در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

زبان حال توفان زدگان

زبان حال توفان زدگان

چهارشنبه 8 تیر 1390

بازدیدها: 65   |   تعداد آرا: 3

زبان حال توفان زدگان
زبان حال توفان زدگان


 

نویسنده: مهدی نساجی




 
شرحی روان شناسانه بر دعای کمیل که زبان حال مردمان عادی است

گویند مردی از خدا خواست که مستجاب الدعوه باشد و بسیار براین خواسته خود اصرار کرد. از جانب خدا پاسخ آمد که فعلا سه دعای مستجاب خواهی داشت و هرسه دعا به انتخاب خودت خواهد بود. همسر آن مرد از موضوع با خبر شد و خوشحال و اصرارکنان از شوهرش خواست که یکی از سه دعا برای زیبارویی او باشد. شوهر ازاین پیشنهاد استقبال کرد؛ چرا که هم فال بود


و هم تماشا، هم خواسته همسرش برآورد شده بود و هم خواهش دل خودش. چه کسی است که نخواهد زیباترین بانوان را در کنار خود داشته باشد؟ این گونه شد که دعای اول خرج زیبارویی همسر شد و مرد دو دعای دیگر را همچون سرمایه ای برای آینده نگه داشت. زن چنان جمالی پیدا کرد که شهره شهر شد. همه جا سخن از خوش صورتی او بود. بانوی خوبرو چنان محبوب دل ها شد که شوهر را کم کم فراموش کرد. مرد مستجاب الدعوه غمگین و غمگین تر شد و هر چه سراغ همسر خود رفت، جوابی نگرفت. غم های مرد به تدریج تبدیل به کینه شد و این بود که تصمیم گرفت دعای دوم را هزینه بی مهری های همسرش کند. او این بار از خدا خواست که همسرش از زشت روترین زنان عالم باشد تا حتی فرزندان و نزدیکانش نیز از او دوری کنند. دعای مرد مستجاب شد. زن گوشه گیر شد و تنها، غمگین و بیچاره. این بار زن به التماس افتاد و از شوهر خواست که او را ببخشد. آن قدر گریه و ناله کرد و به دست و پا افتاد تا آنکه دل شوهر به رحم آمد و دست به دعا شد و از خدا خواست که همسرش همان زن روز اول باشد. به این ترتیب سرمایه هر سه دعا خرج شد و مرد سرجای اولش بود؛ ضمن اینکه در این میان هم خود وهم همسرش مصیبت ها و رنج ها کشیدند.
قصه مرد مستجاب الدعوه، قصه عموم انسان هاست که نمی دانند از سرمایه «دعا» چه زمانی و چگونه استفاده کنند. برای بیشتر مردم، دعا صرفاً در خواست یک سری نیازها از خداوند است و وقتی به ثمر می نشیند که این نیازها برآورده شده باشند و گرنه افراد احساس می کنند. برای بیشتر مردم، دعا صرفا درخواست یک سری نیازها از خداوند است و وقتی به ثمر می نشیند که این نیازها برآورده شده باشند و گرنه افراد احساس می کنند که دعایشان بی حاصل بوده است و به در بسته خورده اند. اگر نگاه به دعا این گونه باشد، در بسیاری موارد دعا نه تنها اثر مثبت ندارد که از نظر روان شناختی دارای کارکرد منفی نیز هست. آن کس که درمانده و بیچاره شده است با آشفتگی دعایش را آغاز می کند و از خدا خواسته اش را می طلبد، پافشاری می کند، گریه و زاری می کند، ناله و فریاد سر می دهد، خواسته اش را بارها و بارها تکرار می کند و سعی می کند خدای خودش را مجاب کند که آنچه او می خواهد ،خیراست. دعا با نوعی ابهام و سردرگمی پایان می یابد و معلوم نیست که این همه گریه و ناله و فریاد نتیجه بخش خواهد بود یا نه. درحقیقت دعا آشفته آغاز می شود و بعد از چند دقیقه فشار روانی آشفته تر پایان می یابد. روان شناسان چنین کنشی را مثبت ارزیابی نکرده و آن را توصیه نمی کنند؛ چرا که این کنش روانی در بهترین حالت صرفاً نوعی تخلیه هیجانی است.
روان شناسان تلاش می کنند به افراد بیاموزند که مهارت های خود را در کنش های بین فردی افزایش دهند تا بتوانند از رابطه خود با دیگران حداکثر استفاده درست را ببرند. برهمین اساس است که در روان شناسی، رابطه درست بین پدر و فرزند، همسران، معلم و شاگرد و سایر رابطه های بین فردی مورد مطالعه و پژوهش قرار می گیرد. «دعا» نیز رابطه انسان با خداست که اگر انسان قواعد درست این ارتباط را نداند، نه تنها نمی تواند از آن بهره مناسب را ببرد بلکه همین رابطه ممکن است آثار مخربی برای او داشته باشد. به عبارت دیگر ،رابطه انسان با خدای خود نیز مثل هر رابطه دیگری احتیاج به آموزش دارد و می توان سرفصلی را در روان شناسی با عنوان «روان شناسی دعا» باز کرد و درآن به بررسی این رابطه پرداخت. قرآن کریم در موارد متعددی به بررسی این ارتباط می پردازد که می تواند موضوع پژوهش روان شناسان باشد. جالب اینجاست که در قرآن به مواردی اشاره می شود که دعا دارای آثار مخرب بوده است. داستان دعای قوم یهود درباره گاو بنی اسرائیل (1) ونیز دعای حواریون درباره مائده آسمانی (2) مواردی از این دست هستند. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان فصلی درباره آداب و اصول دعا از دیدگاه قرآن باز کرده که خواندنی است(3).
دعاها و مناجات هایی که از امامان معصوم(ع) به ما رسیده است، می توانند به عنوان سرمشق هایی از رابطه های مطلوب بین مخلوق و خالق در نظر گرفته شوند و موضوع پژوهش های روان شناختی قرار گیرند. 54 دعای صحیفه سجادیه، مناجات های پانزده گانه امام سجاد(ع)و مناجات شعبانیه از نمونه های جالب توجه دراین زمینه اند. از نمونه های قابل توجه دیگر، دعای کمیل است. این دعا که به درخواست یک فرد عادی- کمیل بن زیاد نخعی- ازامام علی (ع) تقریرشده است، دارای این ویژگی است که متناسب با حالات روان شناختی عموم مردم تنظیم و ایراد شده است .درحقیقت این دعا زبان حال مردمان عادی - ونه یک انسان معصوم یا ولی خدا- است و از این جهت الگوی مناسبی برای تحقیق در روان شناسی برای عموم است. درادامه این نوشتار به مروری کلی درباره این دعا در حد گنجایش این نوشته می پردازم.
دعای کمیل زبان حال انسان حیرت زده ای است که به دنبال مفری می گردد و درگاه الهی را پناهگاه خود می یابد. دعا با توسل به اسماء الهی همچون رحمت و قوت و جبروت و عظمت و سلطان آغاز می شود:«اللهم انی اسئلک برحمتک التی...» پس ازآن نوبت طلب آمرزش است :«اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم...». پس ازاین مقدمه چینی ها نوبت به بیان درماندگی هاست :«اللهم و اسئلک سوال من اشدت فاقته...؛ خدایا من آن کسم که به تنگنا رسیده ام و به پیش تو آمده ام...» دعا پیش می رود و توصیف بیشتری از اضطرارها و تنگناها ارائه می شود. کم کم کار به شکایت ازخود و ضجه وگریه می رسد:«یا الهی و ربی و سیدی و مولای، لای الامور الیک اشکو و لما منها اضج و ابکی، لالیم العذاب و شدته، ام لطول البلاء و مدته...؛ خدای از چه شکایت کنم، از چه بنالم و برچه ضجه زنم، از درد عذاب و شدت آن، یا از طولانی بودن آن و...» بیان گرفتاری ها و سختی ها در چند مورد دیگر دوباره به اوج خود می رسند و دعا به جایی می رسد که انسان احساس می کند که در میانه جهنم و آتش است و دراوج درد و رنج قرار دارد. با این حال روایت شکایت ها کور و بی هدف نیست بلکه زمینه خضوع را فراهم می کند.گرچه جهنم و عذاب آتش و درد و رنج، چه در دنیا و چه درآخرت یاد آوری می شود ولی وضعیت به همین روال رها نمی شود و پس از بیان ناملایمت ها کم کم نوبت به آرامش و رحمت می رسد:«یا مولای فکیف یبقی فی العذاب و هو یرجو ماسلف من حلمک ...؛ خدای من، سابقه بردباری های تو مرا امیدوار می کند که من جهنمی نخواهم بود...»
دعا ادامه می یابد و هرچه جلوتر می رود، دیگر خبری از گرفتاری های دنیا و عذاب آخرت نیست بلکه امید به رحمت پروردگار جلوه گر می شود. امید و سرزندگی به حدی می رسد که دعا کننده می گوید من یقین دارم که جز دشمنان خدا کسی جهنمی نخواهد بود: «فبالیقین اقطع لولا ما حکمت به من تعذیب جاحدیک، و قضیت به من اخلاد معاندیک، لجعلت النار کلها برداً و سلاماً.»
پس از بارز شدن جوانه های امید، نوبت به بیان درخواست ها می رسد؛ «وان توفر حظی من کل خیر انزلته، او احسان فضلته ،اوبر نشرته، اورزق بسطته،... خدایا از تو می خواهم که مرا سرشار کنی از هر خوبی ای که فرستادی، هر احسانی که نموده ای، هر نیکی ای که گسترده ای و هر روزی ای که داده ای...» دعاها بیشتر و بیشتر می شوند و نیکی ها با جزئیات بیشتری از خدا خواسته می شوند. در نهایت نیز دعای خیر بر محمد و آل محمد(ص) پایان می یابد.
نگاه کلی به دعای کمیل نشان می دهد که این دعا، زبان حال انسان توفان زده ای است که آن چنان به تنگنا رسیده است که زبان به شکایت می گشاید و داد از پریشانی سر می دهد. با این حال این انسان توفان زده، کم کم به ساحل آرامش و امن می رسد. کمیل، انسان سرگردان را در میانه راه رها نمی کند؛ بلکه او را به حالتی پایدار در روان می رساند. کمیل همچون دوره ای از درمان است. نگران می روی و امیدوار باز می گردی. کمیل آشفته آغاز می کند و آرام به پایان می رساند.

پی‌نوشت‌ها:
 

1-سوره بقره، آیات 67 تا 71.
2-سوره مائده ،آیات 111 تا 115.
3-تفسیر المیزان جلد 6، صفحه 366.
 

منبع:نشریه همشهری مثبت، شماره مسلسل 182.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد