در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

مقایسه اندیشه مهدویت شیعه اثنی عشری و نظریه پایان تاریخ فوکویاما


مقایسه اندیشه مهدویت شیعه اثنی عشری و نظریه پایان تاریخ فوکویاما (3)

مقایسه اندیشه مهدویت شیعه اثنی عشری و نظریه پایان تاریخ فوکویاما (3)


 

نویسنده: دکتر حسن حضرتی و نفیسه فلاح پور




 

کرامت انسانی در اندیشه مهدویت شیعه اثنی عشری
 

براساس تعالیم اسلامی، انسان از دو امر تکوینی و سرشتی و غیر اکتسابی غریزه و فطرت برخوردار است. غریزه مربوط به امور تکوینی و سرشتی بعد حیوانی انسان است مانند غریزه گرسنگی و فطرت مربوط به امور تکوینی و سرشتی بعد ماوراءی حیوانی انسان است. (36) منظور از فطرت آن ویژگی ذاتی و تکوینی در انسان است که نیاز به استدلال و آموزش ندارد و به منزله استعدادی است که در همه انسان ها وجود دارد. (37)


انسان وقتی وارد جامعه می شود، جامعه یا او را درست پرورش می دهد یا در جهت عکس مسخ می کند و روی اصل فطرت را می پوشاند و حکم فطرت را از بین می برد. (38)
اصل فطرت یا نظریه فطرت ریشه در قرآن و سنت اهل بیت علیهم السلام دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
فاقم و جهک للدین حنیفاً فطرت الله الّتی فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذالک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون. (39)
امام باقر (ع) درباره تفسیر واژه حنیف در آیه «خنفاءلله غیر مشرکین به ومن یشرک بالله فکانما خرّ من السّماء فتخطفه الطیر او تهوی به الریح فی مکان سحیق»، (40) سخن از فطرت می آورند و می فرمایند؛ «هی الفطره التی فطرالناس علیها لاتبدیل لخلق الله، قال فطرهم الله علی المعرفه».(41) همچنین حضرت در جای دیگری از قول پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «کل مولود یولد علی الفطرهًْ یعنی المعرفهًْ بان الله عزوجل خلقه»؛ (42)
یعنی در فطرت هر کس این معرفت هست که خداوند، آفریننده اوست.
دانشمندان مسلمان، براساس آیه سی سوره روم و نیز آیات دیگر درباره اراده و اختیار انسان، مانند آیه «ان الله لا یُغیّر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» (43) و «انّا هدینه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً» (44)، نظریه فطرت الهی و خداجوی انسان که همراه با اراده انسان است را اثبات می کنند؛ فطرت همچون استعدادی در نهاد بشر وجود دارد که علاوه برآن، انسان براساس اختیار خود آن را می پروراند یا از آن دور می شود. انسان براساس اراده و اختیار خویش راه خود را انتخاب می کند؛ چنانچه قرآن کریم می فرماید:
ومن اراد الآخرهًْ و سعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکوراً. (45)
انسان براساس همین اراده و ختیار خود راه انحراف از فطریات و دور شدن از آن را در پیش می گیرد. در این زمینه قرآن کریم می فرماید:« وما ظلمنهم ولکن کانوا انفسهم یظلمون». (46)

نظریه کرامت انسانی و پایان تاریخ
 

فوکویاما پس از اثبات تاریخ عام و جهان شمول بشری، به طرح ضرورت عواملی می پردازد که باعث اثبات و پذیرش لیبرال- دموکراسی می شود. او معتقد است تأثیر یکسان علوم طبیعی بر جوامع و نتایج ناشی از آن، باعث اثبات دموکراسی- لیبرال نمی شود. (47) وی برای بیان علت اینکه نقطه متکامل تاریخ جهان شمول و عام بشری، فقط دموکراسی لیبرال است به انسان و دیگر ابعاد وجودی او می پردازد و در این قسمت باز هم به آرای هگل تمسک می کند که البته در انتهای آن، تغییرات لازم را لحاظ می کند. فوکویاما در تبیین بحث، مقوله کرامت انسان را مطرح می کند و می گوید«باوجود اینکه علوم طبیعی جدید تا حدود زیادی می تواند در مورد جهان ما روشنگر و تبیین کننده باشد، ولی تفسیرهای اقتصادی تاریخ کامل و رضایت بخش نیستند، چرا که انسان صرفاً یک حیوان اقتصادی نیست. تفسیرهای مادی و اقتصادی نمی توانند حقیقت این مطلب را توضیح دهند که چرا دموکرات، یعنی هوادار اصل حاکمیت مردم و تضمین حقوق اساسی تحت حکومت قانون هستیم به همین دلیل است که باید به یک تفسیر دوم و موازی از تاریخ روآوریم؛ به تفسیری که نه صرفاً وجه اقتصادی انسان است، بلکه تفسیری که بیانگر آشکار ساختن کلیت (همه ابعاد) بشر باشد».(48) فوکویاما به تفسیر غیر مادی و غیر اقتصادی از تاریخ که هگل مطرح کرده است تمسک می کند. (49) تفسیر غیر مادی و غیر اقتصادی از تاریخ، بر پایه پیکار برای شناختی استوار است که هگل مطرح کرده است؛ البته قدمت این تفسیر به دوران باستان می رسد که افلاطون هم در کتاب جمهور (50) خود آن را مطرح کرده است. (51) فوکویاما می نویسد:
«هگل معتقد است که انسان ها مانند حیوانات، نسبت به اشیا جز خود، مانند غذا، آب، سرپناه و بالاتر از همه نسبت به حفظ جسم خویش نیازها و امیالی (52) دارند؛ اما از آنجا که انسان علاوه براینها، میل یا آرزوی سایر انسان ها را نیز دارد، یعنی چون خواهان «شناخته شدن» (53) است، فرقی بنیادین با حیوان دارد. به ویژه او میل دارد که به عنوان انسان، یعنی موجودی با ارزش یا کرامت معیّن (54) شناخته شود و میل به این ارزش و کرامت تا جایی است که انسان برای حفظ آن حاضر است به پیکار بپردازد و حتی جان و حیات خود را که این حفظ حیات هم برای او بسیار حائز اهمیت است، در این راه بدهد. (55)
میل به شناخته شدن همان طور که گفته شد، قدمت طولانی دارد و نخستین بار افلاطون در کتاب جمهور به شرح آن پرداخت. افلاطون در این کتاب، روح را مرکب از سه جزء(قوه) می داند: شهویه(آرزو)، عقلیه (شناخت) و غضبیه. بیشتر رفتارهای بشر را می توان به عنوان تلفیقی از دو جزء آرزو و عقل تبیین کرد؛ آرزو، انسان را به طلب اشیا جز خود برمی انگیزد و عقل یا محاسبه، بهترین راه تحصیل آنها را به وی نشان می دهد. ولی افزون براین، انسان ها طالب شناسایی ارج و ارزش خویش یا افراد، اشیا و اصولی هستند که خود برای آنها ارزش قائل اند. تمایل به قائل بودن ارزش برای خود و طلب شناخته شدن آن ارزش، همان چیزی است که در زبان متداول امروز، «عزت نفس» (56) خوانده می شود. تمایل به احساس عزت نفس از همان غضبیه روح نشئت می گیرد. قوه غضب، همچون نوعی احساس ذاتی بشر از عدالت است. هر فرد خود را واجد ارزشی معیّن می داند و هنگامی که سایرین با وی به گونه‌ای رفتار کنند که گویی ارزشی کمتر از آن دارد، احساس خشم(57) و غضب می کند. برعکس، چنانچه افراد نتوانند موافق احساس ارزش خود زندگی کنند، احساس شرم (58) و در صورتی که به درستی و متناسب با ارزش خویش، ارج گذاشته شوند، احساس غرور (59) یا مباهات می کنند. آرزوی شناخته شدن و احساسات ملازم با آن، یعنی خشم و شرم و غرور، اجزائی از شخصیت بشر هستند که برای زندگی سیاسی تعیین کننده اند. به اعتقاد هگل اینها هستند که کل فرآیند تاریخ را به پیش می برند و اصلاً میل به شناخته شدن، موتور محرک تاریخ است. (60)
فوکویاما این میل به شناخته شدن جهت حفظ کرامت انسانی را تفسیر دوم تاریخ می داند و معتقد است تنها در نظام سیاسی لیبرال- دموکراسی، به میل به شناخته شدن پاسخ داده می شود.

پایان خوش تاریخ در اندیشه مهدویت شیعه اثنی عشری
 

براساس آیات قرآنی و بسیاری از احادیث، شیعه اثنی عشری دیدگاه خوشایندی به فرجام و پایان تاریخ دارد. براساس نظریه فطرت که بیانگر وجود نهال مستعد و حائز اهمیت در همه انسان هاست. این نهال مستعد، انسانیت را به سوی وحدت و تشابهی سوق می دهد و با وجود انواع تفاوت ها و اختلاف ها میان انسان ها در همه دوره ها و مکان ها در طول تاریخ سرانجام این اختلاف ها کم و کمتر می شود و انسان بیشتر به فکر، عقیده، اخلاق و معنویت خودش وابسته می شود؛ یعنی به فطرت الهی و به برنامه مورد هدف اسلام که جامعه واحد انسانی است، متمایل می گردد. (61) این حادثه هنوز رخ نداده است و این همان تحقق حکومت جهانی مهدی موعود (عج) است که قرآن و احادیث نوید آن داده اند و در آینده محقق خواهد شد.
در بسیاری از آیات قرآنی به مقوله پایان خوش تاریخ اشاره شده است؛ از جمله:
ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصّلحون. (62)
قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبر وا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبه للمقین. (63)

پی نوشت ها :
 

36. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب امام مهدی (عج)، ص 31-34.
37. همان، ص 53.
38. مرتضی مطهری، فلسفه تاریخ، ج 4، ص 170- 170.
39. روم (30) آیه 30.
40. حج (22) آیه 31.
41. شیخ صدوق،التوحید (قم: انتشارت جامعه مدرسین، 1378) ص 320-329.
42. همان.
43. رعد (13) آیه 11.
44. انسان (76) آیه 3.
45. اسرا(17) آیه 19.
46. نحل(16) آیه 118.
47. فرانسیس فوکویاما، پیشین.
45.همان.
49. همان.
50. republic.
51. ر. ک: محمد حسن لطفی، ترجمه دوره آثار افلاطون (تهران: خوارزمی، 1357).
52. desires.
53. to be recognized.
54. Worth or dignity.
55. فرانسیس فوکویاما، پیشین.
56. Self- esteem.
57. Anger.
58. Shame.
59. pride.
60. همان.
61. مرتضی مطهری، فلسفه تاریخ، ص 83-84 .
62. انبیاء (21) آیه 105.
63. اعراف (7) آیه 128.
 

منبع:تاریخ اسلام- ش 38
ادامه دارد...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد