ حضرت فرمودند: چگونه ندانیم، و حال آن که در شب قدر فرشتگان بر گرد ما طواف می کنند.

خداوند متعال در چهارمین آیه سوره مبارکه قدر می فرماید: تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمرٍ. فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هرکاری) فرود آیند. 

 

فعل مضارع «تنّزل»  دلالت بر تکرار و بقاء «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز:

فیها یفرَق کلّ أمرٍ حکیم.1 در آن شب، هر فرمانی، برحسب حکمت صادر میشود.

دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» اگر دلالت بر پذیرش یا تکلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر از تفریق و تنزل امر در لیلةالقدرهای آینده می دهد.

این امر که در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آن حضرت نازل می شده است، در هر شب قدر، باید بر کسی نازل و تبیین و تحکیم یا کشف شود که به افق نبوت نزدیک و پیوسته باشد.

قبول اصل وصایت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است.

هنگامی که کسی قرآن را به عنوان کلام خدا پذیرفت به این معنی که همه سوره ها و آیات آن را پذیرفته است و یک مسلمان واقعی هم کسی است که تسلیم همه آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاماً باید سوره قدر، و از آن سوره شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمه پذیرفتن آن، آیه (تنزّل الملائکة...) که هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است، این است که بپذیرد که در شب قدر فرشته ها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود میآیند و این امر یک متولی و ولی میخواهد که متولی و ولی آن امر باشد. اینکه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان می فرماید:

در آن شب هر فرمانی، برحسب حکمت صادر می شود؛ فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بوده ایم.

دلالت بر تکرار و تجدید فرق و ارسال در آن شب دارد و به این معنا که آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل میشوند؛ پس باید به طور مدام شخصی به عنوان «ولی» این امر باشد که به سوی او نازل و ارسال گردند که او همان ولی جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست که اطاعتش بر همگان واجب است.

به همین سبب، هر کس ادعا کرد که من ولی امر هستم، باید ثابت کند که این امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و میشوند، و چون هیچ کس جز پیامبر و اوصیاء معصومینش (علیهم السلام) نمیتوانند مدعی این امر باشند و اساساً هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره کسی باشد که در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.

آیه مورد بحث، یکی از مستدلترین آیات قرآن کریم بر ضرورت وجود همیشگی یک ولی امر از جانب خداست که امین بر حفظ و اجزاء و اداء امرالهی باشد، و آن همان امام معصوم (علیه السلام) است.

و هر کس نزول پیوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد که اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیرد وگرنه کافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، که در آن صورت چنین کسی بنابر بیان خود قرآن کریم کافر واقعی است.

چنان که خداوند در آیات 150 و 151 سوره نساء میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً  أُوْلَـئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا . کسانی که به خدا و پیامبران خدا کافر شدهاند و میخواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به بعضی کافر میشویم و میخواهند در این میان(بینابین) اتخاذ کنند، اینان حقا کافرند و ما برای کفرکیشان عذاب خوارکنندهای مهیا کرده ایم.

و میبینید که خداوند، کسانی را که پارهای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند، کافر حقیقی میداند. 

 

بنابراین مؤمن حقیقی کسی است که هم استمرار لیلةالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولی امر، و امام معصومی که امر الهی را دریافت میکند و امین بر آن در جهت پاسداری، به کار بستن و اداء باشد، قبول کند؛ یعنی همان بزرگواری که در زمان وجود مقدس بقیةالله الاعظم حضرت مهدی(عج) میباشد و به همین سبب پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل کرده اند، فرمودند: من أنکر المهدی فقد کفر.2 کسی که وجود مهدی را انکار کند، رهسپار دیار کفر شده است.

شب قدر

و در کتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امام صادق(علیه السلام) و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جد عالیقدرشان و از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرموده اند:

القائم من ولدی اسمه إسمی و کنیته کنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنتی یقیم النّاس علی ملتّی و شریعتی و یدعوهم إلی کتاب الله عزّوجلّ، من أطاعه أطاعنی و من عصاه عصانی، و من أنکره فی غیبته فقد أنکرنی، و من کذبه فقد کذّبنی، و من صدّقه فقد صدّقنی، إلی الله اشکو المکذّبین لى فى أمره، و الجاهدین لقولی و المضلّین لأمتّی عن طریقته و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبٍ ینقلبون.3

قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و کنیه او، کنیه من «ابوالقاسم» و سیمای او سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در بین مردم برپا میدارد و آنان را به کتاب خدای عزوجل فرامیخواند. کسی که او را طاعت کند، مرا پیروی کرده و کسی که او را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است و کسی که او را در دوران غیبتش انکار کند، تحقیقاً مرا انکار کرده و کسی که او را تکذیب کند هر آینه مرا تکذیب کرده و کسی که او را تصدیق کند، هر آینه مرا تصدیق کرده است. از آنها که مرا درباره او تکذیب کرده و گفتار مرا در شأن او انکار میکنند و امت مرا از راه او گمراه میسازند، به خدا شکایت میبرم. به زودی آنها که ستم کردند و میدانند که بازگشتشان به کجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونیها مجازات ستمگریهای خود را در دنیا و آخرت خواهند دید).

در این حدیث شریف انکار و تکذیب امام عصر، اروحنا فداه، انکار و تکذیب پیامبر به حساب آمده است، و در نتیجه همه پیامبران را انکار کرده، که همان رهسپاری به وادی کفر خواهد بود.

علی بن ابراهیم قمی در تفسیری درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر میگوید:

فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان (علیه السلام) نازل می شوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشته اند، به او تقدیم می دارند.

و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر(علیه السلام) نقل کرده، که وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید که لیلة القدر کدام شب است؟ حضرت فرمودند:

چگونه ندانیم، و حال آن که در شب قدر فرشتگان برگرد ما طواف میکنند.4

حضرت امام سجاد(علیه السلام)، در این باره، میفرمایند: همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان کارها، بر ولی امر (امام زمان(علیه السلام)) فرود می آید. 

 

و نیز آن حضرت(علیه السلام) فرمودهاند: ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین(علیهم السلام) مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) کنید تا کامیاب و پیروز شوید، به خدا که آن سوره، پس از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) حجت خدای تبارک و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الکتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مبارکة اناکنا منذرین» مخاصمه و مناظره کنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعداز پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است.

همچنین از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است، که به اصحابشان فرمودهاند:

به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب(علیه السلام) و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.

از آنچه که نگارش یافت، استفاده میشود که شب قدر تا قیامت باقی است و در هر شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست که آن امر را دریافت دارد، که در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجةبن الحسن المهدی، ارواحنا فدا، است و برای آن که بهتر بدانیم که لیلةالقدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت (علیهم السلام) و امامت آنان تا روز رستاخیز میباشد. حدیثی را هم که در بخش فضیلتهای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است، ملاحظه میکنیم که در آن به طور کنایه از آن بانوی عظیم القدر تعبیر به لیلةالقدر شده است و آن در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمودهاند:

«ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس کسی که فاطمه (سلام الله علیها) را آنگونه که باید، بشناسد، شب قدر را درک کرده است.

و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم (سلام الله علیها) نیز دارد.

و از طرفی، همانگونه که در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود میآید، نزول گاه نور پاک امامان معصوم (علیهم السلام) نیز وجود مقدس فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است؛ که حقیقتاً هر کس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پی برد، شب قدر را درک کرده است.

 

هدهدی- گروه دین و اندیشه تبیان


1. سوره دخان (44)، آیه 4.

2. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 51، ص 51؛ منتخب الاثر، فصل 10، ب 1، جز 1 ، ص 492.

3. علامه مجلسی، همان، ج 51، ص 73؛ منتخب الاثر، فصل2، ب 3، ح4 ، ص 183.

4. تفسیر القمی، ص 731؛ علامه مجلسی، همان، ج 97، ص 14، جز 23.

برگرفته از: تحقیقی درباره لیلةالقدر و رابطه آن با امام عصر، ارواحنافداه، صص 149 ـ 132، با تلخیص.

علی اکبر رضوانی، ماهنامه موعود شماره 57 

 

حقیقت شب قدر 

 معنا و ماهیت حقیقى شب قدر چیست ؟ 

شب قدر

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است.1 «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است.2 اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن ‏3 به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.4

 

 

بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازه‏اى خاص دارد و هیچ چیزى بى‏حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.

 استاد مطهرى در تعریف قدر مى‏فرماید: «... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است»5. پس در یک کلام، «قدر» به معناى ویژگى‏هاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل حدود، طول، عرض و موقعیت‏هاى مکانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در بر مى‏گیرد.

این معنا از روایات استفاده مى‏شود؛ چنان که در روایتى از امام رضا(ع) پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: «تقدیر الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است»6 و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است».7

بنابراین، معناى تقدیر الهى این است که در جهان مادى، آفریده‏ها از حیث هستى و آثار و ویژگى‏هایشان محدوده‏اى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علت‏ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگى‏هاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالب‏هایى از داخل و خارج، اندازه‏گیرى و قالب‏گیرى مى‏شود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستى‏شان است که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالب‏گیرى شده‏اند.8

اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثه‏اى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است.9اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکم‏فرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى‏اش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست».10

اما علل موجودات مادى ترکیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شکل مى‏دهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد که از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مى‏شود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مى‏شود. 

 

با روشن شدن معناى قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مى‏شود. شب قدر شبى است که همه مقدرات تقدیر مى‏گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‏گیرى مى‏شود.

به عبارت روشن‏تر، شب قدر یکى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکى از شب‏هاى نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان، است.11 در این شب - که شب نزول قرآن به شمار مى‏آید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى که در طول سال واقع مى‏شود، تقدیر مى‏گردد.12 شب قدر همیشه و هر سال تکرار مى‏شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است13 در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر (علیه السلام) مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ولى امر(امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود».14

پس شب قدر شبى است که:

شب قدر

1. قرآن در آن نازل شده است.

2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.

3 این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به کارهایى مى‏گردد.

بنابراین، مى‏توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه‏گیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است.

این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مى‏باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه «بقره» مى‏فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان که در آن قرآن‏ نازل شده است». طبق این آیه، نزول قرآن(نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مبارکه دخان مى‏فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعى‏] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است.

پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مى‏شود:

1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

2 قرآن در شبى مبارک از شب‏هاى ماه مبارک رمضان نازل شده است.

3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه «دخان» دو امر است:

الف. نزول قرآن.، ب. هر امر حکیمى در آن شب مبارک جدا مى‏گردد.

اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مى‏شمارد:

الف. شب نزول قرآن است(إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ)

ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است(وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ)

ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است.(لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ)

د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مى‏شوند(تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.

ه. این نزول براى تحقق هر امرى است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت(مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - که مساوى با رحمت خاصه الهى‏بر مومنان شب زنده دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد(سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ)

و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏گیرى است؛ زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه‏گیرى در آن شب خاص است.

مرحوم کلینى در کافى از امام باقر(علیه السلام) نقل مى‏کند که آن حضرت در جواب معناى آیه«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مى‏شود. شبى که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امرى با حکمت، متعین و ممتاز مى‏گردد». آن گاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏اى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مى‏شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى که قرار است متولد شود یا اجلى که قرار است فرارسد یا رزقى که قرار است برسد و...».15

 

سید سعید لواسانى‏

تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


1. قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج‏5، ص 246 و 247

2. همان، ص 248.

3. المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج‏12 ص 150 و 151.

4. همان، ج‏19، ص 101.

5. انسان و سرنوشت، شهید مطهرى، ص 52.

6. المحاسن البرقى، ج‏1، ص 244.

7 بحار الانوار، ج‏5، ص 122.

8. المیزان، ج‏19، ص 101 - 103

9. انسان و سرنوشت، ص 53

10. همان، ص 55 و 56

11. اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومى اصفهانى، ج‏1، ص 312 و 313 و 374 و 375

12. الکافى، کلینى، ج‏4، ص 157

13. المراقبات، ملکى تبریزى، ص، 237 - 252

14. الکافى، ج‏1، ص 248

15. المیزان فى تفسیر القرآن ج: 20 ص: 382؛ بحث روایى ذیل سوره مبارکه قدر. 

 

اجابت دعا در شب قدر

شب قدر

برای اجابت دعا در شب قدر باید کارهایی کرد و به کسانی متوسل شد که خداوند به ما نگاه کند و دعاهایمان را اجابت نماید از جمله آنها عبارتند از:

 

الف ـ تأکید بر دعا در شب قدر

الإقبال ـ به نقل از حمّاد بن عثمان ـ :شب بیست و یکم ماه رمضان ، خدمت امام صادق علیه السلام وارد شدم. به من فرمود:

«اى حمّاد! غسل کرده اى؟»

گفتم: آرى ، فدایت شوم.

پس ، حصیرى طلبید. سپس فرمود:«کنار من بیا و نماز بخوان».

امام علیه السلام همواره نماز مى خواند و من نیز کنار او نماز مى خواندم ، تا آن که از همه نمازهایمان فارغ شدیم. سپس شروع کرد به دعا کردن.

من نیز دعاى او را آمین مى گفتم ، تا آن که سپیده دمید. اذان و اقامه گفت و بعضى از فرزندان نوجوان خود را صدا زد.

ما پشت سرش ایستادیم و او جلو رفت و براى ما نماز صبح را به جماعت خواند. 1

 

ب ـ دعاهاى شب قدر

المعجم الأوسط ـ به نقل از عبد اللّه بن یزید ـ عایشه گفت: اى پیامبر خدا! اگر شب قدر را درک کردم ، از خدا چه بخواهم؟

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «از او عافیت بخواه » . 2

الإقبال ـ در بیان دعاى امام حسن مجتبى علیه السلام :

«اى آن که در آشکارى اش پنهان است! اى آن که در نهان بودنش آشکار است! اى پنهانى که نهان نیست! اى آشکارى که دیده نمى شود!

اى آن که هیچ توصیفگرى به حقیقتِ هستى اش نمى رسد و به حدّى محدود نیست! اى غایبى که گم شده نیست!

اى حاضرى که دیده نمى شود : طلبش مى کنند و به او مى رسند ؛ آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست ، حتّى چشم بر هم زدنى ، تهى از او نیست ؛ نه به چگونگى، درک مى شود و نه به کجایى ، جایى براى او بیان مى گردد! تو فروغ فروغ ها و پروردگار پروردگارانى. تو بر همه چیز ، احاطه دارى.

منزّه است آن که چیزى همچون او نیست ، و او شنواى بیناست. منزّه است آن که این گونه است و جز او چنین نیست.»3

سپس هر چه خواستى دعا مى کنى و از او مى خواهى.

 

ج ـ واسطه قرار دادن قرآن

امام باقر علیه السلام: « در سه شب از ماه رمضان ، قرآن را [ به دست] مى گیرى ، باز مى کنى و جلوى روى خود قرار مى دهى و مى گویى:

« خداوندا! تو را به کتابِ نازل شده ات مى خوانم و به آنچه در آن است ـ و نام بزرگ تر و نام هاى نیکوتر تو و آنچه مایه بیم و امید است ، ـ که مرا از آزادشدگانِ خودت از آتش قرار دهى» و براى هر نیازى که به نظرت مى رسد ، دعا مى کنى» 4

 

د ـ واسطه قرار دادن قرآن و اهل بیت علیهم السلام

شب‌های قدر

الإقبال ـ به نقل از امام صادق علیه السلام ـ :قرآن را بگیر و آن را بر سرت بگذار و بگو :

«خداوندا! به حقّ این قرآن و به حقّ آن که او را با قرآن مبعوث کردى و به حقّ هر مؤمنى که در قرآن او را ستوده اى و به حقّى که بر آنان دارى ـ و هیچ کس به حقّ تو ، آشناتر از خودت نیست ـ ، تو را قسم مى دهم ، به خودت ، اى خداوند! (ده بار) سپس مى گویى :

«به حقّ محمّد (ده بار) ، به حقّ على (ده بار) ، به حقّ فاطمه (ده بار) ، به حقّ حسن (ده بار) ، به حقّ حسین (ده بار) ، به حقّ على بن حسین(ده بار) ، به حقّ محمّد بن على (ده بار) ، به حقّ جعفر بن محمّد (ده بار) ، به حقّ موسى بن جعفر (ده بار) ، به حقّ على بن موسى (ده بار) ، به حقّ محمّد بن على (ده بار) ، به حقّ على بن محمّد (ده بار) ، به حقّ حسن بن على (ده بار) ، به حقّ حجّت (ده بار) » و حاجت خویش را مى طلبى .

امام علیه السلام در حدیث خود فرموده است که دعاى دعاکننده ، مستجاب و حاجت هایش برآورده مى شود.5

امام کاظم علیه السلام: قرآن را در دستت بگیر و آن را بالاى سرت ببر و بگو:

« خداوندا! به حقّ این قرآن ، و به حقّ آن که او را با قرآن به سوى بندگانت فرستادى ، و به هر آیه اى که در قرآن است و به حقّ هر مؤمنى که او را در قرآن ستوده اى و به حقّ او بر تو ـ که هیچ کس به حقّ او داناتر از تو نیست ، اى سرورم ، اى سرورم ، اى سرورم! خداوندا ، خداوندا ، خداوندا! (ده بار) و به حقّ محمّد (ده بار) و به حقّ هر امام (ده بار) و امامان را مى شمارى تا به امام زمانت برسى.»  به یقین ، از جاى خود بر نمى خیزى ، مگر آن که حاجتت برآید و کارت برایت آسان شود !6

 

زیارت امام حسین (علیه السلام)

امام صادق علیه السلام: « هر گاه شب قدر شود ـ که در آن ، هر کار حکمت آمیزى فیصله مى یابد ـ ، آن شب، منادى از دل عرش بانگ بر مى آورد که: «خداوند ، هر کس را امشب به زیارت قبر حسین علیه السلام آمد ، آمرزید».7

 

تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


1-  الإقبال : ج 1 ص 366 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 157 ح 4 .

2-  المعجم الأوسط : ج 3 ص 66 ح 2500 ؛ مستدرک الوسائل : ج 7 ص 458 ح 8654 نحوه .

3- الإقبال : ج 1 ص 382 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 165 ح 5 وفیه «دعاء علیّ بن الحسین علیهماالسلام» .

4- الإقبال : ج 1 ص 346 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 و ج 97 ص 4 ح 5 .

5- الإقبال : ج 1 ص 346 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 .

6- الإقبال : ج 1 ص 347 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 .

7-  تهذیب الأحکام : ج 6 ص 49 ح 111 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 166 ح 5 .



 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد