ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از منافقان محسوب میشود، آن کسی که با خدا پیمان میبندد که: «اگر به من تمکّن مالی بدهی، چنین و چنان میکنم؛ مسجد میسازم؛ حسینیه میسازم؛ درمانگاه میسازم؛ به مستمندان میرسم» بعد هم عمل نمیکند. در مقام اعتقاد خوب است، پیمان محکم هم با خدا میبندد ولی به تمکّن که رسید، حُبّ دنیا در دلش گُل میکند و مانع از عمل میشود.
وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ : بعضی از آنها با خدا پیمان بستند که اگر از فضل خود مالی نصیبمان کند ،زکات می دهیم و در زمره صالحان در می آییم.
مَّاآتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ : چون خدا از فضل خود مالی نصیبشان کرد ، بخل ورزیدند و به اعراض بازگشتند.
فَأعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إلی یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِما أخْلَفُوا اللهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یکْذِبُونَ :و از آن پس تا روزی که همراه با آن خلف وعده با خدا و آن دروغها که ، می گفتند با او ملاقات کنند ، دلهایشان را جای نفاق ساخت.
به ادامه مطلب بروید ...
لطفا نظر دهید
این آیه به ما هم هشدار میدهد و میگوید: گروهی از مۆمنان نیز از دسته ی منافقان به حساب میآیند، در حالی که باطناً کافر نیستند و کفر اعتقادی ندارند ولی کفر عملی دارند؛ یعنی، در مقام عمل، به اقتضای اعتقادشان عمل نمیکنند. توجّه میفرمایید: کلمهی (وَ مِنْهُمْ) که در ابتدای آیه آمده است، نشانگر این است که گروه خوش اعتقاد بد عمل از نظر خدا در زمرهی منافقانند. آنگاه نمونهای از بد عملی ها را بیان میکند: ( من عاهد الله ) ؛
«آن کسانی که با خدا عهد [بندگی] بستهاند [امّا به عهد خویش عمل نمیکنند].»
آیا ما با خدا پیمان بندگی نبسته ایم؟! ما که به وحدانیت خدا و رسالت رسول(صلی الله علیه وآله وسلم)شهادت دادهایم، یعنی چه؟ یعنی، من متعهّد شدهام و به عهده گرفتهام که نماز بخوانم، روزه بگیرم، حجّ بروم، زکات بدهم و خلاصه، اتیان واجبات و ترک محرمات بنمایم و معنای بندگی همین است که می فرماید:
( أ لَمْ أعْهَدْ إلَیکُمْ یا بَنِی آدَمَ أنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیطانَ إنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین وَ أنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ ) ؛
«آیا من با شما، ای آدمزادگان؛ در عالم فطرت و عقلتان پیمان نبسته ام که از شیطان که دشمن آشکار شماست اطاعت نکنید؟! تنها از من اطاعت کنید که راه مستقیم [سعادت] همین است.»
خداوند در قرآن می فرماید : تَتَّخِذُونَ اَیْمانُکمْ دَخَلاً بَیْنَکمْ:
اى تازه مسلمانان! اى سست ایمانان! سوگند و پیمان خود را وسیله خیانت و فساد قرار ندهید و در بیعت با خداى خویش تقلّب نکنید.
اَنْ تَکونَ اُمَّةٌ هِىَ اَرْبى مِنْ اُمَّة:
شما تنها به این دلیل که مشرکان در اکثریّت هستند و مسلمانان در اقلیّت، براى پیمان شکنى با پیامبر خدا این را بهانه قرار ندهید که این عذر و بهانه شما پذیرفته نیست، بلکه باید به پیمانتان وفادار باشید.
اِنَّما یَبْلُوکمُ اللّهُ بِه:
کثرت دشمن و قلّت مسلمانان، عذر بازگشت به کفر نیست، بلکه این خود نوعى امتحان الهى براى مسلمانان و مۆمنان است. سعى کنید در این امتحان پیروز و سربلند باشید.( آیه 92 سوره نحل)
وَ لَیُبَیِّنُنَّ لَکمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ما کنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ:
بى شک در روز قیامت خداوند تمام اختلافات را برطرف مى سازد و حقایق ظاهر مى شود، و حتّى کافران و مشرکان افسوس مى خورند که چرا ایمان نیاوردند.
این مثل، مثل بسیار زیبا، رسا، جالب و جاذبى است و هشدارباشى است براى مسلمانانى که طناب ایمان خود را محکم تابیده اند و با زحمت فراوان آن را به اتمام رسانیده اند تا مبادا پس از این همه زحمت با روى آوردن به شرک آن را هدر دهند.
حضرت على (علیه السلام) در نامه 53 نهج البلاغه (عهدنامه مالک اشتر) مى فرماید:
اى مالک! در عهدى که مى بندى پایدار و وفادار باش چه طرف پیمان تو مسلمان باشد، چه کافِر زیرا در میان تمام دستوراتى که خداوند برشمرده است، هیچ دستورى به اهمیّت عهد و پیمان نیست چه اینکه عهد و پیمان در میان تمام امّت ها و ملّت ها محترم است.
از این رو، قرآن مجید مى فرماید: شما به وسیله ایمان تابیده شده اید، انسان عاقل دوباره طناب ایمان خود را وانمى تابد!
اهمیّت وفاى به عهد و پیمان
حضرت على(علیه السلام) در نامه 53 نهج البلاغه (عهدنامه مالک اشتر) مى فرماید:
اى مالک! در عهدى که مى بندى پایدار و وفادار باش چه طرف پیمان تو مسلمان باشد، چه کافِر زیرا در میان تمام دستوراتى که خداوند برشمرده است، هیچ دستورى به اهمیّت عهد و پیمان نیست چه اینکه عهد و پیمان در میان تمام امّت ها و ملّت ها محترم است.
دنیاى کنونى نیز چنین است و غالب کشورها به عهد و پیمان ها پایبند هستند و حتّى در زمان جاهلیّت نیز چنین بوده است و بت پرستان نیز به پیمان هاى خود وفادار مى ماندند. بنابراین، لازم است مسلمانان در پیمانهاى خود با خدا و مردم وفادار باشند.
با امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف نیز هر روز صبح، عهد می بندیم و می گوییم:
(اَللّهُمَّ بَّلِغْ مَوْلای صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ ... اَللّهُمَّ اِنّی اُجِدِّدُ لَهُ فى هذا الْیوْمِ وَ فى کُلِّ یوْمٍ عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیعَةً فى رَقَبَتى...)؛
فرمودهاند: در پایان این زیارت، دست راست را به دست چپ بزنید، مثل دست زدن در بیعت و بگویید: (... اَللّهُمَّ هذِهِ بَیعَةٌ لَهُ فى عُنُقى اِلَی یوْمِ الْقیامَةِ)؛
«من با مولایم و امام زمانم بیعت کردم و بیعت او را به گردن گرفتم و بر آن وفا دار میمانم تا روز قیامت.»
حال، آیا راستی ما به این عهد و پیمانی که با خدا و امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف بستهایم، وفاداریم و بندهی مطیعِ درست و حسابی هستیم.
آیه صریحاً تهدید میکند و میگوید : از منافقان محسوب میشود، آن کسی که با خدا پیمان میبندد که: «اگر به من تمکّن مالی بدهی، چنین و چنان میکنم؛ مسجد میسازم؛ حسینیه میسازم؛ درمانگاه میسازم؛ به مستمندان میرسم» بعد هم عمل نمیکند. در مقام اعتقاد خوب است، پیمان محکم هم با خدا میبندد ولی به تمکّن که رسید، حُبّ دنیا در دلش گُل میکند و مانع از عمل میشود.
( وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ )؛
«با خدا پیمان میبندند که اگر خدا از فضلش به ما بدهد، حتماً و قطعاً صدقات میدهیم و انفاقات میکنیم و از بندگان صالح میشویم .»
امّا : ( فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ) ؛ «همین که از فضلش به آنها داد»
( بَخِلُوا بِهِ) ؛
«به همانچه که خدا داده است بخل میورزند.»
و مثل قارون میشوند که حضرت موسی(علیه السلام) به او میگفت: از آنچه که خدا به تو داده است زکات بده. میگفت: نه؛( إنَّما اُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدِی )؛ [1]
«من این مال را خودم با کاردانی خودم به دست آوردهام [مربوط به کسی نیست] ».
( تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ)؛
«رو بر میگردانند در حالی که اعراض میکنند.»
منابع :
بیانات حجت الاسلام ضیاء آبادی
سایت حوزه