در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

آثار غیبت

                                                                                                

 هر عملی که از انسان سر می‌زند اثرات خاص خود را بر نفس و جامعه‌اش می‌گذارد. غیبت نیز از این قاعده مستثنی نیست و سه نوع اثر دارد.

1- بر رابطه غیبت کننده با غیبت شوندگان تأثیر منفى مى‏گذارد. کسى که از او غیبت شده است وقتى آگاه شود که در مجلسى از او به زشتى یا بدى یاد شده است از غیبت کننده ناخرسند مى‏شود و او را مسئول خدشه‏دار شدن وجهه و آبرویش مى‏داند. غیبت کننده با تعرض به آبروى دیگرى او را از موقیعت اجتماعى‏اش ساقط مى‏کند و این کار در حالى انجام مى‏گیرد که او از آن چه درباره‏اش مى‏گویند بى‏خبر است و نمى‏تواند براى پوشیده ماندن عیوبش اقدام کند. خداوند در قرآن کریم پس از نهى از غیبت، تشبیه رسایى براى نمایاندن زشتى آن آورده است.

«لا یَغتَب بَعضکم بعضاً اَیُحب اَحَدکم اَن یَأکل لَحم اَخیهِ مَیتاً فَکرهتموه (1)؛ و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏اش را بخورد؟ (یا) از آن کراهت دارید.»

این آیه نشان مى‏دهد که غیبت کننده به برادر مؤمن خود آسیبى مى‏زند که او از آن غافل است. در حالى که خوردن معمولا عملى است که با التذاذ توأم است غیبت کردن کارى نفرت‏انگیز است. غیبت اگر چه به انگیزه التذاذ صورت مى‏گیرد، ولى با آگاه شدن از واقعیت آن نه تنها لذت بخش نیست که بسیار ناخوشایند است. این ناخوشایندى را همگان درک مى‏کنند، همان گونه که همه ناخوشایندى خوردن گوشت برادر مرده خویش را درک مى‏کنند. 

 

                                               حتما به ادامه مطلب بروید...

کسانى که شنونده غیبت هستند همواره این احتمال را مى‏دهند که غیبت کننده در غیاب آنان نیز از عیوبشان سخن گوید. در نتیجه رابطه آنان با غیبت کننده تضعیف مى‏شود. در صورتى که غیبت زیاد صورت گیرد محیط اجتماع امنیت خود را از دست مى‏دهد و آبروى انسان‏ها در خطر مى‏افتد.

2- دومین اثر غیبت، اثرى اجتماعى است کسانى که شنونده غیبت هستند همواره این احتمال را مى‏دهند که غیبت کننده در غیاب آنان نیز از عیوبشان سخن گوید. در نتیجه رابطه آنان با غیبت کننده تضعیف مى‏شود. در صورتى که غیبت زیاد صورت گیرد محیط اجتماع امنیت خود را از دست مى‏دهد و آبروى انسان‏ها در خطر مى‏افتد.

بسیارى از اهداف دین از طریق ایجاد پیوند و الفت اجتماعى قابل دسترسى است و شارع احکامى را وضع کرده است تا مردم از طریق تعاون و مشارکت در هدف و مسیر به آن اهداف دست یابند. این تعاون و همکارى نیازمند خوش‏بینى متقابل مردم است. غیبت از جمله گناهانى است که محیط را براى ایجاد همدلى، نامناسب مى‏کند و رسیدن به اهداف اجتماعى را دشوار مى‏سازد. در صورتى که غیبت کننده از زشتى‏هاى اخلاقى دیگران یاد کند، در واقع آنها را رواج مى‏دهد، قبح آنها را از دل‏ها مى‏ریزد و محیط را از نظر اخلاقى آلوده مى‏کند.

امام صادق(علیه السلام) فرمودند:

«من قال فى مؤمن ما رأته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال الله عزوجل: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم(2)؛ کسى که درباره مؤمنى آن چه به چشم دیده و به گوش شنیده بگوید، از جمله کسانى است که خداوند فرمود: کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آورده‏اند، شیوع پیدا کند، براى آنان عذابى پُر درد خواهد بود.»

3- اثر دیگر غیبت در رابطه انسان با خداست. کسى که غیبت مى‏کند از فرمان خدا سرپیچى کرده است و کیفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشایند خواهد داشت؛ زیرا نیکى‏هاى او همه به آتش این عمل مى‏سوزد.

کسى که غیبت مى‏کند از فرمان خدا سرپیچى کرده است و کیفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشایند خواهد داشت؛ زیرا نیکى‏هاى او همه به آتش این عمل مى‏سوزد.

امام صادق(علیه السلام) فرمودند:

«الغیبة حرام على کل مسلم و انها لتأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب(3)؛ غیبت بر هر مسلمانى حرام است و هر آینه نیکى‏ها را مى‏سوزاند چنان که آتش هیزم را مى‏سوزاند.»

دشوارى کار غیبت کننده از آن روست که جبران گناهش وابسته به رضایت کسانى است که غیبت آنها را کرده است.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:

«مَن اَغتاب مُسلماً او مُسلمة لَم یقبل الله صلاته ولا صیامه اربعین یوماً و لیلة الا ان یغفر به صاحبه (4)؛ کسى که غیبت زن و مرد مسلمانى را کند خداوند نماز و روزه او را تا چهل روز و شب نمى‏پذیرد، مگر آن که برادرش او را ببخشاید.»

اگر غیبت کننده موفق به توبه شود و غیبت شونده از حق خود بگذرد، خداوند او را خواهد بخشید؛ ولى گناه غیبت چنان بزرگ است که خداوند به حضرت موسى (علیه السلام) وحى فرمود که اگر غیبت کننده توبه کند آخرین کسى است که به بهشت وارد مى‏شود و اگر توبه نکند اولین کس خواهد بود که به درون آتش جهنم مى‏رود. (5)

 

پی‌نوشت‌ها:

1- حجرات، 12.

2- کشف الربیه، ص 11.

3- همان، ص 9.

4- جامع السعادات، ج 2، ص 314.

5- همان، ص 11.  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد