در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

10 درسی که در مدرسه نمی آموزید

1

10 درسی که در مدرسه نمی آموزید


 

ترجمه : لی لی اسلامی




 
چطور از وقتمان به خوبی استفاده کنیم؟ چطور در کارهایمان موفق باشیم؟ چطور ارتباط بهتری با همسرمان داشته باشیم؟ و چطورهای دیگری همراه با راهکارهایی که شما را برای نزدیک شدن به خوشبختی کمک می کنند را دراینجا بخوانید

خوب زندگی کردن کار دشواری نیست اما وقتی شرایط سخت می شود و اوضاع به هم می ریزد، حس می کنید کیلومترها تا یک



زندگی خوب و خوشبخت فاصله دارید. راه های مقابله با چنین شرایطی، درس هایی است که شاید هیچ کس در طول زندگی تان به شما نیاموزد. نه معلم در مدرسه ونه پدر و مادر در خانه. هیچ کس به شما نمی گوید وقتی این حس به شما هجوم می آورد نباید بیکار بنشینید. درست در همان لحظه باید برای عوض کردن اوضاع دست به کار شوید.
اما در عین حال باید بدانید در هر موقعیتی اصول کلی کدامند. این مقاله سعی دارد همان قوانین اساسی را مرور کند.

چطور نصیحت بکنیم؟
 

بیشتر آدم ها دوست ندارند نصیحت شوند مگر زمانی که واقعاً آن را تقاضا می کنند. برای نصیحت کردن باید زمان و مکان مناسبی را فراهم کنید. به عنوان مثال قطعاً بدترین زمان برای نصیحت کردن یک راننده، زمان رانندگی است. پس موقعیت شناس باشید. پیش از آنکه به دنبال واژه های مناسب و دلایل محکم بگردید از مناسب بودن شرایط مطمئن شوید. دراینجا چند راه را برای نصیحت کردن به شما پیشنهاد می کنیم:
*وقتی می خواهید نصیحت کنید، از سریع و ناگهانی جواب دادن بپرهیزید، سوال بپرسید. سرتان را تکان دهید.
*تا زمانی که طرف مقابلتان از شما این سوال را نپرسیده سکوت کنید:«خوب... نظر تو چیست؟» اگر آدم ها در چنین شرایطی به نظر شما گوش کنند برایش ارزش بیشتری قائل می شوند.
*وقتی که با دیدگاه های طرف مقابلتان مخالفید ولازم می دانید که او را نصیحت کنید، مدام وسط حرفش نپرید و مدام با او مخالفت نکنید.
*همه چیز بستگی به شرایط او دارد؛ جوابتان را براساس شرایط طرف مقابل بدهید. موقعیت و عقاید او را هنگام نصیحت کردن در نظر بگیرید قرار است بگویید «او» چه کاری می تواند بکند نه اینکه «شما» چه کار می توانید بکنید. دختری از پدرش می پرسد آیا بهتر است پزشکی را انتخاب کند یا رشته تحصیلی دیگری را. پدر می تواند بی درنگ جواب بدهد:«وای... نه! من از دیدن خون بیزارم. رفتن به بیمارستان مرا مضطرب می کند. چطور می خواهی چنین رشته ای را انتخاب کنی؟! اما او می تواند جواب دیگری هم بدهد. می تواند به یاد بیاورد که دخترش عاشق مراقبت کردن از دیگران است و به او بگویید :«بله ! به نظر من مناسب ترین رشته برای تو پزشکی است. »
*بفهمید که او به چه چیزی احتیاج دارد؛ بعضی ها مدام گلایه می کنند که فرزندمان به نصیحت هایمان گوش نمی کند. ازین گوش می شنود و از آن گوش بیرون می کند اما شاید اشتباه از خود والدین باشد. شاید فرزندشان برای قبول نصیحت ها تنها به جملاتی متفاوت تر، استدلال هایی عمیق تر و کلماتی آرام تر احتیاج داشته باشد. بعضی والدین گمان می کنند اگر با فرزندشان مخالفند باید با تهدید و اعتراض او را منصرف کنند در حالی که درک کردن شرایط فرزندان و اهمیت دادن به احساسات وعقایدشان باعث می شود که راحت تر حرفمان را بپذیرند و بیشتر به نظراتمان فکر کنند.

چطور تصمیم به ازدواج بگیریم؟
 

دوست دارید زندگی تان را تغییر دهید؟ از تنهایی خسته شده اید اما حس می کنید نمی توانید فرصت این تغییر را برای خودتان فراهم کنید؟ استرس ها را دور بریزید و برای گرفتن بزرگ ترین تصمیم زندگی تان یعنی ازدواج تلاش بیشتری بکنید.
*خودتان را دست کم نگیرید: به خود نگویید که برای یک فرصت تازه زیاده از حد پیر و چاق و خسته ام بلکه بگویید:«می خواهم زمان را به عقب برگردانم و زندگی ام را بسازم. » هر روز تازه یک شروع تازه است پس برای چند لحظه هم که شده افسوس های گذشته را دور بریزید.
*افکار بی خود را دور بریزید، فکر نکنید:«ازدواج می تواند مرا از کار و تحصیلم باز بدارد وجلوی پیشرفتم را بگیرد»؛ بلکه فکر کنید: «درست در همین اطراف من انسان هایی وجود دارند که می توانند زندگی ام را آرام تر کنند و شرایط بهتری را برای پیشرفت در دیگر جنبه های زندگی ام هم فراهم کنند.» فکر کنید که یک زندگی تازه یعنی انگیزه های تازه، تلاش های تازه، موفقیت های تازه.
*اشتباهاتتان را ببخشید:اگر سال ها پیش برای ازدواج تصمیم گرفته بودید اما موفق به تشکیل زندگی نشدید، مدام خود را سرزنش نکنید. نگویید :«من نمی توانم. من همیشه شکست می خورم». بلکه بگویید:«حالا انسانی عمیق تر و با تجربه تر شده ام و می توانم عاقلانه تر عمل کنم». اشتباهات گذشته را فراموش کنید. امروز روزی دیگراست و شما هم آدم دیگری هستید.

چطور دریک ماه زندگی مان را زیر و رو کنیم؟
 

می خواهید تحول عظیمی به پا کنید؟ فکر می کنید زندگی تان زیاده از حد یکنواخت شده و نمی دانید برای تغییرش از کجا باید شروع کنید؟ برای 30 روز هم که شده از این راه های میانبراستفاده کنید:
*کار تازه ای را شروع کنید:یک پروژه کاری تازه؛ ارتباطات تازه، دوستان تازه، رژیم غذایی تازه و... همه می تواند شروع خوبی برای زندگی 30 روزه باشد و شما را برای دور جدیدی از زندگی تان آماده کند. مهم نیست که کدام بعد زندگی تان را تغییر دهید، مهم این است که تغییری را آغاز کنید که شما را شاد می کند و به زندگی تان رنگ تازه ای می دهد.
*از جمع کمک بگیرید: در کنار آدم های دیگر بیشتر از زمان تنهایی تان موفق خواهید بود و پس برای انجام هریک از این تصمیم ها به آدم هایی نزدیک شوید که می توانند به شما کمک کنند. ممکن است تغییری که برایش برنامه ریزی می کنید نیازمند تخصص، کمک و یا تجربیات دیگران باشد، پس سعی نکنید که همه چیز را تنهایی انجام دهید.
*برای خودتان شعاری را مشخص کنید: «از امروز هرچه پیش آید خوش آید» این جمله یا هر حرف دیگری که با اندیشه ها و اهدافتان هماهنگی دارد را بنویسید و به در ودیوار اتاق کار، آشپزخانه یا هرجای دیگری که بیشتر در معرض دیدتان است بچسبانید. مهم نیست که این شعار چه باشد. اگر از ده کیلو اضافه وزنتان ناراضی هستید می توانید روی در یخچال یک کاغذ بچسبانید و رویش بنویسید «ده کیلو اضافه وزن» با این روش هر بار که به یخچال نزدیک می شوید. یادتان می افتد که باید کمی مراعات وزنتان را بکنید.
*فقط برای 30 روز زندگی کنید؛ اگر بتوانید در این 30 روز به اهدافی که مشخص کرده اید برسید و مطابق برنامه هایتان پیش بروید، پس بر هرآنچه که می خواستید رسیده اید. این 30 روز تنها یک تمرین است و یک شروع خوب، اگر این تغییرات شما را راضی کرده می توانید این شیوه را باز هم ادامه دهید.

چطور از 15دقیقه وقتمان بهترین استفاده را بکنیم؟
 

وقتی به زمان های کوتاه فکر می کنید نمی توانید اهمیتش را متوجه شوید. یک روز 24 ساعت است و تنها 15 دقیقه چه چیزی را می تواند عوض کند اما واقعیت چیز دیگری است برای آنکه همین 15 دقیقه تمامی روزتان را تغییر دهد.
*زودتر از خواب بیدار شوید: بیدار شدن آن هم فقط یک ربع زودتر، همه چیز را عوض می کند زمان سوار مترو شدن، لذت خوردن فنجان چای و تمامی لحظات کارتان را همین یک ربع تحت تاثیر قرار می دهد. می توانید صبحانه را با خانواده تان بخورید. به جای دویدن تا ایستگاه تاکسی آرام راه بروید و از هوای خنک صبح بیشتر لذت ببرید. می توانید مدام به ساعتتان نگاه نکنید و با خیال راحت در طول مسیر کارهای روزانه تان را به خود یادآوری کنید.
*مهمانی خانوادگی برگزار کنید: می توانید یک ربع از روزتان را متفاوت سپری کنید. تلفن همراه، اینترنت، تلویزیون و تلفن را بی خیال شوید. خودتان بمانید و خانواده تان، این یک ربع را می توانید با بچه ها بازی کنید یا اینکه یک سفر خانگی ترتیب دهید. در حیاط یا پشت بام خانه تان جمع شوید و لحظات آرامی را باهم بگذرانید. می توانید در همین یک ربع یک عصرانه لذت بخش خانوادگی را میل کنید.
*وقت های تلف شده را حذف کنید : در روز چقدر برای توجیه کردن کارهایتان وقت می گذارید؟ چقدر وقت می گذرد تا کارهایی را که در حال عجله و پر اشتباه انجام داده اید درست کنید؟ چطور وقتتان را در ترافیک سپری می کنید. اگر شما یک ربع زودتراز خانه بیرون بزنید، می توانید در ساعاتی که ترافیک سبک تر است سرکار بروید، دیر نرسید و تاخیرتان را توجیه نکنید. می توانید کارهایتان را آرام تر و با دقت بیشتری انجام دهید.

چطور دیرنکنیم؟
 

برای به موقع رسیدن پیشنهادهای بسیاری می شود داد. از دست کاری کردن ساعت اتاق ها گرفته، تا شب زود خوابیدن و صبح زودتر بیدار شدن. اما بهتر است با خودتان صادق باشید. اگر همه این کارها را انجام داده اید و باز هم همیشه دیر می رسید می توانید خودتان رابه شکلی موثرتر تنبیه کنید. بافرزندتان یا هرکس دیگری که شما را مدام به خاطر این عادت سرزنش می کند قرار بگذارید و یک بازی را شروع کنید. برای دیر رسیدن ها جریمه ای در نظر بگیرید؛ مثلاً هزار تومان جریمه هر 5 دقیقه تاخیر. برای هر بار تاخیر و باختتان دراین بازی جریمه را بپردازید. اگر اثر نکرد مبلغش را بیشتر کنید؛ مثلاً پنج هزار تومان برای هر پنج دقیقه. شاید برای حفظ جیبتان هم که شده، با وسواس بیشتری زمانتان را تنظیم کنید.

چطور واکنش نشان دهیم؟
 

وقتی کسی چیزی به شما می گوید انتظار دارد که واکنش و پاسخی را هم از شما دریافت کند. یک لبخند یا تکان دادن عمودی سر می تواند در ذهن او تاییدی برای کارش تلقی شود و به او مجوزی برای تکرار کارش را اعطا کند اما پشت کردن به او، اخم یا عصبانی شدن در ذهن او به عنوان یک عبور ممنوع متبادر می شود و به او می گوید:«دیگر نباید این کار را انجام دهی. » برای حفظ یک ارتباط خوب باید شنونده خوبی هم بود. آدم ها از شما انتظار واکنش دادن دارند. وقتی این پاسخ ها را از آنها دریغ می کنید یا با تلخی و خشونت و بی تفاوتی به آنها پاسخ می دهید، دیگر سراغتان نمی آیند، در حالی که بی توجه به موافقت و مخالفت شما هر کاری که دلشان می خواهد انجام می دهند. آدم ها حرف می زنند تا شنیده شوند. اگر به آنها گوش نکنید دیگر انگیزه ای برای حرف زدن نخواهند داشت.

چطور خوشبخت بمانیم؟
 

*برای هر مشکلی راه حل مناسبی پیدا کنید: برای پیدا کردن راه حل مشکلاتتان به مشکل برخورده اید؟ پیدا کردن راه حلی مناسب برای مشکلات به این معنی نیست که اثبات کنید که شما راست می گویید بلکه به معنای این است که راهکاری میان هر دو نظر را انتخاب کنید که هم شما را راضی کند و هم همسرتان را.
*به تصمیم مشترک برسید:آیا موظفید که همه تصمیم ها را خودتان بگیرید؟ زندگی مشترک به تصمیم گیری های مشترک احتیاج دارد. قبل از اینکه بخواهید به نتیجه ای برسید باید جانب عدالت را رعایت کنید و با شنیدن دیدگاه های یکدیگر نظراتتان را کمی متعادل کنید. شاید لازم باشد برای گرفتن یک تصمیم دیگر شما از بعضی مواضعتان چشم پوشی کنید یا همسرتان بعضی علایقش را نادیده بگیرد اما همه اینها ارزش یک تصمیم گیری موفق را دارد.
*به یکدیگر محبت کنید:آیا شما در پایان روز همدیگر را به یک لبخند، مهمان می کنید؟ رفتارهای روزانه تان را با ظرافت بیشتری بررسی کنید. آیا زندگی مشترکتان به یک رابطه با فاصله تبدیل شده که درآن هرکسی از لحظه بیدار شدن وظایف روزانه خود راانجام می دهد یا اینکه هنوز می دانید در کدام لحظه همسرتان به حمایت و محبت بیشتری احتیاج دارد؟
*مقابل همسرتان گارد نگیرید: مسوولیت پذیر باشید و به همدیگر بازبینی در رفتارهایتان را پیشنهاد کنید. اشتباهاتتان را بپذیرید و در مورد کاستی های یکدیگر روراست صحبت کنید. در هنگام این تصمیم گیری همدیگر را متهم نکنید. این باعث می شود که اشتباهاتتان را راحت تر اصلاح کنید و زندگی آرام تری داشته باشید. اگر رفتارهای روزانه تان را مشترکاً بازبینی کنید قطعاً به نتایج بهتری خواهید رسید.
*انعطاف پذیر باشید: نباید همیشه به تصمیم گیری ها و راه های تکراری بچسبید. تصمیماتی که 29 سال پیش هنگام آغاز زندگی تان گرفته اید شاید برای زندگی امروزتان مناسب نباشند. پس بهتر است آنها را مورد بازبینی قرار دهید. روابطتان، سبک زندگی تان، میزان تفریحاتتان و... شاید همه اینها نیازمند طراحی و زمانبندی جدیدی باشند.

چطور صادق باشیم؟
 

هیچ کس دوست ندارد به عنوان یک دروغگو شناخته شود. وقتی با دیگران ارتباط برقرار می کنید اول به این فکرکنید که دوست دارید چه کسی باشید و آنها شما را با چه عنوانی بشناسند. با این پیش فرض بیشتر به رفتارهایتان دقت خواهید کرد.
*عادل باشید: صداقت تنها به معنای دروغ نگفتن نیست بلکه نکات دیگری را هم دربرمی گیرد. اینکه ساعت ناهارتان را در اداره طولانی تر نکنید، وقت کسی را در صف بانک نگیرید یا وقتی که کسی به اشتباه توسط دیگران متهم می شود در دفاع از او صحبت کنید.
*به بچه ها فکر کنید: تحقیقی روی دانش آموزان دبیرستانی در آمریکا نشان داده که 64 درصد بچه ها تقلب می کرده اند، 30 درصد از فروشگاه دزدی می کرده اند و 83 درصد به والدینشان دروغ می گفته اند، این اقدامات همه در حالی بوده که آنها از ارزشگذاری اخلاقی شان راضی بوده اند و هیچ عذاب وجدانی به خاطر کارهایی که می کردند، نداشته اند، خب... باید به والدین آنها گفت تا حالا چه می کرده اید؟ بچه هایتان را با چه اصولی تربیت می کرده اید؟ شاید اگر والدین آنها کمی در ارزشگذاری های اخلاقی خودشان دقیق تر می بودند فرزندانشان هم با حساسیت بیشتری رفتار می کردند.
*بپذیرید و سراغ تغییر بروید؛ با خودتان روراست باشید: اگر به خاطر تاخیرتان از مترو جا مانده اید و به کارتان نرسیده اید بپذیرید که اشتباه از خودتان بوده و بگویید که دفعه بعد بهتر عمل خواهید کرد. دلیلی ندارد برای زود رسیدن جای کسی را در صف مسافران بگیرید یا بعد از دیر رسیدن به رئیستان دروغ بگویید. حتی اگر شاهدی برای این اتفاق نداشته باشید، به خودتان به خاطر این صداقت افتخار خواهید کرد.

چطور به اختلافات پایان دهیم؟
 

قطعاً قرار نیست اینجا به شما راهکاری برای طلاق گرفتن ارائه دهیم اما می توانیم پیشنهادهایی برایتان داشته باشیم تا آرام تر زندگی کنید. اگر از دعواهای روزانه خسته اید و حس می کنید زندگی مشترکتان آن چیزی نیست که می خواسته اید، این راه را امتحان کنید:
*به نظر شما تقصیر کدامیک از شماست؟ یک کاغذ بردارید، آن را به دو قسمت تقسیم کنید، در سمت چپ رفتارهای آزار دهنده همسرتان را بنویسید و در سمت راست واکنش های خودتان را. حالا کاغذ را نصف کنید. سمت راستی ها را یکبار بخوانید. اگر این کاغذ پراست از فریادها و آشفتگی ها، یک نفس عمیق بکشید و برای پیدا کردن راه تازه دست به کار شوید. شاید واکنش های سرسختانه شما مشکلات را از آنچه بوده بیشتر کرده و شاید لازم باشد این بار به جای بیشتر کردن سختی ها برای حل کردنشان دست به کار شوید.
*کدام یک بهتر است؟ راه دیگری هم دارید. اگر برای جدا شدن تصمیم قطعی گرفته اید قبل از هرگونه اقدامی باز هم از یک کاغذ کمک بگیرید. یک سوی آن منافعی را که از این جدایی برایتان حاصل می شود، بنویسید و یک طرفش آسیب ها و زیان ها را. حالا فهرستی را که نوشته اید یک دور مرور کنید. کدام قسمت بلند بالاتر است؟ آسیب ها یا منافع؟ حالا تصمیم بگیرید.

چطور آرام باشیم؟
 

شاید شما هم آرزو می کنید یکی از آدم های همیشه خندانی باشید که به این راحتی ها عصبانی نمی شوند و همیشه بخشی از این انرژی که درخود دارند را هم به دیگران می دهند. واقعیت این است که حتی عصبی ترین آدم ها هم زیاد با این مرحله فاصله ندارند و تنها لازم است تغییرات جزئی در نگرش ها و رفتارهایشان بدهند. ما سه راهکار ساده را پیشنهاد می کنیم تا شما هم بتوانید یکی از آنها باشید:
*بدانید که عصبانیت فقط مال شما نیست: همه ما به عصبانیت چسبیده ایم و به بهانه های مختلف فشارهای روانی به سراغمان می آیند اما تفاوت آدم ها در شکل ابراز آنهاست. اگر ما بدانیم که عصبانیتمان را چه زمانی و به چه شیوه ای ابراز کنیم این احساس به ما آسیبی نخواهد زد.
*از خودتان بپرسید که این موضوع چقدر اهمیت دارد؟ چه شرایطی شما را ناراحت کرده؟ آیا می توانید آن شرایط را تغییر دهید؟ اصلاً این موضوع آن قدر ارزش داشته که شما را به این شکل آشفته کند؟ شاید اگر درهمان لحظه ناراحتی این سوالات را از خود بپرسید، با یک نفس عمیق از کنار آن بگذرید و تمام روز مضطرب و عصبی باقی نمانید.
*خودتان را سرجایتان بنشانید: رفتارتان را مدیریت کنید. وقتی که می خواهید عصبانی شوید و اقدام خشونت باری انجام دهید، سر خودتان داد بکشید و بگویید«صبر کن!»
*خودتان را آرام کنید: حواس خودتان را با رفتن سراغ سایت های سفر، سرگرمی و صفحه های مورد علاقه تان پرت کنید اینکه یا کاغذ و قلمی بردارید و برای تعطیلاتتان برنامه ریزی کنید. کمی حواس پرتی شما را به شکل قابل توجهی آرام خواهد کرد. می توانید در لحظه عصبانیت یک کاغذ بردارید و موضوع را یادداشت کنید احساساتتان را بنویسید و آن قدر این شیوه را ادامه دهید که دیگر حرفی برای نوشتن نداشته باشید. وقتی قلم را روی میز می گذارید، دیگر اثری از آن همه عصبانیت نخواهید دید.
*بدنتان را آرام کنید: نفس عمیق بکشید و در هوای آزاد خودتان را آرام کنید. کمی پیاده روی کنید. هیجان روانی تان را با تحرکات جسمی کمترکنید.
منبع:نشریه همشهری مثبت، شماره مسلسل182.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد