در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

مصطفی گفت «من وایستادم اینجا را درست کنم»

دانشمند بسیجی شهید مصطفی احمدی روشن ؛  

 

مصطفی گفت «من وایستادم اینجا را درست کنم» 

 

 

 

مصطفی سفارش داد برای سازمان یکی دو تا دستگاه جور کردم . هر بار می خواستند پولم را حساب کنند ، می خورد به سیستم پرپیچ و خم اداری .  

 

اول که به دستگاه ایراد می گرفتند و می زدند زیر قرارداد . تازه وقتی ایراد منتفی می شد ، پولم را دیر می دادند ، اما مصطفی همیشه پشتم بود و حمایت می کرد .  

 

یک بار که آمده بودم دفترم ، گفت : . . . 

 

به ادامه مطلب بروید . . .

 «بیا سازمان پیش خودمون.»
گفتم«مگه دیوونه ام ؟ کجا بیام ؟ پول میدن ؟ درست برخورد می کنن ؟ چی داره اینجا ؟ تو بیا بریم بیرون کار راه بیاندازیم.»
گفت «من وایستادم اینجا را درست کنم.»
هر وقت می رفتم نطنز ، توی راه برگشت بغض می کردم . غربتی داشت آنجا . 


*
بعد از شهادت مصطفی ، دم ظهر رفتم نمازخانه ی سایت . پر از رفقای خودمان بود ؛ رفقایی که خیلی هایشان را مصطفی با هزار زحمت راضی کرد و آورد پای کار . یاد روزهایی افتادم که مصطفی تنها بود.بغضم ترکید .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد