در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

خواستم کمی شبیه “حضرت زهرا(س) ” باشم.

  

 

گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم ؟

گفتم: چه میدانم ، لابد این‌طوری خوش‌تیپ تری!

گفت: نچ !

گفتم: خب لابد فهمیدی این‌ طوری حجابت کامل‌تره مثلاً !

گفت: نچ !

گفتم: ای بابا ! خب لابد عاشق یکی شدی ، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!

گفت: نزدیک شدی !

گفتم: آها!! دیدی گفتم همه‌ی قصه‌ها به ازدواج ختم میشوند ؟ دیدی!!

گفت: برو بابا… دور شدی باز

گفتم: خب خودت بگو اصلاً

گفت: یک جایی شنیدم چادر ، لباس “حضرت زهرا (س)”ست،

خواستم کمی شبیه “حضرت زهرا (س) ” باشم.
 

 

بیایید به خاطر مادرمان که تو 18 سالگی . . .  

 

گناه نکنیم و توبه کنیم

نظرات 1 + ارسال نظر
گمنام چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 18:21 http://gomshodeganmajnon.persianblog.ir

مادر .....چادرم را محکم تر خواهم گرفت مادر.... دعاکن مادر کنیزت را ببخش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد