در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

تظاهر به عبادت

شرح حدیثی خواندنی از امام باقر علیه‌السلام توسط آیت الله مصباح یزدی 
 
 
 
مرحوم شیخ طوسى(قدس سره) در کتاب تهذیب و همچنین مرحوم کلینى در اصول کافى چنین روایت مى‌کنند که
 امام باقر علیه السلامبه جابر مى‌فرمایند: در آخرالزمان مردمى خواهند بود که از گروه خاصى پیروى مى‌کنند، و در رفتار و گفتارشان به آن گروه خاص اعتماد مى‌کنند.آن گروه خاص که مورد اعتماد مردم قرار مى‌گیرند، طبعاً از کسانى هستند که مردم آن‌ها را عالم و اشخاص موجهى دانسته، و مورد اعتماد مى‌شمارند و حرف آن‌ها را گوش مى‌کنند
 
( تهذیب الاصول، ج 6، ص 180، باب 22، روایت 21؛ اصول کافى، ج 5، ص 55، روایت 1) 
  
به ادامه مطلب بروید

این اشخاص داراى این صفات مى‌باشند:  “یَتَقَرَّؤُنَ وَ یَتَنَسَّکُون”؛  یتقرؤن از ماده قرائت است. در صدر اسلام، بالاترین علما کسانى بودند که قرآن و علوم قرآنى را خوب مى‌دانستند و به دیگران تعلیم مى‌دادند. به این افراد مى‌گفتند: “قُرّاء”؛ مثلاً هنگامى که مى‌خواستند براى شهرى، کشورى، یا گروهى که تازه مسلمان شده بودند مُبلغ بفرستند، یکى از این قُراء را مى‌فرستادند و آن‌ها قرآن را براى مردم مى‌خواندند، تفسیر مى‌کردند و تعلیم مى‌دادند، و به این وسیله آنان را هدایت مى‌کردند. به همین جهت قراء به عنوان علماى برتر در صدر اسلام مشهور بودند. اما افرادى بودند که خود را به لباس قراء در مى‌آوردند. یعنى افرادى بودند که صلاحیت این کار را نداشتند، اما به این کار تظاهر مى‌کردند. عبارت “روحانى‌نما” در اصطلاحات امروزى معادل مناسبى براى آن است.

 

امام باقر(علیه السلام) مى‌فرمایند مردم آخرالزمان از روحانى‌نمایانى تبعیت مى‌کنند، که تظاهر به قارى بودن و عالم بودن مى‌کنند. همچنین تظاهر به عبادت مى‌کنند. “یتنسکون”، از ماده نُسک است و ناسک یعنى کسى که عبادت مى‌کندتنسک یعنى تظاهر به عبادت کردن. خیلى اهل عبادت نیستند، ولى در حضور مردم به گونه‌اى قیافه مى‌گیرند، که مردم تصور مى‌کنند آن‌ها اهل عبادت هستند

                        

 

“حُدَثاءُ سُفَهاء” افرادى که مردم در آخرالزمان از آن‌ها پیروى مى‌کنند، انسان‌هاى تازه‌کار و سطحى‌نگر هستند و عمقى ندارند. “لا یُوجِبُونَ أمْراً بِمَعْرُوف وَ لا نَهْیاً عَن مُنْکَر اِلاّ اِذا اَمِنُوا الضَّرَر” این افراد که مردم از آن‌ها تبعیت مى‌کنند، تکلیفى براى امر به معروف و نهى از منکر قائل نیستند، آن‌ها به مردم مى‌گویند امر به معروف و نهى از منکر واجب نیست، مگر جایى که ضررى نداشته باشد، امر به معروف و نهى از منکر جایى واجب است که گفتن و نگفتن آن براى شما مشکلى ایجاد نکند، والا اگر امر به معروف و نهى از منکر مشکلى ایجاد کند واجب نیست، و نباید نسبت به آن اقدام کرد. “یَطْلُبُونَ لاَنْفُسِهِمُ الرُّخَصَ وَ الْمَعاذیر”، این افراد که تظاهر به عمل و تقوا مى‌کنند، به دنبال بهانه‌اى هستند که از زیر بار تکلیف شانه خالى کنند. چون بالاخره امر به معروف و نهى از منکر خواه‌ناخواه، مشکلات و تبعاتى دارد. افرادى که مورد نهى از منکر قرار مى‌گیرند، این مسأله برایشان ناخوشایند است و دیگر مرید انسان نمى‌شوند، ممکن است به دنبال این نهى از منکر مثلاً کمک‌هاى مادى و احترامى که براى انسان داشتند دیگر انجام ندهند و از اطراف انسان پراکنده شوند. اگر انسان بگوید چرا این منکر را انجام مى‌دهى، یا این که فلان معامله‌ات درست نیست، چرا مراسم ازدواج را این‌گونه بر پا کردى، چرا در فلان مجلس مطرب بردى، چرا در آن‌جا مجلس رقص به راه انداختى، چرا مرتکب گناه شدى، و مواردى از این قبیل، کسانى نهى شدن از این منکرات را دوست ندارند، از اطراف انسان پراکنده مى‌شوند. و برخى افراد نیز براى این‌که موقعیت خود را بین مردم از دست ندهند، سعى مى‌کنند این‌گونه مطالب را مطرح نکنند، و به دنبال بهانه‌اى مى‌گردند که از زیر بار تکلیف امر به معروف و نهى از منکر شانه خالى کنند، تا بتوانند با مردم بسازند و کنار بیایند.

 

خوب، این افراد عالم‌نما و روحانى‌نما هستند، در واقع این‌ها صلاحیت رهبرى و راهنمایى مردم را ندارند. این‌ها عالمان حقیقى را از میدان بیرون کرده و خود را به جاى آنان جا زده‌اند. افرادى با این خصوصیات براى این‌که عالمان حقیقى را از صحنه بیرون کنند، باید کارى انجام دهند که آن‌ها را از چشم مردم بیندازند. لذا سعى مى‌کنند براى آن عالم حقیقى، برچسب‌هایى درست کنند، نقطه‌ضعف‌هایى پیدا کنند. ساده‌ترین کارى که مى‌توانند انجام دهند این است که اشتباهى در کلام یا رفتار آن عالم حقیقى پیدا کنند و آن را زیر ذره‌بین قرار داده و بزرگ کنند. بالاخره علماى حقیقى هم که معصوم نیستند، ممکن است گاهى اشتباهى مرتکب شوند، فرض کنید در بین صد سخنرانى یک جمله را اشتباه بگویند، آمارى را اشتباه نقل کنند، در خواندن آیه‌اى از قرآن دچار خطا شوند، دیگران که پاى منبر نشسته‌اند، وقتى اشتباه او را بفهمند، مى‌گویند این آقا اشتباه کرد، بلد نیست قرآن بخواند، یا این‌که در نقل فلان آمار اشتباه کرد. ولى اگر بنا باشد خود این آقایان ده دقیقه سخنرانى کنند، آن‌گاه مى‌فهمند صحبت کردن چه مشکلاتى دارد



منبع : خبرگزاری رجا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد