در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

روایتی از آخرین لحظات عمر شریف پیامبر(ص)

آخرین روزهای زندگانی پیامبر از فصول بسیار حساس و دقیق تاریخ اسلام است، اسلام و مسلمانان در آن روزها، ساعات دردناکی را می‌گذراندند، مخالفت علنی برخی صحابه و سرپیچی آنان از شرکت در سپاه اسامه، حاکی از یک سلسله فعالیت‌های زیرزمینی و تصمیم جدی آنان بود که پس از درگذشت پیامبر، حکومت و فرمانروایی و امور سیاسی اسلام را قبضه کنند و جانشین رسمی پیامبر را که در روز «غدیر» تعیین شده بود، عقب بزنند.
 فارس: آخرین لحظه‌های زندگی، پیامبر(ص) چشمان خود را باز کرد و گفت: برادرم را صدا بزنید تا بیاید در کنار بستر من بنشیند، همه فهمیدند که مقصودش علی(ع) است. حضرت در کنار پیامبر(ص) نشست و ایشان را از بستر بلند کرد.

فارس: آخرین لحظه‌های زندگی، پیامبر(ص) چشمان خود را باز کرد و گفت: برادرم را صدا بزنید تا بیاید در کنار بستر من بنشیند، همه فهمیدند که مقصودش علی(ع) است. حضرت در کنار پیامبر(ص) نشست و ایشان را از بستر بلند کرد.

آخرین روزهای زندگانی پیامبر از فصول بسیار حساس و دقیق تاریخ اسلام است، اسلام و مسلمانان در آن روزها، ساعات دردناکی را می‌گذراندند، مخالفت علنی برخی صحابه و سرپیچی آنان از شرکت در سپاه اسامه، حاکی از یک سلسله فعالیت‌های زیرزمینی و تصمیم جدی آنان بود که پس از درگذشت پیامبر، حکومت و فرمانروایی و امور سیاسی اسلام را قبضه کنند و جانشین رسمی پیامبر را که در روز «غدیر» تعیین شده بود، عقب بزنند.
 
پیامبر نیز از منویات آنان به طور اجمال آگاهی داشت، از این رو برای خنثی کردن فعالیت آنان اصرار می‌ورزید که تمام سران صحابه در سپاه اسامه شرکت کنند و هر چه زودتر سرزمین مدینه را به قصد نبرد با رومیان ترک گویند، ولی بازیگران صحنه سیاست، برای اجرای نقشه‌های خود، به عللی از شرکت در سپاه اسامه اعتذار جسته و حتی سپاه را از حرکت بازداشتند تا روزی که پیامبر اسلام درگذشت و سرانجام پس از 16 روز توقف و معطلی بر اثر انتشار وفات پیامبر، دومرتبه به مدینه بازگشتند.
 
آیت‌الله جعفر سبحانی در کتاب «فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام» از آخرین لحظان عمر پربرکت پیامبر(ص) چنین یاد می‌کند:
 
امام علی چگونه از لحظات آخر عمر پیغمبر یاد می‌کند؟
 
در آخرین لحظه‌های زندگی، پیامبر(ص) چشمان خود را باز کرد و گفت: برادرم را صدا بزنید تا بیاید در کنار بستر من بنشیند، همه فهمیدند که مقصودش علی است، علی در کنار بستر او نشست، ولی احساس کرد که پیامبر می‌خواهد از بستر برخیزد، علی پیامبر را از بستر بلند کرد و به سینه خود تکیه داد.
 
چیزی نگذشت که علایم احتضار، در وجود شریف او پدید آمد، شخصی از ابن‌عباس پرسید: پیامبر در آغوش چه کسی جان سپرد؟ ابن عباس گفت: پیامبر گرامی در حالی‌که سر او در آغوش علی بود، جان سپرد و علی و برادر من، «فضل» او را غسل دادند.
 
امیرمؤمنان، در یکی از خطبه‌های خود به این مطلب تصریح کرده می‌فرماید: «وَلَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّه(ص) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَی صَدْرِی . . . وَلَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَهُ(ص) وَالْمَلاَئِکَةُ أَعْوَانِی . . . »، پیامبر در حالی‌که سر او بر سینه من بود، قبض روح شد، من او را در حالی‌که فرشتگان مرا یاری و کمک می‌کردند، غسل دادم.
 
*آخرین جمله پیامبر(ص) قبل از رحلت
 
گروهی از محدثان نقل می‌کنند که آخرین جمله‌ای که پیامبر در آخرین لحظات زندگی خود فرمود، جمله «لا، مع الرفیق الاعلی» بوده است، گویا فرشته وحی او را در موقع قبض روح، مخیر ساخته است که بهبودی یابد و بار دیگر به این جهان بازگردد و یا پیک الهی، روح او را قبض کند و به سرای دیگر بشتابد.
 
وی با گفتن جمله مزبور، به پیک الهی رسانیده است که می‌خواهد به سرای دیگر بشتابد، بنابراین پیامبر این جمله را فرمود و دیدگان و لب‌های وی روی هم افتاد.
 
روح مقدس و بزرگ آن سفیر الهی، ظهر روزِ دوشنبه در 28 ماه صفر به آشیان خلد پرواز کرد، آن گاه پارچه‌ای یمنی روی جسد مطهر آن حضرت افکندند و برای مدت کوتاهی در گوشه اتاق گذاردند، شیون زنان و گریه نزدیکان پیامبر، مردم بیرون را مطمئن ساخت که پیامبر گرامی در گذشته است، چیزی نگذشت که خبر رحلت وی در سرتاسر شهر انتشار یافت.
 
*امام علی(ع) هنگام تغسیل پیامبر(ص) چه گفت؟
 
امیرمؤمنان جسد مطهر پیامبر را غسل داد و کفن کرد، زیرا پیامبر فرموده بود که نزدیکترین فرد مرا غسل خواهد داد و این شخص جز علی، کسی نبود. سپس چهره او را باز کرد و در حالی‌که سیلاب اشک از دیدگان او جاری بود؛ این جمله‌ها را گفت: پدر و مادرم فدای تو باد، با فوت تو ریشه نبوت و وحی الهی و اخبار آسمان‌ها ـ که هرگز با مرگ کسی بریده نمی‌شود ـ قطع شد.
 
*نخستین کسی که بر بدن مطهر پیغمبر(ص) نماز خواند
 
نخستین کسی که بر پیامبر نماز گزارد، امیرمؤمنان بود. سپس یاران پیامبر، دسته دسته بر جسد او نماز گزاردند و این مراسم تا ظهر روز سه‌شنبه ادامه داشت و سپس تصمیم بر این شد که جسد مطهر پیامبر را در همان حجره‌ای که درگذشته بود، به خاک بسپارند، قبرِ آن حضرت به وسیله ابوعبیده جراح و زید بن سهل آماده شد و مراسم دفن به وسیله امیرمؤمنان به کمک فضل و عباس انجام گرفت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد