در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

آقاجان بیا تا برایت قصه های ناگفته غصه ها را بازگو...

آقاجان چقدر دلم می خواهد که در کنارت بودم و از دل خستگی ها و غم هایم برایت می گفتم، از رنج ها و زخم هایی که بدون تو بر تن جامعه ام دله بسته می گفتم.

ای کاش می توانستم بگویم برایت شرح فراق و شوق وصال را، هر چند که تو خود از همه چیز آگاهی و بر همه دلها گواهی.





آقاجان همه ای کاش ها و اگرها، تنها مرهمی هستند بر روی زخم های دلم و گرنه تو خود می دانی که در دلم چه می گذرد!


و در این حیرانی دنیا در عجبم، آنان که تو را ندارند چه می کنند؟


آنان که غم عشق تو را با جان و دل نچشیده اند به امید چه چیز سختی ها را متحمل می شوند؟


آنان که اعتقادی به وجود تو ندارند چگونه می خواهند ظلم ها را به پایان برسانند؟


و چقدر کوتاه فکرند آنان که می خواهند وجود تو را انکار نمایند یا آنکه می خواهند به بهانه ی شهرت و پست و مقام مدعی شوند که با تو در ارتباطند!!!


مدعیانی که هر از چند گاهی که اقتصادشان رو به افول می روند به یاد این می افتند که از نام و یاد تو و از عدم ظهور تو استفاده نمایند و به اقتصادشان رونقی بخشند!!!


آقاجان هر چه قدر فکر می کنم، می بینم دردهای دلم سر سوزنی از دردهای دلت نیست، پس در سکوتی همراه با غربت و تنهایی مرهمی از عشق و مهربانی تو بر روی زخم های تنم می گذارم و به امید آمدنت و برای آمدنت سرود انتظار می خوانم.


آقاجان بیا تا برایت قصه های ناگفته غصه ها را بگویم هر چند که می دانم زمان آمدنت مصداق کامل این شعر خواهم شد:


گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم/ چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی


*ای غایب از نظر به خدا می سپارمت/ جانم بسوختیّ و به جان دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک/ باور مکن که دست ز دامن بدارمت
محراب ابرویت بنما تا سحرگهی/ دست و دعا بر آرم و بر گردن آرمت
صد جوی آب بسته ام از دیده بر کنار/ بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
میگریم و مرادم ازین سیل اشکبار/ تخم محبتست که در دل بکارمت   

نظرات 1 + ارسال نظر
خدا همین نزدیکی هاست شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 19:33 http://kumail.blogsky.com

سلام

میلاد امام زمان (عج) رو تبریک میگم

خوش باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد