در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

نشانه های عمومی آخرالزمان

پیامبر اکرم(ص) و امام اهل بیت(ع) در روایات متعدّدی به توصیف آخرالزّمان و بیان نشانه‌های عمومی این دوران پرداخته‌اند. یکی از این روایات، روایت مفصّلی است که در کتاب «الکافی» از امام ششم شیعیان(ع) نقل شده است. امام صادق(ع) در ابتدای این روایت، در پاسخ یکی از یاران خود که با ‌اشاره به برخورد تحقیرآمیز منصور عبّاسی با آن حضرت از ایشان می‌پرسد: اینان تا کی باید سلطنت کنند و ماکی از [آزار آنها] راحت و آسایش می‌یابیم. می‌فرماید: «آیا نمی‌دانی که هر چیزی مدّتی دارد ؟...آیا این سخن تو را سود می‌بخشد که بدانی هر گاه زمان این امر و [پایان دولت آنان] فرا رسد، از چشم بر هم زدنی زودتر رخ می‌دهد؟ اگر تو می‌دانستی که آنها در درگاه خداوند چه وضعی دارند، خشم تو نسبت به آنها بیشتر می‌شد. اگر تو یا [حتّی] همه ساکنان زمین کوشش کنند که آنها را از نظر گناه به وضعی بدتر از آنچه اکنون در آن به سر می‌برند، در آورند، نمی‌توانند. پس [مراقب باش] شیطان تو را نلغزاند و پریشان نکند؛ زیرا عزّت و سربلندی تنها از آن خدا، رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی‌دانند. آیا نمی‌دانی هر کس منتظر این امر باشد و در برابر آزار و‌ ترسی که به او وارد می‌شود، شکیبایی پیشه کند، فردای قیامت در صف ما محشور می‌شود».

  1. آنگاه که دیدی حق مرده است و اهل حق از میان رفته‌اند؛
  2. ستم همه جا را فراگرفته است؛
  3. قرآن فرسوده شده و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن به وجود آمده است؛
  4. دین بی‌محتوا شده است، همانند ظرفی که آن را واژگون می‌سازند؛
  5. اهل باطل بر اهل حق بزرگی می‌جویند؛
  6. شرّ آشکار شده است و از آن نهی نمی‌شود و هر که کار زشت انجام دهد، معذورش نمی‌دارند؛
  7. فسق آشکار شده است و مردان به مردان و زنان به زنان بسنده می‌کنند؛
  8. مؤمن، سکوت اختیار کرده است و سخنش را نمی‌پذیرند؛
  9. فاسق دروغ می‌گوید و کسی دروغ و افترایش را به او باز نمی‌گرداند؛
  10. بچّه کوچک، مرد بزرگ را خوار می‌شمارد؛
  11. پیوند خویشاوندی بریده می‌شود؛
  12. هر که را به کار بد بستایند،خوشحال می‌شود؛
  13. پسر بچّه همان می‌کند که زن می‌کند؛
  14. زنان با زنان ازدواج می‌کنند؛
  15. مدّاحی و چاپلوسی فراوان می‌شود؛
  16. مرد، مال خود را در غیر راه طاعت خدا خرج می‌کند و کسی از او جلوگیری نمی‌کند؛
  17. چون شخص مؤمنی را ببیند، از کوشش او به خدا پناه برد؛
  18. همسایه، همسایه خود را آزار می‌دهد و در این کار مانعی برای او نیست؛
  19. کافر خوشحال است از آنچه در مؤمن می‌بیند و شاد است از اینکه در روی زمین فساد و تباهی می‌بیند؛
  20. آشکارا شراب بنوشند و کسانی که از خدای عزّوجلّ نمی‌ترسد، برای نوشیدنش گرد هم می‌آیند؛
  21. امر به معروف کننده، خوار است؛
  22. فاسق در آنچه خدا دوست ندارد، نیرومند و ستوده است؛
  23. اهل قرآن و هر که آنان را دوست دارد، خوار است؛
  24. راه خیر بسته شده و راه شرّ مورد توجّه قرار گرفته است؛
  25. خانه کعبه تعطیل شده است و دستور به ‌ترک آن داده می‌شود؛
  26. مرد به زبان می‌گوید، آنچه را که به آن عمل نمی‌کند؛
  27. مردان، خود را برای استفاده مردان فربه می‌کنند و زنان برای زنان؛
  28. زندگی مرد از پس او اداره می‌شود و زندگی زن از فرج او؛
  29. زنان مانند مردان برای خود انجمن‌ها‌ ترتیب می‌دهند؛
  30. در میان فرزندان عبّاس، کارهای زنانگی آشکار می‌شود (و خود را مانند زنان زینت می‌کنند، همان گونه که زن برای جلب نظر شوهرش، خود را آرایش می‌کند)؛
  31. به مردها پول می‌دهند که با آنها یا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند؛
  32. توانگر از شخص با ایمان عزیزتر است؛
  33. رباخواری آشکار است و رباخوار سرزنش نمی‌شود؛
  34. زن‌ها به زنا افتخار می‌کنند؛
  35. زن برای نکاح مردان با شوهر خود همکاری می‌کند؛
  36. بیشتر مردم و بهترین خانه‌ها آن باشد که به زنان در هرزگی‌شان کمک می‌کنند؛
  37. مؤمن به خاطر ایمانش غمناک و پست و خوار می‌شود؛
  38. بدعت و زنا آشکار می‌شود؛
  39. مردم به شهادت ناحق اعتماد می‌کنند؛
  40. دستورهای دینی بر اساس تمایلات ‌اشخاص تفسیر می‌شود؛
  41. حلال، تحریم شود و حرام ، مجاز؛
  42. مردم چنان در ارتکاب گناه گستاخ شده‌اند که منتظر رسیدن شب نیستند؛
  43. مؤمن نمی‌تواند کار بد را نکوهش کند، جز با قلب؛
  44. مال کلان در راه غضب الهی خرج می‌شود؛
  45. زمام‌داران به کافران نزدیک می‌شوند و از نیکان دوری می‌گزینند؛
  46. والیان در داوری رشوه می‌گیرند؛
  47. پست‌های حسّاس دولتی به مزایده گذارده می‌شود؛
  48. مردم با محارم خود نزدیکی می‌کنند؛
  49. به تهمت و سوءظن، مرد به قتل می‌رسد؛
  50. مرد به مرد پیشنهاد عمل زشت می‌کند و خود و اموالش را در اختیار او می‌گذارد؛
  51. مرد به خاطر آمیزش با زنان سرزنش می‌شود (که چرا با مردان آمیزش نمی‌کند)؛
  52. مرد از کسب زنش از هرزگی نان می‌خورد و آن را می‌داند و به آن تن می‌دهد؛
  53. زن بر مرد خود مسلّط می‌شود وکاری را که مرد نمی‌خواهد انجام می‌دهد و به شوهر خود خرجی می‌دهد؛
  54. مرد، زن و کنیزش را (برای زنا) کرایه می‌دهد و به خوراک و نوشیدنی پستی تن در می‌دهد؛
  55. سوگندهای به ناحق به نام خدا بسیار می‌شود؛
  56. قمار آشکار می‌شود؛
  57. شراب را بدون مانع و آشکارا می‌فروشند؛
  58. زنان مسلمان، خود را در اختیار کافران می‌گذارند؛
  59. لهو ولعب آشکار می‌شود و کسی که از کنار آن می‌گذرد،  از آن جلوگیری نمی‌کند (و کسی جرئت جلوگیری را ندارد)؛
  60. کسی که مردم از تسلّط و قدرتش‌ ترس دارند، مردم شریف را خوار می‌کند؛
  61. نزدیک‌ترین مردم به فرمان روایان کسی است که به دشنام گویی ما خاندان ستایش شود؛
  62. هر کس ما را دوست دارد، دروغ گویش می‌دانند و شهادت او را نمی‌پذیرند؛
  63. مردم، در گفتن حرف زور و ناحق با یکدیگر رقابت می‌کنند؛
  64. شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران می‌آید و در عوض، شنیدن سخنان باطل بر مردم آسان است؛
  65. همسایه، همسایه را از‌ترس زبانش گرامی می‌دارد؛
  66. حدود خدا تعطیل می‌شود و در آن به دلخواه خود عمل می‌کنند؛
  67. مساجد طلا کاری می‌شود؛
  68. راستگو‌ترین مردم پیش آنها، مفتریان دروغ گویند؛
  69. شرّ و سخن‌چینی آشکار می‌شود؛
  70. ستم کاری گسترش می‌یابد؛
  71. غیبت را سخن نمکین می‌شمارند و مردم یکدیگر را بدان مژده می‌دهند؛
  72. برای غیرخدا به حج و جهاد می‌روند؛
  73. سلطان به خاطر کافر، مؤمن را خوار می‌کند؛
  74. خرابی و ویرانی بیش از آبادی است؛
  75. زندگی مرد از کم فروشی اداره می‌شود؛
  76. خون ریزی را آسان می‌شمارند؛
  77. مرد برای غرض دنیایی ریاست می‌طلبد و خود را به بدزبانی مشهور می‌سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند؛
  78. نماز را سبک می‌شمارند؛
  79. مرد مال بسیار دارد؛ ولی از وقتی که آن را پیدا کرده، زکات آن را نپرداخته است؛
  80. قبر مرده‌ها را می‌شکافند و آنها را می‌آزارند و کفن‌هایشان را می‌فروشند؛
  81. آشوب بسیار می‌شود؛
  82. مرد روز خود را به نشئه (شراب) به شب می‌برد و شب را به مستی صبح می‌کند
  83. با حیوانات عمل زشت انجام می‌دهند؛
  84. حیوانات یکدیگر را می‌درند؛ مرد به مصلّی می‌رود؛ ولی چون بر می‌گردد،جامه در تن ندارد؛
  85. دل مردم سخت و چشمانشان خشک می‌شود و یاد خدا بر آنان سنگین می‌آید؛
  86. کسب‌های حرام گسترش می‌یابد و بر سر آن رقابت می‌کنند؛
  87. نماز خوان برای ریا و خودنمایی نماز می‌خواند؛
  88. فقیه برای غیر دین فقه می‌آموزد و دنیا و ریاست، طلب می‌کند؛
  89. مردم دور کسی را گرفته‌اند که قدرت دارد؛
  90. هر کس روزی حلال می‌جوید، سرزنش می‌شود و جوینده حرام ، مورد ستایش و تعظیم است؛
  91. در مکّه و مدینه کارهایی می‌کنند که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ کس آنها را از این کارهای زشت باز نمی‌دارد؛
  92. آلات لهو و لعب [حتّی] در مکّه و مدینه آشکار می‌شود؛
  93. مرد سخن حق می‌گوید و امر به معروف و نهی از منکر می‌کند؛ دیگران او را نصیحت می‌کنند و می‌گویند این کار بر تو لازم نیست؛
  94. مردم به همدیگر نگاه می‌کنند و به مردم بدکار اقتدا می‌کنند؛
  95. راه خیر به کلّی خالی است و کسی از آن راه نمی‌رود؛
  96. مرده را به مسخره می‌گیرند و کسی برای مرگ او غمگین نمی‌شود؛
  97. هر سال بدعت و شرارت بیشتر می‌شود؛
  98. مردم و انجمن‌ها تنها از توانگران پیروی می‌کنند؛
  99. به فقیر چیزی می‌دهند؛ در حالی که به او می‌خندند و برای غیر خدا به او ‌ترحّم می‌کنند؛
  100. نشانه‌های آسمانی پدید می‌آید؛ ولی کسی از آن هراس ندارد؛
  101. مردم در حضور جمع، همانند بهایم مرتکب اعمال جنسی می‌شوند و هیچ کس از‌ ترس، کار زشت را انکار نمی‌کند؛
  102. مرد در غیر اطاعت خدا زیاد خرج می‌کند؛ ولی در مورد اطاعت خدا از کم هم دریغ می‌ورزد؛
  103. آزار به پدر و مادر آشکار می‌شود و مقام آنها را سبک می‌شمارند و حال آنها در پیش فرزند از همه بدتر باشد و از اینکه به آنها افترا زده شود، خوشحال می‌شوند؛
  104. زن‌ها بر حکومت چیره می‌شوند و پست‌های حسّاس را قبضه می‌کنند و کاری پیش نمی‌رود، جز آنچه به دلخواه آنان باشد؛
  105. پسربه پدر خود افترا می‌زند و به پدر و مادر خود نفرین می‌کند و از مرگشان خوشحال می‌شود؛
  106. اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز، گناه بزرگ مرتکب نشده باشد، مانند هرزگی یا کم فروشی یا انجام کار حرام یا می‌خوارگی، آن روز غمگین است و خیال می‌کند که وزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بیهوده تلف شده است؛
  107. سلطان موّاد غذایی را احتکار می‌کند،
  108. حقّ خویشاوندان پیامبر (خمس) به ناحق تقسیم می‌شود و بدان قمار بازی و می‌خوارگی می‌کنند؛
  109. با شراب درمان می‌کنند و بدان بهبودی می‌جویند؛
  110. مردم در مورد ‌ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی‌عقیدگی یکسان می‌شوند؛
  111. منافقان و اهل نفاق سر وصدایی دارند و اهل حق، بی‌سر و صدا و خاموشند؛
  112. برای اذان گفتن و نماز خواندن مزد می‌گیرند؛
  113. مسجد‌ها پر است از کسانی که از خدا‌ ترس ندارند و برای غیبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد می‌آیند و در مساجد، از شراب مست
  114. شخص مست که از خود تهی است، بر مردم پیش نمازی می‌کند و به مستی او ایراد نمی‌گیرد و چون مست شود، گرامی‌اش می‌دارند؛
  115. هر که مال یتیمان را بخورد، شایستگی او را می‌ستایند؛
  116. قاضیان به خلاف دستور خدا داوری می‌کنند؛
  117. زمام داران از روی طمع، خیانت‌کاران را امین خود می‌سازند؛
  118. میراث (یتیمان ) را فرمان روایان به دست افراد بدکار و بی باک نسبت به خدا داده‌اند، از آنها حقّ حساب می‌گیرند و زمام آنها را رهایی می‌سازند تا هر چه می‌خواهند انجام دهند؛
  119. بر فراز منبرها، مردم را به پرهیزکاری دستور می‌دهند؛ ولی خود گویندگان به آن دستور عمل نمی‌کنند؛
  120. وقت نماز‌ها را سبک می‌شمارند؛
  121. صدقه را به وساطت دیگران به اهل آن می‌دهند و به خاطر رضای خدا نمی‌دهند؛ بلکه از روی درخواست مردم و اصرار به آنها می‌پردازند؛
  122. تمام همّ و غمّ مردم، شکم و عورتشان است، باکی ندارند که چه بخورند و با چه آمیزش کنند؛
  123. نشانه‌های حقّ کهنه گشته است». دنیا به آنها روی آورده است؛
  124. امام صادق(ع)پس از پیش‌بینی این حوادث، خطاب به راوی فرمود :«در چنین زمانی مراقب خود باش. نجات خود را از خداوند بخواه (فرج نزدیک است) و بدان که مردم با این نافرمانی‌ها سزاوار عذابند. اگر عذاب بر آنها فرود آمد و تو در میان آنها بودی، باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آنها به واسطه سرپیچی از فرمان خدا می‌بینند، بیرون بیایی». بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌گرداند: «و إنّ رحمه الله قریبٌ من المحسنین»

پی‌نوشت‌ها:
1. الکافی، ج 8، صص 36 ـ 42، ح 7؛ بحارالأنوار، ج52، صص 254 ـ 260.

موعود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد