در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

کلینتون: من وزیر خارجه هستم نه همسرم

هیلاری کلینتون وزیر خارجه امریکا در یک نشست دانشجویی که در شهر کینشازا در جمهوری دموکراتیک کنگو برگزار شد، به سبب اشتباه مترجم در برگردان سؤال یک دانشجو، کنترل رفتارش را از دست داد و برآشفت.
به گزارش سی‌ان‌ان، دانشجویی از هیلاری کلینتون پرسید که نظر رئیس‌جمهوری امریکا در مورد قرارداد مالی چین با دولت کنگو چیست که مترجم به اشتباه نام بیل کلینتون را به جای هیلاری کلینتون ترجمه کرد.
این ترجمه اشتباه باعث برآشفتن وزیر امور خارجه امریکا شد و به پرسش‌کننده که یک دانشجوی پسر بود، گفت: آیا نظر شوهرم را در این زمینه می‌پرسید. من وزیر خارجه امریکا هستم. باید جویای دیدگاه من باشید نه شوهرم.

تک خبرها

حاشیه‌های سفر هاشمی به مازندران؛ 100 هزار تومان برای هر روستایی، 50 هزار تومان برای هر جوان

ناگفته‌هایی از ترور شهید آیت؛ 65 گلوله برای جلوگیری از افشاگری علیه میرحسین موسوی

شرط تهران برای آزادی موقت متهم فرانسوی؛ سفیر و وزارت خارجه فرانسه تعهد دهند

اختلافات داخلی در «اعتماد ملی»؛ امتناع ستاد مرکزی حزب از پرداخت هزینه ستادهای شهرستان‌ها بحران آفرید

یک میلیون دلار تفریغ بودجه 85 گم نشده است

معاون حقوقی مجلس و تفریغ بودجه دیوان محاسبات کشور گفت: موضوع یک میلیون دلار (بیش از هزار میلیارد تومان) که برخی از رسانه‌ها با دامن زدن به آن موجب التهاباتی در فضای سیاسی و انتخابات اخیردرکشورشدند گم نشده بلکه این مسئله اختلاف‌نظری بین شرکت نفت و دیوان محاسبات بوده است.
فریدون همتی در گفت‌و‌گو با ایرنا افزود: تنها ادعای دیوان محاسبات این است که مبلغ یک میلیارد و 58 میلیون دلار مازاد درآمد نفتی بر اساس مستندات موجود به حساب ذخیره ارزی واریز نشده است.
وی بیان کرد: گزارش‌ها و اعلام دیوان محاسبات کشور بارها بر این امر تأکید کرده بود که این مبلغ گم نشده و برخی از رسانه‌ها نباید این مرجع دقیق نظارتی و موضوعات مربوط به دیوان محاسبات را در مسائل سیاسی دخیل دهند.
حدود چند ماه پیش دیوان محاسبات اعلام کرد بخشی از سود سهم دولت ناشی از مازاد بهای نفت خام صادراتی معادل یک میلیارد و 58 میلیون دلار (بیش از هزار میلیارد تومان) به حساب خزانه واریز نشده است.
همتی گفت: گزارش تفریغ بودجه سال 86 که شامل نظرات کلی دیوان محاسبات کشور در مورد بودجه، گزارش عملکرد تبصره‌ها و در عین حال گزارش دیوان محاسبات است اعلام کرده که این ابهام درباره بخشى از سود سهم دولت است که ناشى از مازاد بهاى نفت خام صادراتى است. وی، با بیان اینکه مطابق این گزارش معادل یک میلیارد و 58 میلیون دلار از این محل درآمدى به حساب خزانه واریز نشده است اظهار داشت: البته مواردی که در تفریغ بودجه گذشته اعلام شده از طریق مراجع قضایی و قانونی در حال بررسی و تحقیق است و باید تمامی نهاد‌های اجرایی و دولت از این مرجع قانونی و نظارتی تمکین کنند

درخواست اعدام مدیرعامل شرکت انبوه‌سازان شفق و نگین غرب

گروه حوادث ـ دادستان عمومی و انقلاب تهران برای مدیر‌عامل شرکت انبوه سازان شفق و نگین غرب به اتهام اخلال در نظام اقتصادی و کلاهبرداری از 11 هزار مالباخته و فساد فی‌الارض درخواست اعدام کرد.
به‌گزارش خبرنگار ما به نقل از روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران «غ.ف» - مدیرعامل شرکت انبوه‌سازان شفق و نگین غرب- سال 80 به بهانه فروش واحدهای 50 تا 180 متری از 11 هزار متقاضی خرید آپارتمان بیش از 609 میلیارد و 820 میلیون تومان کلاهبرداری کرد. پرونده وی پس از دستگیری در دادسرا تحت رسیدگی قرار گرفت و قاضی پرونده به استناد دلایل و مستندات، متهم را به اتهام اخلال در نظام اقتصادی کشور و کلاهبرداری از 11 هزار مالباخته مجرم شناخت.
دادستان تهران نیز پس از بررسی اوراق پرونده با صدور کیفر خواست برای متهم، خواستار اعدام او شد.
روابط عمومی دادسرای تهران با توجه به مراجعات مکرر و پیگیری دائمی بیش از یازده هزار نفر شاکی و نمایندگان آنان درباره تعیین تکلیف پرونده موصوف و لزوم اطلاع‌رسانی و رفع نگرانی شکات و تنویر افکار عمومی در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: مدیرعامل شرکت انبوه‌سازان شفق و نگین غرب که تحت عنوان پیش‌فروش واحد‌های مسکونی، مبالغ کلانی را از حدود یازده هزار نفر دریافت کرده و پس از گذشت چند سال به تعهدات خود در قبال تحویل این واحدها عمل نکرده است با شکایت شکات تحت پیگرد دادسرای تهران قرار گرفته و پس از تحقیقات مقدماتی و اعلام نظر کارشناسان رسمی دادگستری کیفرخواست مدیرعامل این شرکت به اتهام اخلال در نظام اقتصادی کشور در بخش مسکن از سوی دادستان عمومی و انقلاب تهران صادر و تقاضای مجازات اعدام برای نامبرده شد و پرونده برای صدور حکم نهایی به دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارسال شد.
برخی از دلایل صدور کیفرخواست اعدام برای وی به شرح ذیل اعلام شده است:
1 ـ اعلام شکایت بیش از یازده هزار نفر از مالباختگان و پیش خریداران مسکن که از طریق تبلیغات اغوا کننده در جراید و مطبوعات میلیاردها تومان اموال آنان تحت عنوان سپرده و ثمن معامله و تأیید ثبت‌نام و نظایر آن تحصیل و حیف و میل شده است.
2 ـ دفاعیات غیرموجه متهم.
3 ـ نظر هیأت کارشناسان رسمی دادگستری که از موثق‌ترین، مجرب‌ترین و مطمئن‌ترین کارشناسان رسمی دادگستری مرکز هستند، مبنی بر میزان واقعی خسارات شکات بالغ بر ششصد و نه میلیارد و هشتصد و بیست میلیون تومان و احراز اقدامات متقلبانه قبلی متهم در معرفی اسناد فاقد اعتبار با کاربری‌های غیرواقعی جهت تأمین خسارت مالباختگان و انحراف مسیر رسیدگی قضایی با اقدامات فریبکارانه و متقلبانه مذکور.
4 ـ فریب بازپرس پیشین و کارشناس رسمی دادگستری پیشین در معرفی املاک فاقد کاربری مسکونی و بی‌ارزش به عنوان اراضی با کاربری مسکونی در جهت توثیق وثیقه که خود حکایت از عملکرد مزورانه وی دارد.
5 ـ سوء نیت وی در استمهال از بازپرس پیشین و دادگستری استان تهران مبنی بر اعطای هفت ماه زمان جهت اخذ رضایت شکات و موافقت دادگستری کل استان تهران با این تقاضا پس از آزادی اولیه ایشان با قرار وثیقه از مورخ 27/1/87 و اقدام نکردن مؤثر نامبرده در این جهت.
6 ـ بنابراین مبلغی بالغ بر یکصد و پنجاه میلیارد تومان از پیش خریداران فقط در یک پروژه به نام نگین غرب و حیف و میل آن به نوعی که اکنون ارزش ملک معرفی شده به مال باختگان ـ محل موضوع قرارداد ـ بسیار کم‌تر از جمع مبالغ دریافتی از بزه دیدگان است.
بنابراین با توجه به مجموع محتویات پرونده که حکایت از ایجاد نارضایتی تعداد کثیری از خانواده‌های مستضعف و بی‌بضاعت نسبت به مسئولان و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در تأمین امنیت معاملات مسکن و احقاق حقوق آنان دارد و این امر در تجمعات و تحصن‌های پی در پی مردم مقابل مرکزهای مختلف اجرایی و قضایی بروز کرده است و با عنایت به این که متهم در حوزه قضایی تهران مرتکب بزه اخلال در نظام اقتصادی کشور در بخش مسکن و پیش فروش املاک از طریق وصول وجوه کلان از مردم تحت عنوان سپرده و ثمن معامله و تأیید به ثبت‌نام و نظایر آن و حیف و میل کرده است برابر نظر شورای کارشناسان رسمی دادگستری بالغ بر ششصد و نه میلیارد و هشتصد و بیست میلیون تومان به بیش از یازده هزار نفر شاکی خسارت وارد کرده است؛ بنابراین با توجه به علم به مؤثر بودن اقدام در مقابله با نظام به شرح محتویات پرونده اقدامات وی را در حد فساد فی الارض تشخیص و برای متهم (غ ـ ف) تقاضای مجازات اعدام می‌کند.
در پایان اطلاعیه روابط عمومی دادسرای تهران آمده است: با وجود صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست اعدام برای متهم اصلی این پروژه آقای (غ ـ ف) دادسرای عمومی و انقلاب تهران همچون گذشته با جدیت تمام و با توجه به شناسایی اموال متهم و کارشناسی میزان ارزش آن توسط هیأت عالی کارشناسان و مکاتبات انجام شده با ریاست محترم جمهوری و دستور مساعد ایشان به بانک مرکزی برای حل مشکل مردم عزیز در صدور مجوز خرید املاک و اعاده خسارت مردم از طریق ارزش املاک توقیف شده پیگیر احقاق حق مال باختگان اعم از اعضای تعیین واحد شده و بلاتکلیف بوده تا در اسرع وقت ضمن صدور حکم به مجازات قانونی متهم خسارات مردم نیز اعاده و جبران گردد.
روابط عمومی دادسرای تهران با صدور اطلاعیه‌ مذکور از شکات خواست به منظور پیگیری مطالبات و جریان پرونده از مراجعه حضوری به دادگاه انقلاب اسلامی خودداری کرده و جهت کسب اطلاع به نشانی پایگاه اطلاع‌رسانی www. Sabp.ir مراجعه کنند.

کشف خطر تازه در تونل توحید

■ دکتر حمزه شکیب، رئیس کمیسیون عمران شورای شهر: در تقاطع خط 2 مترو با تونل توحید فاصله کف مترو با سقف تونل حدود یک متر است که بسیار نگران‌کننده است
■ بازدید‌ها از خط 2 مترو ترک‌های جدیدی را نشان می‌دهد
■ اگر در اجرای چنین پروژه عظیمی اشتباهاتی صورت گرفته، صادقانه بگوییم و خود را گول نزنیم
■ خسرو دانشجو سخنگوی شورای شهر: نگرانی اعضای شورای شهر درباره شیوه برخورد با قنات‌های مسیر تونل توحید در اردیبهشت امسال به مسئولان شهرداری گوشزد شده بود، اما در عمل توجهی به آن نشد
■ احمد دنیامالی، معاون فنی- عمرانی شهرداری تهران: حادثه نواب ارتباطی با تونل توحید ندارد. در تهران حفره‌های زیادی وجود دارد که منبع ریزش‌ها در این شهر است اما این ریزش‌ها ارتباطی با هیچ عملیاتی ندارد

گروه اجتماعی ـ فاصله کم کف مترو با سقف تونل توحید در تقاطع خط 2 موضوع ابراز نگرانی تازه در جلسه روز یکشنبه شورای شهر تهران بود.
به گزارش خبرنگار «ایران» سخنگوی شورای شهر تهران در این جلسه با بیان این که مسئولان شهرداری با شانه خالی کردن از مسئولیت خود در حادثه تونل توحید، علت بروز آن را وجود لوله‌های آب و قنات متروکه می‌دانند، اظهار داشت: 23 اردیبهشت ماه امسال در نامه‌ای نگرانی اعضای شورای شهر تهران درباره شیوه برخورد با قنات‌های مسیر تونل توحید به مسئولان شهرداری منعکس شد که مدیران پروژه اعلام کردند طی عملیات به 24 قنات برخورد و برای تسریع در روند اجرای عملیات مسیر آنها را مسدود کرده‌اند.
خسرو دانشجو گفت: در جلسات مشترک شورا و شهرداری تهران مخاطرات پر کردن قنات‌ها به همراه نظرات کارشناسی صاحبنظران و اساتید دانشگاه به مجریان پروژه گوشزد شده بود اما متأسفانه در عمل، توجهی به این نظرات نشد.
وی با نقد اولویت دادن به شتاب و کاستن از دقت در اجرای طرح‌ها اظهار داشت: مسئولان شهرداری بارها در گفت‌وگوهایشان اعلام کرده بودند به شورای شهر ثابت خواهیم کرد پروژه تونل توحید در زمان مقرر افتتاح خواهد شد که البته شورا همان زمان هم پیش‌بینی می‌کرد با چالش‌هایی در روند اجرای طرح مواجه شویم.
سخنگوی شورای شهر تهران با طرح این پرسش که معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران پس از حصول نامه حاوی نگرانی‌های شورای شهر تهران در نحوه اجرای پروژه تونل توحید چه تمهیدات عملی اندیشید، اظهار داشت: مشتاقانه در انتظار پاسخ مسئولان شهرداری و معاونت فنی- عمرانی هستیم که آیا می‌توانند اطمینان بدهند در آینده مشکلات مشابهی بروز نخواهد کرد؟
●احمد دنیامالی: حادثه نواب ارتباطی با تونل توحید ندارد
در ادامه نشست علنی دیروز شورا، معاون فنی- عمرانی شهرداری تهران با انکار ارتباط نشست بزرگراه نواب با پروژه تونل توحید گفت: البته این موضوع به این معنا نیست که مسئولیت خود در اجرای این پروژه را نادیده بگیریم چرا که حتماً شیوه مدیریت ما اشکالاتی داشته است اما تمام توانایی کارشناسان و متخصصان خود را به کار بسته‌ایم.
احمد دنیامالی افزود: در تهران حفره‌های زیادی وجود دارد که منبع ریزش‌ها در این شهر است اما این ریزش‌ها ارتباطی با هیچ عملیاتی ندارد.
●شکیب: با مردم صادقانه سخن بگوییم
اما رئیس کمیسیون عمران و توسعه شورای شهر تهران یکی از جدی‌ترین منتقدان اظهارات معاون فنی- عمرانی شهرداری تهران بود. دکتر حمزه شکیب با ابراز شگفتی و تعجب از این اظهارنظر دنیامالی که نشست بزرگراه نواب ربطی به تونل توحید ندارد، گفت: این اظهارنظر که حادثه ربطی به پروژه شهرداری ندارد، برای من آزاردهنده است، چرا که برای اجرای پروژه‌ای با این حجم باید وجب به وجب آن شناسایی شود.
وی با بیان این که هنوز بعد از سه ماه پاسخ نامه شورای شهر تهران به شهرداری درباره مخاطرات اجرای این پروژه را دریافت نکرده‌ایم، گفت: در تقاطع خط دو مترو با تونل توحید فاصله کف خط مترو با سقف تونل تنها حدود یک متر است که بسیار نگران کننده است، ضمن این که بازدیدهای ما از خط دو مترو ترک‌های جدیدی را نشان می‌دهد. شکیب با توصیه به دنیامالی برای روراست بودن با خود و مردم گفت: اگر در اجرای چنین پروژه عظیمی اشتباهاتی صورت گرفته است، صادقانه بگوییم و خود را گول نزنیم، چرا که نشست نواب با تونل توحید ارتباط دارد.
●تصویب یک فوریت دو طرح
گفتنی است، در جلسه علنی شورا یک فوریت طرح‌های «ارائه دستورالعمل و تعیین ضوابط اجرایی نحوه اجرای پروژه‌های عمرانی و واگذاری آنها به پیمانکاران» و «برنامه پنج ساله شرکت آب و فاضلاب تهران» به تصویب رسید.

از چهارگوشه دنیا

ژاکلین یا «زن گربه‌ای» در سال ۲۰۰۴ لقب وحشتناکترین فرد را در سایت جراحی پلاستیک به دست آورد. وی در سوئیس به دنیا آمد و سپس با یک بیلیونر فروشنده آثار هنری ازدواج کرد. چند سال پس از ازدواج از آنجایی که همسر شدیداً گرفتار کار بود به وی کمتر توجه می‌کرد، لذا او هم تصمیم گرفت خود را به شکل گربه‌سانان بزرگ درآورد چون این حیوانات بشدت مورد علاقه شوهرش بودند.
ژاکلین چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت و ناگزیر به تزریق مقدار زیادی سیلیکون به لب، گونه‌ها و چانه شد. حتی برای تغییر شکل چشمانش به شکل گربه‌ای مجبور به بازسازی محیط چشمانش شد تا گربه‌ای‌تر به نظر برسد. نتیجه چهار میلیون دلار هزینه جراحی به علاوه دادخواست طلاق از طرف شوهر وی بود که به نتیجه هم رسید.

زندگینامه سید جواد ذاکر

                           

  

خودم با اینکه همه چیز رو درباره سید میدونستم ولی نمیدونم چه جوری زندگینامش رو بنویسم به خاطر همین از وبلاگ یکی از دوستان برداشتمش.فقط چیزی که معمولا تو زندگینامش ننوشتن اینه که سال 73 به قم اومد وبه حوزه رضویه رفت . هیئت شیفتگان حضرت رقیه (س)قم رو سید به همراه دوستش سید علی سجادی تاسیس و ایت الله سجادی پشتیبانی کردند.سید جواد با آیت الله سجادی در عید غدیر چند سال پیش عقد اخوت(برادری)بستند.ایت الله سجادی در مراسم چهلم سید میفرمود :........سید جواد با من عقد اخوت بست و برادری حق هایی داری که یکی از اونها شفاعت هست من به شفاعت سید امیدوارم......(البته عین جمله نیست)
ضمنا اینو یادم رفت تو اکثر زندگینامه ها نوشتن خونه سید اجاره ای بود .سید هیچی از خودش نداشت حتی خونه رو هم یه بنده خدا همین طوری به سید داده بود که توش زندگی بکنه حتی ماشینی هم که در اختیارش بود از خودش نبود.یعنی سید پول اجاره خونه هم نداشت!

سید هیچوقت نخواست از دستگاه سید الشهدا سو استفاده کنه .یه بار از زبون حاج اقا دارستانی شنیدم که یه هیئت شیرازی به سید پیشنهاد چند میلیونی دادن ولی سید قبول نکرد.

شناسنامه سید که تو بعضی از سی دی ها گذاشتن شناسنامه دوم سید هست یعنی سید قبلا یه شناسنامه دیگه داشت توی اون نوشته سید محمد جواد ذاکری ان شا الله در اولین فرصت یه عکس از اون شناسنامه میذارم

اینا چیزایی بود که کمتر تو وبلاگا دیدم حالا بقیه رو بخونید:

*سال ۱۳۵۵ در شهرستان خوی از شهرستانهای اذربایجان غربی و در خانواده ای متدین و از سلاله حضرت زهرا (س) پسری به دنیا امد که نامش را ( سید محمد جواد ) نهادند.

*پدر سید محمد جواد میر حبیب ذاکر نام داشت که وی از مداحان بااخلاص شهرستان خوی بود.

* مادر وی که زنی مومنه واز سادات بود در همان دوران کودکی سید محمد جواد دارفانی را وداع گفت و سید محمد جواد از دوران کودکی از مهر مادری بی نصیب بود .

* وی تا پایان دوران تحصیلی متوسطه در خوی بود و مداحی که در ریشه خاندان وی ریشه داشت را هم ادامه داد.

*بعد از پایان تحصیلات برای کسب علوم حوزوی راهی قم شد و در مدرسه علمیه رضویه مشغول به تحصیل شد و مداحی را نیز ادامه داد.

*سید محمد جواد پرچم دار سبکهای جدیدی از مداحی بود که بسیاری از مردم الالخصوص جوانان را به سوی هیئت ها میکشاند حتی جوانانی که تا قبل از ان انسی با هیئت ها نداشتند.

* خیلی سریع نام سید ذاکر بر سر زبان ها افتاد و در دل خیلی از دوستدارانش جای گرفت.

* در قم برای وی محدودیت ایجاد کردند . سید به دارالمومنین کاشان رفت از انجا به اصفهان و بعد از مدتی مجددا" به کاشان بازگشت و گهگداری در قم هم مداحی میکرد . ضمن اینکه سید بعد از ازدواج در قم زندگی میکرد

*سید جواد خلوص نیت داشت . بسیار فروتن و متواضع بود و از غیبت و تهمت زدن به دیگران دوری میجست.

* نزدیک به یک سال قبل از فوتش میر حبیب ذاکر پدر سید محمدجواد به دیار باقی شتافت و برای اخرین بار سید برای شرکت در مراسمات ترحیم پدر به خوی رفت .و این اخرین حضور وی در زادگاهش بود . زیرا خیلی سریع علایم بیماری سرطان در وی هویدا شد .

*بعد از سپری کردن دوران شیمی درمانی برای اولین بار سید در روز عید غدیر در هیئت جنت الحسین (ع) حضور پیدا کرد و اخرین حضور وی روز ۲۸ و ۲۹ صفر در سال ۸۵ در مشهد مقدس و در حضور هیئت زنجانیها بود .

* بیماری سید به اوج رسید و وی در اوایل خرداد ماه در اثر از کار افتادن سلولهای مغز در کما فرو رفت و بعد از حدود ۴۰ روز در ساعت ۲ بامداد شانزدهم تیر ما ه ۱۳۸۵ به دیدار معبودش شتافت.

*پیکر زند یاد ذاکر در مقابل حرم حضرت معصومه (س) و در قبرستان (نو ) و در کنار قبر رسول ترک ارام گرفت.

*سید جواد ذاکر حق عظیمی بر جوانان علاقه مند به اهل بیت دارد. واینک با هر بار شنیدن صدای باصلابت این فرزند زهرا (س) فاتحه ای نثار روحش کنیم .

 

دکترآزمندیـان: انسـان تغییر نمی‌کنـد مگر اینـکه بخـواهد

علیرضا آزمندیان فارغ‌التحصیل دبیرستان علوی در رشته ریاضی و فارغ‌التحصیل دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی‌مکانیک است، پس از انقلاب به عنوان خبرنگار 6 سال در صدا و سیما فعالیت کرد. او اولین خبرنگاری بود که وارد خرمشهر شد، وی می‌‌گوید: «پس از شش سال کار شبانه‌روزی در صدا و سیما تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم. از این‌رو به آمریکا رفتم و مدت 12 سال در‌ آنجا زندگی کردم. آنجا فوق‌لیسانس، دکترا و فوق دکترای خود را در رشته مهندسی صنایع سیستم‌ها، اخذ کردم و در دانشگاه‌های آمریکا تدریس کردم.» او به پنجاه کشور دنیا سفر کرد و درباره دنیای انسان‌ها، موفقیت‌شان، سعادت‌شان، انسان‌های موفق، انسان‌های ناکام، انسان‌های فقیر، انسان‌های ثروتمند و... تحقیق کرد سرانجام پس از 12 سال به ایران بازگشت که دستاوردهایش را به مردم ایران انتقال دهد، به‌خصوص موضوع تکنولوژی فکر که ایده جدیدی در مبحث موفقیت افراد بود. او می‌‌گوید: به لطف خدا، موضوع تکنولوژی فکر که من آن را درست کردم، جریان بسیار موفقی است که با استقبال بسیار خوبی از سوی مردم و به‌خصوص جوانان روبه‌رو شده است و توانسته زندگی خیلی‌ها را متحول و بسیاری از جوانان را امیدوار به زندگی کند. تکنولوژی فکر، ایده خوبی در ایران است که من خودم از روند آن راضی هستم و خدا را شکر می‌کنم که توانستم در زندگی خیلی از انسان‌ها موثر باشم. با این چهره موفق ایرانی به گفتگو نشستیم تا به رموز خوشبختی، موفقیت و سعادت پی ببریم.   

      

                                                                                         

آقای دکتر اصولا تکنولوژی فکر یعنی چه؟

آزمندیان: یعنی چگونه بیندیشیم. واژه تکنولوژی در حقیقت چگونگی و کاربرد علم در عمل را می‌گویند. تکنولوژی و تکنولوژی فکر یعنی چگونه بتوانیم فکر کنیم؟ این داستانی است که در طول تاریخ، بشر همیشه با آن مواجه بوده، «تمام زندگی حاصل اندیشه‌های انسان‌هاست»، برای مثال تفاوت زندگی‌ها، تفاوت در اندیشه‌هاست. فقر، حاصل اندیشه‌های فقیرانه است یا ثروت یک فرد، حاصل اندیشه‌های ثروت‌جویانه اوست.  

 یعنی تفکر به تنهایی می‌تواند کافی باشد، اینکه کسی یک اندیشه ثروت‌جویانه داشته باشد این معنی را می‌‌دهد که روزی ثروتمند می‌شود و اگر در ذهنش فقر بپروراند یعنی فقیر می‌شود؟

آزمندیان: شرط لازم است، اما کافی نیست. من به تازگی سمیناری داشتم به نام «سمینار بزرگ راز»، در آنجا گفتیم که دلایل علمی خلق یک هدف و اندیشه یکی از پارامترهاست ولی کافی نیست، اندیشه، باورهای یک انسان، انگیزه‌ها، تلاش و ارتباطات، همگی مهم هستند، آنچه که یک پدیده یا هدفی را در دنیای شما خلق می‌کند مجموعه‌ای از پارامترها و عواملی است که در نهایت جمع می‌شوند و یک چیزی، اتومبیلی، محبوبی، ثروتی و دستاوردی را در دنیای یک انسان، برای شما خلق می‌کند. فکر، شرط لازم و بسیار مهمی است اما کافی نیست. اما این‌طور نیست که هر کس به هر چیزی فکر کرد بتواند آن را خلق کند. اگر اینگونه بود، همه مردم فقط فکر می‌کردند، ضمن اینکه اصولاً فکر، یک پدیده مستقلی در دنیای انسان‌ها نیست. انسان‌ها می‌توانند هرگونه که خواستند و هرگونه باورهایشان و شخصیت‌شان اجازه داد، فکر کنند، یعنی هر اندیشه‌ای نشات گرفته از باورها و شخصیت و دنیای درون یک انسان است. اگر اینگونه بود مردم به راحتی می‌توانستند با یک تصمیم، ثروتمند شوند، از این‌رو انسان‌ها، باید برای خلق چنین تفکری ساخته شوند وگرنه اصلا نمی‌توانند تفکر کنند. باید باورها، شخصیت، اعتماد به نفس، ایمان و عشق در وجود یک انسان ساخته شود که مجموعه همه اینها می‌شود محتوای «کوزه وجود»، اینکه از کوزه همان برون تراود که در اوست. برای همین تکنولوژی یک پروسه و یک سیستم است و می‌‌تواند یک انسان را به نقطه‌ای برساند که او بتواند مثبت، عاشقانه، امیدوارانه و ثروتمند‌جویانه فکر کند... 

چرا در سال‌های اخیر مبحث موفقیت و خوشبختی این‌قدر بین مردم جامعه ما همه‌گیر شده، یعنی خیلی‌ها دوست دارند بدانند که آدم موفق به چه نحو موفق شده یا آدم خوشبخت چطوری خوشبخت شده، کمی در این‌باره برایمان توضیح می‌‌دهید؟

آزمندیان: اگر این مسئله در جامعه همه‌گیر شود، اتفاق خوشایندی است و باید از این روند خوشحال بود. چرا که اصولا انسان‌ها بر اساس فطرت‌شان ثروت‌طلب، محبوب‌طلب و... هستند. فطرت انسان این است، منتهی اینکه بروند دنبال «آن» و «آن» را خلق کنند قانون دارد. شما نمی‌توانید کنج‌خانه بنشینید و در انتظار موفقیت باشید، بلکه در قرن بیست و یکم باید به دنبال موفقیت و خوشبختی بروید، چرا که انسان‌ها هر آنچه را امروزه بجویند، می‌یابند. اگر شما در رسانه‌تان تبلیغ کنید که مردم بیایند به دنبال سعادت و خوشبختی، آنها نباید بگویند که هر چه خدا بخواهد، همان می‌‌شود بلکه هر چه تو بخواهی، اراده کنی، برایش تلاش کنی، برایش بها بپردازی، همان می‌شود و اگر چنین تفکری در دنیای انسانی بیاید، آن انسان موفق است و آن انسان می‌تواند به دنبال آن برود، مثلا شما بنشینید و بگویید من در کنکور قبول می‌شوم، نه، این‌طور نیست، باید بها بپردازید و ابتدا قبولی‌تان را باور کنید سپس برای آن فکرهای عالی کنید، بعد برای آن تلاش کنید، برایش تست بزنید و انگیزه داشته باشید، اینها مجموعه‌ای از «آن» است. در واقع تکنولوژی فکر، یک «تکنولوژی تغییر» است، به عبارتی بهتر انسان تا تغییر نکند، زندگی‌اش تغییر نمی‌کند. 

 

 تغییر در چه چیزی، کامل‌تر توضیح می‌‌دهید؟

آزمندیان: تغییر در باورها، اندیشه‌ها، نگاه‌ها، عشق، ایمان، اعتقاد و... دنیای انسان‌ها اینگونه است و امیدوارم حداقل حاصل گفتگویمان این باشد که مردم ما را، به این وادی بکشاند و آنها با قوانین آشنا شده و به دنبال سعادت و خوشبختی بروند، چرا که رسالت ما این است که در این دنیا خوب زندگی کنیم. نیامده‌ایم در این دنیا تا در فقر، یاس، اضطراب و افسردگی باشیم، منتهی برای خوب زندگی کردن، باید قوانینی را اجرا کنیم وگرنه نمی‌توانیم. 

 چه کسانی در این زمینه می‌توانند مردم را راهنمایی کنند، یعنی می‌شود مثلا به یک انسان کمک کرد که موفق یا خوشبخت شود؟

آزمندیان: در واقع این، یک علم و تکنولوژی است، مانند ساختن یک بنا، یعنی یک فرد منفی‌اندیش و مضطرب، هیچ‌وقت نمی‌تواند فکر کند که ثروتمند یا در کنکور قبول شود، پس باید کاری بیشتر روی این انسان انجام شود. ابتدا باید در جایی باور‌هایش را عوض کنی، بعد به او انگیزه بدهی، در او عشق و ایمان ایجاد کنی، باید درون او را وادار به تلاش کنی، او را به آن سویی ببری که بلند شود، تا دنیایش را عوض کند، ما اصولا در سیستم تکنولوژی فکر، این کار را انجام می‌دهیم، در واقع، ابتدا در انسان، شخصیت و اعتماد به نفس می‌سازیم و نگاه او را به زندگی عوض می‌کنیم، راجع به فرداهای قشنگش به او امید می‌دهیم، مسئولیت زندگی را بر دوش خودش قرار می‌دهیم، به او می‌گوییم تو هستی که باید خلق کنی، هر چه تو بخواهی به اذن خداوند خلق می‌شود، اگر یک انسان را به این وادی کشاندی به شرط آنکه خودش بخواهد که تغییر کند، حتما زندگی او تغییر می‌کند، چرا که این یک قانون است، چه خوب می‌‌شد که این قانون را رواج می‌‌دادید که شما نمی‌توانید انسانی را تغییر دهید مگر اینکه خودش بخواهد.

وقتی انسانی آماده می‌شود برای تغییر و می‌خواهد موفق شود، می‌خواهد دانشگاه قبول شود، یک ازدواج موفق داشته باشد وقتی او می‌خواهد و به دنبال «آن» می‌آید، حال ما به او می‌گوییم که چگونه؟ این تنها با یک فکر کردن عملی نمی‌شود، او باید بیاید و قدم به قدم آن شخصیت توانمند جذاب را در وجود خود بسازد؟ وقتی چنین شخصیتی ساخته می‌شود، کائنات جواب می‌دهد چرا که تمام کائنات‌ها، پول‌ها، اسکناس‌ها، مشتری‌ها و ... به تسخیر اندیشه‌های انسانند، وقتی انسانی چنین خواسته‌های جذاب و نابی دارد همه‌چیز را به سمت خودش جذب می‌کند و این کاری است که ما در کلاس‌هایمان انجام می‌دهیم. 

 با توجه به گفته‌های شما، در واقع منظورتان این است که تکنولوژی فکر، انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و دیدش را به آن چیزهایی که خدا از انسان انتظار دارد، مثبت‌تر می‌‌کند.

 بله، همان‌طور که پیامبران خدا هم برای همین کار آمدند، آمدند تا باورهای انسان را تغییر دهند، اندیشه‌های‌شان را تغییر دهند، اصلا اعتقاد و ایمان همان اوج باور است، چرا که باور، اندیشه‌ساز است. وقتی انسانی ایمان می‌آورد، خودش را باور می‌کند، خدا را خوب باور می‌کند، زندگی و آینده را باور می‌کند. این باورهای عالی در وجود انسان، اندیشه‌هایی را تولید می‌کنند که این اندیشه‌ها، او را به سمتی می‌کشاند که خدا می‌خواهد، چرا که خداوند همیشه خوبی‌ها را برای انسان می‌خواهد. خداوند یاس و تنهایی را دوست ندارد، خداوند، آغوش محبوب را می‌‌پسندد و دوست دارد که انسان‌ها با محبوب خود زندگی کنند.

 شما فکر می‌کنید انسان‌ها خودشان از این مسیر خارج می‌شوند؟

آزمندیان: یکی از آیه‌های قرآن این است: «والعصر، ان‌الانسان لفی خسر» قسم به زمان، خداوند خودش به زمان قسم می‌خورد، قسم به زمان، که انسان‌ها در زیانکاری هستند، یعنی خداوند دلش برای انسان‌ها می‌سوزد که چرا در غفلتند، چرا در زیانکاری هستند.

 آقای دکتر، کتاب‌های زیادی درباره موفقیت و سعادت تالیف یا ترجمه شده، چطور می‌شود به این کتاب‌ها اعتماد کرد، چون ما نمی‌دانیم آن نویسنده چقدر سطح دانشش به آن موضوع مربوط است؟

آزمندیان: سوال بسیار خوبی کردید، متاسفانه در برخی مواقع در اوضاع نابسامانی، سره و ناسره با هم هستند، چون کتاب هم خوب است و هم بد...، حتی خیلی‌ها از اجرای این کلاس‌ها تقلید می‌کنند، به هر حال چاره‌ای نیست، متاسفانه این دنیای ما آدم‌هاست ولی خدا جواب این سوال را در قرآن داده:‌«فبشر عباد‌الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» (بشارت بده بندگان را، کسانی که سخنان مختلف را می‌شنوند و بهترین آن را انتخاب می‌کنند.) داستان انتخاب بهترین‌هاست بعضی از کتاب‌ها اصلا ارزش خواندن ندارند، خواندن آنها، تنها وقت تلف کردن است، بعد هم ممکن است دیدگاه‌های آدم را به سمت جالبی نبرد... اگر چه باید در نظر داشت که کتاب چه می‌گوید، اما در برخی مواقع، خود نویسنده هم مطرح است، اینکه چه کسی این حرف را می‌زند، به دنیای نویسنده آن بنگرید. چرا که این یک مطلب مثلا فیزیکی نیست که شما پس از خواندن چند فصل، بتوانید آن را در کلاس تدریس کنید، به نظر من کسی باید سعادت و خوشبختی را درس بدهد که خودش مصداق بارز موفقیت است. یکی از ویژگی‌هایی که من در دنیای خودم دارم این است که من جزو یکی از فقیرترین افراد جامعه بودم، اما هم‌اکنون جزو یکی از ثروتمندان ایران هستم و این تنها لطف خداست، من خودم دانشمندم، همسرم فوق دکترا دارد و استاد پزشکی دانشگاه تهران است و هم‌اکنون تدریس می‌کند، دخترم، فاطمه هم‌اکنون در حال گرفتن دکترایش در آمریکاست، مهدی، پسرم که در لس‌آنجلس به دنیا آمده و تا سوم دبستان در‌ آنجا تحصیل می‌‌کرد سپس به ایران برگشت، هم‌اکنون دانشجوی سال دوم رشته کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف است. منظور من این است، کسی که این حرف‌ها را می‌زند خودش چه کرده؟ چرا که خودمان باید پیام خودمان باشیم، خودمان درباره موفقیت و درباره ثروت حرف بزنیم، ولی خودمان اگر چیزی نداشته باشیم، معلوم است که اگر هم چیزی بگوییم تقلیدی است که داریم به مردم تحویل می‌دهیم. لذا یکی از معیارها این است که به فرد نگاه کنیم که از کجا آمده، تحصیلاتش چقدر است؟ میزان عشق و ایمانش چقدر است؟ بعد به چنین انسانی می‌توان اعتماد کرد. مثلا کسی که خودش طلاق گرفته و در زندگیش موفق نیست، پس نباید بیاید درباره موفقیت حرف بزند. باید قبل از این، کار خودش را اصلاح می‌کرد. یکی از معیارهای قشنگ در این وادی این است که انسان‌ها چیزی را می‌توانند به کسی بدهند که خودشان داشته باشند. وقتی انسان چیزی برای عرضه یا عشق و ایمانی نداشته باشد، چه می‌خواهد به دیگران بدهد، اصلا راجع به چه چیزی می‌خواهد بنویسد، لذا به نظر من یکی از معیارهای قشنگ این است که ببینیم این حرف را چه کسی می‌نویسد. 

 آقای دکتر چطور می‌شود مدیریت کرد؟ شما در نظر بگیرید بر فرض مثال روزانه، هزارها کتاب این چنینی چاپ می‌شود. چطور می‌شود بر روی چنین‌ کتاب‌هایی نظارت داشت؟

آزمندیان: بهتر است که به نویسنده آنها توجه داشت. ببینیم نویسنده‌اش کیست؟ ممکن است هزارها کتاب وجود داشته باشد. ولی لازم نیست شما همه این کتاب‌ها را بخوانید شاید دو کتاب بخوانید که زندگی‌تان را عوض کند، مثلا کتاب «فکر کنید و به تمام ثروت‌های زندگی برسید» توسط ناپلئون هیل نوشته شده است، سال‌های سال، پرفروش‌ترین کتاب آمریکا بوده، کاملا مشخص است که این کتاب، حرفی برای گفتن دارد، آن شخصی که این کتاب را نوشته، تاریخچه زندگیش معلوم است، انسان ثروتمندی که از دهها آدم ثروتمند و موفق سوال کرده که چی شده شما این طوری شدی و نتیجه کتاب را به صورت قانونی درآورده به نام «فکر کنید و ثروتمند شوید» لذا خوش به سعادت آنهایی که بگردند و چیزهای خوب را پیدا کنند. سخن‌های مختلف را بشنوند و بهترین آنها را انتخاب کنند.

شغل من عکاسیه «عباس امیری»

نشغل من عکاسیه

«عباس امیری» بازیگر قدیمی و پیشکسوت سینمای ایران است، که در سریال پرطرفدار رستگاران در نقش عموصمصامی بازی می‌کند، او با سریال میرزاکوچک‌خان جنگلی در سال 67، خود را به عنوان یک بازیگر، مطرح کرد. او در طی این سال‌ها در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی بازی کرد، پیش از «رستگاران» در سریال «یوسف پیامبر» در نقش «آنخ ماهو» ایفای نقش کرد، او در شهر رشت زندگی می‌کند و هرگاه که به کاری دعوت ‌شود از گیلان خارج می‌شود، گفتگوی ما با «عباس امیری» در لوکیشن سریال رستگاران و در خانه «پرویز شایسته» صورت گرفت، حرف‌های این بازیگر قدیمی خواندنی است

                                                                                              

                       

                                                  نسل جدید بازیگران 

من برای همه جوانان تازه‌وارد به عرصه بازیگری، آرزوی موفقیت می‌کنم. به هر حال این عزیزان کسانی هستند که باید کم‌کم جایگزین پیشکسوتان این عرصه شوند و به نوعی سرمایه هنر این کشور محسوب می‌شوند. به نظرم باید کمی از غرور و خودخواهی پرهیز کنند و فکر نکنند که اگر از یک کار آنها استقبال شد دیگر کار تمام است. توصیه می‌کنم که در بازیگری تواضع داشته باشند و به پیشکسوتانشان احترام بگذارند و از تجربیات آنها در راه پیشرفت خودشان استفاده کنند و در مقابل مردم سر تعظیم فرود آورند.

آنخ ماهو؛ نقطه عطف

خب من با سریال کوچک جنگلی شروع کردم که آن کار به نوعی اوج محسوب می‌شد. بعد از آن هم فیلم عروس را داشتم که آن هم بسیار خوب بود، همچنین سریال امام علی(ع) که با استقبال خوبی روبه‌رو شد، ولی به نظر خودم اوج کار من و نقطه عطف کارنامه بازیگری‌ام نقش آنخ ماهو در سریال یوسف پیامبر(ع) بود.

نقش منفی را دوست دارم

به شخصه نقش منفی را خیلی بیشتر از نقش مثبت دوست دارم به دلیل اینکه نقش مثبت این اجازه را به بازیگر می‌دهد که کمی خلاقیت به خرج دهد ولی بازیگر باید نقش منفی را قدرتمندانه‌تر بازی کند به دلیل اینکه اینگونه نقش‌ها جای بازی بیشتری دارند. خب نقش آنخ‌ماهو هم در گروه نقش‌های منفی بود که بحمدا... با استقبال خوبی مواجه شد و با اینکه نقشم در مقابل شخصیت اصلی داستان قرار داشت به لحاظ اینکه خوب اجرا شد مورد توجه مردم قرار گرفت که از این بابت خوشحالم.

باید عاشق باشید

تا عشق نباشد بازیگری هم وجود ندارد. به این معنا که اگر تو عاشق بازیگری نباشی نمی‌توانی بازیگر خوبی باشی، در درجه اول یک بازیگر عاشق است، حداقل من این طور هستم. بازیگری یکی از سخت‌ترین مشاغل دنیاست و اگر عاشق نباشید نمی‌توانید آن را ادامه دهید.شما لیلی و مجنون را در نظر بگیرید؛ مجنون همه مشکلات را به خاطر لیلی تحمل کرده است اگر نه برای مجنون زن که کم نبوده است (خنده). بازیگر هم همین طور است و به خاطر علاقه و عشقی که به بازیگری دارد این حرفه را دنبال می‌کند و در مجموع در هر زمینه‌ای که اگر عشق نباشد آن کار معنا ندارد.

سنگسار در تاجیکستان!

سریال یوسف پیامبر(ع) به نظرم از هر نظر کار بی‌نظیری بود و زمانی که ما کار می‌کردیم واقعا احساس خستگی نمی‌کردیم و با آرامش کامل جلو می‌رفتیم و پیش‌بینی هم می‌کردیم که با استقبال خوبی مواجه شود که شکرخدا هم شد و در مجموع سریال یوسف برای من یک افتخار و یک موفقیت محسوب می‌شود. خاطرات زیادی از این سریال دارم یادم هست به مناسبت پخش سریال به همراه عوامل به تاجیکستان دعوت شده بودیم، یک روز به بازار رفته بودیم برای خرید که مردم با دیدن ما آنجا جمع شدند، مقداری اطراف ما شلوغ شد که پلیس مجبور به دخالت شد و در آخر ما را تا هتل اسکورت کردند. همچنین در همین سفر به من گفتند که در یکی از شهرهای تاجیکستان مردم به قدری از دست شما ناراحت هستند که اگر شما را ببینند سنگسارتان می‌کنند و آنجا بود که من متوجه شدم توانسته‌ام به یاری خدا نقش را به خوبی ایفا کنم.

جوانان تسخیر کردند

متاسفانه در حال حاضر امثال من و هم سن و سال‌های من در سینما جایگاهی ندارند و تقریبا جوانان سینما را تسخیر کرده‌اند و اگر هم کاری در سینما به من پیشنهاد شود در حد دو، سه سکانس است که این برای من راضی‌کننده نیست.

شما فیلم «جایی در دوردست» را که من به خاطر بازی در این فیلم نامزد دریافت سیمرغ هم شده بودم را در نظر بگیرید. در این فیلم هم جوانان حضور داشتند و هم ما بودیم و فیلم خوبی هم از آب درآمد. شما سینمای دنیا را اگر مشاهده کنید می‌بینید که بازیگران جوان در مقابل بازیگران قوی و سن و سال‌دار بازی می‌کنند و نقش‌ها هم قابل بحث است. ولی این نقش‌ها قابل بحث و تامل نیست و من هم ترجیح می‌دهم از بازی در اینگونه نقش‌ها اجتناب کنم.

کار در تهران، زندگی در رشت

بعد از پخش سریال کوچک جنگلی و فیلم عروس که هر دو موفق بودند و با استقبال زیادی مواجه شدند خیلی از دوستان، به من اصرار کردند که با توجه به موقعیتی که کسب کرده بودم برای زندگی به تهران بیایم، اگر به تهران می‌آمدم شاید موقعیت کاری بهتری پیدا می‌کردم اما من ترجیح دادم که آب و هوای خوب شمال را از دست ندهم و در رشت زندگی کنم و فقط برای کار به تهران بیایم.

چهار فرزند

همسر بسیار خوبی دارم که همیشه مشوق من بوده و دوری‌های من را تحمل کرده است. سه دختر دارم که به آلمان مهاجرت کرده‌اند و در آنجا زندگی می‌کنند، یک پسر دارم که همین جا در کنار خودم هست و یک شرکت تاسیس کرده است.

مختارنامه

بازی در مختارنامه را خیلی وقت پیش به پایان رساندم و قبل از اینکه بازی‌ام در یوسف پیامبر(ع) آغاز شود کارم در مختارنامه تمام شده بود، باور کنید الان نام شخصیتی را که بازی کردم را به یاد ندارم اما شخصیتی را که من بازی کردم از اشخاص بانفوذ شهر کوفه بوده که سه سکانس بازی داشتم البته این سه سکانس، قدرتمند و جاندار بود. به هرحال کار کردن در کار بزرگی مثل مختارنامه و همکاری با کارگردانی مثل آقای میرباقری یک امتیاز محسوب می‌شود.

عکاسی؛ شغل من

قبل از اینکه بازیگر شوم، عکاس بودم و اتفاقا عکاس خوبی هم بودم. زمانی که تازه دستگاه فتوکپی وارد بازار ایران شده بود یکی از دوستان به من پیشنهاد دادند که به تهران بیایم و دوره تعمیرات دستگاه‌های فتوکپی را ببینم و مشغول این کار شوم ولی به خاطر عشق و علاقه به بازیگری نپذیرفتم، اگر این کار را قبول می‌کردم الان وضعم خیلی فرق می‌کرد.

صرفه‌جویی

بدون صرفه‌جویی واقعا زندگی کردن سخت می‌شود. وقتی می‌شنوم که فلان بازیگر در بیمارستان فوت کرده و هزینه بیمارستان نداشته است، بسیار متاثر می‌شوم. مگر بازیگر زمانی درآمد نداشته است؟ چرا باید اینگونه باشد به نظرم هر انسانی در هر موقعیتی باید دوراندیش باشد و به فکر آینده باشد. همسر من اهل صرفه‌جویی است و من مقدار زیادی از موفقیتم را مدیون او هستم. در کل انسان همیشه باید به فکر فردا باشد.

به گفته مولا علی(ع) آنچه که بر علم فایق آید، تجربه است. تجربه چیز دیگری است و مسلما کسی که تجربه دارد خالی از علم نیست. حالا ممکن است تحصیلات من مربوط به بازیگری نباشد ولی سال‌ها کار کرده‌ام، تجربه کسب کرده‌ام ولی در مجموع اگر هر دو در کنار هم باشد، بهتر است.

امیری از زبان عباس امیری

سال 1332 متولد شدم و حدود 50 سال است که در رشت ساکن هستم. بازیگری را از تئاترهای این شهر شروع کردم. با سریال کوچک جنگلی وارد بازیگری حرفه‌ای شدم، در این سریال نقش حاج‌احمد کسمایی را برعهده داشتم، بعد از این سریال فعالیتم را با آقای افخمی ادامه دادم و در فیلم سینمایی «عروس» بازی کردم. همچنین در سریال امام علی(ع) نقش ابوموسی اشعری را ایفا کردم.

دریا و تفریح

رابطه‌ام با دریا خیلی خوب است اگر دریا با من خوب باشد!(خنده)

وقتی به شمال می‌روم سعی می‌کنم که کمک حال همسرم باشم و وقتی به خانه می‌روم سعی می‌کنم خودم را در اختیار خانواده بگذارم و متعلق به خانواده باشم. البته دوستانم را هم می‌بینم ولی بیشتر وقتم را در اختیار خانواده می‌گذارم.

ابوموسی اشعری

سریال امام علی(ع) از آن دست کارها بود که هر بازیگری آرزو داشت در آن حضور داشته باشد، من هم از این قاعده مستثنا نبودم. در ابتدا قرار بود که من نقش ابوسفیان را بازی کنم که سر قرارداد به توافق نرسیدیم. بعد از مدتی آقای مقدم (سیروس) تماس گرفتند و نقش ابوموسی اشعری را به من پیشنهاد دادند و من هم پذیرفتم و به نظرم این نقش هم از جمله نقش‌های ماندگار این سریال بود. این نقش از پیچیدگی‌های بسیار زیادی برخوردار بود و به نوعی، چند بعدی بود.

حاج‌احمد کسمایی

این باعث خوشحالی من است که اولین حضور حرفه‌ای‌ام در تلویزیون مصادف بود با یک کار حرفه‌ای به نام کوچک جنگلی، که من در این سریال یکی از نقش‌های اصلی را برعهده داشتم. البته در زمان آقای تقوایی بنا بود نقش حاج‌احمد کسمایی را فرد دیگری بازی کند و آقای مجلل که بنا بود نقش میرزا را بازی کنند من را برای یک نقش دیگر انتخاب کرده بودند ولی آقای زرگر تهیه‌کننده وقت سریال، من را برای نقش حاج‌احمد کسمایی در نظر داشتند، به هر حال وقتی به اتاق گریم رفتیم، دیدیم که شباهت عجیبی بین من و حاج‌احمد کسمایی وجود دارد؛ درست مثل اینکه سیبی را از وسط نصف کرده باشند! شکر خدا، توانستم در این نقش موفق باشم و آقای افخمی هم در مصاحبه‌های مختلف از بازی من به عنوان بهترین بازی در آن سریال یاد کردند.

البته با توجه به اینکه این نقش اولین حضور من در مقابل دوربین بود و بی‌تجربه به حساب می‌آمدم، کمی کار برایم سخت بود ولی من به لحاظ علاقه‌مندی که به بازیگری داشتم، پیگیری زیادی در مورد این نقش انجام دادم و در موردش تحقیق کردم. یادم می‌آید که آن زمان بازیگران حرفه‌ای که از تهران آمده بودند به این دلیل که شناختی روی من نداشتند به یک چشم دیگر به من نگاه می‌کردند ولی وقتی من شروع به بازی کردم، باور کنید که همه متعجب مانده بودند و از فردای آن روز دیدگاه‌ها نسبت به من فرق کرد.

تربیت شده تئاتر هستم

بین هنرهای نمایشی تئاتر را ترجیح می‌دهم چون تئاتر پایه و اساس هنرهای نمایشی است و تئاتر است که ما را ساخته و ما را تربیت کرده است. اگر کار تئاتر نمی‌کردم، شاید امروز از عهده این نقش‌های سخت به خوبی بر نمی‌آمدم. در معنای واقعی، تئاتر یک عشق است ولی متاسفانه امروز تئاتر از نظر مادی جوابگوی هزینه زندگی بازیگر نیست و در کنار این موضوع، متاسفانه به این هنر، مخصوصا در شهرستان‌ها اهمیت داده نمی‌شود. یعنی اگر من بخواهم به خرج خودم هم یک تئاتر را در رشت روی صحنه ببرم، متاسفانه امکانات اولیه هم در اختیار ما قرار داده نمی‌شود.

با غرور کاری ندارم

همیشه سعی کرده‌ام غرور را از خودم دور کنم و با آن کاری نداشته باشم و متواضع باشم. با مردم خوب رفتار کنم و سعی کرده‌ام برای خانواده‌ام بازیگر نباشم و در خدمت خانواده‌ام باشم و برای فرزندانم پدری خوب و برای همسرم؛ شوهر خوبی باشم. در این سه دهه که به بازیگری مشغولم، یاد گرفته‌ام که همیشه یک انسان خوب باشم.

هنر انتها ندارد

به نظرم کار بازیگری کاری نیست که بگوییم انتها و پایان دارد. در هنر هر چه جلو می‌روید می‌بینید که هنوز خیلی راه مانده است و هنوز اول راه هستید. به نظر من هنر دریایی است که من شاید قطره‌ای از این دریا باشم و به نظرم باید هنر را با دید وسیعی نگاه کرد. وقتی با این دید به این موضوع توجه می‌کنید می‌بینید که هنوز اول راه هستید!

صمصامی نزدیک به خودم است

نقش صمصامی در رستگاران نقش خوب و بسیار شیرینی است و تقریبا مثبت‌ترین کاراکتر در این سریال، صمصامی است. من نقش کسی را بازی می‌کنم که وکیل آقای شایسته است و علاوه بر این دوست او اما شایسته با او رو راست نیست. به هر حال این نقش با نقش‌های دیگری که بازی کرده‌ام متفاوت است و این برایم خیلی خوشایند است که وقتی بیننده این نقش را با نقشم در سریال یوسف پیامبر(ع) مقایسه کند، هیچ شباهتی بین این دو پیدا نخواهد کرد.

محمدرضا فروتن با «از یاد رفته» به تلویزیون برمی‌گردد

لی لدنی گفت: مجموعه تلویزیونی «از یاد رفته» به کارگردانی «فریدون حسن‌پور» و بازی «محمد رضا فروتن» ساخته می‌شود. علی لدنی تهیه‌کننده این پروژه در گفت‌وگو با فارس گفت: مجموعه تلویزیونی «از یاد رفته» به تازگی در شمال کشور کلید خورده و تا به حال حدود ۱۵ درصد از آن به تصویر کشیده شده است. وی افزود: این مجموعه تلویزیونی در ۲۶ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای برای پخش از شبکه یک سیما ساخته می‌شود و از داستانی اجتماعی برخوردار است. لدنی تصریح کرد: بازیگرانی نظیر محمد رضا فروتن، رضا ناجی، محمد صادقی و سپیده خداوردی در مجموعه تلویزیونی «از یاد رفته» ایفای نقش می‌کنند. وی درباره داستان این مجموعه تلویزیونی گفت: «از یاد رفته» قصه دختر و پسرجوان روستایی است که با یکدیگر ازدواج می‌کنند. پسر پس از تلاش‌ بسیار به پزشکی خبره تبدیل می‌شود و پس از این موفقیت‌ها دیگر همسرش را مانند قبل دوست ندارد. «محمدرضا فروتن» پیش‌تر نیز همکاری‌هایی با تلویزیون داشته است که از آن جمله می‌توان بازی در اپیزود در تماشاخانه از سریال «سرنخ»(کیومرث پوراحمد) و بازی در فیلم-مجموعه «شاه خاموش»(همایون شهنواز)، تله‌تئاتر «خرده جنایت‌های زن وشوهری»(فرهاد آئیش) و تله‌فیلم «روابط»(ایرج کریمی) را مثال زد.

روزنامه خراسان