1- نام : پویا بیاتی
2- تاریخ و محل تولد دقیق : ۳ / ۸ / ۶۵- شهر کنگاور (کرمانشاه)
3- پدر : اولین و آخرین مخالف من توی موسیقی
4- مادر : میم مقدس
5- همسر: بهترین ملودی زندگی
6- خواهر : اولین هوادار
7- برادر : محسن دوستدار موسیقی - احسان ذاکر اهل بیت
8- شغل دوم : دانشجو
9- تحصیلات : کارشناسی زبان و ادبیات فارسی
10 – بهترین و بدترین دروس تحصیل : بهترین ادبیات و بدترین ریاضی
11 – بهترین معلم : معلم کلاس سوم دبستان
12 – تسلط به زبان خارجی : متوسط
13-قهرمان دوران کودکی : حضرت علی
14- بارزترین ویژگی اخلاقی شما : زودرنج و احساساتی
15 – ایمان : درکنارعشق عامل برتری
16 – صداقت : گشتم نبود نگرد نیست
17 – خجالت : من اسمشو میزارم حیا
18- عصبانیت: خیلی کم عصبانی میشم
19- تا حالا عاشق شدی؟ مگه بی عشق هم میشه زندگی کرد؟!
20- تکیه کلام : درچه حد؟
21- نقطه ضعف : احساساتی بودن
22- اهل خرافات هستی ؟ با خرافات می جنگم
23- اولین باری که خواندی ؟ یادم نمیاد
24- خواننده ی محبوب : محمد اصفهانی
25- گروه موسیقی محبوب : کامکارها
26- هنرپیشه محبوب مرد : مصطفی زمانی
27- هنرپیشه زن : شیلا خداداد
28- فیلم سینمایی محبوب : سنتوری
29- میم مقدس : مادر
30- برنامه تلویزیونی محبوب : مرحوم کوله پشتی
31- بهترین ترانه ات از نگاه خودت : آخرین وارث یا همون به خاطر دلم
32- بهترین ترانه ای که شنیدی ؟ مرد برای هضم دلتنگیهاش گریه نمی کنه قدم میزنه
33-نویسنده محبوب : دکتر شریعتی
34- کتاب محبوب : فاطمه فاطمه است
35- شاعر محبوب : قیصر امین پور
36- ترانه سرای محبوب : عبدالجبار کاکایی
37- آهنگساز محبوب : علی کهن دیری
38-تنظیم کننده ی محبوب : بهروز صفاریان
39- مجری تلویزیونی محبوب : ژاله صادقیان
40-ورزشکار محبوب : تختی
41- فوتبال : همراه با کشتی ورزشهای مورد علاقه ام
42- فوتبالیست محبوب : علی کریمی
43- تیم باشگاهی محبوب : بی تعارف پرسپولیس
44- شخصیت کارتونی محبوب : زورو
45- کمدین محبوب : مهران مدیری
46- اتومبیل محبوب : زانتیا
47- اتومبیلی که داری : پژو 206
48- گل : یاس
49- پرطرفدارترین ترانه ات : اردیجهنم
50- یه استکان لبخند : آلبومی با طعم خیانت
51- کنسرت : یه اتفاق دوست داشتنی
52- بهترین دوران زندگیت : دوران دبیرستان
53-بهترین تصمیم زندگیت : گرفتن مجوز
54- بهترین روز زندگی ات : روزهای ماه رمضون
55- قشنگترین خوابی که دیدی ؟ خواب دیدم توی بهشت کنسرت داشتم
56- بهترین هدیه ای که تا به حال گرفتی ؟ یه جلد قران نفیس
57- بهترین دوست هنری ات ؟ سجاد قاسمی(خواننده)
58- مدل موبایلت ؟ k900
59- بزرگترین راز زندگیت ؟ یه راز بزرگ
60- سیاست : بی تفاوت نیستم
61- سفر به ماه : حوصله شو ندارم و الا می رفتم حتما
62-اگر جادوگر بودی . . . : خدا رو شکر نیستم و اعتقادی هم ندارم
63- تعطیلات آخر هفته : در کنار خانواده
64- کشور و شهر محبوب : ایران-همدان
65- ایران: بهشت کره زمین
66- مرد شماره یک جهان : دکتر احمدی نژاد
67- نابغه ی تاریخ موسیقی ایران : استاد شجریان
68-فلسطین : مظلوم تاریخ
69- عطر : باران
70- لباس مارک دار محبوب : مارک لباس برام مهم نیست
71- سایت اختصاصی : در حال طراحیه
72- علم بهتر است یا ثروت ؟ ثروت بی علم به باد میره
73- زیباترین بیت شعری که تاحالا شنیدی ؟
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند
74- نام آخرین ترانه زندگیت ؟ یه استکان لبخند
75- اهل تیپ و مد هستی ؟ مدگرا نیستم اما به پوششم اهمیت میدم
76-عدد محبوب : هفت
77- بهترین صفتی که تاحالا در مورد خودت شنیدی ؟ مجازترین خواننده غیر مجاز ایران
78- آلبوم های قبلی ات : شناسنامه جعلی و مث دیونه ها
79- طبیعت : روح زندگی
80-بدترین استعدادت : ریاضی
81-بدترین تصمیم زندگی ات : رفتن اجباری به دانشگاهی که دارم توش درس میخونم
82- بدترین روز زندگی ات: روزی که توش گناه مرتکب میشم
83-بدترین ترانه ای که شنیده ای ؟ نرانه بد نشنیدم ولی ضعیف تا دلتون بخواد
84- بدترین خوابی که دیده ای ؟ خواب دیدم یه عزیزی فوت کرده
85- بدترین فیلمی که دیده ای : ده رقمی
86- بازیگری در سینما : اگه موقعیتش پیش بیاد حتما
87- علاقه ی غیر موسیقایی : برنامه سازی و اجرا
88- موسیقی سنتی : شدیدا دوس دارم یه آلبوم سنتی کار کنم
89- موسیقی راک و رپ : دو سرگردان بی افسار
90-زنده یاد ناصر عبدالهی : یا فاطمه بنت نبی
91-خدا : مهربانترین مهربانان
92- حمید رضوی : بی ریا و دوس داشتنی
93-آرش کرمی : با استعداد
94-مریم بیتا : آتیش بسوزون تار و پودم رو
95- علی خلیلی : دوست خاطره های زمستونی
96- مصطفی البرزی : استاد من توی تنظیم و مسترینگ
97- جشنواره موسیقی : اصلا بهش تا حالا فکر نکردم
98- آروزی دست یافتنی و آرزوی محال : شاید دست یافتنی ها محال باشند
99- مرگ : سکوی پرواز روح
100- حرف آخر: آی خدا دلم واست تنگ شده
کسی مرا به تماشا می خواند
کسی شبیه غباری بخار آلود
درتاریکی محض شب!
کسی مرابه باغ نیلوفری میخواند
به تماشای نفس های شکوفه یاس!
به رقص روشن آب
کسی مرا به خلوت خود میبرد به دلتنگیهای شبانه اش
که غروبی ست درپس پرده سپید نگاهش!
کسی مرا به لبخند آینه می خواند
به نقش رنگ پریده تصویرش
در قابی به رنگ چشمی بارانی!
به تبسم خشکیده برلب پنجره....
به ناله جانکاه قناری در قفس تنگ آزادی
کسی مرابه شعر باران دعوت می کند!
به هم واژه شدن باحسرت عشق
به هم آوازی درد به گریه سرد ستاره
کسی مرادر خود می خواند
در تنهایی خویش! درنقاشی زرد پاییز دلش
مرا همنفس یاس های خزان زده میخواند
کسی مرا درتبعید نفس درهجرت آواز میخواند !
کسی مرا می داند کسی مرا می خواند!
شاعر : دختر غم
این شعر رو دختر غم زحمت کشیدن و به پویا بیاتی عزیز تقدیم کردن
یک گروه از محققان دانشگاهی به دلایلی برای وجود رابطه بین چاقشدن و بحران مالی اقتصادی دست یافتهاند.
موسسه "سلامت کار، جامعه و محیط زیست"، وابسته به دانشگاه شهر ماینتس در آلمان با ارزیابی یک نظرسنجی از ۹۴۹ فرد شدیداَ مقروض به این نتیجه رسیده است که ۲۵ درصد آنها به چاقی دچارند. در حالی که به طور متوسط تنها ۱۱ درصد کل جامعه با چنین مشکلی روبروست.
تاکنون چاقی را به عواملی همچون درجه تحصیل و آموزش و موقعیت اجتماعی و اقتصادی افراد مربوط میدانستند. اما یافتن نشانههایی از رابطه میان این عارضه و بدهکاری نکته تازهای است.
به گزارش دویچهوله، اوا مونستر، رئیس گروه پژوهشی موسسه دانشگاه ماینتس میگوید که بدهکاری شدید فرد احتمال اضافهوزن و چاقشدن او را افزایش میدهد. به عقیده وی، بحران اقتصادی کنونی میتواند مشکلات بهداشتی و درمانی خانوادههای شدیداَ مقروض را تشدید کند.
حال پرسش این است که چرا افراد مقروض معمولا از چاقی رنج میبرند. پاسخ متخصصان این است که بدهکاری و کاهش درآمدها تآثیری تشدیدکننده بر فاکتورهای مربوط به ایجاد بیماریهای مزمن دارد. برای مثال فعالیتهای ورزشی و تفریحات سالم افراد مقروض کاهش پیدا میکند. سبد غذایی آنها نیز به خاطر صرف هزینه کمتر به سوی تنقلات و غذاهای فوری پرچربی سوق پیدا میکند و از سبزی و میوه خالی میشود.
این پرسش را هم میتوان مطرح کرد که آیا افراد مقروض سریعتر چاق میشوند یا چاقها سریعتر مقروض میشوند و اصولاَ میتوان یک رابطه خطی و علت و معلولی میان ابن دو پدیده قائل شد؟ پژوهشگران موسسه وابسته به دانشگاه ماینتس در این باره نظر واحدی ندارند. آنها میگویند که برای پاسخگویی به این سؤالها به تحقیقات بیشتری نیاز است.
بیو داسیلوا فریرا در تاریخ 25 ژانویه سال 1942 در لورنزو مارکز موزامبیک به دنیا آمد.
اوزه بیو فوتبال را در 15 سالگی در باشگاه اسپورتینگ لورنزو مارکز، شعبهای از باشگاه اسپورتینگ لیسبون پرتغال آغاز کرد. بنفیکا، بزرگترین رقیب تیم لیسبونی، اوزه بیو را پس از ورودش به اروپا به خدمت خود درآورد. کاشف او و بزرگترین حامیاش نیز مربی آن زمان بنفیکا، بلا گاتمن بود.
بنفیکا
اوزه بیو (با لقب مروارید سیاه و نیز پلنگ سیاه) با تیم بنفیکا سه بار قهرمان باشگاهها و پنج بار قهرمان جام حذفی پرتغال و در سال 1962 با غلبه بر رئال مادرید قهرمان باشگاههای اروپا شد. در برابر رئال که به پیروزی 5 بر 3 بنفیکا انجامید، اوزه بیو دو گل تیمش را به ثمر رساند. وی در سالهای 1964، 1968،1970 و 1973 آقای گل پرتغال شد و در سال 1968 با 42 گل زده، اولین کفش طلا را به عنوان برترین گلزن لیگهای اروپایی تصاحب کرد و این شاهکار را در سال 1973 نیز با 40 گل زده تکرار کرد. وی در 365 باری که برای بنفیکا به میدان رفت، 383 گل زد و 41 گل نیز در 64 بار حضورش در تیم ملی پرتغال به ثمر رساند.
آقای گل جام جهانی 1966
اوزه بیو در جام جهانی 1966 با 9 گل زده، آقای گل جام جهانی انگلیس شد. او با شوتهای فوقالعاده، دریبلهای عالی و سرعتی بسیار بالا به یکی از پدیدههای استثنایی تورنمنت تبدیل شد و تیم ملی پرتغال را به مقام سوم جام رساند.
از او در آفریقا به عنوان یکی از اولین ستارههای جهانی فوتبال این قاره تجلیل شد. دیدار مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی درمقابل تیم شگفتی آفرین کره شمالی که پیش از آن ایتالیا را حذف کرده بود، فراموش نشدنی است. در این بازی پرتغال با سه گل از حریف عقب بود،هم تیمیهای اوزه بیو شکست را پذیرفته بودند که اوزه بیو همه چیز را عوض کرد. او چهار گل زد و یک گل نیز ساخت تا در نهایت پرتغال با نتیجه 5 بر 3 پیروز میدان شود.
او در سال 1970 به عنوان اولین فوتبالیست جایزه مرد سال اروپا را دریافت کرده و در سال 1973 نیز این افتخار را تکرار کرد.
انتقال به آمریکای شمالی
اوزه بیو در سال 1975 اروپا را ترک کرد و به تیم بوستون مینتمن در لیگ فوتبال آمریکای شمالی پیوست. تنها بعد از هفت بازی و زدن دو گل، به تیم مکزیکی سی. اف. مونتری منتقل شد. در اینجا هم مدت زیادی نماند و در سال 1976 به لیگ آمریکای شمالی برگشت و به عضویت تیم تورونتو متروس-کرواتیا درآمد. برای این تیم کانادایی 18 گل در 25 بازی زد و قهرمانی آمریکای شمالی را به دست آورد. پس از این فصل به تیم بیرا مار پرتغال رفت و یک بار دیگر به آمریکای شمالی و تیم لاس وگاس کوئیک سیلور رفت. این تیم را هم بعد از 17 بازی و زدن 2 گل ترک کرد. یک ماه در تیم تومار پرتغال بازی کرد و یک مرتبه دیگر به آمریکا رفت و در تیم دسته دومی نیوجرسی آمریکن بازی کرد.
بازگشت به بنفیکا به عنوان مربی
اوزه بیو در سال 1980 به پرتغال برگشت و مربی تیم جوانان بنفیکا شد. در سال 1987 کمک مربی تیم بزرگسالان شد و با این تیم درسالهای 1988 و 1990 به فینال جام باشگاههای اروپا رسید. در هر دوبازی اما، بنفیکا مغلوب و نایب قهرمان شد.
از سال 1992 اوزه بیو به عنوان مشاور برای بنفیکا و نیز برای فوتبال پرتغال فعالیت میکند. او فوتبالیستی بود که امروز هم در پرتغال و نیز خارج از مرزهای این کشور محبوب فوتبالدوستان است.
در پی اعتراض و شکایت استاد محمدرضا شجریان نسبت به پخش آواز و موسیقی آثارش از شبکههای صداوسیما در ماه گذشته و شکایت او از معاون صدا، محمدحسین صوفی اعلام کرد:
از این پس حتی در ماه رمضان صدای محمدرضا شجریان از شبکههای رادیویی پخش نمیشود.
چندین سال قبل وقتی علی لاریجانی در ساختمان جام جم ریاست رسانه ملی را برعهده داشت، شجریان نامهای به او نوشت و از او خواست به شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون دستور دهد به جز دعای «ربنا» که در ایام ماه رمضان و هنگام افطار از شبکههای مختلف روی آنتن میرود، از پخش آثار دیگر او خودداری کنند.
لاریجانی درخواست استاد را محترم شمرد و دیگر بهجز ربنا کاری از شجریان روی آنتن نفرستاد. اگرچه او بعدا به دلجویی از استاد برآمد و مشکل به شکلی دوستانه حل شد تا هر از گاهی صدای شجریان از رادیو و یا احیانا تلویزیون به گوش برسد.
شجریان نیز به این موضوع حساسیت چندانی نشان نداد تاجاییکه مهرماه سال 86 کرمرضا پیریایی، رئیس سابق مرکز موسیقی در نشستی مطبوعاتی با بیان اینکه با استاد شجریان نیز مشکلی نداریم، گفته بود: استاد ناراضی نیستند و در طول شبانهروز، رادیو پیام کارهای استاد شجریان را پخش میکند.
این ماجرا ادامه داشت تا اواخر خردادماه که این اعتراض این بار شکلی دیگر بهخود گرفت. پیش از این اصرار شجریان بر احترام به حقوق مولف بود که چون بسیاری از این آثار بدون دخالت صداوسیما تولید شدهاند، نباید از رسانه ملی پخش شوند ولی آخرین اعتراض او به صداوسیما اگرچه با همین دلیل تنظیم شد اما بهانههای دیگری نیز در کار بود؛
ازجمله اینکه شجریان اعتقاد داشت بسیاری از تصنیفها و آوازهای حماسی او درجریان پیروزی انقلاب خوانده شدهاند و ربطی به شرایط فعلی ندارند که مداوم از سوی رسانه ملی برای همین روزها به کار گرفته میشدند.
این بود که استاد، 25خرداد نامهای به رئیس کنونی صداو سیما نوشت و در آن آورد: اینجانب در سال 1374 نیز اعلام کردم راضی به پخش آثار خود از صدا و سیما نیستم.
مجددا تقاضای خود را تکرار کرده و تاکید میکنم آن سازمان هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و شایسته است به حکم شرع و قانون سریعا کلیه واحدهای آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداری کنند.
استاد آواز ایران در این نامه آورده بود: سازمان صدا و سیما موظف است برای پخش آثار هنرمندان از آنان کسب اجازه کند و حقوق مادی آثارشان را هم برای هرنوبت پخش آثارشان رعایت کند.
اما صداوسیما بیتفاوت از کنار این نامه رد شد ولی حامیان دولت که برداشتی سیاسی از این نامه داشتند، شروع به حملات گسترده به شجریان کردند و حتی یک سایت اینترنتی نزدیک به حامیان دولت به شجریان هتاکی کرد. شجریان هم بیکار ننشست و از صداوسیما و روزنامه کیهان شکایت کرد.
چند روز پیش، محمدحسین آقاسی، وکیل محمدرضا شجریان با اشاره به شکایت موکلش از معاون صدای سازمان صداوسیما و روزنامه کیهان گفت: بازپرس پرونده از صداوسیما مجوز پخش آثار استاد شجریان را درخواست کرده است. او با استناد به ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان به ایسنا گفت: از صوفی به جهت اینکه معاون رئیس سازمان صداوسیما بوده و تمامی موسیقیهای قابل پخش در این سازمان در زمان تصدی او، و با تایید وی در اداره متبوعش پخش میشده، شکایت کردیم و در شکواییه اعلام کردیم از ایشان و هر کسی که تصمیم به پخش آثار استاد شجریان گرفته، شکایت داریم.
اگرچه هنوز نتیجه دادگاه مشخص نشده است ولی اظهارنظر صوفی نشانه عقبنشینی صداوسیما از مواضع قبلی خود است که حالا به این شکل عجیب بازتاب یافته است. مسلما پخش نشدن صدای جاودانی ربنای شجریان بیشتر برای صداوسیما موجب خسران خواهد بود که این صدا، تا ابد میماند.
درحالی که چند پایگاه خبری از دیدار محمدرضا شجریان و عزتالله ضرغامی، خبر دادند، پایگاه شرکت دل آواز متعلق به شجریان آن را تکذیب کرد.
تابناک خبر داد که شنیده شده استاد شجریان درخواستی مبنی بر عدمپخش آثارش در صداوسیما ندارد و حتی حقوق بسیاری از آثارش از جمله با مضامین ملی و انقلابی و بهخصوص «ربنا» را به صداوسیما واگذار کرده است، اما تنها خواستهای که دارد این است که آثار ملی و انقلابی برای کلیپها و برنامههای یک فرد خاص استفاده نشود که این امر با استقبال مسئولان نیز روبهرو شده است.
پایگاه سینمای ما اما کمی پا را فراتر گذاشت و نوشت که در جلسهای که شجریان با ضرغامی داشته، شجریان اظهار داشته که درخواستی مبنی بر عدمپخش آثارش در صداوسیما ندارد اما خواسته که آثار ملی و انقلابی برای کلیپها و برنامههای یک فرد خاص استفاده نشود که این امر با استقبال ضرغامی نیز روبهرو شده است.
این درحالی است که پیش از این محمد حسین صوفی معاون صدا در واکنشی اعلام کرد: رادیو حتی در ماه مبارک رمضان هم ربنا و ادعیه محمدرضا شجریان را پخش نمیکند.
در همین رابطه زراعتگر مدیر نظارت و ارزشیابی مرکز موسیقی صداوسیما نیز گفته بود: درخواست شجریان در مورد عدمپخش آثارش از رادیو و تلویزیون در اداره کل حقوقی سازمان در حال بررسی است. تصمیمگیری برای پخش یا عدمپخش در مورد آثار مختلف شجریان متفاوت است، اما هرگونه تصمیمگیری و مصوبه حقوقی که براساس درخواست این هنرمند اتخاذ شود، حتی اگر شامل ادعیه و ربنا نیز باشد، مورد پذیرش مرکز موسیقی نیز قرار خواهد گرفت.
اما این خبر بلافاصله ازسوی شرکت دل آواز تکذیب شد. این شرکت در پایگاه اینترنتی خود آورد: «در پی اخبار منتشر شده توسط سایت خبری تابناک، بدین وسیله اعلام میدارد استاد شجریان حقوق آثار خود را به صدا و سیما واگذار ننموده و این سازمان مجوزی برای پخش آنها جز دعای ربنا که هدیه استاد به ملت ایران است، ندارد. همچنین استاد شجریان هیچگونه مذاکره و جلسهای با هیچیک از اعضای این سازمان نداشتهاند. اخبار مربوط به شرکت فرهنگی هنری دل آواز و شخص استاد شجریان، برنامهها و تصمیمگیریهایشان توسط این مؤسسه و بهطور مستقیم به اطلاع عموم خواهد رسید و تمامی اخبار بدون ذکر منبع خبری دل آواز غیرموثق است.»
آغاز ماجرا
پس از انتخابات 22 خرداد، شجریان در نامهای به ضرغامی بار دیگر از صداوسیما خواست، پخش آثار او را به جز ربنا متوقف کند. این حرکت شجریان موجب برداشتهای سیاسی شد و چند پایگاه اینترنتی حامی دولت و روزنامه کیهان به این سخنان شجریان حمله کردند.
شجریان نیز در واکنش به بیتفاوتی رسانه ملی نسبت به خواسته او و همچنین مطالب روزنامه کیهان، به دادگاه شکایت برد. در تنظیم شکایت، طرف دعوا در صداوسیما محمدحسین صوفی، معرفی شد که معاون رادیویی صداوسیماست و قبل از آنکه جای حسن خجسته بنشیند، مدیریت مرکز موسیقی صداوسیما رابرعهده داشت.
محمدحسین آقاسی، وکیل محمدرضا شجریان 2 هفته پیش، با اشاره به شکایت موکلش از معاون رادیویی رئیس سازمان صداوسیما گفت: بازپرس پرونده از صداوسیما مجوز پخش آثار استاد شجریان را درخواست کرده است و از محمدحسین صوفی جهت اینکه معاون رئیس سازمان صداوسیما بوده و تمام موسیقیها قابل پخش در این سازمان در زمان تصدی ایشان با تایید وی در اداره متبوعش پخش میشده، شکایت کردیم.
با این حال وکیل شجریان افزود: در شکواییه اعلام کردیم از ایشان و هر کسی که تصمیم به پخش آثار استاد شجریان گرفته، شکایت داریم و فعلا توسط بازپرس دادسرای کارکنان دولت نامهای به صداوسیما ارسال شده و از آنها مجوز پخش آثار استاد شجریان درخواست شده است.
اگر آنها مجوزی نداشته باشند مجرم شناخته خواهند شد. ماجرای دادگاه، سخنان تند صوفی را درپی داشت که اعلام کرد رادیو حتی در ماه رمضان هم ربنا و ادعیه شجریان را پخش نمیکند.
این اظهارنظر اما برای عدهای از اهالی رادیو خوش ننمود و آنها این حرف را سلیقه شخصی صوفی دانستند که نمیتواند از جایگاه یک مدیر رسانه دولتی برای خواست مردم تصمیم بگیرد.
آنها اعتقاد داشتند، صوفی حق ندارد شنوندگان رادیو را از شنیدن ادعیهای که سالهای متوالی با آن زندگی کردهاند و از آن خاطرات بسیار دارند محروم سازد. کمتر از 2 هفته دیگر ماه مبارک رمضان آغاز میشود، آیا رسانه ملی میتواند بدون ربنای شجریان، مخاطبان خود را به سفره افطار دعوت کند؟
همهساله در چنین روزهایی زمزمه انتخاب نماینده سینمای ایران برای معرفی به اسکار سرداده میشود
و گزینههایی نیز ابتدا در حد گمانهزنی و بعد بهصورت رسمی اعلام و در نهایت از میانشان فیلمی از ایران به اعضای آکادمی معرفی میشود.
معمولا از اواخر تابستان کمیته انتخاب نماینده سینمای ایران برای معرفی به اسکار کار خود را آغاز میکند. امسال اما هنوز اعضای کمیته مشخص نشدهاند. در این زمینه گفته میشود خانه سینما طرحی برای تشکیل جلسات معرفی فیلم تدوین کرده که البته گویا هنوز به معاونت سینمایی وزارت ارشاد ارسال نشده است.
گفته میشود در طرحی که از سوی خانه سینما آماده شده، تشکیل جلساتی با ترکیب 7نفره به مسئولیت مدیریت امور جشنوارهها و مجامع سینمایی وزارت ارشاد پیشبینی شده است که 2نفر از سازمانهای عرضه بینالمللی - که یکی میتواند فارابی باشد و دیگری حوزه هنری – و 4نفر نماینده خانه سینما و یک نفر صاحبنظر سینمایی در عرضه بینالمللی به انتخاب معاونت سینمایی در این جلسات حضور دارند.
در این طرح پیشنهاد شده است، در جلسه اول هر کدام از نمایندگان 10 فیلم را معرفی کنند و به یک مخرج مشترک که رسیدند، بهمدت یک هفته، همگی فیلمها را با هم ببینند و سپس جلسهای برگزار شود تا یک فیلم به اسکار معرفی شود. امسال اما در حالی قرار است نماینده سینمای ایران به مراسم اسکار معرفی شود که گزینههای مناسب زیادی در این زمینه وجود ندارد و بعید بهنظر میرسد شاهد رقابتی جدی در این زمینه باشیم.
تعداد آثاری که قابلیت معرفی به اسکار را داشته باشند کمتر از انگشتان یک دست است و البته از سوی دیگر، سینمای ایران امسال فیلمی را دارد که با فاصله قاطع از بقیه آثار اکران شده در طول این یکسال میتواند حضوری موفق در اسکار داشته باشد. با آنکه هنوز ترکیب کمیته انتخاب مشخص یا دستکم معرفی نشده است میتوان حدس زد که خروجی جلسات این کمیته چه فیلمی خواهد بود.
«درباره الی» ساخته اصغر فرهادی برنده خرس نقرهای بهترین کارگردانی از جشنواره برلین که حضورهای موفق دیگری نیز در فستیوالهای بینالمللی داشته، به گفته کارشناسان، شایستهترین فیلم امسال برای معرفی به اسکار است.
موضوع جهانی فیلم، ارتباطی که با تماشاگران مختلف در سراسر دنیا برقرار کرده و ساختار سینماییاش که در اندازه استانداردهای جهانی است و به تبع آنها، موفقیتهای درخشان در محافل معتبر بینالمللی، درباره الی را انتخاب بیگفتوگوی سینمای ایران برای معرفی به اسکار کرده است.
ضمن آنکه یکی از شروط آکادمی، اکران جهانی فیلم پیش از مراسم اسکار است که درباره الی نیز از اواسط شهریور در فرانسه اکران جهانی خود را آغاز میکند و از این منظر، مسئولان سینما نگرانی یافتن پخشکننده خارجی را ندارند.
رئیسیان: درباره الی گزینه مناسبی برای اسکار است
علیرضا رئیسیان، رئیس کانون کارگردانان سینمای ایران در این زمینه به ایسنا گفت: برای معرفی فیلم به اسکار، معیارهایی وجود دارد که خود قوانین اسکار تعیین میکند؛ از جمله اینکه باید در یک محدوده تاریخی حتما اکران عمومی شده باشد.
طی 7 - 6 سال گذشته یعنی پس از دوره مدیریت آقای سیفالله داد، برگزاری جلسات معرفی فیلم به اسکار با اعمال نظر زیاد دوباره به دست بنیاد سینمایی فارابی افتاد.
رئیسیان با اشاره به حضور اعضای هیات رئیسه آکادمی اسکار طی چند ماه گذشته در ایران افزود: ما در ملاقاتهای اخیر با اعضای آکادمی، بهعنوان کانون کارگردانان سینمای ایران، پیشنهاد کردیم نماینده ایران حتما از طرف کارشناسان خانه سینما معرفی شود.
آنها هم پذیرفتند که بهترین شیوه این است که خارج از مسیر معادلات دولتی، این معرفی اتفاق بیفتد. یکی از فاکتورهای مهم در داشتن شانس برای فیلم معرفی شده به اسکار، جوایز بینالمللی است و فاکتور مهم دیگر، داشتن پخشکننده بینالمللی است.
با توجه به این امتیازات، نظر شخصی من این است که، درباره الی این شانس را داشته باشد. رئیسیان با تاکید بر اینکه امسال اشتباهات سالهای گذشته نباید تکرار شود، گفت: کارشناسان فقط باید امتیاز و شانسها را نسبت به فیلمها بسنجند، نه اینکه آنها را داوری کنند. چون برای ارسال فیلم به اسکار قضیه داوری منتفی است.
باید دید چه فیلمی بیشترین امتیاز و شانس را دارد و نماینده خوبی برای سینمای ملی و نه سینمای دولتی است. امسال هم اگر قرار باشد با همان اعمال نظرهای دولت و فارابی، معرفی فیلم به اسکار اتفاق بیفتد، من خوشبین نیستم که جریان درستی حاکم شود. ولی اگر خانه سینما این موضوع را مدیریت کند، فکر میکنم فیلم مناسبی معرفی شود.
شجاعنوری: درباره الی مناسبترین فیلم است
به گفته علیرضا شجاعنوری، جلسات برای معرفی فیلم به اسکار باید به سمتی پیش برود که مناسبتترین فیلم انتخاب شود. او گفت: مناسبترین هم، فیلمی است که بیشترین شانس را برای برندهشدن و برای گزیدهشده توسط آکادمی اسکار داشته باشد.
متأسفانه این سوءتفاهم و توهم که اگر فیلمی از ایران به آکادمی اسکار معرفی شد، حتما باید آنجا جزء نامزدها و برندهها باشد، وجود دارد. درصورتیکه اصلا اینگونه نیست، چون اینهمه فیلم از سراسر دنیا به اسکار میرود و در یک رقابت شرکت میکنند و ممکن است انتخاب بشوند و یا نشوند.
شجاعنوری با اشاره به اینکه از زمانیکه فیلمی برای معرفی به اسکار انتخاب میشود، در روزنامهها در مورد آن مینویسند و توقعی کاذب برای موفقیت حتمی آن فیلم ایجاد میکنند، افزود: فیلمی که در اینجا انتخاب میشود بهنظر آن گروه مناسبترین فیلمی بوده است که حالا باید برود در رقابت بین هزاران فیلم شرکت کند و شاید مورد توجه واقع شود.
او با اشاره به جلسه سال گذشته انتخاب فیلم برای معرفی به اسکار گفت: میتوانم شهادت بدهم در آن جلسه تمام تلاش و تمرکز افرادی که شرکت کرده بودند، این بود که مناسبترین فیلم و فیلمی که بهنظرمان بیشترین شانس را برای برندهشدن داشت، معرفی کنند و هر فردی دلایلش را مطرح میکرد.
معلم: درباره الی با استانداردهای سینمایی همخوانی دارد
علی معلم، تهیهکننده سینما نیز در ارزیابی چگونگی معرفی فیلم به اسکار گفت: متأسفانه بهرغم تواناییهایی که درون صنعت سینمای ایران وجود دارد، سینمای ما فاقد هرگونه سازماندهی و تشکیلات منسجم برای پیشبرد اهدافش است.
بیش از هر چیزی این روزها فقدان مدیریت دولتی و صنفی در سینما وجود دارد. مسئله اسکار نیز جدای از این ماجرا نیست و هیچ وقت کمیته مناسبی برای اینکار تشکیل نمیشود.
این تهیهکننده با تاکید بر اینکه ماجرای معرفی فیلم به اسکار نیازمند یک سنجش از زوایای مختلفی از حضور بینالمللی فیلمهاست، افزود: من به خاطر دارم در یکی از جلسات معرفی فیلم به اسکار، افراد حاضر کوچکترین اطلاعاتی درباره فیلمسازی و جشنهای سینمایی در دنیا نداشتند و فکر میکردند باید فیلم برتر خودشان را انتخاب بکنند؛
در حالیکه انتخاب و معرفی فیلم برای اسکار نیازمند کارشناسی است. معلم با اشاره به اینکه امسال سینمای ایران گزینههای محدودی برای معرفی فیلم به اسکار دارد، یادآور شد: یکی از معدود فیلمهایی که قابلیت معرفی به اسکار را دارد فیلم دربارهالی است که نمایش موفقی در جشنوارهها داشته و به لحاظ تکنیکی، با استانداردهای سینمایی همخوانی دارد.
رشد فزاینده استفاده از اینترنت در بین خانوادههای ایرانی و مخصوصا جوانان، در کنار نقاط مثبت و منفی بیشماری که دارد و هر کدام تحلیلی فراخور خود را میطلبد
حکایت از یک مسئله دارد و آن اینکه نمیتوان تنها با بیان تبعات منفی آن، انتظار داشت که دیگر هیچکس، سادهلوحانه به سمت این دنیای مجازی حرکت نکند و اگر احیانا این کار را کرد، ما تنها شاهد و ناظر آن بوده تأسف بخوریم و یا به بیان ارقام و اعداد و بیان حوادث و ماجراهای حقیقی و عینی قربانیان آن اکتفا کنیم.
چراکه افسانه شخصی در بین هر کاربر، این اجازه را به او میدهد که به تصور اینکه خود، دچار چنین اشتباهی نخواهد شد، دانههای پراکنده در تله شیادان اینترنتی را خواهد برداشت.
پس بهترین راهکار، برای کاربران که به این دنیای مجازی به چشم چراغ جادوی علیبابا که برآورندهتمام خواستهها، نیازها و کمبودهایشان بوده، اکتفا کرد، بلکه مؤثرترین کمک، ارائه راهکارها و بهاصطلاح شاهکلیدهای موفقیت در این دنیای مجازی است.
در بین خطرات احتمالی در اینترنت، بیشترین خطر، مخصوص جوانانی است که به سرعت جذب آن شده و اکثر آنان بهدنبال همراهی، برای بقیه عمر خود هستند! شریک زندگیای که یافتن او دیگر چون گذشته، نیاز به کوشش فراوانی ندارد و واسطههای حقیقی(مادر و خواهر و دوست و همکار) تبدیل به واسطهای الکترونیکی (کامپیوتر) شدهاست، آنهم با کمترین هزینه، از سوی دیگر نیاز به داشتن چهره آراسته و زمانی مشخص و یا حتی دادن اطلاع یا گرفتن اجازه از خانوادهها نیست!
در حالیکه در طرف مقابل نیز شاید چنین تصوراتی وجود داشته باشد و طرف مقابل نیز بهدنبال همسر ایدهآل خود به دور از هنجارهای گاه سخت و طاقتفرسای جامعه باشد، از اینرو در این مجال کم، قصد بیان راهکارهایی را برای شناختی به نسبت صحیح در این محیط داریم.
اما باید همواره به این نکته توجه داشت که این نوع شناخت هیچگاه به اندازه شناخت در محیط حقیقی و زیر نظر خانوادهها نمیرسد.
1- توجه به نام کاربری یا همان اصطلاح رایج در بین کاربران(id/ آی دی) اینکه کاربر مقابل چه نامی را برای خود در این محیط برگزیده است میتواند مقدمه شناخت طرز فکر او باشد، اکثر کاربرانی که این محیط را برای تفریح یا سرگرمی برگزیدهاند، از نامهای مستعار و بیمحتوا استفاده میکنند.
2- طرز صحبت و بیان کلمات: در اینترنت، امکان برقراری ارتباط کلامی یا نوشتاری در محیطی به نام چت، فراهم میشود که آنهم ابزار بسیار مناسبی برای فهم اخلاق طرف مقابل است، چراکه با ندیدن طرف مقابل(در گفتوگوی گفتاری یا نوشتاری) برخی از کاربران احساس راحتی کرده و بدون در نظر گرفتن ضوابط و شرایط اخلاقی مطالبی را بیان میکنند که این نشان از تصمیم آنها به امر ازدواج یا دوستی و یا هر قصد و نیت دیگر دارد.
3- بیان مقصود: هر کس در محیط مجازی و مخصوصا در چت، به قصد و هدفی وارد شدهاست، اکثر کاربران برای گذراندن اوقات فراغت خود وارد این محیط میشوند، پس بهتر است کسی که به قصد ازدواج وارد اینترنت میشود، از بیان قصد خود ابایی نداشته باشد، رو راست باشد تا طرف مقابل نیز تکلیف خود را بداند و اگر قصد ازدواج ندارد، در مسیر انتخاب او قرار نگیرد.
4- وبلاگ: وبلاگ محیطی است در اینترنت، که امکان نوشتن خاطرات، نظرات، الصاق عکس و موسیقی را برای کاربران اینترنت به طریق بسیار آسان و ارزان(در اکثر موارد رایگان) فراهم میکند که امکان نمایش آن برای همه کاربران فراهم است، خواندن وبلاگ طرف مقابل میتواند روحیات نویسنده یا بهاصطلاح مدیر وبلاگ را مشخص کند.
5- وبسایتهای مورد علاقه: اگر وبلاگ نداشتهباشد، حداقل در این محیط، وبلاگها و یا وبسایتهایی هستند که او به آنها علاقهمند است، اینهم طریق دیگری برای پی بردن به افکار، اعتقادات و روحیات طرف مقابل است.
6- گفتوگو: اگر تا این مرحله با موفقیت سپری شدهاست، میتوان وارد گفتوگو شد اما باید استفاده از کلمات و جملات احساسی خودداری شود، چرا که بیان این جملات همچنان که هر دو طرف را به هم علاقهمند میکند، از طرف دیگر از دایره منطق دور شده و اجازه تصمیمگیری را در مقاطع بعد از هر دو طرف سلب خواهد کرد، از سوی دیگر نباید صحبتها طولانی شود.
7- دیدار: قرار دیدار حضوری که در اکثر مواردِ گفتوگوی اینترنتی روی میدهد، پدیدهای غریب بهنظر نمیرسد اما بهترین و مناسبترین آن، زمانی است که خانواده هر دوطرف، در جریان این قضیه قرار گرفتهاند و با اطلاع خانوادهها در محیطی عمومی با وی قرار بگذارید، چرا که بسیاری از قربانیانِ آشنایی اینترنتی خانوادههای خود را در جریان چنین کاری قرار نداده و تبعات آن را نیز به جان میخرند.
8- روال طبیعی: بعد از این مرحلهاست که دیگر باید روال عادی آشنایی تحت نظر هر دوخانواده طی شود.
اما در تمام این موارد نباید از خاطر دور داشت که آشنایی اینترنتی هرچند که با تمام ملاحظات و معیارها صورت گیرد اما به گفته دکتر ساروخانی صاحبنظر در جامعهشناسی خانواده، به پای آشنایی در دنیای حقیقی نمیرسد، همواره باید این احتمال را داد که کسی که آن سوی دنیای مجازی هم صحبت و هم کلام شما شدهاست، ممکن است تنها برای وقت گذرانی، دوست یابی و یا حتی کلاهبرداری از شما باشد.