در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

آثار سبک شمردن نماز در کلام رسول خدا

http://lorestan.namaz.ir/lorestan/images/articles/22222.jpg

 

حضرت زهرا (سلام الله علیها):

از پدرم رسول خدا (صلّى الله علیه وآله) درباره مردان و زنانى که در نمازشان سستى و سهل انگارى مى کنند، پرسیدم. آن حضرت فرمودند: هر زن و مردى که در امر نماز، سستى و سهل انگارى داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا میگرداند که شش تا در زندگی دنیا، و سه تا در وقت مرگ، و سه تا در قبر و برزخ، و سه تای دیگر در قیامت است، وقتی از قبرش خارج می شود.

امَا شش اثری که در دنیا خدا به سبب سستی در نماز برایش پیش می­آورد:

1ـ خداوند، برکت را از عمرش مى گیرد، 2ـ خداوند، برکت را از رزق و روزى اش میگیرد،3ـ خداوند، سیماى صالحین را از چهره­اش محو می­کند، 4ـ هر کارى که بکند بدون پاداش خواهد ماند، 5ـ دعایش مستجاب نخواهد شد، 6ـ برایش بهره اى از دعاى صالحین نخواهد بود،

امَا آن سه تا که در وقت مرگش به او می رسد:

1ـ ذلیل خواهد مُرد، 2ـ گرسنه جان خواهد داد، 3ـ تشنه کام خواهد مرد، به طورى که اگر با همه نهرهاى دنیا آبش دهند، تشنگى اش برطرف نخواهد شد.

امّا سه تای دیگر که در قبر و برزخ به او می­رسد این است که:

1ـ خداوند، فرشته اى را برمیگزیند تا او را در قبرش ناآرام سازد، 2ـ قبرش را تنگ گرداند، 3ـ قبرش تاریک باشد.

امّا آن سه تای دیگر که در روز قیامت برایش پیش می­آید وقتی که از قبرش خارج می شود و به قیامت و محشر قدم می­گذارد:

1ـ خداوند فرشته­اى را برمی­گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد، در حالى که خلایق به او بنگرند، 2ـ به سختى مورد محاسبه قرار گیرد، 3ـ و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابى دردناک باشد.

حجت السلام والمسلمین آقا تهرانی  

 

منبع : http://islamdinehagh.blogfa.com

چرا برخی دعاها اجابت نمیشود؟

فردی از امام علی علیه السلام سؤال کرد با اینکه خداوند فرموده است:

« ادعونی استجب لکم » « دعا کنید، من اجابت می کنم» ، چرا دعای ما مستجاب نمی شود ؟

آن حضرت فرمود: به خاطر این که دل های شما در ده مورد خیانت کرد».

اول: شما خدا را شناختید، ولی حق او را به جا نیاوردید، پس این شناخت سودی به حال شما نداشت

دوم: شما به پیامبر او ایمان آوردید، سپس با سنت او به مخالفت برخاستید و شریعت او را نادیده گرفتید، پس چه شد ثمره ایمان شما؟

سوم: شما کتابی را که نازل شد خواندید، ولی به آن عمل نکردید . گفتید: «سمعنا واطعنا» ،«شنیدیم و اطاعت کردیم»؛ سپس مخالفت ورزیدید .

چهارم: شما گفتید که از آتش می ترسید، در حالی که همواره با گناهان خود به آن نزدیک می شوید، این چه ترسی‌ست که دارید؟

پنجم: می‌گویید که علاقمند به بهشت هستید، در حالی که همواره با کارهایتان از آن دور می شوید، این چه علاقه ای ا‌ست که دارید؟

ششم: نعمت های پروردگار را استفاده کردید، ولی سپاسگزاری نکردید .

هفتم: خداوند شما را به دشمنی با شیطان فرا خواند و فرمود: «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا» «شیطان دشمن شماست. او را به دشمنی برگزینید» ،شما در حرف با شیطان مخالفت و دشمنی کردید، ولی در عمل با او طرح دوستی ریختید .

هشتم: همواره عیب های دیگران را در نظر آوردید و عیب های خود را پشت سر انداخته و فراموش کردید، آن ها را ملامت کردید، در حالی که خود به ملامت سزاوارتر بودید .

نهم: می‌گویید که مرگ حق است ؛ اما خود را برای آن آماده نمی‌کنید.

دهم: مردگانتان را به خاک می‌سپارید؛ اما از آنان عبرت نمی‌گیرید. 

 

پس با این وضع کدام دعا از شما مستجاب شود، در حالی که با این کارها درهای اجابت پروردگار را بر روی خود بسته اید.» 

 

   منبع:سفینه البحار 

                                                                                                        

                                                                                                                                                                                                                                     

 

 

هدیه امام حسین (ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر:

آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت
خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت
نه
با تعجب پرسیدم
پس راز این مقام چیست؟
جواب داد
هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.  

 

منبع : http://islamdinehagh.blogfa.com

علامه مصباح-ناشکری

 

 سخنان ارزشمند علامه مصباح در مورد شکر گزاری خدا به خاطر این همه نعمت و ناشکری نکردن و موقعیت ما در بین کشور های جهان و  وضع ما در مقابل غرب
 

دریافت فایل صوتی mp3 حجم:۱،۴۴۴مگابایت

امر به معروف و نهی از منکر در کلام رهبری

 

           

  

امام خامنه ای(حفظه الله): مهمترین وظیفه اى که در صراطِ امربه معروف ونهى ازمنکر وجود دارد، این است که نیروهاى مؤمن وآمربه معروف و ناهى ازمنکر و آنهایى که در نظام اسلامى انگیزه دارند، باید در صحنه باشند. همه جا باید حضور داشته باشند. حزب الّلهى بودن، یعنى آماده کار بودن براى انجام تکلیف الهى. این، یک ارزش است؛ یک ارزش انقلابى است. در نظام اسلامى، همه جا، کسى که داراى روحیه حزب الّلهى است بر کسى که داراى روحیه حزب الّلهى نیست، ترجیح دارد. از جمله، یک مدیر حزب الّلهى، یک استاد حزب الّلهى، یک صاحب منصب حزب الّلهى، یک فرمانده حزب الّلهى، یک هنرمند حزب الّلهى، یک نویسنده حزب اللهى... مبادا گمان شود که حزب الّلهى، یعنى جوان پر سر و صدا و پر هیاهویى که نه سواد درستى دارد، نه معلومات درستى! این طور نیست. درمیان متخصّصین ما، درمیان برگزیدگان ما، در میان مدیران ما، درمیان علما و اساتید ما، انسانهاى حزب الّلهى، زیادند. مفهوم حزب الّلهى را در ذهن خودمان، غلط تصوّر نکنیم. در محیطهاى مختلف، حضور عناصر حزب الّلهى، باید حضور بر جسته اى باشد. دستگاههاى اجرایى، اعمّ ازدستگاههاى قضایى یا دستگاههاى دولتى، باید به طور عملى، این ارزش را در مأموران وکارگزاران خودشان، مورد توجّه قرار دهند. یک دستگاه ادارى سالم، چه وقت مى تواند کارآیى بیشترى داشته باشد؟ وقتى که عناصر مؤمن، عناصر خالص، عناصرى که به معناى حقیقى کلمه حزب الّلهى هستند، در آن جا مؤثّر باشند. مدیران خوب، مسؤولین خوب و متخصّصین خوب، بر سرِ کار باشند. این طور نباشد که همان بحثهاى سالهاى پیش، که دشمنان آن روزها تعقیب مى کردند، رایج شود. بین عناصر مؤمن و متخصّص، تفکیک کنیم! «آیا مؤمنین سرِ کار باشند یا متخصّصین؟!» کانَّه بین مؤمن و متخصّص، یک تضاد طبیعى وجود دارد! این چه حرفى است؟! عناصر مؤمن، باگذشت سیزده سال از انقلاب، بحمداللَّه در همه سطوح فراوانند؛ در سطوح تصمیم گیرى، در سطوح مدیریّت بالاى جامعه، در سطوح مسؤولان نظامى؛ از سپاه و ارتش و بسیج. آحاد مردم هم که معلوم است. مردم ما، مردم مؤمنى هستند. مردم امتحان داده اى هستند. مردم ما مردمى نیستند که حاضر باشند بین آنها و اسلام و دین و قرآن، فاصله بیفتد؛ بین آنها و اهل بیت فاصله بیفتد. ملت ما اوّلین ملتى است که به اتّکاى قرآن و با شعار قرآن و اسلام توانست یک نظام سیاسى با آن عظمت را شکست دهد، امریکا را شکست دهد، و دنیاى استکبار را شکست دهد.

 

اطلاعات فایل دریافتی :

حجم : 6،29 مگابایت | فرمت flv

زمان : 03:17

دانلود

طرح خواندن دعای کمیل به نیت سلامتی آقا امام زمان (عج)

 

  

طرح خواندن دعای کمیل به نیت سلامتی آقا امام زمان (عج) 

 

بسم الله الرحمن الرحیم  

 

سلام و خسته نباشید خدمت تمام برادران و عزیزان بازدید کننده از وبلاگ

 

همانطور که همگی می دانید  

 امشب ((شب جمعه)) و شب زیارتی ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و شبی است که در آن خواندن دعای کمیل سفارش شده است . راستش با خودم گفتم من این همه کار و اعمال برای دنیا و ریا و ... انجام میدم و کمتر اخلاص در اعمالم دیده میشه به خاطر همین امروز نیت کردم برای سلامتی امام زمان (عج) و تعجیل در فرج آقا نیز دعای کمیل را بخونم و از تمامی برادران و خواهران گرامی دعوت میکنم که امشب با همین نیت دعای کمیل را بخوانیم و هدیه کنیم به امام غریب و تنهایمان صاحب الزمان (عج).عزیزانی که امشب به این دعوت این حقیر لبیک می گویند و می پذیرند که دعا را بخوانند در قسمت نظرات نیز پاسخ خود را در بنویسند....  

 

از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم
بی تو از وادی دنیا همگی سیر شدیم
 
بی خود از حادثه ی عشق تو دیوانه و مست
عاشق کوی تو گشتیم و زمین گیر شدیم
 
تا که وصفی ز کمان و خم ابروی تو رفت...
در پی دیدن رویت همگی تیر شدیم
 
از کمان خانه ی زلفت همه بالا رفتیم
در سراشیبی ابروت سرازیر شدیم

گو گدایان در این خانه بیایند که ما
از گدایی به در تو همگی میر شدیم
 
عاشقان همچو (( رها )) در گرو بند تو اند...
جمله در حلقه ی تو در غل و زنجیر شدیم 


اللهم عجل ولیک الفرج

 

دعای کمیل

دعای کمیل  

از دعاهاى بسیار معروف است،علاّمه مجلسى رحمة اللّه فرموده:این دعا از بهترین دعاهاست و دعاى خضر پیمبر است.امیر المؤمنین علیه السّلام‏ آن را به کمیل که از خواصّ اصحاب آن حضرت بود آموخت و نیز فرموده:در شبهاى نیمه شعبان و در هر شب جمعه خوانده مى‏شود،و براى‏ کفایت از گزند دشمنان و گوشده شدن درهاى روزى و آمرزش گناهان سودمند است.شیخ طوسى و سیّد ابن طاووس‏ آن را در کتابهاى دعاى خود آورده‏اند و من متن این گنجینه ملکوتى را از«مصباح المتهجه»روایت مى‏نمایم و آن دعاى شریف این است: 



خدایا از تو درخواست مى‏کنم،به رحمت که همه‏چیز را فرا گرفته،و به نیرویت که با آن بر هرچیز چیره‏ گشتى و در برابر آن هرچیز فروتنى نموده و همه‏چیز خوار شده و به جبروتت که با آن بر همه‏چیزى فائق‏ آمدى و به عزّتت که چیزى در برابرش تاب نیاورد و به بزرگى‏ات که همه‏چیز را پر کرده و به پادشاهى‏ات‏ که برتر از همه‏چیز قرار گرفته،و به جلوه‏ات که پس از نابودى همه‏چیز باقى است و به نامهایت که پایه‏هاى‏ همه‏چیز را انباشته و به علمت که بر همه‏چیز احاطه نموده،و به نور ذاتت که همه‏چیز در پرتو آن‏ تابنده گشته، 


یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا اَوَّلَ الاْوَّلِینَ وَ یا اخِرَ الاْ خِرینَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِکُ الْعِصَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاَّءَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ  


اى نور،اى پاک از هر عیب،اى آغاز هر آغاز،و اى پایان هر پایان،خدایا!بیامرز براى من آن گناهانى را که پرده حرمتم مى‏درد،خدایا!بیامرز براى من آن گناهانى را که کیفرها را فرو مى‏بارند،خدایا! بیامرز برایم گناهانى را که نعمتها را دگرگون مى‏سازند،خدایا!بیامرز برایم آن گناهانى را که دعا را باز مى‏دارند،خدایا! بیامرز برایم گناهانى که بلا را نازل مى‏کند، 


اَللّهُمَّ اغْفِرْلى کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطَّیئَةٍ اَخْطَاْتُها اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِذِکْرِکَ وَ اَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلى نَفْسِکَ وَ اَسْئَلُکَ بِجُودِکَ اَنْ تُدْنِیَنى مِنْ قُرْبِکَ وَ اَنْ تُوزِعَنى شُکْرَکَ وَ اَنْ تُلْهِمَنى ذِکْرَکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ سُؤ الَ خاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خاشِعٍ اَنْ تُسامِحَنى وَ تَرْحَمَنى وَ تَجْعَلَنى بِقَِسْمِکَ راضِیاً قانِعاً وَ فى جَمیعِ الاْحْوالِ مُتَواضِعاً  


خدایا!بیامرز برایم همه گناهانى را که مرتکب شدم،و تمام خطاهایى که به آنها آلوده گشتم،خدایا!با یاد تو به سویت نزدیکى مى‏جویم،و از ناخشنودى تو به درگاه خودت شفاعت میطلبم،و از تو خواستارم‏ به جودت مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک گردانى و سپاس خود را نصیب من کنى،و یادت را به من الهام نمایى،خدایا!از تو درخواست مى‏کنم،درخواست بنده‏اى فروتن،خوار و افتاده،که با من مدارا نمایى و به من رحم کنى و به آنچه روزى‏ام نموده‏اى‏ خشنود و قانع بدارى و در تمام حالات در عرصه تواضعم بگذارى، 


اَللّهُمَّ وَ اَسْئَلُکَ سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ وَ اَنْزَلَ بِکَ عِنْدَ الشَّدآئِدِ حاجَتَهُ وَ عَظُمَ فیما عِنْدَکَ رَغْبَتُهُ اَللّهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُکَ وَ عَلا مَکانُکَ وَ خَفِىَ مَکْرُکَ وَ ظَهَرَ اَمْرُکَ وَ غَلَبَ قَهْرُکَ وَ جَرَتْ قُدْرَتُکَ وَ لا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ 

 
خدایا!از تو درخواست مى‏کنم درخواست کسى‏که سخت تهیدست‏ شده و بار نیازش را به هنگام گرفتاریها به آستان تو فرود آورده و میلش به آنچه نزد توست فزونى یافته،خدایا!فرمانروایى‏ بس بزرگ و مقامت والا و تدبیرت پنهان،و فرمانت آشکار،و قهرت چیره،و قدرتت‏ نافذ،و گریز از حکومتت ممکن نیست، 


اَللّهُمَّ لا اَجِدُ لِذُنُوبى غافِراً وَ لا لِقَبائِحى ساتِراً وَ لا لِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ ظَلَمْتُ نَفْسى وَ تَجَرَّأتُ بِجَهْلى وَ سَکَنْتُ اِلى قَدیمِ ذِکْرِکَ لى وَ مَنِّکَ عَلَىَّ اَللّهُمَّ مَوْلاىَ کَمْ مِنْ قَبیحٍ سَتَرْتَهُ وَ کَمْ مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلاَّءِ اَقَلْتَهُ وَ کَمْ مِنْ عِثارٍ وَقَیْتَهُ وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ کَمْ مِنْ ثَناَّءٍ جَمیلٍ لَسْتُ اَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ  


خدایا!آمرزنده‏اى براى گناهانم و پرده‏پوشى براى‏ زشتکاریهایم و تبدیل کننده‏اى براى کار زشتم به زیبایى،جز تو نمى‏یابم معبودى جز تو نیست،پاک و منزّهى و به ستایشت برخاسته‏ام،به خود ستم کردم و از روى نادانى جرأت نمودم و به یاد دیرینه‏ات از من و بخششت بر من به آرامش نشستم‏ خدایا!اى سرور من چه بسیار زشتى مرا پوشاندى و چه بسیار بالاهاى سنگین و بزرگى که از من برگرداندى و چه بسیار لغزشى که مرا از آن‏ نگهداشتى و چه بسیار ناپسند که از من دور کردى و چه بسیار ستایش نیکویى که شایسته آن نبودم و تو در میان مردم پخش کردى، 


اَللّهُمَّ عَظُمَ بَلاَّئى وَ اَفْرَطَ بى سُوَّءُ حالى وَ قَصُرَتْ بى اَعْمالى وَ قَعَدَتْ بى اَغْلالى وَ حَبَسَنى عَنْ نَفْعى بُعْدُ اَمَلى وَ خَدَعَتْنِى الدُّنْیا بِغُرُورِها وَ نَفْسى بِجِنایَتِها وَ مِطالى یا سَیِّدى فَاَسْئَلُکَ بِعِزَّتِکَ اَنْ لا یَحْجُبَ عَنْکَ دُعاَّئى سُوَّءُ عَمَلى وَ فِعالى وَ لا تَفْضَحْنى بِخَفِىِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنْ سِرّى وَلا تُعاجِلْنى بِالْعُقُوبَةِ عَلى ما عَمِلْتُهُ فى خَلَواتى مِنْ سُوَّءِ فِعْلى وَ اِساَّئَتى وَ دَوامِ تَفْریطى وَ جَهالَتى وَ کَثْرَةِ شَهَواتى وَ غَفْلَتى وَ کُنِ  


خدایا!بلایم‏ بزرگ شده و زشتى عالم از حدّ گذشته و کردارم خوارم ساخته و زنجیرهاى گناه مرا زمین‏گیر نموده و دورى آرزوهایم مرا زندانى ساخته و دنیا با غرورش و نفسم با جنایتش و امروز و فردا کردنم در توبه مرا فریفته،اى سرورم از تو درخواست مى‏کنم به عزّتت که مانع نشود از اجابت دعایم به درگاهت،بدى عمل و زشتى کردارم‏ و مرا با آنچه از اسرار نهانم مى‏دانى رسوا مسازى و در کیفر آنچه در خلوتهایم انجام دادم‏ شتاب نکنى،از زشتى کردار و بدى رفتار و تداوم تقصیر و نادانى و بسیارى شهواتم‏ و غفلتم،شتاب نکنى، 


اللّهُمَّ بِعِزَّتِکَ لى فى کُلِّ الاْحْوالِ رَؤُفاً وَ عَلَىَّ فى جَمیعِ الاُْمُورِ عَطُوفاً اِلهى وَرَبّى مَنْ لى غَیْرُکَ اَسْئَلُهُ کَشْفَ ضُرّى وَالنَّظَرَ فى اَمْرى. 

 خدایا!با من در همه احوال مهرورز و بر من در هر کارم به دیده لطف‏ بنگر،خدایا،پروردگارا،جز تو که را دارم؟تا برطرف شدن ناراحتى و نظر لطف در کارم را از او درخواست کنم 


اِلهى وَ مَوْلاىَ اَجْرَیْتَ عَلَىَّ حُکْماً اِتَّبَعْتُ فیهِ هَوى نَفْسى وَ لَمْ اَحْتَرِسْ فیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوّى فَغَرَّنى بِما اَهْوى وَ اَسْعَدَهُ عَلى ذلِکَ الْقَضاَّءُ فَتَجاوَزْتُ بِما جَرى عَلَىَّ مِنْ ذلِکَ بَعْضَ حُدُودِکَ وَ خالَفْتُ بَعْضَ اَوامِرِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَىَّ فى جَمیعِ ذلِکَ  


خداى من‏ و سرور من،حکمى را بر من جارى ساختى که هواى نفسم را در آن پیورى کردم و از فریبکارى آرایش دشمنم‏ نهراسیدم،پس مرا به خواهش دل فریفت و بر این امر اختیار و اراده‏ام یاریش نمود،پس بدینسان و بر پایه‏ گذشته‏هایم از حدودت گذشتم،و با برخى از دستوراتت مخالفت نمودم،پس حجت تنها از ان تواست‏ در همه اینها، 


وَ لا حُجَّةَ لى فیما جَرى عَلَىَّ فیهِ قَضاَّؤُکَ وَ اَلْزَمَنى حُکْمُکَ وَ بَلاؤُکَ وَ قَدْ اَتَیْتُکَ یا اِلهى بَعْدَ تَقْصیرى وَ اِسْرافى عَلى نَفْسى مُعْتَذِراً نادِماً مُنْکَسِراً مُسْتَقیلاً مُسْتَغْفِراً مُنیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لا اَجِدُ مَفَرّاً مِمّا کانَ مِنّى وَ لا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَیْهِ فى اَمْرى غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْرى وَ اِدْخالِکَ اِیّاىَ فى سَعَةِ رَحْمَتِکَ اَللّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرى وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّى وَ فُکَّنى مِنْ شَدِّ وَ ثاقى  


و مرا هیچ حقى نیست در انچه بر من از سوى قضایت جارى شده و فرمان و آزمایشت ملزمم نموده،اى‏ خداى من اینک پس از کوتاهى در عبادت و زیاده‏روى در خواهشهاى نفس عذرخواه،پشیمان،شکسته‏دل،جویاى گذشت‏ طالب آمرزش،بازگشت‏کنان با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناه،بى‏آنکه گریزگاهى از آنچه از من سرزده بیابم و نه پناهگاهى که به آن رو آورم‏ پیدا کنم،جز اینکه پذیراى عذرم باشى،و مرا در رحمت فراگیرت بگنجایى،خدایا! پس عذرم را بپذیر،و به بدحالى‏ام رحم کن و رهایم ساز از بند محکم گناه، 


یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنى وَ رِقَّةَ جِلْدى وَ دِقَّةَ عَظْمى یا مَنْ بَدَءَ خَلْقى وَ ذِکْرى وَ تَرْبِیَتى وَ بِرّى وَ تَغْذِیَتى هَبْنى لاِبْتِدآءِ کَرَمِکَ وَ سالِفِ بِرِّکَ بى یا اِلهى وَ سَیِّدى وَ رَبّى اَتُراکَ مُعَذِّبى بِنارِکَ بَعْدَ تَوْحیدِکَ وَ بَعْدَ مَا انْطَوى عَلَیْهِ قَلْبى مِنْ مَعْرِفَتِکَ وَ لَهِجَ بِهِ لِسانى مِنْ ذِکْرِکَ وَاعْتَقَدَهُ ضَمیرى مِنْ حُبِّکَ وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرافى وَ دُعاَّئى خاضِعاً لِرُبُوبِیَّتِکَ  


پروردگارا!بر ناتوانى جسمم و نازکى پوستم و نرمى استخوانم رحم کن.اى که آغازگر آفرینش و یاد و پرورش و نیکى بر من و تغذیه‏ام بوده‏اى،اکنون مرا ببخش به همان کرم نخستت،و پیشینه احسانت بر من،اى خداى من و سرور و پروردگارم، آیا مرا به آتش دوزخ عذاب نمایى،پس از اقرار به یگانگى‏ات و پس از آنکه دلم از نور شناخت تو روشنى گرفت و زبانم در پرتو آن به ذکرت گویا گشت و پس از آنکه درونم از عشقت لبریز شد و پس از صداقت در اعتراف و درخواست خاضعانه‏ام در برابر پروردگارى‏ات، 


هَیْهاتَ اَنْتَ اَکْرَمُ مِنْ اَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ اَوْ تُبْعِدَ مَنْ اَدْنَیْتَهُ اَوْ تُشَرِّدَ مَنْ اوَیْتَهُ اَوْ تُسَلِّمَ اِلَى الْبَلاءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَ رَحِمْتَهُ وَ لَیْتَ شِعْرى یا سَیِّدى وَ اِلهى وَ مَوْلاىَ اَتُسَلِّطُ النّارَ عَلى وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِکَ ساجِدَةً وَ عَلى اَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحیدِکَ صادِقَةً وَ بِشُکْرِکَ مادِحَةً وَ عَلى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِاِلهِیَّتِکَ مُحَقِّقَةً  


باور نمى‏کنم چه آن بسیار بعید است و تو بزرگوارتر از آن هستى که پرورده‏ات را تباه کنى یا آن را که به‏ خود نزدیک نموده‏اى دور نمایى یا آن را که پناه دادى از خود برانى یا آن را که خود کفایت نموده‏اى و به او رحم کردى به موج بلا واگذارى؟!اى کاش مى‏دانستم‏ اى سرورم و معبودم و مولایم،آیا آتش را بر صورتهایى که براى عظمتت سجده‏کنان بر زمین نهاده شده مسلطّ مى‏کنى و نیز بر زبانهایى که صادقانه به توحیدت و به سپاست مدح‏کنان گویا شده و هم بر دلهایى که بر پایه تحقیق به خداوندیت اعتراف‏ کرده 


وَ عَلى ضَماَّئِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِکَ حَتّى صارَتْ خاشِعَةً وَ عَلى جَوارِحَ سَعَتْ اِلى اَوْطانِ تَعَبُّدِکَ طاَّئِعَةً وَ اَشارَتْ بِاسْتِغْفارِکَ مُذْعِنَةً ما هکَذَا الظَّنُّ بِکَ وَ لا اُخْبِرْنا بِفَضْلِکَ عَنْکَ یا کَریمُ یا رَبِّ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَلیلٍ مِنْ بَلاَّءِ الدُّنْیا وَ عُقُوباتِها وَ ما یَجْرى فیها مِنَ الْمَکارِهِ عَلى اَهْلِها عَلى اَنَّ ذلِکَ بَلاَّءٌ وَ مَکْرُوهٌ قَلیلٌ مَکْثُهُ یَسیرٌ بَقاَّئُهُ قَصیرٌ مُدَّتُهُ،  


و بر نهادهایى که معرفت به تو آنها را فرا گرفته تا آنجا که در پیشگاهت خاضع شده و به اعضایى که‏ مشتاقانه به سوى پرستشگاههایت شتافته‏اند و اقرارکنان جویاى آمرزش تو بوده‏اند،شگفتا این همه را به آتش بسوزانى!هرگز چنین‏ گمانى به تو نیست و از فضل تو چنین خبرى داده نشده.اى بزرگوار،اى پروردگار و تو از ناتوانى‏ام در برابر اندکى از غم و اندوه دنیا و کیفرهاى آن و آنچه که زا ناگواریها بر اهلش مى‏گذرد آگاهى،با آنکه این غم و اندوه و ناگوارى درنگش کم بقایش اندک و مدّتش کوتاه است، 


فَکَیْفَ احْتِمالى لِبَلاَّءِ الاْخِرَةِ وَ جَلیلِ وُقُوعِ الْمَکارِهِ فیها وَهُوَ بَلاَّءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یَدُومُ مَقامُهُ وَ لا یُخَفَّفُ عَنْ اَهْلِهِ لاِنَّهُ لا یَکُونُ اِلاّ عَنْ غَضَبِکَ وَاْنتِقامِکَ وَ سَخَطِکَ وَ هذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّمواتُ وَالاَْرْضُ یا سَیِّدِى فَکَیْفَ لى وَ اَنَا عَبْدُکَ الضَّعیفُ الذَّلیلُ الْحَقیرُ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ یا اِلهى وَ رَبّى وَ سَیِّدِى وَ مَوْلاىَ لاِىِّ الاُْمُورِ اِلَیْکَ اَشْکُو  


پس چگونه خواهد بود تابم در برابر بلاى آخرت،و فرود آمدن ناگواریها در آن جهان بر جسم و جانم و حال انکه زمانش طولانى و جایگاهش ابدى است و تخفیفى براى‏ اهل آن بلا نخواهد بو،چرا که مایه آن بلا جز از خشم و انتقام و ناخشنودى تو نیست و این چیزى است که تاب نیاورند در برابرش آسمانها و زمین،اى سرور من تا چه رسد به من؟و حال آنکه من بنده ناتوان،خوار و کوچک،زمین‏گیر و درمانده توأم.اى خداى من و پروردگارم و سرور و مولایم،براى کدامیک از دردهایم به حضرتت شکوه کنم 

وَ لِما مِنْها اَضِجُّ وَ اَبْکى لاِلیمِ الْعَذابِ وَ شِدَّتِهِ اَمْ لِطُولِ الْبَلاَّءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیَّرْتَنى لِلْعُقُوباتِ مَعَ اَعْدآئِکَ وَ جَمَعْتَ بَیْنى وَ بَیْنَ اَهْلِ بَلاَّئِکَ وَ فَرَّقْتَ بَیْنى وَ بَیْنَ اَحِبّاَّئِکَ وَ اَوْلیاَّئِکَ فَهَبْنى یا اِلهى وَ سَیِّدِى وَ مَوْلاىَ وَ رَبّى صَبَرْتُ عَلى عَذابِکَ فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِکَ وَ هَبْنى صَبَرْتُ عَلى حَرِّ نارِکَ فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلى کَرامَتِکَ اَمْ کَیْفَ اَسْکُنُ فِى النّارِ وَ رَجاَّئى عَفْوُکَ ،  


و براى کدامین گرفتاریم‏ به درگاهت بنالم و اشک بریزیم.آیا براى دردناکى عذاب و سختى‏اش،یا براى طولانى شدن بلا و زمانش،پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهى،و بین من و اهل عذابت جمع کنى،و میان من و عاشقان و دوستانت جدایى اندازى، اى خدا و آقا و مولا و پروردگارم،بر فرض که بر عذابت شکیبائى ورزم،ولى بر فراقت چگونه صبر کنم و گیرم اى خداى من‏ بر سوزندگى آتشت صبر کنم،اما چگونه چشم‏پوشى از کرمت را تاب آورم یا چگونه در آتش،سکونت‏ گزینم و حال آنکه امید من گذشت و عفو تواست. 


فَبِعِزَّتِکَ یا سَیِّدى وَ مَوْلاىَ اُقْسِمُ صادِقاً لَئِنْ تَرَکْتَنى ناطِقاً لاَضِجَّنَّ اِلَیْکَ بَیْنَ اَهْلِها ضَجیجَ الاْ مِلینَ وَ لاَصْرُخَنَّ اِلَیْکَ صُراخَ الْمَسْتَصْرِخینَ وَ لاََبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکاَّءَ الْفاقِدینَ وَ لاَُنادِیَنَّکَ اَیْنَ کُنْتَ یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ یا غایَةَ امالِ الْعارِفینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ یا حَبیبَ قُلُوبِ الصّادِقینَ وَ یا اِلهَ الْعالَمینَ  


پس به عزّتت اى آقا و مولایم سوگند صادقانه مى‏خورم،اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذارى‏ در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند ناله آرزومندان و به درگاهت بانگ بردارم،همچون بانگ آنان‏که خواهان دادرسى هستند و هر آینه به آستانت گریه کنم چونان که مبتلا به فقدان عزیزى مى‏باشند و صدایت مى‏زنم:کجایى اى سرپرست مؤمنان،آرى کجایى اى نهایت‏ آرزوى عارفان،اى فریادرس خواهندگان فریادرس،اى محبوب دلهاى راستان و اى معبود جهانیان‏  


اَفَتُراکَ سُبْحانَکَ یا اِلهى وَ بِحَمْدِکَ تَسْمَعُ فیها صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ فیها بِمُخالَفَتِهِ وَ ذاقَ طَعْمَ عَذابِها بِمَعْصِیَتِهِ وَ حُبِسَ بَیْنَ اَطْباقِها بِجُرْمِهِ وَ جَریرَتِهِ وَ هُوَ یَضِجُّ اِلَیْکَ ضَجیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِکَ وَ یُنادیکَ بِلِسانِ اَهْلِ تَوْحیدِکَ وَ یَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِرُبُوبِیَّتِکَ یا مَوْلاىَ فَکَیْفَ یَبْقى فِى الْعَذابِ وَ هُوَ یَرْجُوا ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِکَ اَمْ کَیْفَ تُؤْلِمُهُ النّارُ وَ هُوَ یَأمُلُ فَضْلَکَ وَ رَحْمَتَکَ  


آیا این چنین است،اى خداى منزّه،و ستوده که در دوزخ بشنوى صداى بنده مسلمانى که براى مخالفتش با دستورات تو زندانى شده و مزه عذابش را به خاطر نافرمانى چشیده و میان درکات دوزخ به علّت جرم و جنایتش محبوس شده،و حال آنکه در درگاهت سخت ناله‏ مى‏زند،همچون ناله آن‏که آرزومند رحمت توست،و با زبان اهل توحیدت تو را مى‏خواند،و به ربوبیّتت به پیشگاهت توسّل مى‏جوید، اى مولاى من،چگونه در عذاب بماند و حال آنکه امید به بردبارى گذشته‏ات دارد یا آتش چگونه او را به درد آورد درحالى‏که بخشش و رحمت تو را آرزو دارد 


اَمْ کَیْفَ یُحْرِقُهُ لَهیبُها وَ اَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ تَرى مَکانَهُ اَمْ کَیْفَ یَشْتَمِلُ عَلَیْهِ زَفیرُها وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ اَمْ کَیْفَ یَتَقَلْقَلُ بَیْنَ اَطْباقِها وَ اَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ اَمْ کَیْفَ تَزْجُرُهُ زَبانِیَتُها وَ هُوَ یُنادیکَ یا رَبَّهُ اَمْ کَیْفَ یَرْجُو فَضْلَکَ فى عِتْقِهِ مِنْها فَتَتْرُکُهُ فیها هَیْهاتَ ما ذلِکَ الظَّنُ بِکَ وَ لاَالْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِکَ وَ لا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدینَ مِنْ بِرِّکَ وَ اِحْسانِکَ  


یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند درحالى‏که فریادش را مى‏شنوى و جایش را مى‏بینى‏ یا چگونه آتش او را دربر بگیرد و حال آنکه از ناتوانى‏اش خبر دارى،یا چگونه در طبقات دوزخ به این سو و آن سو کشانده شود درحالى‏ که راستگوى‏اش را مى‏دانى،یا چگونه فرشته‏هاى عذاب او را با خشم برانند و حال آنکه تو را به پروردگاریت مى‏خواند،یا چگونه ممکن است بخششت را در آزادى از دوزخ امید داشته باشد و تو او را در انجا به همان حال واگذارى؟همه این امور از بنده‏نوازى تو بس دور است،هرگز گمان ما به تو این نیست و نه از فضل تو چنین گویند و نه به آنچه که از خوبى و احسانت با اهل توحید رفتار کرده‏اى شباهتى دارد، 


فَبِالْیَقینِ اَقْطَعُ لَوْ لا ما حَکَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذیبِ جاحِدیکَ وَ قَضَیْتَ بِهِ مِنْ اِخْلادِ مُعانِدیکَ لَجَعَلْتَ النّارَ کُلَّها بَرْداً وَ سَلاماً وَ ما کانَ لاِحَدٍ فیها مَقَرّاً وَ لا مُقاماً لکِنَّکَ تَقَدَّسَتْ اَسْماَّؤُکَ اَقْسَمْتَ اَنْ تَمْلاَها مِنَ الْکافِرینَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ اَجْمَعینَ وَ اَنْ تُخَلِّدَ فیهَا الْمُعانِدینَ وَ اَنْتَ جَلَّ ثَناؤُکَ قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالاِْنْعامِ مُتَکَرِّماً:  

پس به یقین مى‏دانم که اگر فرمانت در به‏ عذاب کشیدن منکران نبود و حکمت به همیشگى بودن دشمنانت در آتش صادر نمى‏شد،هر آینه سرتاسر دوزخ را سرد و سلامت مى‏کردى و براى احدى در انجا قرار و جایگاهى نبود،امّا تو که مقدّس است نامهایت‏ سوگند یاد کردى که دوزخ را از همه کافران چه پرى و چه آدمى پر سازى و ستیزه‏جویان را در انجا همیشگى و جاودانه بدارى‏ و هم تو-که ثنایت برجسته و والا است-به این گفته ابتدا کردى و با نعمتهایت کریمانه تفضّل فرمودى که 


اَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ اِلهى وَ سَیِّدى فَاَسْئَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتى قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِیَّةِ الَّتى حَتَمْتَها وَ حَکَمْتَها وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَیْهِ اَجْرَیْتَها اَنْ تَهَبَ لى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ وَ فى هذِهِ السّاعَةِ کُلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ قَبِیحٍ اَسْرَرْتُهُ وَ کُلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ کَتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَیْتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ وَ کُلَّ سَیِّئَةٍ اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکِرامَ الْکاتِبینَ  


«آیا مؤمن همانند فاسق‏ است؟نه،مساوى نیستند»اى خدا و سرور من،از تو خواستارم به قدرتى که مقدّر نمودى و به فرمانى که حتمیتش دادى و بر همه استوارش نمودى و بر کسى‏که بر او اجرایش کردى چیره ساختى که در این شب و در این ساعت بر من ببخشى هر جرمى‏ که مرتکب شدم و هر گناهى که به آن آلوده گشتم و هر کار زشتى را که پنهان ساختم و هر نادانى که آن را بکار گرفتم‏ خواه پنهان کردم یا آشکار،نهان ساختم یا عیان و هر کار زشتى که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادى 


الَّذینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یَکُونُ مِنّى وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَىَّ مَعَ جَوارِحى وَ کُنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَىَّ مِنْ وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِکَ اَخْفَیْتَهُ وَ بِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ وَ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّى مِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَنْزَلْتَهُ اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍ تَسْتُرُهُ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ  


آنان‏که بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتى و آنان را نیز گواهانى بر من قرار دادى علاوه بر اعضایم و خود فراتر از آنها مراقب من بودى و شاهد بر آنچه که از آنان پنهان ماند و به یقین با رحمتت پنهان ساختى و با فضلت‏ پوشاندى و اینکه از تو مى‏خواهم از هرچیزى‏که نازل کردى یا احسانى که تفضّل نمودى یا برّ و نیکى که گستردى‏ یا رزقى که پراکندى یا گناهى که بیامرزى یا خطایى که بپوشانى،پرورگارا،پروردگارا،پروردگارا! 


یا اِلهى وَ سَیِّدى وَ مَوْلاىَ وَ مالِکَ رِقّى یا مَنْ بِیَدِهِ ناصِیَتى یا عَلیماً بِضُرّى وَ مَسْکَنَتى یا خَبیراً بِفَقْرى وَ فاقَتى یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ اَسْئَلُکَ بِحَقِّکَ وَ قُدْسِکَ وَ اَعْظَمِ صِفاتِکَ وَ اَسْماَّئِکَ اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ بِذِکْرِکَ مَعْمُورَةً وَ بِخِدْمَتِکَ مَوْصُولَةً  


اى خداى من‏ اى سرور من،اى مولاى من و اختیار دارم،اى کسى‏که مهارم به دست اوست،اى آگاه از پریشانى و ناتوانى‏ام‏ اى داناى تهیدستى و نادارى‏ام،پروردگارا!پروردگارا!پروردگارا!از تو درخواست مى‏کنم به حقّت و قدست و بزرگ‏ترین‏ صفات و نامهایت که همه اوقاتم را از شب و روز به یادت آباد کنى و به خدمتگزاریت‏ پیوسته بدارى 


وَ اَعْمالى عِنْدَکَ مَقْبُولَةً حَتّى تَکُونَ اَعْمالى وَ اَوْرادى کُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالى فى خِدْمَتِکَ سَرْمَداً یا سَیِّدى یا مَنْ عَلَیْهِ مُعَوَّلى یا مَنْ اِلَیْهِ شَکَوْتُ اَحْوالى یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزیمَةِ جَوانِحى وَ هَبْ لِىَ الْجِدَّ فى خَشْیَتِکَ وَالدَّوامَ فِى الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِکَ حَتّى اَسْرَحَ اِلَیْکَ فى مَیادینِ السّابِقینَ 

 
و اعمالم را در پیشگاهت قبول فرمایى تا آنکه اعمال و اورادم هماهنگ،همسو و همواره باشد و حالم در خدمت تو پاینده گردد،اى سرور من،اى آن‏که بر او تکیه دارم،اى آن‏که شکوه حالم را تنها به سوى او برم،اى پروردگارم،اى پروردگارم،اى پروردگارم اعضایم را در راه خدمتت نیرو بخش و دلم را بر عزم و همّت محکم کن،و کوشش در راستاى پروایت و دوام در پیوستن به خدمتت را به من ارزانى دار تا به سویت برانم در میدانهاى‏ پیشتازان 


وَ اُسْرِعَ اِلَیْکَ فِى الْبارِزینَ وَ اَشْتاقَ اِلى قُرْبِکَ فِى الْمُشْتاقینَ وَ اَدْنُوَ مِنْکَ دُنُوَّ الْمُخْلِصینَ وَ اَخافَکَ مَخافَةَ الْمُوقِنینَ وَ اَجْتَمِعَ فى جِوارِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ اَللّهُمَّ وَ مَنْ اَرادَنى بِسُوَّءٍ فَاَرِدْهُ وَ مَنْ کادَنى فَکِدْهُ وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبیدِکَ نَصیباً عِنْدَکَ وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیْکَ فَاِنَّهُ لا یُنالُ ذلِکَ اِلاّ بِفَضْلِکَ وَ جُدْلى بِجُودِکَ وَاعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِکَ 

 
و به سویت بشتابم در میان شتابندگان و به کوى قربت آیم در میان مشتاقان و همانند مخلصان به تو نزدیک شوم و چون یقین آوردگان از جاه تو بهراسم و با اهل ایمان در جوارت گرد آیم.خدایا! هرکس مرا به بدى قصد کند تو قصدش کن،و هرکس با من مکر ورزد تو با او مکر کن،و مرا از بهره‏مندترین بندگانت نزد خود،و نزدیک‏ترینشان در منزلت به تو و مخصوص‏ترینشان در رتبه به پیشگاهت بگردان،زیرا این همه به دست نیاید جز به فضل تو،خدایا! با جودت به من جود کن و با بزرگواریت به من نظر کن 


وَاحْفَظْنى بِرَحْمَتِکَ وَاجْعَلْ لِسانى بِذِکْرِکَ لَهِجاً وَ قَلْبى بِحُبِّکَ مُتَیَّماً وَ مُنَّ عَلَىَّ بِحُسْنِ اِجابَتِکَ وَ اَقِلْنى عَثْرَتى وَاغْفِرْ زَلَّتى فَاِنَّکَ قَضَیْتَ عَلى عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ وَ اَمَرْتَهُمْ بِدُعاَّئِکَ وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الاِْجابَةَ فَاِلَیْکَ یا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهى وَ اِلَیْکَ یا رَبِّ مَدَدْتُ یَدى فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَ بَلِّغْنى مُناىَ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِکَ رَجاَّئى وَاکْفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدآئى

 
و با رحمتت مرا نگاهدار و زبانم را به ذکرت گویا کن،و دلم را به محبتت شیفته و شیدا فرا و بر من منّت گذار با پاسخ نیکویت و لغزشم را نادیده انگار و گناهم را ببخش،زیرا تو بندگانت را به بندگى فرمان دادى و به دعا و درخواست از خود امر کردى و اجابت دعا را براى آنان ضامن شدى،پس اى‏ پروردگار من تنها روى به سوى تو داشتم و دستم را تنها به جانب تو دراز کردم،پس تو را به عزّتت سوگند مى‏دهم که دعایم را اجابت کنى‏ و مرا به آرزویم برسانى،و امیدم را از فضلت ناامید نکنى،و شرّ دشمنانم را از پرى و آدمى از من کفایت کنى، 


یا سَریعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا یَمْلِکُ اِلا الدُّعاَّءَ فَاِنَّکَ فَعّالٌ لِما تَشاَّءُ یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفاَّءٌ وَ طاعَتُهُ غِنىً اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاَّءُ یا سابِغَ النِّعَمِ یا دافِعَ النِّقَمِ یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِى الظُّلَمِ یا عالِماً لا یُعَلَّمُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ وَالاْئِمَّةِ الْمَیامینَ مِنْ الِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً  


اى‏ خدایى که زود از بنده‏ات خشنود مى‏شوى،بیامرز آن را که جز دعا چیزى ندارد،همانا تو هرچه بخواهى انجام مى‏دهى،اى آن‏که نامش دوا و یادش‏ شفا و طاعتش توانگرى است،رحم کن به کسى‏که سرمایه‏اش امید و سازوبرگش اشک‏ریزان است،اى فروریزنده نعمتها اى دورکننده بلاها،اى روشنى‏بخش وحشت‏زدگان در تاریکیها،اى داناى ناآموخته بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و با من چنان کن تو را شاید،و درود و سلام فراوان خدا بر پیامبرش و بر امامان‏ خجسته از خاندانش.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ وَ بِقُوَّتِکَ الَّتى قَهَرْتَ بِها کُلَّشَىْءٍ وَ خَضَعَ لَها کُلُّ شَىْءٍ وَ ذَلَّ لَها کُلُّ شَىْءٍ وَ بِجَبَرُوتِکَ الَّتى غَلَبْتَ بِها کُلَّ شَىْءٍ وَ بِعِزَّتِکَ الَّتى لا یَقُومُ لَها شَىْءٌ وَ بِعَظَمَتِکَ الَّتى مَلاَتْ کُلَّ شَىْءٍ وَ بِسُلْطانِکَ الَّذى عَلا کُلَّشَىْءٍ وَ بِوَجْهِکَ الْباقى بَعْدَ فَناَّءِ کُلِّشَىْءٍ وَ بِأَسْمائِکَ الَّتى مَلاَتْ اَرْکانَ کُلِّشَىْءٍ وَ بِعِلْمِکَ الَّذى اَحاطَ بِکُلِّشَىْءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذى اَضاَّءَ لَهُ کُلُّشىْءٍ  

ما کوتاهی کردیم آنها قدرت جسارت پیدا کردند

ما کوتاهی کردیم آنها قدرت جسارت پیدا کردند


بخشی از سخنان زیبا و دلنشین حجت الاسلام رنجبر با موضوع بصیرت و بصیرت بخشی.



اطلاعات فایل دریافتی :

حجم : 1،44 مگابایت | فرمت mp3

زمان : 02:05

دانلود

علامه مصباح-روح استکبار

 

 علامه مصباح-روح استکبار

 

 

 

سخنان ارزشمند علامه مصباح با عنوان روح استکبار در مورد کسانی که همه چیز را از خود می دانند  وتواضع ندارند خدا و ائمه را در زندگی خود نادیده می گیرند….
 

دریافت فایل صوتی mp3 حجم:۲،۹۵۵مگابایت 


 

رحیم پور-معنویت انحرافی

 
 
 
کلیپی از سخنان استاد رحیم پور در مورد امام هادی علیه السلام و بیان ایشان در مورد زُهد های شیطانی ومعنویت های انحرافی 

دریافت فایل تصویریmp4 حجم:۱۶،۲۳۷مگابایت 

دریافت فایل صوتی mp3 حجم:۳،۸۷۴ مگابایت